نویسندگان با طرح مباحثی از این دست در پی طرح این پرسش می‌رود که برای تصحیح الگوهای ذهنی، رفتاری و کنشی، باید سرمایه‌گذاری را از سطح دانشگاهی آغاز کنیم یا اینکه این نوع الگوها و آگاهی‌بخشی‌ها به صورت قالب‌هایی در دوران مهد کودک، پیش‌دبستان یا دبستان انجام شود؟
 
با این مقدمات، میری و همکارش به طرح این ضرورت می‌پردازند که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزش‌گذاری اجتماعی باید تغییر کند. زیرا از بعد نظام اجتماعی پاداش و مجازات نهاد آموزش عالی بالاتر از نهاد آموزش و پرورش در جامعه ایران است و این دو نهاد از منظر امتیازدهی نسبت به وزارت نفت یا دیگر وزارتخانه‌ها در رده پایین‌تر قرار می‌گیرند. همچنین این دو نهاد از کم‌درآمدترین‌ها محسوب می‌شوند.
 
نویسندگان در بخش اول این کتاب به واکاوی وضعیت اندیشه و تفکر در ایران و نسبت آن با تفکر نقادانه پرداخته اند. بنابراین پرسش‌های اصلی در این مطالعه به مفهوم تفکر چیست؟ به چه شیوه اندیشیدن تفکر می‌گویند؟ زمانی که واژه نقد همراه با تفکر می‌آید، چه مفهومی را به ذهن متبادر می‌سازد؟ اختصاص یافته است.
 

 
ابتدای این بخش بحث به جریانات فکری در ایران اختصاص دارد و اینکه آیا در ایران معاصر، دچار یک انحطاط فلسفی و زوال اندیشه و تفکر هستیم؟ آیا تفکر فلسفی در ایران امروز، قادر است در مقابل تغییر و تحولات بنیادین به‌ویژه در مقابل عقل مدرن و تمدن اروپایی تبیینی ایجاد کند؟ در ادامه این بخش به بیان تفاوت بین نقد و انتقاد پرداخته شده است؛ زیرا نادیده گرفتن این تمایز سبب رخ‌دادن رویدادها و مشاجراتی در سطح جامعه می‌شود. در ادامه این مطالعه نیز مدلی تحلیلی ارائه شده است مبنی بر اینکه تغییر و تحولاتی که در پس مفهوم انسان رخ داده و نیز تفکر نقادانه معطوف به این تغییرات بنیادین بررسی شود.
 
همچنین در این بررسی دال مرکزی، آموزش تفکر نقادانه به کودکان در نهاد آموزش و پرورش است؛ بنابراین به بررسی تمایز مفاهیم کودک و کودکی پرداخته شده و شاخصه‌های پدیدارشناسانه کودک بررسی شده است.
 
به اعتقاد نویسندگان با بیان نظریه قطره‌چکانی و استناد به آن در آموزش تفکر نقادانه به کودکان و نوجوانان می‌توان اینگونه استدلال کرد که وجود انسان صرفاً مبتنی بر ایده ذهن نیست؛ بنابراین در این کتاب به مؤلفه دیالکتیک ذهن و دل پرداخته شده و اینکه نباید به مؤلفه‌های ذهن و دل به صورت مجزا در ساختار آموزش و پرورش تأکید کرد. بنابراین در بخش دوم با طرح نظریه لیپمن در حوزه تعلیم و تربیت به این نکته اشاره شده که کودکان ویژگی لازم را برای تفکر فلسفی دارند و ضرورت دارد آنان در فضایی مبهم و البته مدیریت‌شده فرار گیرند.
 
همچنین یکی از پرسش‌هایی که در این متن عنوان می‌شود، این است که چگونه می‌شود بین سنت فکری ایران در حوزه فلسفه یا متاتئوری و تغییر و تحولات جهانی در نظام آموزشی ارتباط برقرار کرد؟ و نیز چرا در ایران، نظام آموزش و پرورش مبتنی بر خوانش‌های فلسفی شکل نگرفته است؟
 
در بخش پایانی این کتاب نیز به چگونگی سیاست‌گذاری در حوزه آموزش پرداخته شده و پرسشی که عنوان می‌شود این است که آیا در ایران، سیاست‌گذاری به معنای واقعی آن وجود دارد؟ و آیا نظام آموزش و پرورش ایران متکی به پشتوانه معنایی برای برنامه‌ریزی است؟ همچنین در ادامه بحث، نقش معلمان در آموزش تفکر نقادانه بررسی می‌شود و تأکید بر آن است که نقش معلم در آموزش تفکر نقادانه در یک ساختار، معنا پیدا می‌کند. در پایان این بخش هدف، بررسی ارتباط بین اندیشیدن نقادانه با توسعه و بازسازی جامعه ایران است و مفهوم نوین نهاد آموزش و پرورش، معادل نوسازی جامعه ذکر شده است. بنابراین ضرورت دارد به دانش‌آموزان آموزش داده شود که به حقوق خود آگاه شوند تا بتوانند از کشور خود صیانت کنند.
 
انتشارات نقد فرهنگ کتاب «بازخوانی انتقادی سیاستگذاری‌های آموزشی در ایران معاصر» نوشته سید جواد میری و مهرنوش خرمی‌نژاد را در 100 صفحه با تیراژ 1100 نسخه و قیمت بیست هزار تومان در سال 1398 منتشر کرده است.