قوتالمیش ( متوفای 455/1063) پدر سلیمانشاه موسّس دولت سلجوقیان روم
پس از جنگ دندانقان( 431 / 1040 ) در قورولتایی که تشکیل شد،قوتالمیش مامور تصرّف جرجان و
دامغان شد.بعد از آنکه عراق تحت سلطه ی طغرل بی قرار گرفت، مامور گشودن آذربایجان و ارمنیه
گشت.او ماموریت هایی محوّله را با پیروزی بانجام رساند.وی حمله ای را که بیزانسی ها در سال( 437/
1045-46) به شهر«دبیل» درآرّان انجام دادند،عقب راند. سال بعد شهر گنجه را،که متعلّق به « آل شدّاد »
بود، محاصره نمود ، ولی موفّق به گشودن آنجا نگشت. در سال 1048 طغرل بی برای گرفتن انتقام خون
پسرعمویش ، موسی یبغو- که سال قبل گرفتار کمین بیزانسی ها شده و کشته شده بود- برادر مادریش و هم
چنین ابراهیم ینال، پسر عموی دیگر یوسف ینال را به همراه قوتالمیش مامور نمود.نیروهای متّحد سلجوقی
« قالیقالا»( ارزروم فعلی) را موردتهاجم وغارت قرار دادند، و نیروهای بیزانسی را در روستای« پاسین
لر» متلاشی نمودند. این اوّلین نبر بزرگی بود که بین ترکان و بیزانسی ها روی می داد. قوتالمیش در سال(
445/ 1053-1054 ) به قارص هجوم برد و همه ی آنهایی را که در آنجا بودند، به قتل آورد.بهنگامی که
طغرل بی به درخواست خلیفه عازم بغداد شد( سال 447/1055) قوتالمیش هم در معیّت او بود. بدین علّت ،
ارسلان بساسیری، فرمانده ی ترک تبار بویهی و والی نظامی بغداد، به همراه نیروهایش، آن شهر را
ترک گفت و مدّتی بعد باتّفاق متحدانش به سمت موصل ،که تابع سلجوقیان بود، حرکت نمود. طغرل بی ،
قوتالمیش را به یاری «قریش» امیر موصل گسیل داشت.قوتالمیش پس از دیدار با قریش به سمت
بساسیری حرکت نمود. امّا در جنگی که در نزدیکی « سنجار» به وقوع پیوست،شکت خورد و به سختی
جان بدر برد( 29 شوّال 448 /9 ژانویه ی ). طغرل بی، جهت مجازات سخت اهالی سنجار، که نسبت به
اجساد سپاهیان ترک،بی حرمتی روا داشته بودند، عازم آن شهر شد.اداره ی شهرهای سنجار و موصل را
به ابراهیم ینال سپرد و بهمراه قوتالمیش به بغداد برگشت.در مراسم با شکوهی که ، طی آن خلیفه طغرل را
« فرمانروای شرق و غرب اعلام کرد»، قوتالمیش نیز حضور داشت.( 449/1058) قوتالمیش در سال(
453/1061 )علیه طغرل شورش نمود و در قلعه ی« گرد کوه » دامغان حصاری شد.در منابع درخصوص
علّت شورش قوتالمیش اطلاعی وجود ندارد. منتها طغرل بی ، همین اواخر و پس از ازدواج با همسر
برادر متوفّایش چاغری،پسر او- سلیمان را به عنوانولیعهد برگزیده بود.این می تواند دلیل شورش
قوتالمیش تلّقی گردد. قوتالمیش بخاطر این که پدرش ارسلان یبغو ،برادرارشد بود و نیز به سبب این که او
قبل از اسارت بدست غزنویان، در راس اوغوزان بود، خویشتن را وارث حقیقی تخت و تاج می شمرد.
طغرل بی قوایی علیه قوتالمیش گسیل داشت که شکست خورد، لذا خود به محاصره ی قلعه ی گرد کوه
پرداخت،که به پیروزی او منجر نشد.عمید الملک کندری مامور ادامه ی محاصره شد.بزودی مذاکره
طرفین آغاز شد.قوتالمیش این پیش شرط ها را برای خروج از قلعه ( تسلیم) اعلام نمود: سلطان به قید
طلاق، سوگند بخورد که اقدامی علیه او انجام ندهد.به خاطر شورش مجبور به پرداخت غرامت و
خسارت نگردد.با ازدواج او با خواهر سلیمان مخالفت نشود.ولایتی غنی به او واگذار گردد .شروط ، بجز
مورد اوّل پذیرفته شدند.به قوتالمیش اطّلاع دادند که ما جرئت گفتن این شرط به طغرل بی را نداریم
،اصرار قوتالمیش براین مورد،به شکست مذاکرات منجر گردید. در حالی که عمید الملک به محاصره
ادامه می داد،طغرل بی در ری درگذشت.( 8 رمضان 455 / 4 سپتامبر 1063).با در گذشت طغرل بی
باز گشت عمید الملک به پایتخت،قوتالمیش از قلعه ی گرد کوه بیرون آمد و به نزد ترکمن هایی که بین شهر
های همدان و ری زندگی می کردند، رفت و جمع کثیری از ایشان را به خدمت خویش در آورد. در همین
حین برادرش رسول نیز بدو پیوست و او را به حرکت به سوی ری بر انگیخت. عمید الملک پس از دریافت
خبر حرکت قوتالمیش با نیرویی( 000/50) نفره،و اطلاع از حرکت آلپ ارسلان برای نشستن بر تخت
سلطنت،از وی خواست در آمدن شتاب ورزد . ضمنآ ، نه به نام سلیمان، که به نام آلپ ارسلان خطبه
خوانده شد.سپاهی برای مقابله با قوتالمیش گسیل شد، امّا توفیقی حاصل نگشت.در 21 ذیقعده ی 455 ( 15
نوامبر 1063 ) قوتالمیش که ری را به محاصره گرفته بود، وقتی خبر یافت« حاجب اردم» فرمانده ی طلایه
قشون آلپ ارسلان ارسلان به دامغان رسیده است، محاصره را رها نموده به سمت حاجب اردم شتافت
و در محلّی به نام « ده نمک » قوای خود را مستقر نمود.برای این که راه قوای آلپ ارسلان را، که با وی
15 کیلومتر فاصله داشت ،ببندد ، مسیر رودخانه ها را به سمت بیابان نمک برگردانید و مسیر را به باتلاق
تبدیل نمود.اما حوادث آن گونه که می پنداشت و امید داشت ، پیش نرفت.آلپ ارسلان از باتلاق عبور کرد
وقوای قوتالمیش را پراکنده ساخت. برادر قوتالمیش و برخی از فرماندهانش به اسارت در آمدند. قوتالمیش
در حالی که تلاش می کرد بقایای اردویش را به قلعه ی گرد کوه برساند، در یک منطقه ی شلوغ ، از
اسب سرنگون شد و به قتل رسید.جسد او را به ری آوردند و در کنار مقبره ی طغرل بی ، به خاک سپردند
.( 3 ذی الحجّه ی 455 / 7 دسامبر 1063) .
گنبد کاووس: محمد قجقی