این جغرافیدان، محقق و نویسنده در این نشست افزود: مدیریت آب‌های سطحی در گذشته به شکل خطی و پیوسته و دارای نظم و نظام دقیقی بوده است. همه روستاها در طول رودخانه‌ها به هم متصل بوده‌اند و هیچ روستایی نمی‌توانسته است بگوید روستای مجاور به من ربطی ندارد، اما امروز مدیریت آب به‌صورت نقطه‌ای است و منافع مشترک کمرنگ شده است.

وی در ادامه فردگرایی به‌جای هم‌گرایی را نتیجه گذر از سنت به مدرنیته دانست و افزود: این فردگرایی مانند سایر حوزه‌ها در حوزه آب و خاک نیز دیده می‌شود. نمی‌خواهیم بگوییم باید به مدیریت گذشته بازگردیم اما می‌بینیم که نتیجه مدیریت دولتی و مدرن، تصدی‌گری شدید و بروکراسی پیچیده و بلعیدن بودجه است.

پاپلی یزدی بیان کرد: ایرانی‌ها حداکثر استفاده را از آب می‌بردند و یخ‌سازی یکی از ویژگی‌های تمدن ایرانی است در حالی که در سایر کشورها از ژاپن گرفته تا انگلستان یخ وجود نداشته است.

وی تصریح کرد: مدیریت سنتی آب حساب و کتاب دقیقی داشته که همه آن را پذیرفته بودند و موجب اختلاف و کشتار هم نمی‌شده و عدالت اجتماعی نیز برقرار بوده است، در حالی که این نظام امروز به‌هم ریخته است.

این جغرافیدان گفت: در گذشته به جای دستگاه‌های عریض و طویل دولتی، امور مراتع، کوچ عشایر و ... به دست خود عشایر و محلی‌ها اداره می‌شد و هزینه‌ای نیز به دولت تحمیل نمی‌شد و کسی حقوق‌بگیر دولت نبود.

وی با بیان اینکه مردم ایران درباره آب اقدامات زیادی انجام داده‌اند، اضافه کرد: برای مثال رودخانه هلیل‌رود به انهار اصلی، شاخه، انهار درجه دو، انهار فرعی، شاه‌جوب و جوب‌های اصلی تقسیم‌بندی می‌شده تا به زمین زراعی برسد و مدت‌زمان جاری بودن آب در هرکدام با ثانیه مشخص است.

پاپلی یزدی گفت: در قدیم گروهی از مردم و کشاورزان که با هم کار می‌کرده‌اند نوعی تعاونی جمعی سنتی داشته‌اند که هیچکس نمی‌توانسته کار انفرادی انجام دهد و این تعاونی امور آب هر روستا، چاه‌ها و انهار را مدیریت می‌کرده است، پس وقتی مردم را جدی بگیریم کارها رو به راه می‌شود.

وی ادامه داد: در سال 84 شرکتی در شیرین‌دره بجنورد سد ساخته بود و می‌خواست آب را تقسیم کند و بر طبق مهندسی، 14 هزار و 200 شیر با 15 میلیارد تومان هزینه برداشت نصب کرده بود. مردم چون نمی‌توانستند این شیرها را تعمیر و نگهداری کنند، به شرکت آب اعتراض کردند. مطالعه‌ای انجام دادیم و فهمیدیم این کشاورزان برنج می‌کارند و برای هر 5 تا 8 هکتار واحد تقسیم‌بندی دارند و یک میرآب، آب را تقسیم می‌کند و کشاورزان به ازای هر هکتار به این شخص مقدار مشخصی برنج می‌دهند. در نهایت با مدیریتی که انجام شد به 625 شیر برداشت رسیدیم و درصد زیادی از کشاورزان ناراضی هم راضی شدند.

این محقق و جغرافیدان با اشاره به تشکیلات عریض و طویل سازمان تعاون روستایی و وزارت کار، تعاون و امور اجتماعی و حضور هزاران کارشناس در آنها گفت: این در حالی است که در کل کشور هزاران تعاونی مردمی وجود داشته که اساسنامه و مدیرعامل نداشته‌ است و بدون دخالت دولت بسیار هم خوب مدیریت می‌شده است