ساموئل كرامر Samuel N.Kramer در سال 1957 كتابي را تحت عنوان «تاريخ در سومر آغاز مي شود» منتشر ساخت. بعدها ژان بوترو Jean Bottero و ماري ژوزف استو Marie Joseph Steve در كتاب خود تحت عنوان «روزي روزگاري در بين النهرين» كه در سال 1994 منتشر ساختند به اين مساله اشاره كردند. منطقه اي كه آن را سومر Sumer مي دانيم و بعدها كلده نام گرفت، در بين النهرين سفلي بين رودهاي فرات و دجله قرار دارد كه صحراي سوريه در غرب آن واقع شده است و از جنوب به خليج فارس محدود است. در ابتدا سومري ها سامي نبودند ولي به تدريج با گروه هايي از ساميان كه به احتمال قوي از مناطق توروس Taurus (نام كوهي در تركيه كنوني.م)، آرارات و احتمالا از عربستان به اين منطقه وارد مي شدند، در هم آميختند.

تولد حقوق، علم حسابداري و ماليه
پيچيدگي زبان، ابتدايي بودن ابزار نگارش، اجتماعي شدن رفتارها و اعتبار قوانين قضايي، دقت عمل در نظام مالي ماموران دولتي و آموزشياران جملگي دست به دست هم داده بودند تا علم حسابداري در شرايط خاصي پا به عرصه حيات بنهد.

1 _ پيچيدگي زبان و ابتدايي بودن ابزار نگارش
از نظر سير زماني، تمدن سومريان در حدود چندين سده از تمدن امپراطور روم باستان تقدم زماني دارد. سومري ها نيز همانند مصريان نخستين كساني بودند كه به ساخت و ساز پرداختند. در حالي كه مصريان از سنگ براي ساخت بنا استفاده مي كردند، سومريان از گل خاك رس به شكل پخته يا خام براي ساختمان سازي استفاده مي كردند. همچنين سومريان نيز همانند مصريان از اين امتياز برخوردارند كه براي نخستين بار خط واحدي را ابداع كرده اند: خط مقدس براي مصريان و خط مقدس، علمي و كاربردي براي سومريان. سومريان به امر كشاورزي اشتغال داشتند. آنان در فصل بهار و همزمان با آب شدن برف در سرچشمه هاي رودهاي دجله و فرات و پر آب شدن اين دو رودخانه از آب آن براي كشاورزي استفاده مي كردند.
آنها همچنين به تجارت نيز مي پرداختند و براي اين منظور، راه هاي مواصلاتي وسيعي ساخته بودند. آنچه كه ما امروزه درباره سومريان مي دانيم، ماحصل اطلاعاتي است كه اخيرا به دست آمده است. زيرا هيچ كس نتوانسته بود تا قرن 19 سنگ نوشته Rosette را ترجمه كند. هر چند پيدا شدن سنگ ميشو Caillou Michaw در سال 1786 توجه بسياري را به سوي خود جلب كرد ولي در سال 1840 باستان شناسان به كتيبه هاي سه زبانه نقش رستم _ آرامگاه هاي شاهان هخامنشي _ توجه خاصي نشان دادند. داريوش در اين مكان و بر روي ديوار سنگي كوه كتيبه هايي را به سه زبان حك كرده است.
1_ كتيبه نخست شامل 42 علامت و نشانه ميخي است كه آن را زبان فارسي باستان در عصر هخامنشيان مي دانند. رمزگشايي از اين زبان توسط باستان شناس آلماني ثروتمند صورت گرفت.
2_ كتيبه دوم به خط سيلابي نوشته شده است و صدها علامت ميخي دارد كه آن را عيلامي مي نامند.
3_ كتيبه سوم سيلابي و انديشه نگاري (Ideographique) با بيش از 500 علامت است. اين شيوه نگارش بسيار پيچيده بود و آن را زبان اكدي مي نامند.
در بين اين سه زبان، فارسي باستان به سرعت رمزگشايي شد ولي زبان اكدي به دليل پيچيدگي و كثرت نشانه ها بسيار سخت بود. ليكن پس از كشف كتيبه بيستون كه به سه زبان عيلامي، بابلي و پارسي باستان نوشته شده است، اين فرصت در اختيار باستان شناس انگليسي راولينسون Rawlinson قرار گرفت كه بتواند زبان عيلامي را براي نخستين بار به شكلي ساده تر در آورده و آن را ترجمه كند. سرانجام او اين زبان را از خانواده زبان هاي سامي (عبري، آرامي و عربي) معرفي كرد. در سال 1905 پژوهشگري به نام فرانسوا تورو دانگن Francois Thureaw Dangin با تحليل اسناد تاريخي كهن در كنار زبان اكدي از ريشه سامِي، زبان ديگري را شناسايي كرد كه آن را سومري مي نامند و توانست زبان آكدي را از سومري متمايز سازد. وي كتيبه هاي پادشاهي تاريخ هزاره سوم را منتشر ساخت و به اين ترتيب با استفاده از اسناد تاريخي آشوري و بابلي توانست تاريخ آن دوره را بازسازي كند.
آنچه در آن زمان گنگ و مبهم بود، آشكار شد. باستان شناسان توانستند تاريخ و جغرافياي سومر را بازسازي كنند. با استفاده از فهرست نام پادشاهان و فرهنگ هايي كه با انجام حفاري هاي باستان شناسي شناسايي شده بودند، تاريخ بازسازي شد. مارگريت روتن Margueritte Rutten به خوبي تاريخ سه هزار ساله بين النهرين را معرفي مي كند. در هزاره سوم تمدن سومريان گسترش يافت اما به سرعت آكديان بر آنها تسلط يافتند. در هزاره دوم، نخستين سلسله امپراطوري در بابل تاسيس شد و آشور به عنوان يك دولت پا به عرصه قدرت نهاد. در طول هزاره دوم، جنگ هاي پيوسته اي بين ساميان و غير ساميان صورت مي گرفت. سرانجام در هزاره اول ساميان در بين خود به نبرد پرداختند.
لشكريان سارگن، امپراطور آشور بر آنها پيروز شدند و مناطق سوريه، فلسطين و مصر را به خاك امپراطوري آشور افزودند. ليكن اتحاد مادها و بابليان به سرعت پيروزي آشوريان را به شكست مبدل ساخت و اين دو امپراطوري تازه ميراث آشور را بين يكديگر تقسيم كردند. با ظهور كوروش، امپراطوري پارس تمامي مناطق بين النهرين را به تصرف خود در آورد ولي عمر اين امپراطوري نيز با آمدن اسكندر كبير رو به افول نهاد. در تمامي اين رويدادهاي تاريخي شهرهاي سومريان ميان پادشاهان دست به دست مي شد. با اين حال در برخي دوره ها بناهاي بزرگي نيز به عنوان اماكن دولتي و ارتباطي ساخته شده بود. شهرهايي نظير اريدو Eridu او Ur (شهر محل تولد حضرت ابراهيم) تلو Tello ، اوروك Uruk ، نيپور Nippur به دفعات توسط مهاجمان ويران و دوباره بازسازي شده اند. اما آثار بسياري از آنها بر جاي مانده است كه روي بناها، مجسمه ها حك شده اند و يا آثاري نظير الواح و پس از حفاري هاي صورت گرفته از خاك بيرون آورده شده اند. بخش بزرگي از اين آثار به خط ميخي نوشته شده اند اما خط ميخي انحصارا در اختيار سومريان نبوده است، بلكه بيش از 10 زبان رايج در اين منطقه براي نگارش از خط و الفباي ميخي استفاده مي كردند.
اين آثار، گنجينه با ارزشي براي بشريت به شمار مي روند و آنها را مي توان انبار پايان ناپذير اسناد تاريخي در خصوص علم حسابداري دانست.
مي توان چنين تصور كرد كه ابتدايي بودن جنس ماده بكار رفته و فنون نگارش آن تا حد قابل ملاحظه اي نوع و ماهيت اين خطوط را محدود ساخته است. البته اين مساله بدون در نظر گرفتن قدرت تصويرگري انسان و عادت او است. سومريان شيفته خط بودند: اسناد حسابداري، قراردادها، فهرست ها، رسيدها، نامه ها و متن قوانين روي الواحي در ابعاد و اشكال مختلف نوشته شده اند. شكنندگي نوع ماده بكار رفته در اين الواح نيز تضميني براي امنيت آنها بوده است زيرا هر گونه تلاشي براي ساخت نمونه هاي جعلي سرانجام به شكست منتهي مي شد و لذا همزمان براي رعايت كردن مفاد قرارداد، تلاشي نيز صورت مي گرفت تا به خوبي از آنها حفاظت شود. عقيده ما بر اين است كه ذهنيت فعلي بسياري از حسابدارها توسط سومريان برنامه ريزي شده بوده است. در برخي موارد پادشاهان براي متون رسمي و مقدس مواد خوب و محكمي نظير فلز و سنگ هاي سفت استفاده مي كردند.

2 _ اجتماعي شدن رفتار و اعتبار قوانين قضايي
جامعه سومر در ابتدا جامعه اي وحشي و خشن بود، اما به تدريج به سمت عدالت و تعديل قدرت با قانون سوق مي يافت. لوح حمورابي را مي توان بهترين نمونه براي آگاهي حقوقي سومريان دانست. اين لوح يكي از كهن ترين مجموعه قوانيني است كه تاكنون شناخته شده است، هر چند نمي توان آن را كهن ترين قانون عهد باستان دانست. مورگان در كاوش هاي خود به سال 1901 و 1902 در شوش اين لوح را از زير خاك بيرون آورد. به دليل بي تفاوتي پادشاه وقت ايران كه طي قراردادي ديپلماتيك اين لوح با ارزش را در اختيار دولت فرانسه قرار داده بود، موزه لوور ميراث دار آن شد. سه قطعه سنگ با برش هايي صاف روي هم قرار گرفته اند و لوحي را به وجود آورده اند كه ارتفاع آن 25/2 سانتي متر و وزن آن 4 تن است.
اين لوح در حدود سال 1800 قبل از ميلاد و به زمان سلطنت حمورابي در بابل ساخته شد ولي پس از تصرف بابل توسط شوتروك ناهونته Shutruk – Nahhunte ، وي آن را به عنوان نشان پيروزي بر بابليان با خود به شوش آورد. به نظر مي رسد پادشاه شوش براي نگارش تاريخ خود روي لوح، بخش پاييني آن را پاك كرده ايست. در بخش بالايي حمورابي را مي بينيم كه در حضور خداي بابل يعني مردوك Marduk ايستاده است و مردوك نشان قدرت شاهي را به عنوان نشان مشروعيت سلطنت وي به او مي بخشد. در مقدمه متن لوح، حمورابي بدون هيچ گونه تواضعي چنين مي گويد: «آنگاه كه مردوك به من رسالت داد تا بين مردم كشور خود نظم را برقرار سازم و راه سعادت را براي آنان برگزينم، من نيز نظم و قانون را برقرار ساختم و به اين ترتيب خوشبختي را به رعاياي خويش هديه كردم.» خوشبختي و سعادت ملت در نظم و قانوني است كه چشمان تيزبين پادشاه به حمايت خداي بابل بر آن نظارت دارد و اين هدف اصلي آنان بود. لوح حمورابي خلاصه اي از آداب و رسوم بابل را به شكل جذاب روايت كرده است. لوح حمورابي كه آن را مي توان كتابچه قوانين مدني و جزايي، جامعه شناسي، اقتصاد روستايي، حسابداري و مديريت دانست، ابعاد جذابي از جامعه بابل را نشان مي دهد كه عليرغم برخورداري از چهره اي خشن و سخت گيرانه عادلانه نيز بوده است. منشا و سرآغاز بسياري از نهادهاي قضايي كه بعدها يونانيان و روميان آنها را گسترش دادند، در متن لوح حمورابي وجود دارد. جي اچ ولمينك J. H. Vlaemmink در مقاله اي كه به سال 1956 آن را منتشر ساخت چنين مي نويسد: «در لوح حمورابي به متوني بر مي خوريم كه در آن نظم و ترتيب حساب ها بيان شده است، نظير متني كه مربوط به قرارداد كميسيوني است و به نظر مي رسد تعهدي قانوني را ايجاد كرده است. اين تعهد را مي توان شكل واقعي حسابداري دانست و يا ثبت صورتحساب برخي معادلات تجاري.»
ونسان شل در سال 1904 برخي از قسمت هاي لوح را چنين ترجمه كرده است: قانون 100: مامور دولت سودهاي پول را به اندازه اي كه برده است، اعلام خواهد كرد و با محاسبه روزها، مبلغ آن را به بازرگان پرداخت خواهد كرد.
قانون 104: اگر بازرگاني به مامور دولت گندم، روغن و يا هر ماده خوراكي ديگري را بسپارد، مامور دولت مبلغ آن را ثبت و به بازرگاني پرداخت خواهد كرد. مامور دولت بايد بابت پول پرداختي به بازرگان از وي رسيد و يا امضا بگيرد.
قانون 105: اگر مامور دولت مرتكب اشتباهي شد و از بازرگان رسيدي دريافت نكرد، بازرگان پول دريافتي را نمي تواند وارد فعاليت تجاري خود بكند.
البته ترجمه هاي ديگري نيز از اين قانون ها وجود دارد. و شايد بهتر باشد برخي از آنها را با همديگر مقايسه كنيم، ترجمه آ. فينه A. Finet از قانون حمورابي به سال 1973.
قانون 100: اگر تاجري براي فروش كالا يا تجارت پولي را در اختيار مامور دولت قرار دهد، و اگر مامور دولت را به ماموريت بفرستند، مامور دولت در طول ماموريت خود، مي تواند به تجارت بپردازد. اگر مامور دولت در محل ماموريت سودي را به دست آورد، وي كل سود دريافتي را محاسبه خواهد كرد سپس مدت زمان اقامت خود را نيز حساب كرده و سود لازم را به تاجر پرداخت خواهد كرد.
قانون 104: اگر تاجري، جو (جو به عنوان سكه به كار مي رفت) پشم، روغن و يا اموال منقول ديگري را در اختيار مامور دولت قرار دهد، مامور دولت پول آنها را محاسبه كرده و به تاجر پرداخت خواهد كرد. مامور دولت سند مهر شده اي را از تاجر خواهد گرفت كه در آن مقدار پول پرداختي به تاجر ذكر شده است.
قانون 105: اگر مامور دولت فراموش كرد و سند ممهور مربوط به پول پرداختي به تاجر را از وي نگرفت، پولي كه در سند مهر شده ذكر نشده است، محاسبه نمي شود.
در سال 1977 اسلشتر E. Szlechjter اين قوانين را به شكل ديگري ترجمه كرده است.
قانون 100. اگر تاجري به مامور دولت (يا مسافر) پولي را براي خريد يا فروش كالايي پرداخت كند و سپس وي را به سفر اعزام كند، مامور دولت در طول مسافرت با پول دريافتي به خريد و فروش بپردازد، و اگر در اين محل، سودي را كسب كند، وي سود كل پول دريافتي را محاسبه خواهد كرد و سپس با محاسبه روزهاي اقامت خود در آن محل، بايد تاجر را راضي كند.
قانون 104: اگر تاجري جو، پشم، روغن يا هر شيء منقول ديگري را براي فروش در اختيار مامور دولت قرار دهد، مامور دولت پول جنس دريافتي را محاسبه خواهد كرد و آن را به تاجر پرداخت مي كند. مامور دولت لوح ممهور شده اي را بابت پول پرداختي به تاجر دريافت خواهد كرد.
قانون 105: اگر يك مامور دولتي فراموش كرد و سند مهر شده را دريافت نكرد، پول فاقد مهر را در محاسبات خود وارد نخواهد كرد.
منبع: سايت خبرگزاري ميراث فرهنگي