آيا اَرَتْ خاستگاه تمدن سومري است دکتر یوسف مجید زاده
وجود انبوه سنگ لاجورد و تراشه هاي آن در حفريات شهر سوخته و بررسي هاي آزمايشگاهي آنها، و نظر غالب دانشمندان در دهه 1970 نشان داد كه اين سنگ مهم ترين محموله تجاري شناخته شده اي است كه حكومت هاي سرزمين هاي شرقي و جنوب شرقي ايران در جا به جايي آن در منطقه اي گسترده، از كوه هاي بدخشان در شرق تا سرزمين مصر در غرب، نقش انكار ناپذيري ايفا مي كردند. اين سنگ تزييني با ارزش _ كه طي هزاره هاي سوم تا اول ق.م در سر تا سر آسياي غربي، به ويژه بين النهرين و مصر، در مجسمه سازي، ترصيع و ساختن زيورآلاتي مانند گوشواره، دستبند و گردنبند كاربرد فراوان داشت _ از معادن عظيم واقع در كوه هاي سرسنگ بدخشان در افغانستان استخراج شده و به صورت ماده خام به شهر بزرگي كه امروز شهر سوخته ناميده مي شود و شايد هم به مراكز شهري و صنعتي ديگري كه تا به امروز شناسايي نشده اند وارد شده و پس از پاكسازي در كارگاه ها به صورت سنگ لاجورد ناب از راه كرمان و فارس به شوش و از آنجا به شهرهاي جنوبي بين النهرين و دورتر، به مصر در قاره افريقا، منتقل مي شد. از شواهد ديگر بر وجود ارتباط ميان فرهنگ هاي شرقي ايران و بين النهرين و دورتر به سمت غرب توليد اشيا و ظروف از سنگ صابون در كارگاه هاي صنعتي مراكز شناخته شده اي مانند تپه يحيي و توزيع آن در سر تا سر منطقه بوده است. اشياي ساخته شده از سنگ صابون از مهره هاي ساده كوچك گرفته تا كاسه هاي تزييني، در سر تا سر دنياي باستان، از «مهنجودارو» مركز مشهور تمدن «هاراپا» در دره سند تا ماري در بخش مياني رود فرات در بين النهرين، در منطقه اي به طور تقريبي 2500 كيلومتر پراكنده شده بود. وجود ظروف ساخته شده از سنگ صابون تقريبا در تمامي محوطه هاي باستاني بين النهرين در دوره هاي دوم و سوم سلسله هاي قديم گزارش شده است. شناخته شده ترين اين ظروف سنگي در بين النهرين، كه گمان مي رفت در نوع خود يگانه باشد، كاسه استوانه اي سنگ صابوني منقوش از «خفاجه» در دره «دياله» است كه به دوره دوم سلسله هاي قديم نسبت داده مي شود. در تزيين اين كاسه نقش مردي را مي بينيم كه يك بار بر پشت دو گاو كوهاندار پشت به هم نشسته و دو رشته آب به دست دارد و يك بار در حالت ايستاده گردن دو مار را گرفته است. بخش ديگري از تزيين اين ظرف شير و عقابي را نشان مي دهد كه به گاو كوهاندار و از پشت بر زمين افتاده اي حمله كرده اند. نوع تزيين اين ظرف سنگي و برخي عناصر تزييني مانند خرسي كه بر دو پاي خود بلند شده و قصد خوردن خرما از نخل دارد و به ويژه نقش گاو كوهاندار در هنر بين النهرين كاملا بيگانه است. از آنجا كه خاستگاه گاو كاوهاندار شرق ايران و سرزمين هاي واقع در شرق و جنوب شرق ايران است، بسياري در انتساب اين ظرف و ظروف تزييني مشابه به هنرمندان سومري ترديد و خاستگاه اين ظرف و اشياي تزييني ديگر از نوع مشابه از سنگ صابون را معمولا به جاي كارگاه هاي هنرمندان سومري به كارگاه هاي واقع در شرق ايران مانند يحيي منتسب مي كردند؛ زيرا علاوه بر دلايل سبك شناسانه، مي دانيم كه بين النهرين فاقد منابع كاني از جمله سنگ صابون بوده است. حال آن كه، براي مثال، در شعاع 25 كيلومتري تپه يحيي چهار محل براي استخراج سنگ صابون شناسي شده است. افزون بر آن، از لايه هاي متعدد دوره IVB در تپه يحيي (2500 _ 3000 ق.م) علاوه بر تعداد زيادي كاسه و مهره از سنگ صابون در مراحل گوناگون توليد، قطعات بزرگ اين سنگ نيز به دست آمده است. وجود شمار زيادي الواح گلي از نوع پروتو _ ايلامي با علايم عددي، دو مهر استوانه اي، شمار فراوان اثر مهر استوانه اي كه نقش آنها شباهت فراوان به نقش مهرهاي همزمان در شوش دارد، و كاسه هاي لبه واريخته، ساغرهاي ته كلفت و خمره هاي انباري از نوع آغاز نگارش در تپه يحيي يك بار ديگر نشان مي دهد كه اين مركز صنعتي شرق ايران در اواخر هزاره چهارم و اوايل سوم ق.م با شوش و بين النهرين ارتباط مستقيم داشته است. با شناسايي «تل مليان»در استان فارس به عنوان ايالت «انشان» به دست باستان شناسان و زبان شناسان طي سال هاي 1351 و 1353 و با توجه به نظريه اي كه خود من درباره محل و موقعيت ايالت «اَرَتّ»، دولت شهر همسايه انشان در سال 1355 مطرح كردم، احتمال انطباق پادشاهي «اَرَتّ» با تمامي يا دست كم بخش هايي از استان كنوني كرمان به وجود آمد. اما، با فروكش كردن فعاليت هاي باستان شناختي ايران در طول دو دهه نخستين انقلاب اسلامي و جلوگيري از ادامه كار باستان شناسان غير ايراني در ايران روند رو به رشد بررسي هاي باستان شناختي ايران يك باره متوقف شد و تحقيقات جدي به كلي رنگ باخت. «شهداد» فقط مدتي كوتاه به ويژه در كنگره بين المللي باستان شناسي و هنر ايران در شهر آكسفورد انگلستان كانون توجه و بحث و گفت و گوي هنرشناسان و باستان شناسان قرار گرفت و متاسفانه گزارش نهايي آن، كه سرانجام با كوشش دكتر منصور سجادي منتشر شد، به دليل تاخير بسيار، زماني در دسترس قرار گرفت كه ايران شناسان بزرگي مانند شادروان «هلن كنتور» و «ايدت پرادا» در ميان ما نبودند و كارهاي تحقيقاتي سنگين به دليل كهولت براي محققاني همچون «پي ير اميه» مقدور نبود. خوشبختانه طي چهار پنج سال اخير باستان شناسي ايران به تدريج جان تازه اي گرفته و حفرياتي در سر تا سر ايران و از جمله كرمان انجام مي گيرد. اگر چه برخي از اين حفريات اطلاعات ارزشمندي در بازسازي گذشته ايران در اختيار ما قرار مي دهد، طي بهمن ماه سال گذشته آثاري باورنكردني در ارتباط با هنر سومري از كناره هليل رود در منطقه جيرفت كرمان به دست آمد كه مي تواند تغييرات شگرفي در ديدگاه هاي ما درباره خاستگاه هنر و شايد هم فرهنگ و تمدن سومري به وجود آورد. البته اين اطلاعات نه از طريق حفريات باستان شناختي، بلكه در يك سلسله حفريات غير قانوني به دست آمده است. چند ماهي بود كه اخباري از حفريات غير قانوني تعدادي از اهالي جيرفت در كناره هليل رود در استان كرمان در چهار محوطه باستاني «كنار صندل» و «ريگ انبار» و «مطوط آباد» و «نظم آباد» در منطقه اي به وسعت تقريبي 20 كيلومتري شنيده مي شد كه در زير حدود 3 متر از لايه هاي رسوبي در جنوب شهر جيرفت قرار داشت. نيروهاي نظامي و پليس منطقه هم به طور تمام وقت سرگرم مبارزه با قاچاق ترياك و مواد مخدري بودند كه حكومت طالبان بي وقفه از طريق ايران به مقصد نهايي كشورهاي اروپايي و امريكايي سرازير مي كرد. سرانجام با سرنگوني طالبان و در پي آن فروكش كردن نسبي قاچاق مواد مخدر، اين نيروها توانستند بخشي از توجه خود را از جنگ با حاملان مواد مخدر به جنگ با قاچاقچيان آثار باستاني معطوف كنند و با دستگيري تعدادي از آنها بخش هايي از آثاري را كه به قصد خروج از كشور حمل مي شد بازيابند. تعداد اين اشياي بازيافته تا آنجا كه نگارنده ديده است به حدود 500 قطعه مي رسد. بيشترين و زيباترين اين اشيا در حال حاضر در اختيار نيروهاي پاسدار و دادگاه هاي شهرهاي بردسير و جيرفت قرار دارد كه پس از طي مراحل قانوني به سازمان ميراث فرهنگي تحويل خواهد شد. بيشتر اين اشيا ظروف تزييني از سنگ صابون است، و در صد كمتري را نقوش تزييني از سنگ صابون براي سنگ نشاني و اشياي ديگري از جنس سنگ لاجورد، مجسمه انسان و جانوراني مانند شير و گاو نر و ظروفي از جنس مس و مفرغ و نيز ظروف سفالي تشكيل مي دهد. من در اينجا خواهم كوشيد به معرفي نمونه هايي از انبوه اين اشيا و شباهت هاي فراوانشان با هنر سومري بپردازم. در ظروف جيرفت تقريبا تمامي چشم ها اعم از چشم انسان يا جانور سنگ نشاني شده است. در اين سنگ نشاني چشم ها در جانوران وحشي و گوشت خوار مانند عقاب، مار، پلنگ و شير، گرد اما در جانوران اهلي و گياهخوار مانند بز كوهي و گاو و همچنين انسان بيضي است. سنگي كه در چشم ها نشانده شده از جنس سنگ مرمر يا آهكي سفيد يا فيروزه است. در نمونه هايي (تصوير 1) سفيدي چشم پلنگ ها از سنگي به رنگ اخرا و سياهي با فيروزه كار شده و اين در حالي است كه در نقوش برجسته سومري و به طور كلي در بين النهرين در هيچ يك از نقش مايه هاي انساني و جانوري از تزيين سنگ نشاني استفاده نشده است. در پيكره هاي جيرفت همانند پيكره هاي سومري، بالاتنه همه انسان ها برهنه و دامن با شال بزرگي به كمر محكم شده است. با اين تفاوت كه در اينجا همه انسان ها بدون استثنا گردنبندي با آويز بزرگي از فيروزه به اشكال هندسي گرد يا بيضي به گردن دارند. آنها بدون استثنا موي بلندي دارند كه از پشت تا انتهاي كمر ادامه يافته است تزيين سنگ نشاني همچنين در نوار يا تلي كه بالاي پيشاني بر گيسوان انسان _ عقرب بسته شده و نيز در گلبرگ هاي درختاني كه بزها قصد خوردن شاخ و برگ هايشان را دارند، اجرا شده است. در يك ظرف پايه دار بسيار زيبا (تصاوير 1 و 2) دو موجود انساني را مي بينيم كه هر كدام با هر دست، پلنگي را از دم گرفته و آن را به هوا بلند كرده اند. يكي از آنها دامني بلند بر تن دارد، اما ديگري تركيبي است از بالاتنه انسان و پايين تنه گاونر. سه تزيين سنگ نشاني به رنگ هاي فيروزه اي و اخرايي به احتمال فراوان لكه هاي بدن گاو نر را نشان مي دهد. اين نقش كه بي ترديد گاو _ مردي است شال پهني به دور كمر و مچ بندهايي بر مچ پاها دارد. مچبندها و دستبندهاي اين گاو _ مرد و دستبندهاي انسان در سمت ديگر ظرف در اصل سنگ نشاني شده بوده كه همه آنها از ميان رفته است. افزون بر آن، دامن مرد در اين ظرف كه راه راه نشان داده شده است در اصل به كمك يك يا چند رنگ سنگ نشاني شده بوده كه همه آنها نيز از ميان رفته است. در كاسه اي ديگر بالاتنه انسان به جاي گاو نر با پايين تنه شيري كه از چنگال ها و دم بلند آن مشخص است تركيب شده است (تصوير 3). نقش مايه سلطان جانوران كه گفته مي شود از ويژگي هاي هنر بين النهرين بوده و از دوران دوم سلسله هاي قديم بر مهرهاي استوانه اي ظاهر مي شود، نه فقط به وفور در تزيين ظروف سنگي جيرفت به كار رفته، بلكه همان گونه كه در بالا اشاره شد در تركيب هاي انسان _ گاو نر (تصوير 1) و انسان _ شير (تصوير 3) نيز مشاهده مي شود. در نمونه هاي ارايه شده در اين مقاله اين شخصيت هاي انساني و تركيبي، جانوران گوناگوني مانند پلنگ ها (تصاوير 1 و 2)، مارها (تصوير 4) و انسان _ عقرب ها (تصوير 3) را در كنترل دارند. يكي ديگر از نقش مايه هاي متداول در هنر سومري رويارويي دو جانور وحشي با گردن هاي بلند به هم پيچيده است كه فقط بر مهرهاي استوانه اي دوره «اوروك» پديدار مي شود، حال آن كه در بسياري از نمونه هاي يافته شده در جيرفت دو جانور خشمگين _ دو شير (تصوير 5)، يك پلنگ و يك مار (تصوير 6) _ با دهان باز رو در روي هم قرار گرفته اند. از ديگر صحنه هاي بسيار شناخته شده اي كه نقش آن همواره به سومري ها نسبت داده مي شود، دو بز كوهي است كه به حالت قرينه دو سوي درختي ايستاده يا بر پاهاي عقبي بلند شده اند و به صورت نمادين قصد خوردن برگ ها و شاخه درخت را دارند. گفته مي شود كه كهن ترين نمونه آن مهري استوانه اي است از دوران «اوروك» با نقش پادشاهي كه در دو سوي خود دو بز كوهي را با شاخه هاي گياهي كه در دست ها دارد تغذيه مي كند. اما نمونه واقعي اين صحنه در اثري به صورت مجسمه از گورستان پادشاهان «اور» به دست آمده است كه در آن بزي در برابر درختي روي دو پا ايستاده است كه البته درباره آن و اين كه آيا كار دست هنرمندان «اَرَتّ» اي است يا سومري در ادامه بحث خواهيم كرد. حال آن كه نماد درخت زندگي و بزهاي كوهي بر ظروف سنگي جيرفت در طبيعي ترين و زيباترين شكل ممكن بارها و بارها ظاهر مي شود: «بزي كه بر هر چهار پايش بر زمين قرار دارد و خميدگي شاخ هايش رو به بالاست (تصوير 7)؛ بزي كه روي دو پاي عقب ايستاده و يكي از پاهاي پيشين را تا نزديكي پوزه بالا آورده است (تصوير 8)؛ دو بز كوهي پشت به هم در دو سوي يك درخت كه سرهايشان را براي خوردن شاخ و برگ درخت به عقب برگردانده اند (تصوير 9)؛ و سرانجام بزها و گوساله هايي كه در دو رديف از راست به چپ و از چپ به راست در حالت هاي گوناگون از شاخ و برگ درختاني مي خورند كه در برابرشان قرار دارد (تصوير 10). اگر چه استادي و مهارت به كار رفته در تزيين همه اين ظروف و اشياي يافته شده جيرفت يكسان نيست و آشكارا نشان مي دهد كه در كارگاه هاي متعدد و به دست استاداني با درجاتي متفاوت از استادي و مهارت ساخته شده، در مقايسه با نقوش برجسته سنگي سومري چه از لحاظ سبك، چه از لحاظ هنري كه در آفرينش آنها به كار رفته است، در سطحي به مراتب بالاتر قرار دارد. در اين راستا، و با در نظر داشتن يافته هاي جديد، اگر چه در انتساب كاسه سنگي «خفاجه» به سنگ تراشان «ارت» جاي هيچ گونه ترديدي نيست، ميان اين كاسه و ظروف جيرفت تفاوت هايي وجود دارد كه ناخودآگاه شخص را وادار به نتيجه گيري هايي آزمايشي مي كند. نخست اين كه كيفيت كار روي كاسه «خفاجه» در مقايسه با ظروف خوش ساخت تر جيرفت به گونه اي آشكار در سطح پايين تري قرار دارد، و ديگر اين كه به عكس نقوش جيرفت چشم ها در هيچ يك از نقوش انسان ها و جانوران سنگ نشاني نشده است. اين تفاوت ها ممكن است نشان دهد كه: 1. اين ظرف را استادي تزيين كرده كه مهارت زيادي نداشته 2. توليد كننده آن استادي بوده از «ارت» كه در بين النهرين مي زيسته و با حذف جزيياتي مانند سنگ نشاني در چشم و بدن مارها، و نيز حذف گردنبند با آويز فيروزه مي خواسته اثر خود را با ويژگي هاي هنر متداول در سومر انطباق دهد. ويژگي هاي زير تعلق كاسه «خفاجه» به هنر «ارت» را به خوبي ثابت مي كند: در كاسه «خفاجه» مردي بر كفل دو گاو نر پشت به هم نشسته و جريان دو رشته آب را به دست گرفته است. اما اين مرد بر ظرفي از جيرفت به فاصله اي بر بالاي كفل دو گاو نر پشت به هم به حالت ايستاده نشان داده شده است (تصاوير 11 و 12). بديهي است كه اشكال نشسته و ايستاده صرفا به دليل كوتاهي كاسه خفاجه و بلندي ظرف جيرفت بوده است. اگر چه در تزيين ظرف جيرفت تمامي نقش مايه هاي كاسه خفاجه نشان داده نشده، اما از آنها در تزيين بسياري از ظروف جيرفت استفاده شده است. اين نقش مايه ها عبارت اند از: نقش گاوي كه از پشت بر زمين افتاده و عقابي از هوا به آن حمله ور شده است (تصوير 5)؛ نقش مايه عقرب (تصوير 13)؛ و مردي كه دو مار را در دو سو به دست دارد (تصوير 4). علاوه بر كاربرد فراوان نقش مايه هاي مار، عقرب، عقرب _ انسان، و پلنگ در تزيين ظروف، از نقش برخي از اين موجودات، يعني عقرب (تصوير 14)، عقرب _ انسان (تصوير 15) و عقاب (تصوير 16) در تزيين سنگ نشاني نيز استفاده شده است. در پشت تمامي اين نوع نقش مايه ها سوراخ هايي ايجاد شده كه بي ترديد براي ثابت ماندن آنها بر سطح زمين بوده است.
صحنه گاو از پشت بر زمين افتاده و عقابي در حال فرود آمدن به سمت آن در كاسه خفاجه و ظروف متعدد از جيرفت انسان را بي اختيار به ياد اسطوره «اِتَنَ» مي اندازد. داستان پادشاهي از سلسله افسانه اي كيش كه به دليل نداشتن فرزند ظاهرا چاره اي جز صعود به آسمان و دستيابي به گياه زايايي در آنجا ندارد. مساله صعود به آسمان به كمك عقابي بر طرف مي شود. عقابي كه به دوست خود مار خيانت كرده و فرزندان او را بلعيده و مار در صدد انتقام در شكم گاو مرده اي خزيده و منتظر در كمين اوست. هنگامي كه عقاب براي خوردن از جسد گاو فرود مي آيد مار او را به حد مرگ مصدوم مي كند. اِتَنَ عقاب را كه در گودالي افتاده و به انتظار مرگ است نجات مي دهد و عقاب در ازاي آن وي را به پروازي تماشايي و هوس انگيز بر بال هاي خود به آسمان مي برد.
نقش عقاب و گاو از پشت بر زمين افتاده در بين النهرين فقط يك بار، آن هم بر كاسه وارداتي خفاجه ظاهر مي شود، حال آن كه در تزيين ظروف سنگي جيرفت عقاب به كرات ظاهر مي شود و بر يكي از اين ظروف زيباترين حالت تزييني را دارد. افزون بر آن، در مواردي چند در جايي كه رديف گاوها نشان داده مي شود بر بالاي هر يك از آنها عقابي در پرواز است، و همان گونه كه در بالا اشاره كرديم در ميان يافته هاي جيرفت دو عدد پيكره بسيار زيبا از دو عقاب با تزيين سنگ نشاني سنگ صابوني در دست است كه يكي از آنها در اين مقاله معرفي شده است (تصوير 16).
صحنه گاو از پشت بر زمين افتاده و عقابي در حال فرود آمدن به سمت آن در كاسه خفاجه و ظروف متعدد از جيرفت انسان را بي اختيار به ياد اسطوره «اِتَنَ» مي اندازد. داستان پادشاهي از سلسله افسانه اي كيش كه به دليل نداشتن فرزند ظاهرا چاره اي جز صعود به آسمان و دستيابي به گياه زايايي در آنجا ندارد. مساله صعود به آسمان به كمك عقابي بر طرف مي شود. عقابي كه به دوست خود مار خيانت كرده و فرزندان او را بلعيده و مار در صدد انتقام در شكم گاو مرده اي خزيده و منتظر در كمين اوست. هنگامي كه عقاب براي خوردن از جسد گاو فرود مي آيد مار او را به حد مرگ مصدوم مي كند. اِتَنَ عقاب را كه در گودالي افتاده و به انتظار مرگ است نجات مي دهد و عقاب در ازاي آن وي را به پروازي تماشايي و هوس انگيز بر بال هاي خود به آسمان مي برد.
نقش عقاب و گاو از پشت بر زمين افتاده در بين النهرين فقط يك بار، آن هم بر كاسه وارداتي خفاجه ظاهر مي شود، حال آن كه در تزيين ظروف سنگي جيرفت عقاب به كرات ظاهر مي شود و بر يكي از اين ظروف زيباترين حالت تزييني را دارد. افزون بر آن، در مواردي چند در جايي كه رديف گاوها نشان داده مي شود بر بالاي هر يك از آنها عقابي در پرواز است، و همان گونه كه در بالا اشاره كرديم در ميان يافته هاي جيرفت دو عدد پيكره بسيار زيبا از دو عقاب با تزيين سنگ نشاني سنگ صابوني در دست است كه يكي از آنها در اين مقاله معرفي شده است (تصوير 16).
منبع: سایت خبرگزاری میراث فرهنگی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۰ ساعت 10:4 توسط محمد قجقی
|