( تاتار ها چه کسانی هستند ؟ ) قسمت دوم تر جمه ی: محمد قجقی
«بورقا » برادر «باتو » به اسلام گراييد و چون در سال ۱۲۵۵/م خان «گوگ اوردا» شد، اسلام خود را اعلام نمود. اين شخص كه نام «بركه » را بر خود نهاد ،اولين خان مسلمان« آلتين اوردا »ميباشد. بركه خان با شاهزاده خانمي از خاندان هاي سلجوقيان آناتولي ازدواج نمود. بركه به پسرش عزالدين- كه حاصل اين ازدواج بود، شهر هاي (سولخت) و (سوداغ) را با حومه اش واگذار نمود. عزالدين و مادرش هزاران ترك مسلمان را از آناتولي آوردند و دركريمه اسكان دادند.
دين اسلام در «گوگ اوردا »به سرعت گسترش يافت و به درستي تثبيت شد. خاندان حاكم در دولت «گوگ اوردا» (آلتين اوردا) از تبار چنگيز خان بود.اما عنصر ترك نژاد آنچنان قدرتمند بود كه در اوايل قرن۱۴/م دولت آلتين اوردا نتواند در مقابل آن پايداري نمايد ، لذا به صورت يك دولت ترك در آمد.در سال ۱۳۹۶/م وقتي كه توغتاميش، خان گوگ اوردا،در مقابل تيمور شكست خورد، اين خان نشين تجزيه شد و خان نشين هاي قازان، كريمه ،آسترا خان وقاسم تشكيل شد. در همه ي اين خان نشين ها فقط خان ها ومقامات عالي« تاتار »يعني «مغول »بودند،اما به اتباع آنها هم به خاطر فرمانروايانشان تاتار اطلاق گرديد،همانگونه كه به تركان تركستان ،بخاطر اينكه «اوزبك خان » در راس آنها بود «اوزبك» گفته شد ،همان سان كه به نوادگان «تومن بي نوقاي» فرمانده ي ۱۰۰۰۰ سوار- كه عليه توغتاميش آخرين خان گوگ اوردا (آلتين اوردا) قيام نمود و با او به نبرد پرداخت - كه امروز مي زيند ،نام نو قاي داده شد. درست همانگونه كه به افرادي كه تحت حاكميت« عثماني» بودند، نام« عثمانلي »اطلاق گرديد. به تدريج خان ها و مديران نيز «ترك» شدند. مثلآ «بورا غازي گراي خان» قهرمان مشهور كريمه -كه در قرن ۱۶/م مي زيست، از شاعران درجه ي اول تركي سراي و استاد مسلم موسيقي كلاسيك ترك و يك آهنگساز بود. در حقيقت زماني كه اصول ملي گرايي در سال هاي آخر روسيه ي تزاري،پا به عرصه ي وجود نهاد، خلق هاي ساكن روسيه ،در خصوص ضرورت ناميده شدن به عنوان ترك يا تاتار بحث و مجادله مي نمو دند.
امروزه در داخل فدراسيون روسيه و به پايتختي قازان،تاتارستان وجود دارد. در اين مملكت ،بيش از نيمي از مردم مسلمان هستند وتقريبآ نيمي هم روس(مسيحي) ميباشند. مسلمانان به لهجه اي از تركي عثماني سخن مي گويند.اسلاف آنها-که ابن فضلان از آنان سخن رانده است و از بلغار هاي ايتيل (ولگا) بودند- در سال ۹۲۲/م،يعني ۱۵۰ سال قبل از اينكه آناتولي تحت حاكميت مسلمانان در آيد وشروع به ترك شدن كند- رسمآ به اسلام گراييده بودند.به درخواست بلغار هاي ايتيل -كه در منابع عرب صقالبه - مفرد آن صقلاب- ناميده مي شدند، خليفه ي عباسي براي آموزش اسلام،ساخت مسجد ومنبر افرادي را اعزام نمود. ابن فضلان در اين هيآت بود و آنچه را كه در طي سفر ديده است ، ياد داشت نموده است. (شاخه ي ديگر بلغار ها،پس از عبور از شمال درياي سياه،وارد بالكان ها شدند ودر سال ۸۶۳/م به مسيحيت گراييدند و اسلاو شدند.آنها ييكه در بلغارستان هستند، از اين شاخه اند
در لهجه ي تر كان بلغار تاتارستان،از صدها سال قبل كلمات زيباي فراواني وجود داشته است. به جاي(اودا ) واژه ي (بولمه)، در مقابل (يكشنبه)ف واژه ي(باش گون ) و به جاي ( معده) واژه ي (آش قازان) را به كار مي برند.بدون ترديد،«مسلمانان تاتارستان» كه از لهجه ي تركي شمالي استفاده مي كنند «ترك هستند». نام تاتار،عنواني است كه« هويت » آنها را نشان مي دهد. ضرورت دارد كه در فرصت و زماني مناسب ، اسم « قبچاقستان» جاي « تاتارستان» را بگيرد. از طرف ديگر « مغولان »تا قرن ۱۵/م در آناتولي حضور داشتند. وقتي كه در سال ۱۲۴۳/م مغولان در جنگ « كوسه داغ » سلجوقيان آناتولي را شكست دادند، آناتولي تحت حاكميت مغول - تاتار- در آمد.
با سقوط دولت سلجوقيان روم تعداد فراواني امير نشين « بيليك » ظهور پيدا كردند. از بين آنها « امير نشين عثماني» كوچكترين ،ولي از جهت وابستگي وتعلق خاطر به ارزشهاي اسلامي، صميمي ترين آنها بود. در حاليكه امير نشين هاي ديگر، با يكديگر،در گير و مشغول ،بودند، عثماني وارد اقدامات جهادي عليه بيزانس و اروپا شد ودر مدت كوتاهي به صورت دولتي مهم در آمد .در قرن ۱۴/م ييلدرم بايزيد، «سيواس» و « توقات »را با حومه اش- پس از بيرون راندن قبايل تاتار ، به تصرف در آورد.
در آناتولي قبايلي كه به عنوان تاتار « مغول » شناخته مي شدند، وجود داشتند و به آنها طايفه ي «قارا تاتار» اطلاق مي شده است.آنها از اقوامي بودند كه از طرف امپراتوري چنگيز خان، براي نظارت بر امور سلجوقيان اعزام شده بودند ، و به تدريج به عنوان افرادي كه در اطراف « قيصريه» و « سيواس» به چادرنشيني پرداخته بودند، شناخته شدند ييلدرم «قارا تاتار ها» را ،به شكلي مورد حمايت قرار داد. از آنها ماليات دريافت نمي شد. فقط در اثناي جنگ ها، از قابليت هاي رزمي آنها بهره برداري مي شد وصرفآ حین جنگها در سپاه او مشاهده مي شدند.بعدها،هنگامي كه تيمور آناتولي را تحت استيلاي خود در آورد، به سران گروه هاي «قارا تاتار » وعده ي اعطاي معافيت هاي ويژه داد و بدين صورت آ نها را به سوي خود جلب نمود ،به نحوي كه در كنار تيمور، ودر مقابل بايزيد، قرار گرفتند. تيمور هنگام عزيمت از آناتولي، تمايلي به اينكه اين گروه در آناتولي بمانند،نداشت و شايد بتوان تعبير : آنها را با توسل به زور به عقب ،يعني به بيابان هاي آسيا راند،را بكار برد.
چلبي محمد پسر ييلدرم، با مشاهده ي حضور ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ چادر، از مردم چادر نشين در اطراف« اسكيليپ »و اطلاع از اينكه آنها طايفه ي يكي از سركردگان تاتار به نام « منت بي » مي باشند ، دستور داد آنها را در اطراف ( فيليبه ) در بالكان ها جاي دهند. امروزه در فيليبه ،همان جايي كه ،آن «تاتاران» اسكان داده شدند، مكاني به نام «تاتار بازاري» وجود دارد.
بدينصورت شرايطي فراهم مي شود كه اگر حاكميت مغول«تاتار» در آ ناتولي تداوم مي يافت و دولت عثماني، يا تشكيلات سياسي قدرتمند ديگري پديد نمي آمد، ساكنين آناتولي هم مانند ساكنين شمال درياي سياه،بخاطر حاكميت خاندان مغول بر آنها ، به احتمال فراوان « تاتار »ناميده مي شدند.اين اسم نه عنوان نژادي «قومي» بلكه اسم و عنوان «سياسي» آنها مي شد. ضمنآ به احتمال بسيار فراوان، خاندان حاكم مغول «تاتار» و مغول تباران در آناتولي ،همان گونه كه بر« گو گ اوردا »و خان نشين هايي كه بعد از آنها تشكيل شدند، گذشت، «ترك» مي شدند. از طرف ديگر اينكه به قومي كه «تاتار »ناميده مي شدند، «مغول» اطلاق شود ، مربوط به بعد از دوره ي چنگيز خان مي باشد. تعبير «مغول» فقط در «مغولستان» و « آسياي ميانه »تثبيت گرديد، ولي هيچ زماني در قسمت غربي امپراتوري مغول شيوع نيافت.
بعد ها شاهد كاربرد نام «تاتار» در باره ي همه ي مردم« ترك» به استثناي «عثماني ها» توسط روس ها و اروپايي ها هستيم. ميدانيم كه « زبان مادري» مهم ترين عنصر، در شناخت تبار و نسب انسان ها است.تفاوت در گويش و بيان،به هنگام كاربرد زبان را ( آغيز) يا « شيوه» مي گويند،مثل «آغيز ارزروم »و «آغيز قيصريه ».اگر اين تفاوت ،وارد نوشتار شود، نام « لهجه» يا « ديالكت» به خود مي گيرد. لهجه هاي تركي طبقه بندي هاي فراواني دارند. شناخته شده ترين آنها عبارتند از: ۱-لهجه ي آناتولي يا توركچه ( لهجه ي اوغوزی،لهجه ي عثماني،لهجه ي تركي غربي- وقطعآ لهجه ي تركمني، كه ظاهرآ ضمن تايپ افتاده است و نماينده ي بلا منازع آن،مختومقلي فراغي است / م ) ۲- لهجه ي آذري،مهم ترين نماينده ي آن ، شاعر معروف،فضولي است. ۳- تركي تركستاني « چغتايي، لهجه ي خاقاني ،اوزبكي امروز» بزرگترين شاعر آن علي شير نوايي است. ۴- لهجه اي كه« تاتاري» مي ناميم و لهجه ي شمالي مورد استفاده ي تركان كريمه و قازان است. در « يالي بو يو» به« تركي استانبولي »و در قسمت هاي داخلي و شمالي آن،به« تاتاري» سخن مي گويند.
نتيجه: واژه ي « تاتار» از قرن۱۳/م به جای واژه ی « مغول» مورد استفاده قرار گرفت. تاتاران « مغولان» چین، تركستان،ايران، آناتولي،عراق،سوريه ،سيبريه،روسيه ،اروپاي شرقي،كريمه ولهستان را به تصرف در آوردند. در آن زمان در شمال درياي خزر و درياي سياه، نوادگان گوگ تركان،هون ها، پچنك ها ،قبچاق ها و بلغار ها زندگي، مي كرده اند.هنگامي كه در قرن ۱۳/م تاتاران« مغولان» همه ی این مناطق را متصرف شدند ،جزو سپاهياني كه اين امر را متحقق ساختند ، انبو هي از تركاني كه ، جديدآ از تركستان آمده بودند نیز، وجود داشتند. هم تركاني كه ، از سابق در شمال درياي خزر و درياي سياه مسكن گزيده بودند و هم انبوه تركاني كه با سپاهيان مغول وارد شده بودند ،تحت حاكميت مغولان مي زيستند. به نحوي كه« تركاني » كه در شمال درياي خزر و درياي سياه و تحت حاكميت مغول « تاتار» زندگي مي كردند، با عنوان سياسي « تاتار» شناخته شدند.
« مسلماناني» كه امروزه در شمال درياي سياه و در روسيه زندگي مي كنند وبه « تاتاري» يعني «تركي شمالي» سخن مي گويند، از نوادگان آنها ميباشند. نتيجه ي حاصل اين است: كلمه ي « تاتار» در قرن بیستم ، تعبيري كه نشاندهنده ي« اصل و نسب »و به عبارت ديگر «قوم و نژاد » باشد ،نيست ،بلكه كلمه اي است كه «هويت تاريخي» را نشان مي دهد. همان گونه كه تمام افرادي كه تحت حاكميت «عثماني» بسر مي بردند« عثمانلي » بودند، تابعيت« عثماني» را داشتند و تبعه ي «عثماني» تلقي مي شدند. ارمني ،يهودي، عرب ،چركس ،گرجي ،آرناووت وامثالهم « عثمانلي »بودند. «تركان شمالي» هم كه تحت حاكميت« تاتار »يا «مغول» بودند«تاتار» تلقي شدند. مخلص كلام اينكه ، مسلمانان روسيه، كه در قرن بيستم «تاتار »ناميده شده اند« مغول» نيستند ، بلكه «تركاني» هستند كه ا سلا فشان تحت حاكميت «مغول » یا«تاتار » مي زيستند.« تر كاني »كه «مغولان» را به تدريج «ترك »كردند.