سرگذشت، تألیفات، اشعار و آراء ابن سینا تألیف دکتر ذبیحالله صفا (نقد کتاب)
حجهالحق، شرف الملک، الشیخ الرئیس، الحکیم، الوزیر الدستور، ابوعلی الحسین بن عبداله بن الحسن بن علی بن سینا، مقدم حکما و اطبا دورة اسلامی، به روایت بیهقی در سال 370 هجری قمری و به گفته ابوعبید جوزجانی، 375 هجری قمری در قریه «خرمیثن» چشم به جهان گشود.
شرح احوال ابنسینا به قلم خود و شاگردش ابوعبید جوزجانی نگارش یافته است. شرححالنویسی یا بیوگرافی، در آن دوره، به نوعی کمنظیر و کاملاً ابتکاری بوده است و آن را باید متوجه جوزجانی، شاگرد ابن سینا دانست – هرچند، کتاب از قول بیهقی او را کممایهترین شاگرد ابن سینا میخواند.
نویسنده در ادامه آورده است: پدرش عبداله، از عمال دولت سامانی بوده است که حاکی از تموّل مالی ابن سینا است. همین مسئله شاید ضمن بهرهمندی از هوش و ذکاوت فطری، باعث شده او بتواند از محضر استادان بنام زمانه بهرهمند و پلههای ترقی را با سرعت طی کند.
ابن سینا دو برادر داشته است، یکی علی، بزرگتر و دیگری محمود، کوچکتر. در مورد داشتن خواهر ذکری به میان نیامده است. مؤلف در ادامه نکته جالب و مهمی را بیان میکند و آن اینکه پدر و برادر بزرگ حکیم اسماعیلی بوده و پیروان این کیش، همواره مجلس بحث و مناظره داشتهاند تا ورزیده و مهیای مناظره با پیروان دیگر فرق شوند، امّا ابن سینا بعدها اذعان میکند که آن مباحث را باور نمیکرده، لذا به گفته خودش، اسماعیلی نبوده است. مؤلف در ادامه داستان، فرار ابن سینا از دست فرستاده سلطان محمود (حسنک وزیر) را ملاک اسماعیلی بودن و به تبع آن شیعی بودنش قرار میدهد.
ابن سینا ظاهراً از طریق پدر و برادرش به رسالات اخوان الصفا دسترسی مییابد. علم حساب را نزد سبزی فروشی به نام محمود مساح فرا میگیرد (احتمالاً به همین دلیل، اثر قابل توجهی در این مقوله ندارد!). فقه را نزد اسماعیل زاهد، فلسفه را نزد ابوعبداله ناتلی، شاگرد ابوالفرج بن طیب، بصورت سرخانه و با کتاب ایساغوجی، فرفوریوس شروع میکند. در ادامه به فراگیری علم طب، ظاهراً بدون استاد و بصورت خودآموز میپردازد.
تلمذ و فراگیری دانش را تا 16 سالگی ادامه داد. آنگاه طی حدود یک سال و نیم به نظم و ترتیب محفوظات و معلومات خود اقدام نمود. در اینجا مؤلف به نکات جالب و قابل ذکری اشاره میکند بدین صورت که ابن سینا هر وقت با مشکلی مانند ناتوانی در حل مسئلهای مواجه میشود به مسجد می شتافته، از خداوند طلب کمک میکرده و وقت خستگی ناشی از مداومت در کار مطالعه، تحقیق و نوشتن، به شراب پناه میبرده است.
در هجده سالگی با آغازقرائت مابعدالطبیعه ارسطو، به الهیات توجه نمود وظاهراً به علت ترجمه بد آن، مجبور به قرائت چهل باره و حتی حفظ آن نمود. بی آنکه از موضوع کتاب آگاهی یابد. عجیب آنکه حکیم به فراگیری زبان اصلی کتاب، با توجه به علاقه مفرط به موضوع، علاقه نشان نمی دهد. سرانجام به طور اتفاقی با شرح فارابی به آن کتاب برمیخورد و مطب را در مییابد.[1] در این دوره، ابن سینا (در سن 5/17 سالگی) جامع جمیع علوم میشود. آوازه دانشش به اقصی نقاط از جمله دربار سامانی میرسد. برای معالجه نوح بن منصور (یا منصوربن نوح بن منصور) به دستگاه سامانی راه مییابد و امکان استفاده از کتابخانه سلطنتی را مییابد. در آنجا فلسفه یونان در قالب «علوم اوائل» آشنا و بر آن اشراف مییابد.
اولین تألیف ابن سینا در سن 21 سالگی، به خواهش ابوالحسن عروضی دربارة حکمت و اجزاء آن و به نام او انجام میگیرد که شامل تمام علوم به غیر از ریاضی بوده است. پس از آن به خواهش ابوبکر برقی، کتابهای «الحاصل و المحصول» و «البر و الائم»، اولی در شرح حکمت (بیست جلد) و دومی درباره اخلاق را تألیف نمود.
ابن سینا در بیست و دو سالگی، پدرش را از دست میدهد و در همان زمان رسماً کار در دربار را شروع میکند. پس از بخارا به گرگانج (پایتخت خوارزمشاهیان) عزیمت میکند و در جوار دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی، ابوسهیل مسیحی، ابونصر عراق و ابوالحسین سهلی (وزیر دربار) قرارمییابد. او به خواهش سهلی تألیفاتی انجام میدهد. آوازة گروه علما به دربار سلطان محمود میرسد، لذا سلطان وزیر نامدارش خواجه حسین بن علی میکال (موسوم به حسنک وزیر) را پی آنها میفرستد. ابوعلی و ابوسهل رضایت نداده آنجا را ترک میکنند. به دستور سلطان، برای جلب ابن سینا، تصویر او را به مراکز مختلف میفرستند (نویسنده این را مبنای مذهب ابن سینا میگیرد که نمیتواند صحیح باشد زیرا در ادامه میبینیم او بین پسر سلطان محمود یعنی مسعود و علاء الدوله حاکم اصفهان واسطه میشود که نشان میدهد حکومت غزنین در این مورد به او ظنین نیست). بوعلی بواسطه معالجه یکی از نزدیکان قابوس وشمگیر به دربار گرگان راه مییابد و ارج و قرب مییابد. و نخستین شاگردش ابوعبید عبدالواحد جوزجانی را مییابد. آنجا به خواهش ابومحمد شیرازی کتابهای «المبدأ و المعاد» و «الارصاد الکلیه» و قسمت اوّل «قانون» و «مختصر المجسطی» را ضمن انجام کارهای دیوانی کتابت میکند. با مرگ قابوس و جانشینی پسرش منوچهر، ابن سینا به ری نزد مجدالدوله میرود و در آنجا کتاب «المعاد»را تألیف میکند. از آنجا از طریق قزوین به همدان نزد شمسالدوله رفته، حدود نُه سال اقامت مییابد و به وزارت میرسد (البته وزارتی ناموفق). در آن دوره بخش طبیعیات و الهیات (بغیر از بخش حیوان و نبات) از کتاب شفا، کتابهای «الهدایات»، «القولنج» و «الادویه القلبیه» و همچنین «رساله حیبن یقظان» را تألیف میکند. از آنجا به اصفهان حوزه حکمرانی علاءالدوله ـ رفته کتاب شفا را به پایان میرساند. همچنین کتب «نجات»، «الانصاف» و «دانشنامه علایی» (به زبان فارسی) را به روی کاغذ میآورد. در همان ، به دستور علاءالدوله شروع به تهیه تقویم جدید مینماید دوره که حدود هشت سال به طول میانجامد.
ابن سینا، دیگر آثار خود را در اوقات مختلف از زندگی نوشته و خلق نموده است. بالاخره در سن 53 سالگی[2] در راه همدان بیمار شد و همانجا وفات یافت در همانجا به خاک سپرده شد.
نویسنده در ادامه به بیان صفات و سجایای ابن سینا میپردازد از جمله بنا به قول بیهقی (تاریخ نگار مشهور) میآورد: «از تندی و گاه از بیان سخنان زننده نسبت به علماء و فلاسفه مقدم بر خود و یا معاصران خویش امتناعی نداشت و داستانهایی در رابطه با مناقشات او و ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و ابوعلی بن مسکویه وجود دارد.»
ابن سینا چند شاگرد مشهور داشت که برخی از آنها عبارتند از:
ـ ابو عبید جوزجانی که به قول بیهقی از همه شاگردانش کممایهتر بوده و بیشتر مرید استاد بوده است و از کارهایش: تکمیل قسمت ریاضیات از کتاب «نجاه»، افزودن قسمت ریاضی و موسیقی سیاق دانشنامه علایی به آن، نگارش شرحی بر قصیده عینیة روحیه و زندگی نامه ابن سیناست.
2ـ ابوالحسن بهمنیاربن مرزبان که ابن سینا مباحثات را در جواب سؤالات او نوشته است. از آثار مشهور او کتاب التحصیل در منطق، طبیعیات و الهیات و رسالههای من موضوع علم ما بعد الطبیعه و فی مراتب الموجودات میباشد.
3ـ ابو منصور الحسین بن طاهر بن زیله که شرحی بر رساله حی بن یقظان نوشته است
4ـ ابوعبداله محمد بن احمد معصومی که ظاهراً برترین شاگرد او بوده و ابن سینا عشق را به خواهش او نوشته است.
بخش دوم از جلد اوّل مربوط به معرفی کتب و رسالات ابن سیناست. مؤلف در این بخش، آثار ابن سینا را در دورة فارسی و عربی و در مقولات و مباحثات مختلف دستهبندی و در هر مورد به فراخور از محل دسترسی نسخه، کارهایی که روی آن انجام گرفته و موثق یا منسوب بودن آن، سخن به میان آورده است.
نویسنده در جایی اشاره میکند فهرستی از آثار ابن سینا توسط شاگردش ابوعبید جوزجانی تهیه شده که اصولاً باید موثقترین فهرست آثار ابن سینا باشد. در ادامه به اجمال به ارائه فهرست آثار میپردازیم:
به زبان فارسی:
الف ـ آثار موثق: دانشنامه علایی (بخشهای منطق، الهیات و طبیعیات) ـ رساله نبض ـ رساله پیشین و برین.
ب ـ آثار منسوب (غیر موثق): دانشنامه علایی (بخشهای هیئت، هندسه، حساب و موسیقی) ـ رساله معراجیه ـ رساله کنوز المعزمین ـ رساله ظفرنامه ـ حکمت الموت ـ رساله نفس ـ المبدأ و المعاد ـ نبوت ـ علل تسلسل موجودات ـ قراضه طبیعیات ـ رساله جودیه ـ معیار العقول ـ رساله در منطق ـ رساله عشق ـ رساله اکسیر ـ رساله در اقسام نفوس ـ رساله در تشریح الاعضاء ـ رساله در معرفت سموم ـ حل مشکلات معینیه ـ شرح کتاب نفس ارسطو.
به زبان عربی:
ـ در باب منطق: ارجوزه فی المنطق ـ تعقب المواضع المدلی ـ تلخیص المنطق ـ فی معانی کتاب ریطوریقا ـ الفسطیقا فی ابانه المواضع المغلطه للمباحث ـ علم البرهان و بیان ـ فویطیقا ـ القضا فی المنطق ـ القیاس ـ کلام ـ تعلیق فی المنطق ـ المسائل الغریبه ـ رساله فی المنطق ـ البهجه فی المنطق ـ الموجزه فی المنطق ـ الموجز الکبیر ـ النکت فی المنطق
2ـ در باب حکمت (فلسفه عام ): الهدایه ـ المسائل العشره ـ الاشارات و التنبیهات ـ اقسام الحکمه ـ اجوبه ست عشره مساله لابی الریحان البیرونی ـ اجویه عشر مسائل ـ تعریف الحکمه و اقوال الحکما ـ الانصاف ـ التعلیقات ـ الحدود الحکمه ـ العروضیه ـ الحکمه المشرقیه ـ الشفاء ـ عیون الحکمه ـ فصول رسائل ـ فوائد ارسطاطالیس و افلاطون ـ المباحثات المجالس السبح ـ المسائل الاثنی و عشرون مع اجوبتها ـ المسائل الحکمة ـ النجاة.
3ـ در باب طبیعیات: الآثار العلویه ـ الاجرام العلویه ـ اسباب الرعد و البرق ـ استضاء النور ـ سلسله الفلاسفه ـ الحجم ـ جوهر و عرض ـ حدالجسم ـ الحدث ـ حدوث الاجسام ـ السوال و الجواب ـ الطول و العرض ـ العلم الطبیعی ـ الفرق بین الحراره العزیزیه و العزیبه ـ الفضاء ـ فی ان الکمیه و البروده و الحراره لیست بجوهر ـ لواحق الطبیعه ـ مسألتان ـ المشف ـ النفس الفلکیه ـ النهایه و الانهایه ـ الغیر نجیات
4ـ در باب روانشناسی یا علم النفس: احوال النفس ـ اختلاف الناس فی امر النفس ـ ایضاح البراهین من مسائل عویصه ـ بقاء النفس الناطقه ـ فی بیان الصوره المعقوله اللمخالفه للحق ـ تزکیه النفس ـ تعلق النفس بالبدلا ـ الحجج العشره فی جوهریه نفس الانسان الناطقه ـ حقیقه الروح ـ الصوره المعقوله ـ العقول ـ الفرامه ـ القوی الاربعه ـ مختصر ارسطو فی النفس ـ المدارج فی معرفه النفس ـ فی احوال الروح ـ مسائل سئل عنها الشیخ الرئیس ـ مقاله فی النفس ـ فی معرفه النفس الناطقه و احوالها ـ النفس ـ رساله فی امر النفس ـ النفس[3]ـ النفوس
5ـ در مابعد الطبیعه و توحید: اثبات المبداء الاول ـ اجوبه مسائل سئل عنها ـ رساله التمجید ـ الجمانیه الالهیه فی التوحید ـ حقایق علم التوحید ـ رمز کتاب الحکمه و الالهیات ـ سرالقدر ـ شرح اسماء اله ـ العروشی ـ عقل الکل ـ العضول ـ الفصول ـ الثلاثه ـ فصول فی الحکمه ـ الفیض الهی ـ القدر ـ القضا و القدر ـ فی القضا و القدر ـ الکلمه الالهیه ـ المبدا و المعاد ـ المبدا و المعاد3 ـ المسائل ـ رساله المعاد ـ رساله الاضحویه ـ الممکن الوجود ـ النفس و المعاد ـ اثبات وجود اله
6ـ در باب تفسیر سورههای قرآن: تفسیر سوره ثم استوی الی السماء و هی دخان ـ الاخلاص ـ الاعلی ـ الفلق ـ للناس.
7ـ در باب تصوف: اجابه الدعاء و کیفیه الزیاره ـ الاحادیث المدویه ـ الذکر ـ فی ماهیه الحزن ـ الرساله الطیریه ـ الخطبه الغراء ـ الخلوه ـ الدعاء ـ دفع الغم و الهم ـ الزهد ـ السعاده و الشقاوه الدائه فی النفوس ـ اصلاه و ماهیتها ـ رساله الطیر ـ رساله فی العشق ـ العلم اللدنی ـ العهد ـ الفردوسی فی ماهیه الانسان ـ فوائد و نکت قصه سلامان و ابسال ـ رساله فی کلمات الصوفیه ـ مخاطبان الارواح ـ فی بیان المعجزات و الکرامات ـ امواعظ ـ مواقع الالهام الموت و المیات ـ الورد الاعظم
8ـ در باب اخلاق و تدبیر منزل و سیات و نبوت: اثبات النبوه ـ الاخلاق ـ الاخلاق و الانفعالات النفسانیه ـ رساله الارزاق البر و الاثم ـ تدبیر المسافرین ـ تدبیر منزل العسکر ـ السیاسه ـ نصایح الحکما الاسکندر
9ـ در باب طب: الادویه القلبیه ـ ارجوزه فی التشریح ـ ارجوزه فی المجرمات فی الطب ـ الارجوزه فی الطب ـ ارجوزه فی الفصول الاربعه ـ الارجوزه فی الباه ـ الارجوزه فی الطب ـ ارجوزه فی تدبیر الفحول فی الفصول الاربعه ـ ارجوزه الوصایا الطبیه ـ ارجوزه لطفیه فی وصایا بقراط ـ الاغذیه و الادویه ـ الاقراباذنی ـ البول ـ رساله فی تخلیط الاغذیه ـ تدبیر سیلان المنی ـ فی حفظ الصحه ـ دستور طبی ـ الخمر ـ دفع المضار الکلیه من الابدان الانسانیه ـ السکنجبین ـ سیاسه البدن و فضائل الشراب ـ شطر الغب ـ رساله فی الطیب ـ العضد ـ فصول فی الطب ـ الفصول الطبیات ـ القانون فی الطب ـ القوی الطبیعیه ـ القولنج ـ المسائل الطبیه ـ المسائل المعدوده ـ ذکر فی مقادیر الشرابات من الادویه ـ المفرده ـ منافع الاعضاء ـ فی بیان النبض ـ فی الهندباء ـ وصیه حفظ الصحه
10ـ در باب کیمیا: الاکسیر ـ الدر المکنون و الجواهر المصون ـ رساله فی الصناعه العالیه
11ـ در باب علم تعبیر و سحر و طلسمات: کتاب الرؤیا و التعبیر ـ السحر و الطلسمات و النیرنجات و الاعاجیب ـ النیرنجیات
12ـ در باب ریاضیات[4]: الزاویه ـ رویه الکواکب باللیل لا بانهار ـ الطریق الذی اوثره علی سائر الطریق فی اتخاذ الآلات ـ رساله فی الموسیقی ـ الفلک فی الموسیقی ـ الفلک و المنازل ـ قانون الفصل الشمس و القمر و اوقات اللیل و النهار ـ فی سبب قیام الارض فی وسط اسماء ـ مختصر فی علم الهیه ـ فی ابعاد الظاهره الاجرام السماویه ـ ابطال احکام النجوم
13ـ رسالات ادبی: حدوث الحروف ـ العلم و النطق ـ النیروزیه فی حروف ابجد ـ مخارج الحروف
14ـ نامهها: الارشاد فی الدخول فی الکفر ـ حصول علم و حکمه ـ رسائل الشیخ الابی عبید الجوزجانی و الی سعید بن ابی المیز فی امر النفس ـ رقعه الی علاء الدوله بن کاکویه ـ رقعه الی ابی زیله ـ صوره ما کتبه ابوعلی سینا سیتد عن بعض اصدقائه ـ رقعه الی ابی سعید بن الخیر الصوفی ـ رقعه الی ابی سعید بن ابی الخیر .در پایان لازم به ذکر است که دستهبندی آثار ابن سینا را می توان دقیقتر و کاربردیتر ارائه داد.
بخش سوم جلد اول، به معرفی اشعار ابن سینا که به زبانهای فارسی و عربی سروده است اختصاص دارد. اشعار فارسی که مجموعاً شامل بیست و دو قطعه و رباعی از 65 بیت است همگی منسوب به ابن سینا هستند، و اما اشعار عربی که ظاهراً در انتسابشان تردید نیست (ابن ابیاشیعه تردید دارد!) شامل هفت قصیده است. مهمترین بخش کتاب (بخش چهارم) به آراء ابن سینا و مرتبت او در علوم پرداخته است. براساس آراء نویسنده، ظهور نوابغی همانند ابن سینا ریشه در نهضت علمی داشت که در دورة عباسیان (اواسط قرن دوم هجری) شروع شده بود. جالب آنکه مبنای آن نهضت آثار علمای یونان و مصر بوده اما به دلیل ترجمههای نارسا و غامض، ترویج و شکوفایی علوم مربوط بهسختی و کندی پیش رفته است.[5] تاثیر ابن سینا بر پیشرفت دانش ماندگار و مشخص است.
از جمله مقولاتی که ابن سینا به آنها پرداخته و آراءاش مورد توجه قرار گرفته عبارتند از: 1ـ منطق: آن را در نه باب بصورت کامل و جامع در کتاب شفا جمعبندی و تشریح نموده است. 2ـ تقسیم علوم: ابن سینا علوم را به دو ردة کلی عملی و نظری تقسیم میکند. علوم عملی شامل: تهذیب نفس، تدبیر منزل و سیاست مدن و علوم نظری شامل؛ علم طبیعی، علم ریاضی و علم مابعدالطبیعه. در ادله، علم طبیعی را بر هفت شاخه اصلی و هفت شاخه فرعی تقسیم میکند، و البته آن را عام فهمتر از دو علم دیگر میداند. علم ریاضی را شامل چهار شاخه اصلی میداند که آنها هم به یازده زیرشاخه تقسیم میشوند. علم مابعدالطبیعه به پنج مبحث تقسیم میکند. 3ـ عرفان: در این شاخه ابنسینا به اثبات معجزات انبیاء و ممکن بودن کرامات مشایخ میپردازد. 4ـ حکمت، مشاء و مشرقیین: ابن سینا در این بخش، به اثبات نبوت و توجیه مساله معاد و وحی به پیشرفت و استحکام این فلسفهها کمک میکند. 5ـ طب: ارزش کار او در این بخش از جهت ایجاد نظم منطقی در مسائل پزشکی است که برای اولین بار ارایه شده است.
در آخرین بخش کتاب، بخش پنجم، درباره جشن هزاره تولد ابن سینا در جهان و ایران سخن به میان میآید. مؤلف ضمن بیان توضیحاتی اظهار میدارد که چون ابن سینا دانشمندی مسلمان است و تاریخ محیط زندگی او هجری قمری میباشد لذا گذشت هزار سال قمری را مبنای گرفتن هزاره قرار دادهاند. در ادامه به بزرگداشتهای ابن سینا در نقاط مختلف جهان پرداخته میشود. اولین بار در ترکیه، در سال 1937 میلادی، یادبود نهصدمین سال درگذشت ابن سینا. افغانستان، در سال 1316 شمسی، نهصدمین سال درگذشت ابن سینا. هزارة تولد ابن سینا، یونسکو در ایتالیا، 1950 میلادی. ریاست جلسه از طرف یونسکو به دکتر طه حسین مصری واگذار میشود که ایشان بصورت افتخاری این ریاست را به آقای علی اصغر حکمت میسپارند. بغداد، جشن هزاره یکبار در 1951 و بار دیگر بصورت کاملتر در سال 1952 میلادی، گرفته شد. در این بین در دانشگاهها و پایتخت برخی کشورها، مراسم یادبودی به مناسب هزارة ولادت ابن سینا برپا شده است.
در ایران، شروع مقدمات جشن هزاره، 1323 شمسی بوده که مهمترین اقدام را در این سال میتوان تهیه آرامگاه جدید و نشر مجدد آثار فارسی ابن سینا دانست. طراح نقشه آرامگاه جدید التأسیس ابن سینا در همدان مهندس هوشنگ سیحولا است که ساخت آنرا در سال 1331 به پایان رساند.
پی نوشتها:
1ـ هرچند بعید می نماید مشکلش حل شده باشد، زیرا بعدها غزالی کتابی به نام «تهافة الفلاسفه» را در رد فلسفه با اشاره به نام آن دو (ابن سینا و فارابی) بیرون میدهد و در آن به رد فلسفه خصوصاً از دیدگاه آن دو میپردازد.
2ـ بنا به قول ابوعبید، بیهقی آنرا 58 سال شمسی و خواندمیر 63 سال شمسی ذکر نمودهاند.
3ـ موضوع آن با مورد قبل متفاوت میباشد و تکراری نیست.
4ـ غیر از اولی مابقی شاید بهتر بود در بابی مانند ستاره شناسی و نجوم آورده میشوند.
5ـ و شاید تنها دلیل یا مهمترین دلیل عدم ترقی علوم در جوامع اسلامی همین مسئله باشد و نه مخالفت پیشوایان دینی، تعصبات مذهبی و … که بعضی به آنها استناد میکنند
منبع: سایت نسخه شناسی و معرفی کتاب