درباره بهرام بيضايى، قايقى روى آب مه آلود

مريم منصورى:

آقاى معلم فقط گفت: بنشين! و البته �بهرام بيضايى� هم نشست. اما اين پرسش هم‌چنان بى پاسخ ماند كه: �جز يزدگرد وآسيابان چه كسى درآن آسياب بود؟� �يزدگرد� كه كشته شده و نمى‌توانسته بعد از مرگ ماجراى كشته شدن خودش را تعريف كرده باشد. آسيابان هم كه ديوانه نيست برود بگويد من او را در خواب به طمع زر و مال و جامه‌هاى او كشتم؛ چون همه بخت بهره بردن از آن مال و زرو جامه را همراه زندگيش يك‌جا از دست مى‌دهد. پس اين كيست كه به ما مى‌گويد آسيابان در خواب، يزدگرد را به طمع زر و مال و جامه هايش كشت؟ اما معلم فقط گفت بنشين!......