سفرنامه تاورنیه
سفرنامه ژان تاتیت تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، که در سال ۱۶۰۵ در پاریس به دنیا آمد و تا بیست و دو سالگی بسیاری از کشورهای اروپایی (فرانسه، انگلستان، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، آلمان، سوئیس، لهستان، مجارستان و ایتالیا) را دیده بود و در سال های ۱۶۳۲ و ۱۶۶۸ در زمان سلطنت شا ه صفی و شاه عباس دوم و شاه سلیمان به ایران آمده بود، به تازگی از سوی نشر نیلوفر به زبان فارسی منتشر شده است. این کتاب را حمید ارباب شیروانی به فارسی برگردانده و ۳۸۰ صفحه دارد. تاورنیه جمعاً نه بار به ایران آمد و بخش عمده ای از سفرنامه او به روایت دیدارش از اصفهان اختصاص یافته است. مترجم در مقدمه ای که بر کتاب نوشته، می آورد: «تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت کافی داشته است. مسائل مختلف مربوط به راه ها و روستاها و شهرهای متعدد را به خوبی و درستی توضیح می دهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو می شود و اطلاعاتی درباره آنها به دست می دهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است.از آن جمله اند اشخاصی مانند میرزاتقی اعتمادالدوله، صدراعظم شاه عباس اول و شاه صفی؛ محمدبیگ اعتمادالدوله و کارهای نیک و بدش؛ علی مردان خان حاکم ثروتمند و پرقدرت قندرها که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد و قندهار را به هندیان تسلیم کرد؛ میرزا ابراهیم، وزیر مالیه آذربایجان؛ خواجه نصیر اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها کتاب «سفرنامه تاورنیه» در چند بخش نوشته شده است:
مساحت ایران و تقسیم ایالات آن درباره گل ها و میوه های ایران و مروارید و فیروزه آن، درباره حیوانات باربر و ماهیان و پرندگان ایران، شیوه ساختمان در ایران، وصف اصفهان پایتخت ممالک پادشاه ایران، جلفا: شهر کوچکی که زاینده رود آن را از اصفهان جدا می سازد، مذهب ایرانیان و مراسم عزاداری امام حسین (ع) و عید قربان درباره این زرتشتیان که بازماندگان ایرانیان قدیم آتش پرستند، مذهب ارمنیان و آداب اصلی ایشان، چگونگی پذیرفته شدن نگارنده در ششمین و آخرین سفرش در دربار شاه ایران و آنچه به هنگام توقفش در اصفهان انجام داد، افتخارات و هدایایی که شاه ایران به نگارنده اعطا کرده، دنباله کارهایی که نگارنده در دربار انجام داد، گفت و گوی شاه با نگارنده درباره شاهان اروپا وتمایل اعلیحضرت به این که نگارنده یک روز تمام در تفریح و شاد خواری هایش باشد، نسب نامه سلاطین اخیر ایران درباره بعضی اعمال خاص که محاسن و معایب پادشاهان ایران را نشان می دهد، وقایع خاصی که در زمان شاه عباس دوم روی داده است، بعضی از خصوصیات سلطنت شاه سلیمان که اکنون بر تخت سلطنت است، روش حکومت در ایران و...
سفرنامه تاورنیه : ژان باتیست تاورنیه
ناشر : نیلوفر چاپ اول تاریخ نشر : 1382 شمسى
سفرنامه ژان تاتیت تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، که در سال ۱۶۰۵ در پاریس به دنیا آمد و تا بیست و دو سالگی بسیاری از کشورهای اروپایی (فرانسه، انگلستان، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، آلمان، سوئیس، لهستان، مجارستان و ایتالیا) را دیده بود و در سال های ۱۶۳۲ و ۱۶۶۸ در زمان سلطنت شا ه صفی و شاه عباس دوم و شاه سلیمان به ایران آمده بود، به تازگی از سوی نشر نیلوفر به زبان فارسی منتشر شده است. این کتاب را حمید ارباب شیروانی به فارسی برگردانده و ۳۸۰ صفحه دارد. تاورنیه جمعاً نه بار به ایران آمد و بخش عمده ای از سفرنامه او به روایت دیدارش از اصفهان اختصاص یافته است. مترجم در مقدمه ای که بر کتاب نوشته، می آورد: «تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت کافی داشته است. مسائل مختلف مربوط به راه ها و روستاها و شهرهای متعدد را به خوبی و درستی توضیح می دهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو می شود و اطلاعاتی درباره آنها به دست می دهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است.از آن جمله اند اشخاصی مانند میرزاتقی اعتمادالدوله، صدراعظم شاه عباس اول و شاه صفی؛ محمدبیگ اعتمادالدوله و کارهای نیک و بدش؛ علی مردان خان حاکم ثروتمند و پرقدرت قندرها که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد و قندهار را به هندیان تسلیم کرد؛ میرزا ابراهیم، وزیر مالیه آذربایجان؛ خواجه نصیر اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها کتاب «سفرنامه تاورنیه» در چند بخش نوشته شده است:
مساحت ایران و تقسیم ایالات آن درباره گل ها و میوه های ایران و مروارید و فیروزه آن، درباره حیوانات باربر و ماهیان و پرندگان ایران، شیوه ساختمان در ایران، وصف اصفهان پایتخت ممالک پادشاه ایران، جلفا: شهر کوچکی که زاینده رود آن را از اصفهان جدا می سازد، مذهب ایرانیان و مراسم عزاداری امام حسین (ع) و عید قربان درباره این زرتشتیان که بازماندگان ایرانیان قدیم آتش پرستند، مذهب ارمنیان و آداب اصلی ایشان، چگونگی پذیرفته شدن نگارنده در ششمین و آخرین سفرش در دربار شاه ایران و آنچه به هنگام توقفش در اصفهان انجام داد، افتخارات و هدایایی که شاه ایران به نگارنده اعطا کرده، دنباله کارهایی که نگارنده در دربار انجام داد، گفت و گوی شاه با نگارنده درباره شاهان اروپا وتمایل اعلیحضرت به این که نگارنده یک روز تمام در تفریح و شاد خواری هایش باشد، نسب نامه سلاطین اخیر ایران درباره بعضی اعمال خاص که محاسن و معایب پادشاهان ایران را نشان می دهد، وقایع خاصی که در زمان شاه عباس دوم روی داده است، بعضی از خصوصیات سلطنت شاه سلیمان که اکنون بر تخت سلطنت است، روش حکومت در ایران و...
*
ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، به سال 1605 در پاریس به دنیا آمد. خانواده او که اکثر جغرافی دان و حکاکو نقشه نگار بودند از تندر آنورس در بلژیک به پاریس آمده و در آنجا مستقر شده بودند. دوران کورکی اش در کنار پدر وخانواده دانشمندی گذشت که همه روزه درباره مسائل جغرافیایی با دیگران به گفتگو میپرداختند و همین گفتگوهإ؛ّّبود که شوق سفر را از کودکی در او برانگیخت، چنان که خود مینویسد: (اگر اولین تعلیم دومین تولد باشد من بامیلسفر کردن پا به جهان گذاشتهام. شهرتی که پدرم در مباحث جغرافیا داشت و گفتگوهایی که بیشتر دانشمندان درحضور من با پدرم میکردند و من با علاقه گوش میدادم میل سفر را در من بیدار کرد.)
بیست و دو سال بیشتر نداشت که بیساری از کشورهای اروپا (فرانسه، انگلستان، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، آلمان،سویس، لهستان، مجارستان، ایتالیا) را دیده بود و به قدر رفع نیاز به زبانهای رایج آن کشورها سخن میگفت. در همینسفرهای اروپا بود که راه سفرهای آینده خود را گشود. پس از مدتی خدمت در نزد نایب السلطنه مجارستان، بافرستاده کاردینال ریشلیو به نام پر ژوزف، که چندی بعد مدیر انجمنهای دینی مشرق زمین شد، ملاقات کرد و در واقعتوانست از راهی که این کشیش کاپوسن به کشورهای مشرق باز کرده بود استفاده کند. مینویسد: (من در حال رفتن بهراتیسبون بودم که پر ژوزف به من پیشنهاد کرد که همراه نمایندگان او به سفری که نقشهاش را کشیده بود به قسطنطنیه وفلسطین بروم.) در قبول این پیشنهاد تردید نمیکند و عازم سفر میشود. پس از آن نیز پنج بار دیگر به مشرق زمین سفرمیکند و جمعا نه بار کشور ایران را میبیند. آخرین سفرش در 6 دسامبر 1668 با بازگشت به پاریس به پایان میرسد.در این هنگام شصت و سه سال دارد. لوئی چهاردهم، شاه فرانسه، لقب نجیب زادگی به او اعطا میکند و در سال1670 مالکیت بارون نشین اوبون رانیز به ان میافزاید. اکنون به سن شصت و پنج، سن بازنشستگی و نگارشخاطراتش رسیده است.
پانزده سال بعد، دوباره به سیر و سیاحت رو میآورد. فردریک ویلهلم، شاه براندنبورگ، او را به برلن فران خواندهاست تا سفر به هند و تأسیس یک شرکت تجاری نظیر شرکت انگلیسیان و هلندیان را به او پیشنهاد کند. در این زمانتاورنیه هفتادو نه سال دارد. در 30 ژوئن 1684 به برلن میرود و فردریک ویلهلم مقام ندیمی مخصوص شاه و نجیبزادگی دربار و مشاورت امور دریایی را به او اعطا میکند و وعده میدهد که او را به عنوان سفیر ویژه خود به دربار(مغول کبیر) (گورکانیان هند) بفرستد. تاورنیه فرانسه را ترک میگوید و در براندنبورگ مستقر میشود. دعده شاه وتأسیس شرکت آلمانی هند شرقی عملی نمیشود، اما تاورنیه نمیتواند به سکون و بی حرکتی پیرمردی ثروتمند دلخوش کند و بار دیگر تصمیم میگیرد که عازم سفر مشرق زمین شود. در این هنگام بیش از هشتاد سال سن دارد. درژانویه 1689، بحبوحه زمستانی سخت، راه مسکو را در پیش میگیرد تا از آنجا به ایران برود، اما دیگر هرگز ایران رانمیبیند و در فوریه همان سال در شهر اسمولنسک زندگی را بدرود میگوید.
تاورنیه در شرح مسافرتهای خود به مشرق زمین چند سفرنامه نوشته است. همه این سفرنامهها پر از اطلاعاتگرنبهایی است که در کتابهای دیگر مشابه آنها را نمیتوان یافت. تاورنیه به همه امور روزمرهای که در اطراف خود دیدهتوجه و علاقه نشان داده و به لطف همین اشتغال ذهنی است که ما فی المثل از انواع خوراکها و افشرههای آن عهد،پوشاک مرد و زن، وصف رقیق شهرها و ساختمانها، انواع شغلها و شیوه زندگی صاحبان مشاغل اطلاع حاصلمیکنیم. ملاحظات او به واقع گرانبهاست.
با این همه تاورنیه فاقد تخیل شاعرانه و هنری است. زیباترین سروهای جهان را در باغهای شیراز نمیبیند و آثاربازمانده تخت جمشید را جز ستونهایی کهنه، بعضی سرپا و بعضی افتاده بر زمین نمیداند و اصفهان را که در ان زمانیکی از بزرگترین و پرجمعیتترین شهرهای جهان است به چشم یک روستا مینگرد و ارزش بناهای بی نظیر آن را درنمییابد(یا نمیخواهد دریابد) و از همه این آثار بی همتا فقط به زیبایی پل سی و سه چشمه (پل الله وردی خان)اذعان میکند. اما ارزش سفرنامههای او، خاصه آنجا که به ایران مربوط میشود، در چیز دیگر است، در وصف کشور ونوع حکومتی است که از قدیمترین ایام تا کمتر از یک سده پیش همچنان یکسان مانده بود. تاورنیه هنگام اقامت دراصفهان مدام در دربار شاه رفت و آمد داشت. زیرا دربار بهترین مشتری جواهرات او بود و شاه به او محبت میکرد و اورا (آقا طاورنیه) مینامید و آقا طاورنیه میتوانست شاهد رفتارهای مستبدانه شاه و درباریان با مردم باشد و در عینحال اطلاعات مفیدی از شیوه حکومتی و نظام اقتصادی کشوری که قسمت اعظم اراضی آن متعلق به شاه بود بهدست آورد.
سفرهای تاورنیه میان سالهای 1632 تا 1668 میلادی صورت گرفت. سفر اول او در زمان سلطنت شاه صفی، نوه شاهعباس بزرگ، و سفرهای دیگرش در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان بود. این شش سفر را سه سفر بازگشت از هندتکمیل کرد که یکی از طریق دریا از بندر سورت به هرمز و دوتای دیگر از طریق قندهار بود. بدین گونه، او نه بار به ایرانآمد.
سفر اول تاورنیه در 1632، به پیشنهاد پر ژوزف آغاز شد و در اسلامبول از همراهان که عازم شامات و بیت المقدسبودند جدا شد. سفر دوم در 13 سپتامبر 1638 آغاز شد و از طریق ایالات جنوبی عثمانی، یعنی ازمیر، به مرز ایران وسپس به تبریز و در آخر به اصفهان رسید. سفر سوم از طریق بین النهرین و آشور در 6 دسامبر 1643 به اصفهان صورتگرفت. در سفر چهارم در 18 ژوئن 1651 از بندر مارسی به اسکندرون و حلب و موصل و نینوا رفت و سرانجام بهاصفهان رسید. سفر پنجم در 5 فوریه 1657 آغاز شد و از طریق مارسی و سپس لیورنو(در ایتالیا)به ازمیر و تبریز واصفهان انجامید. آخرین سفر یعنی سفر ششم، در 27 نوامبر 1663 از پاریس آغاز و از طریق ازمیر و ایروان و تبریز، در20 اکتبر 1664 به اصفهان ختم شد.
تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت داشته است. مسائل مختلف مربوط به راهها و روستاها و شهرهای متعدد را بهخوبی و درستی توضیح میدهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو میشود و اطلاعاتی دربارهآنها به دست میدهد که از احاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. از آن جملهاند اشخاصی مانند میرزا تقی اعتمادالدولهو کارهای نیک و بدش، علی مردانخان، حاکم ثروتمند و پرقدرت قندهار که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد وقندهار را به هندیان تسلیم کرد، میرزا ابراهیم، وزیر مالیه اذربایجان، خواجه نظر، اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس،تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها.
در مجموع، نظر تاورنیه درباره ایرانیان بسیار مثبت است و معتقد است که ایرانیان از همه ملل آسیا باهوشترین و ازفرنگیها در عقل و کفایت هیچ عقب نمیمانند. در مورد امنیت در ایران میگوید برخلاف عثمانی که در همه جاکاروآنها در معرض تجاوز حاکمان و دزدان قرار دارند در ایران میتوان بدون ترس سراسر کشور را پیمود و اگر مال کسیرا بدزدند حاکم موظف است که معادل آن مال را به او پس بدهد. به نظر تاورنیه مهمان نوازی ایرانیان درخور ستایشاست. ایرانیان دوستدار نظم و انصاف اند و ذوق بسیار برای آموختن دارند. او معتقد است که (ایران در آسیا به منزلهفرانسه در اروپاست).
توضیحات تاورنیه درباره ادیان غالبا ناپخته و ابتدائی است. درباره اسلام و به خصوص تشیع در سطح امور باقی ماندهو در مورد زرتشتیان ایران سخنان عوامانه را پذیرفته است. در شرح وقایع تاریخی نیز گاهی دچار اشتباه میشود. مثلادر بحث از نسب شاهان صفوی، به ملاقات میان امیر تیمور و شیخ حیدر اشاره میکند و ما میدانیم که چنین ملاقاتیروی نداده است. در این مورد و موارد دیگر مترجم لازم دیده است که درحاشیه توضیح کافی بدهد و اشتباهاتنویسنده را اصلاح کند.
سفر نامه تاورنیه نخست در 1331 هجری قمری )1289هجری شمسی) باترجمه ابوتراب نوری (نظم الدوله) بهفارسی منتشر شد. کتاب اغلاط ترجمه و سقطات متعدد و خطاهای چاپی فراوان داشت. چاپ دوم این کتاب، بههمت کتابفروشی تأیید اصفهان و ویرایش راقم این سطور، در سال 1336 شمسی انتشار یافت که سه بخش نخست ازپنج بخش آن دارای همان اغلاط و نواقص بود، زیرا در آن زمان متن فرانسه آن سه بخش در دسترس نگارنده نبود، وفقط بخشهای چهارم و پنجم با مبن اصلی تطبیق شده و اغلاط و سقطات برطرف گشته بود. چاپ حاضر ترجمه کاملهر پنج بخش سفر نامه است که از نو صورت گرفته است.
در پایان سپاس و تشکر فراوان خود را به دوست عزیز و دیرینم ابوالحسن نجفی تقدیم میدارم که نه تنها در همه عمرهمدل و یاور من بوده بلکه در تنقیح و تصحیح این ترجمه نیز با همه مشغلهها و گرفتاریها به نهایت کوشیده است.
حمید اربابی شیرانی
مأخذ : سفرنامه تاورنیه صفحه 3
منبع:www,book20.mihanblogfa.com