درباره كتاب معين المريد سپتامبر 21, 2008 شهروز آقاتاباي (اركين)
«معين المريد» به معناي «ياري دهنده مريد»بوده و نگارش آن در اوايل سال 1314 م. به پايانرسيده است. اين كتاب مشتمل بر 1628 بيت شعراست كه بصورت دوبيتي بوده و در وزن عروضي«متقارب مثمن محذوف» سروده شده است. گفتنياست كه شاهنامه فردوسي نيز در همين وزن ميباشد.
رضاقلي خان هدايت در كتاب «سفارتنامهخوارزم» مينويسد كه در شهر كهنه اورگنج «پس اززيارت مزار امام فخررازي، چند مزار ديگر كه يكي شيخشرف و ديگري را قاراقاپي ميخوانند، ديده شد…» احتمالا مقبره فوق الذكر متعلق به ناظم كتاب معينالمريد ميباشد.
نسخه تركمني معين المريد در سالهاي اخير درجمهوري تركمنستان براي اولين بار به اهتمام نظرحليماف و جبارمحمد گوكلنگاف به طبع رسيده است.در دوره حكومت كمونيستي شوروي، چاپ اين كتابممنوع بوده است.
ذيلا بعنوان نمونه، دو قطعه از اشعاًر تعليميمعين المريد را ميآوريم:
طعاًم ييمك ايچره سنن اول تورور
طعاًم ييگوجي ساغ تيزين قالدورور
ذكر، توز بيله باشلاماق سنت اول
ييمك اؤز اؤنگوندن صفا گلتورور.
ترجمه:
در هنگام صرف طعاًم سنت چنين است
كه خورنده طعاًم زانوي راست را بلند نمايد.
در ابتداي غذا، ذكر نام خدا و چشيدن نمك سنتاست و خوردن غذا از جلو خود، صفا ميآورد.
* * *
اوشاق قيلغوو لقمه اؤكوش چينهگوو
نظر اؤز اؤنگونده توتوبان ييگوو
ييمكدن اؤنگ ال يووپ تاقي سونگرا هم
تاتيپ توز سونگ «الحمد» تييگوو.
ترجمه:
لقمه را كوچك بردار و بسيار بجو.
و با نگاه به جلو خودت غذا بخور.
پيش از طعاًم دست را بشوي و پس از آن هم
با چشيدن نمك، «الحمد» بگو.
شخصيت «شيخ شرف» در برخي از داستانهايتركمني كه توسط «بخشي»ها روايت ميشوند،حضور داشته، بعنوان يكي از پيران كامل شناختهميشود. در داستان «يوسف و احمد» ميخوانيم:«يوسف بگ، مريد آلو خوجه ايشان، و احمد بگ مريدشيخ شرف شد و آوازه آنان از مشرق تا به مغرب جهانانتشار يافت.ت
ــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت:
1- طبق روايت تركمني، يكي از عاًلمان متصوف كه در حواليبخاراي شريف سكونت داشته، به بيماري سختي مبتلا ميشود.طبيبان نوشيدن شير شتر را تنها راه معاًلجه او ميدانند. صوفي، تنيچند از مريدان خود ار به صحاري تركمننشين ميفرستد تا شترشيردهي را بصورت اماني (ساغين) برايش بياورند. ساريباي ازآنها به گرمي استقبال ميكند و 4 شتر شيرده را همراه با بچههايشانبه آنها ميبخشد. مريدان صوفي ماوقع را براي استاد خود بازميگويند. صوفي سخاوت ساريباي را ميستايد و به او لقب «أر»(جوانمرد) ميدهد، پس از آن وي را أرساريباي مينامند.
با استفاده از:
1- ماهنامه «توركمن سسي»، ش 74، نوامبر 1997، ص 6.
2- تاريخ سياسي و اجتماعي تركمنها، امينا گلي، علم 1366،ص 69.
3- سفارتنامه خوارزم، رضاقليخان هدايت، كتابخانه طهوري1356، ص 100.
4- حماسه «يوسف و احمد»، قربانعلي معروفي، گنبد، چاپقابوس 1358، ص 20.