زهره و طاهر، شاهكار ملانفس / شهروز آق اتابای
«زهره و طاهر» در ادبیات تركمنی داستانی است كه شهرتی همپایه «لیلی و مجنون» در ادبیات فارسی دارد. اگر نظامی گنجوی (قرن 6 ه.ق) «لیلی و مجنون» را در لباس نظم فاخر خود نمود و شكوه دیگری بخشید، شهرت «زهره و طاهر» را نیز باید مدیون بازآفرینی موفق شاعر بزرگ تركمن استاد ملانفس بدانیم.
«زهره و طاهر» داستانی است كه از دیرباز در میان ملل تركیزبان آسیای مركزی، آذربایجان و آسیای صغیر وسیعا انتشار یافته است. با استناد به اطلاعاتی كه از خنیاگران ملی اویغور(تركستان شرقی ـچین) به دست آمده، دو داستان «اریپ و سانیم» (احتمالا غریب و صنم) و «تاهیر و زوهره» (طاهر و زهره) هنوز هم توسط بخشیهای اویغور روایت میشوند.(1)
پیش از ملانفس، «زهره و طاهر» به قلم دو شاعر نامآور، یكی «صیادی» و دیگری «بندهمراد» (2) در میان تركمنها اثری شناخته شده بود. چنانكه «مختومقلی فراغی» در بیتی میفرماید:
«توتمادی اونلار دنیانی
قالمادی یاری یارانی
مثلی اول طاهر زهرانی
سؤین دك سویموشم سنی»
ترجمه: دنیا به آنان وفا نكرد و یار و یاوری برای آنان بر جای نماند. مانند عشق طاهر به زهره، بر تو عشق میورزم.
همچنین در یكی از ترانههای حماسه گؤراوغلی (باب «أرحسن وتللیخان»)(3) چنین آمده:
«لیلی دیییپ مجنون چوللری گزدی
شیرین دیییپ فرهاد داغلاری قازدی
زهرهجان طاهردان امیدین اوزدی
ورقه گلشاهسیندان آیریلمادیمی؟»
ترجمه: مجنون به خاطر لیلی سر به بیابانها گذاشت و فرهاد به خاطر شیرین كوهكنی پیشه كرد. زهرهجان از طاهر قطع امید كرد، آیا ورقه از گلشاه جدا نگردید؟
ملانفس در بازآفرینی «زهره و طاهر» تنها مقلد صرف پیشینیان خود نیست، بلكه در این راه ابداعات و ابتكارات بسیاری داشته است. اثر وی در میان تركمنها، قرهقالپاقها و ازبكها وسیعا انتشار یافته، تاجایی كه آثار مشابه متقدم (همچون «زهره و طاهر» صیادی و یا بندهمراد) را از نمود انداخته است، بگونهای كه امروزه تركمنها داستان «زهره و طاهر» را تنها با نام شاعر تركمن استاد ملانفسمیشناسند.
ملانفس را به خاطر خلق مجدد «زهره و طاهر» و نیز اشعار ظریف غناییاش «سلطان اقلیم عشق» لقب دادهاند. چنانكه خود در مخمسی از زبان طاهر گفته است:
«عشق ملكینینگ شاهی من قاشیمدا محرمیم یوق...»
ترجمه: سلطان اقلیم عشقم، اما همرازی پیش رو ندارم....
ملانفس در سال 1225ه.ق در سرخس (4) به دنیا آمد. بخش اعظم عمر خود را در مرو گذراند. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در مكتبخانههای محلی، به ادامه تحصیل در مدارس شهر بخارا همت گماشت.(5)
ملانفس شاعری بود كه با مردم زیست و برای آنان قلم و سلاح در دست گرفت. وی یك سال پس از جراحتی كه در جنگ مرو (1276 ه.ق) برداشت، وفات یافت.
آرامگاه وی در قبرستان «خوجه عبدا... بابا» در حوالی مرو قراردارد.
ملانفس با ادبیات زبانهای تركی - تركمنی و فارسی آشنایی كامل داشت. این آشنایی و نیز احاطه كامل وی بر ادبیات و فرهنگ عامه تركمن، در تكتك شعرهای ظریف و سرشار از احساس وی مشهود است. اشعار وی در قالبهای متنوع خوش آهنگ و اوزان عروضی وغالبا هجایی سروده شده است؛ از اینرو بسیاری از آنها به صورت آواز در آمدهاند.
برطبق روایتی مردمی(6) عشق ناكام شاعر نسبت به دختری «گلستان» نام، نه تنها طعم تلخ هجران و فراق را به او چشانید، بلكه باعث سرایش اشعار پر سوز و گدازی در مضامین عشقی و غنایی شد؛ اشعاری كه بر الهام و تجربهای واقعی مبتنی بود. طبق این روایت، ملانفس گویا برخی از این اشعار را همچون «اویان» (بیدار شو) و «سنسن» (تویی تو) در داستان «زهره و طاهر» وارد كرده است.
داستان زهره و طاهر با واسطه نسخههای دستنوشته به دوران ما رسیده است؛ به همین سبب در نظم و نثر آن خدشه و تحریف چندانی دیده نمیشود؛ بالعكس آثار دیگر ادبیات تركمنی كه بیشتر آنها از زبان راویان و بخشیها جمعآوری و ضبط شده، نثر اصلی در آنها از بین رفته و در اشعار آن تحریف زیادی صورت گرفته، تا به صورت كتابی مدون در آمده است. داستان، نثری ادبی دارد و جای جای با اشعار و ترانهها آراسته شده و به شیوه داستانسرایی ملی تركی ـ تركمنی به رشته تحریر در آمده است. از نظر سبك نگارش در ادبیات تركمنی ممتاز است. مجموع اشعار داستان 114 قطعه (1280 بیت) میباشد كه در اوزان هجایی و به ندرت عروضی سروده شدهاند. اوزان هجایی آنها به این ترتیب است: 7 هجایی 1 شعر، 8 هجایی 31 شعر، 11هجایی 65 شعر، 14 هجایی (7+7): 7 شعر و 15 هجایی (7+8):10 شعر. غالب اشعار داستان در وزن معروف 11 هجایی زبان تركمنی و در قالب «قوشوق» (مسمط مربع) سروده شدهاند.
نثر دلنشین داستان به رغم وجود برخی كلمات متروك قدیمی و یا واژگان نامأنوس فارسی و عربی بسیار ساده و روان است. ضربالمثلها و زبانزدهای تركمنی كه در متن داستان استادانه به كار رفته نشاندهنده آشنایی عمیق شاعر با ادبیات شفاهی عامه مردم تركمن است:
- یاغشینی گؤرمك جنت.
دیدار نیكان بهشت است.
- قورت چاغاسیندان اكدی بولماز.
گرگزاده گرك شود.
- اؤلی آرسلاندان دیری سیچان یاغشیدیر.
موش زنده بهتر از شیر مرده است.
و...
ملانفس با ادبیات شرق و آثار اسلاف خود آشنایی كامل داشته و در بازآفرینی مجدد «زهره و طاهر» از این آثار متأثر شده است. به مثالهای زیر توجه كنید:
بوی بد قوشماغیل مشك و عنبره
مغیلان سپمهگیل ریحانلی یره
زهره و طاهر
ترجمه: بوی بد را با مشك و عنبر درنیامیز و در گلزار خار مغیلان كشت نكن.
خصوصا برمهگیل تقوالیغ أرگه
مغیلان سپمهگیل ریحانلی یرگه
صوفی ا... یار (قرن 11 ه.ق)/ ثباتالعاجزین
ترجمه: خصوصا به مردان متقی آزار نرسان و در گلزار خار مغیلان كشت نكن.
حسرتینگدان بوزولیپ حالیم پریشان اولدی گل
لخته لخته تیغ هجرینگدن جگر قان اولدی گل.
زهره و طاهر
ترجمه: ای یار بازآی كه از حسرت تو حالم خراب و پریشان شده است و از تیغ هجر تو جگرم خونین است.
فرقتینگدان درددن ای جان جگر قان اولدی گل
شول سببدن كونگلومینگ حالی پریشان اولدی گل.
ترجمه: ای جانان از درد فراقت جگرم خونین است! از آن رو حالی پریشان دارم، بازآی.
عمادالدین نسیمی (قرن 9 ه.ق)
خبر آلسانگ وزیر اوغلی
زهره قیز باغدادیر باغدا
گوزی گریان، باغری بریان
ایستگلینگ باغدادیر باغدا
زهره و طاهر
ترجمه: ای وزیرزاده اگر جویای خبر هستی، زهره در باغ است درباغ. با چشم گریان و جگر بریان، مطلوب تو در باغ است در باغ.
گل بالام سنی ایستارلر
ایستگلینگ باغدادیر باغدا
هر نه بلا من دؤزهیین
ایستگلینگ باغدادیر باغدا
ترانه «بالصایاد» از داستان «صایاد و همراه».
ترجمه: بیا ای فرزندم! مطلوب تو در باغ است در باغ. بر هر بلایی تاب خواهم آورد، مطلوب تو در باغ است در باغ.
گل سورهلی بو دنیانی، بو گیجه اؤتمسدن بورون...
زهره و طاهر
ترجمه: بیا تا در این دنیا خوش باشیم، پیش از آن كه امشب بگذرد...
- ساغلیغینگ قدرینی بیلگیل خسته بولماسدان بورون...
مختومقلی فراغی (قرن 12 ه.ش)
ترجمه: قدر عافیت را پیش از ابتلاء به بیماری بدان...
ایا دوستلار كوپ ییغلانگیز، گوزگه توپراق دولماس بورون
خواجه احمد یسوی (قرن 6 ه.ق)
ترجمه: ای دوستان بسیار گریه كنید، پیش از آنكه چشمتان از خاك قبر پر شود....
نیچیك زات سن عقلیم هوشوم آلیپ سن
گوهرمی سن یا دورمی سن، نأمه سن؟
زهره و طاهر
ترجمه: تو چیستی كه عقل و هوشم را ربودهای؟ آیا گوهری یا مروارید؟ چه هستی؟
اصلا سنی گورمهمیشم دلداریم
قمریمی سن، بلبلمی سن، نامه سن؟
مختومقلی فراغی
ترجمه: هرگز تو را ندیدهام، ای دلدار من! آیا قمری هستی یا بلبل؟ چه هستی؟
ملانفس در بازآفرینی داستان، به «زهره و طاهر» صیادی و بندهمراد نیز نظر داشته و از آنان نیز تأثیر پذیرفته است. در جایجای «زهره و طاهر» وی اشعاری دیده میشود كه به تقلید از بندهمراد و صیادی سروده شدهاند. به عنوان مثال طاهر در راه بغداد به تاتار به كوهی میرسد و چون عبور از آن را محال میپندارد، خطاب به آن كوه چنین میخواند:
قیلغیل منینگ یولوم روان چار فصلی بهارلی داغلار
ترجمه: راه مرا بگشایید ای كوههای همیشه بهار!
بندهمراد نیز در «زهره و طاهر» خویش، واقعهای را میآورد كه درآن طاهر خطاب به كوه ابیات مشابهی را میخواند. شعر ملانفس قطعا ملهم از آن میباشد:
باشینگدان گوترگیل ایندی دومانینگ
مسافر بنده من مانگا یول برگیل
ترجمه: اكنون مه و غبار را از سرت بزدای. بندهای مسافرم، به من راه بده.
در اثر ملانفس، طاهر پس از گذر از این كوه، ابیاتی را با مطلع: «شكرایندی یار مكانی گوروندی/ گوزوم دوشدی سونام دوران یرلره» (شكر كه مكان یار دیده شد و چشمانم به دیدار دیار یار روشن گشت) میخواند. بندهمراد نیز شعری با ردیف: «شكر ایندی یار مكانی گوروندی» سروده است.
اینگونه ابیات و نمونهها در لابلای اشعار داستان فراوان است وذكر تمامی آنها در اینجا مقدور نیست.
این داستان از لحاظ درونمایه با داستانهای دیگر ادبیات تركی -تركمنی تشابهات بسیار دارد. سرآغاز غالب داستانهای تركی -تركمنی، بیفرزندی سلطان، امیر و یا وزیر است، معمولا پس ازبشارتی كه در خواب و رؤیا به آنها داده میشود، فرزندی كه قهرمان آتی داستان است، متولد میشود. بیفرزندی «باباخان» پادشاه و«باهر» وزیر در «زهره و طاهر»، «احمدخان» پادشاه و «محمدخان» وزیر در «صایاد و همراه»، «آدی بگ» در حماسه «گؤراوغلی»، «خسروشاه» در «حورلقا و همراه» و... همگی مؤید اهمیت فرزند و بالاخص فرزند پسر در نزد تركمنهاست.
تشابهات دیگری نیز در مضمون این داستان با داستانهای دیگر وجود دارد، مانند آشنایی «زهره» و «طاهر» در مكتبخانه كه یادآورآشنایی لیلی و مجنون در مكتب میباشد. به آب افكنده شدن طاهر - باصندوق - نیز با به نیل انداخته شدن حضرت موسی(ع) شباهت دارد.(7) «قارا باتیر» (قره بهادر) همانند شخصیت رقیب «خسرو» در «فرهاد و شیرین» و «ابن سلام» در داستان معروف «لیلی و مجنون» میباشد.
در داستان «صایاد و همراه» همراه (قهرمان داستان) برای یافتن دلدادهاش از «سرویجان» یار دیرین خود جدا شده، در پایان داستان با هر دوی آنها وصلت مینماید. در داستان «زهره و طاهر» نیز «طاهر» از «زهره» یار دیرین خود اجبارا جدا میشود؛ او برخلاف «همراه» بطوراتفاقی با «ماهیم» در بغداد آشنا شده، در پایان داستان با هر دو (زهره وماهیم) ازدواج مینماید. روی هم رفته وقایع و حوادث داستان «زهره وطاهر» پیچیدهتر از «صایاد و همراه» است. میتوان گفت كه این داستان (و نیز داستانهای مشابه دیگر) بیانگر تعدد زوجات در میان تركمنهاست.(8)
در حماسه «گؤراوغلی» (باب «أرحسن و تللیخان») وقتی أرحسن (پسرخوانده «گؤراوغلی») با دختر «حسنشاه» فرار میكند، باغبان فضول حسنشاه چند و چون واقعه را به اطلاع او میرساند. در داستان «زهره و طاهر» نیز وقتی باغبان دیدار «زهره و طاهر» را در باغ مشاهده میكند، به قصر «باباخان» شتافته با ابیات تشبیهی زیبا و كنایهآمیز، واقعیت را به اطلاع او میرساند:
گل بیله گلگون گیییپ باغ ایچره سیران قیلدی گل...
ترجمه: گلی با گل دیگر، گلگونپوشان در میان باغ گردش كردند.
واژه «گل» در تمامی مصراعهای این شعر (جز مصراع ماقبل آخر) التزام شده است.
موضوعاتی چون پاره پاره شدن كوه بر اثر نالش و مناجات «طاهر»، هدایت و راهنمایی «طاهر» توسط پیرمرد ریشسفید در راه بغداد به تاتار و نیز زنده شدن دوباره زهره و طاهر - به دست عیسی و خضر(ع) - بیانگر اعتقاد عامه تركمن به نیروهای ماوراءطبیعی است.(9)
علاوه بر این در چندین برهه از داستان، خواب و تعبیر آن به عنوان نیروی محركه و پیشبرنده جریان داستان اهمیت مییابد. اعطای فرزند به پادشاه (در خواب «باهر» وزیر)، آمدن «طاهر» به بغداد (درخواب «ماهیم»)، آزردگی «زهره» از تدفین «قرهباتیر» مابین مزار او و«طاهر» (در خواب «باباخان») و نیز به قتل رسیدن «طاهر» (در خواب «»)همگی وقایعی هستند كه در عالم خواب و رؤیا به قهرمان داستان الهام و اطلاع داده میشوند.
موضوعات قابل تأمل دیگری نیز در داستان وجود دارد. مثلا «طاهر» در هنگام خواب شمشیری را میان خود و «ماهیم» حائل میكند. «ماهیم» از این عمل وی دلآزرده میشود و چنین میخواند:
نامحرم دییپ قیلیچ قویدی آرادا
عهدی یالان بیوفادان ال گوتر
ترجمه: مرا نامحرم پنداشت و شمشیری را در میان حائل كرد. ازبیوفایی كه عهدش دروغ است، دست بردار.
در داستان «ظهور كوراوغلو» اثر «یاشار كمال» (نویسنده تركیه، متولد 1922 م.) نیز به موضوعی مشابه این مورد بر میخوریم: «كنارچشمه دراز كشیدند. كوراوغلو شمشیر از نیام بركشید و در میان خود و نگار نهاد. حكم سنت چنین بود. اگر جوانی دختری را فراری میداد، تا زمان عقد ازدواج به هنگام خواب شمشیر در میانشان حائل میشد...»(10)
مكان وقوع حوادث داستانهایی از قبیل «زهره و طاهر» معمولا با واقعیت جغرافیایی مطابقت ندارد. در داستان میخوانیم كه «زهره» و «طاهر» در سرزمین «تاتار» زندگی میكنند. «طاهر» پس از آنكه توسط «باباخان» در داخل صندوقی به آب (آب رود(11)) انداخته میشود، از بغداد سردرمیآورد. در صورتی كه «طاهر» به هنگام مراجعت از بغداد به تاتار - كه راهی رو به مشرق است - از سرزمین «جرجان» عبور میكند. «جرجان» قدیم در محل شهر «گنبدكاووس» فعلی قرار داشته است. در مجموع توجیه جغرافیایی مكان وقوع حوادث و ارتباط منطقی میان آنها در داستان امكانپذیر نیست.
بطور كلی درونمایه داستان «زهره و طاهر» پیروزی عشق بر ظلم و بیداد است. داستان را میتوان نشأت گرفته از زندگی پردرد و رنج شاعر و نشاندهنده میل درونی نویسنده به خلق دنیایی دانست كه عشق نیروی غالب در آن باشد. ملانفس با زنده كردن دوباره زهره وطاهر - كه بخاطر عشق میمیرند - و نیز چیره ساختن آنان بر عاملان ظلم و ستم، این دنیای مطلوب را در داستان خود خلق مینماید.(12)
شخصیت «طاهر» و «زهره» چنان با روح و جان مردم تركمن درآمیخته كه در پندار آنان واقعیت یافته است. عامه مردم تركمن آنها را اشخاصی حقیقی میپندارند، تا جایی كه بقایای شهر قدیمی «نویده»* را كه در استان «چارجوی» تركمنستان و در ساحل راست آمودریا (جیحون) واقع شده، «زهره - طاهر كوشگی» (قصر زهره و طاهر) مینامند.(13)
داستان «زهره و طاهر» ملانفس در ایران (گنبدكاووس 48 -1343 ه.ش) و تركمنستان (عشقآباد...- 59 - 55 - 54 - 48 -1940 م) چندین بار به طبع رسیده و از روی آن اپرا، نمایش و فیلم سینمایی ساختهاند.
توضیحات:
1) روزنامه «همشهری»، ش 39، 11/11/71 ، ص 12، تحت عنوان «موسیقی قوم اویغور چین».
2)«بندهمراد» تخلص شاعر تركمن ملامراد خوارزمی (قرن 18 م) است كه صاحب آثاری چون «دلاور و گلاسرار» و «زهره و طاهر» و نیز دیوان اشعار (حدود 30 شعر باقیمانده) است. وی در بخارا تحصیل كرده و ملانفس احتمالا با او آشنایی داشته است.
3) «گوراوغلی» از قدیمیترین داستانهای ادبیات ترك است كه اصل وریشه آن را باید در ادبیات مشترك ملل تركزبان جست. گوراوغلی تركمنی دارای 44 مجلس بوده است كه تاكنون 20 مجلس آن ضبط و منتشر شده است. در سال 1358 ه.ش حماسه گوراوغلی به خط عربی در ایران چاپ شد. این گوراوغلی دارای 13 مجلس بود. گوراوغلی بیست مجلسی چاپ شده در سال 1990 م. كاملترین نسخه گوراوغلی تركمنی است كه توسط آكادمی علوم تركمنستان به طبع رسید. «أرحسن و تللیخان» جزو 7 مجلسی است كه در چاپ اخیر اضافه شده است.
4) و بقولی مرو.
5) در مدارس بخارا زبان فارسی رایج بود و این فرصتی بود برای ملانفس جوان تا با ادبیات درخشان زبان فارسی آشنا شود.
6) این روایت از زبان خواننده و نوازنده ملی تركمن «موخی اماناوغلی» كه در سال 1971 م. در سن 90 سالگی وفات یافت نقل شده است. وی این روایت را از استاد خود «سلطاننیاز قولمت اوغلی» كه در اوایل قرن 20 م. به سن 90 سالگی (حدودا) درگذشته شنیده است. (مقدمه «ملانفس لیریكا» چاپ تركمنستان، ص 7).
7 و8 و9) با استفاده از «سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی تركمنها» ص261.
10) «كوراوغلو در افسانه و تاریخ» ص 423.
11) «دریا» در زبان تركمنی ادبی و نیز فارسی قدیمی به معنای «رود» است.
12) نام آخوندی كه خطبه عقد زهره و طاهر را میخواند، «ملانفس»است.
13) با استفاده از «دائرهالمعارف شوروی تركمنستان»، ج 3، تحت عنوان «زهره - طاهر كوشگی».
مهمترین منابع:
1) «زهره و طاهر» ملانفس، گنبد، نشر قابوس، چ 2، 1348.
2) «ملانفس لیریكا» با مقدمه ن.عاشورپور، گنبد، نشر قابوس.
3) «سیری در تاریخ سیاسی و اجتماعی تركمنها»، امینا گلی، تهران، نشر علم، 1366.
4) «كوراوغلو در افسانه و تاریخ»، رحیم رئیسنیا، تبریز، نشر نیما، چ 2، 1368
منبع: فصل¬نامه یاپراق، شماره 2
میراث
http://www.turkmenmiras.ir/modules/news/article.php?storyid=64