برایان آلدیس در بخش درهام واقع در استان نۇرفُلک انگلستان بدنیا آمد. بخش عمده‌ای از دوران کودکی وی در مدارس شبانه‌روزی سپری شد. نوشتن را از همان اوان جوانی آغاز کرد. شب‌‌ها پس از خاموشی خوابگاه مدرسه، وی در نور فانوس، داستان‌های زیادی نوشت، سپس آنهارا در حیاط مدرسه زیر درختی چال کرد. سال‌ها بعد در سال ۱۹۹۵ دز سن ۷۰ سالگی با مراجعه به همان مدرسه و طی مراسمی نوشته‌هایش را از زیر درخت درآورد.

 با شروع جنگ جهانی دوم برای خدمت سربازی به هندوستان اعزام شد. از آنجا هم به سپاه چهارم مستقر در برمه ملحق شد. برایم تعریف کرده بود که در برمه از مشاهده‌ی فیل‌های سفید چنان تعجب‌زده شده بود که با نزدیک شدن به آنها مورد حمله‌ی فیل‌ها قرار گرفته بود و به‌زحمت با آویزان شدن از یک کامیون از مهلکه جان‌بدر برده بود. در ارتش به درجه گروهبانی ارتقاء یافت.تعریف می‌کرد که؛ از نظر او این درجه حتی از مقام ژنرالی نیز ارزش بیشتری داشت. این حالت البته با ویژگی شخصیتی وی سازگار بود. زیرا وی در طول عمر خود ترجیح می‌داد نه با دستور دادن بل‌که با سرمشق بودن زندکی خود را پیش ببرد.

بعد از استقرار در برمه، آلدیس برای شرکت در نبرد با ژاپنی ها آموزش‌ نبردهای زمینی را فراگرفت. او‌ باورداشت که بعد از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، زندگی وی نیز مانند هزاران سرباز جوان نجات یافته است.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم، وی در شرق‌دور به انجام وظیفه‌ ادامه داد. اثرات زندگی در یک محیط جذاب و تجربیات فرهنگی حاصل از آن، در رمان‌هایش بخصوص در رمان‌های سه‌گانه‌ای که رکورددار بیشترین فروش هستند بخوبی پرداخته شده‌است.

بعد از پایان جنگ، برایان آلدیس در سال ۱۹۴۷ وارد اۇکسفورد شد و ضمن اشتغال در یک کتاب‌فروشی،. به فعالیت‌های ادبی نیز ادامه داد. در مجله « بوک‌سلر » نماشینامه‌های کوتاه طنز می‌نوشت. در این نوشته‌ها ماجراهای یک جوان شاغل دریک کتاب‌فروشی کوچک با زبان طنز به تصویر کشیده می‌شد. این آثار در محیط ادبی آن زمان بسیار مورد استقبال واقع شد. بعد ها برایان آلدیس که این نوشته‌هارا در قالب رمان بازنویسی کرده بود بعد از رسیدن به شهرت از کار در کتاب‌فروشی انصراف داد.

برایان آلدیس داستان‌هایش را در سال ۱۹۵۰ ودر بازار نشر نویسندگان آمریکایی در مقیاسی وسیع منتشر کرد. آثار وی جان تازه‌ای به ژانر درحال احتضار داستان‌ های علمی بخشید. نوشته‌های او که حاصل ذهنی خلاق بود، از یکسو با رنگی از طنز قوی و زنده آراسته شده‌بود. از سوی دیگر جلایی از بداعت زبان‌شناختی و انسان‌شناختی را داشت و در مقیاسی وسیع به دستاورد‌های تحقیقات و مطالعات علمی‌روز متکی بود. و همزمان در زمینه‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی قلمفرسایی می‌کرد.

از جذاب‌ترین و ظریف‌ترین جنبه‌های آثار آلدیس، چند‌وجهی و چند‌سویه بودن اذهان قهرمانان اش است. اولین رمان علمی وی با عنوان « بی‌توقف »( Non - stop) شهرت زیادی کسب کرد. این رمان در دنیای داستان‌های علمی تثبیت شد. برایان آلدیس برای اولین بار در سال ۱۹۵۹ در سطح جهانی تقدیر شد. وی توسط مجله‌ی بین‌المللی داستان علمی با عنوان « رمان نویس جدید، منادی رویداد‌های فراوان آتی » مفتخر به دریافت جایزه ادبی « هوگو » شد. این جایزه از آن تاریخ تابحال به شخص دیگری اهداء نشد. چند سال بعد نیز بخاطر چاپ اثر دیگری با نام « خانه‌ی داغ \Hot house » برای بار دوم جایزه‌ی هوگو را دریافت کرد. در سال‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ بعد از چاپ و نشر تعدادی از رمان‌ها و داستان‌هایش به شهرتی فراگیر دست‌یافت و به ریاست انجمن « داستان‌نویسی علمی » برگزیده شد.( ۱۹۵۸ ـ ۱۹۶۹).

آلدیس مُبدع نوع جدیدی از داستان با عنوان « mini saga » است. روزنامه‌ دیلی‌تلگراف چندین سال مسابقه‌ی « mini saga » نویسی را برگزار می‌کرد. داوری این مسابقه به عهده‌ی برایان‌آلدیس بود.

 برایان آلدیس مؤفقیت‌های شایانی کسب کرد که ذیلا اشاره می‌شود.

۱ ـ پذیرفته شدن به عضویت « انجمن سلطنتی ادبیات » در سال ۱۹۹۰

۲ ـ مهمان ویژه در کنفرانس سالانه‌ی « نقش تخیل در هنر » بین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸

۳ ـ مهمان افتخاری در کنوانسیون « داستان علمی » در سال‌های ۱۹۸۶ و ۱۹۹۹

۴ ـ اعطای دکترای افتخاری توسط دانشگاه ریدینگ انگلستان در سال ۲۰۰۰

۵ ـ انجمن نویسندگان داستان علمی آمریکا، برایان آلدیس را به عنوان استاد بزرگ اتحادیه‌ی جهانی داستان علمی برگزید. سال ۲۰۰۰

۶ ـ در سال ۲۰۰۴ در موزه‌ی مشاهیر داستان علمی، تخیلی پذیرفته شد.

۷ ـ دریافت نشان امپراتوری بریتانیا در سال ۲۰۰۴ بخاطر خدمات در حوزه‌ی ادبیات

۸ ـ در سال ۲۰۰۸ دانشگاه لیورپول بخاطر فعالیت مؤثر در ادبیات دکترای افتخاری اعطا کرد. نسخه‌های خطی آثار برایان آلدیس که در آرشیو این دانشگاه نگهداری می‌شود، مجموعه‌ای از نوشته‌های وی را از سال ۱۹۴۳. تا ۱۹۹۵ شامل می‌شود

۹ ـ وی در سال ۲۰۱۳ در بریگتون انگلستان جایزه‌ی « کنوانسیون جهانی داستان‌های تخیلی » را دریافت کرد. آلدیس به عضویت شورای مجله‌ی نویسندگان پذیرفته شد.

۱۰ ـ جایزه‌ی ادبی هوگو را دریافت کرد. بار‌اول در سال ۱۹۶۲ بخاطر سریال خانه‌ی داغ \ Hot House \ و بار دوم در سال ۱۹۸۷ بخاطر داستان «تریلیون سال سرگرمی »

Trillion year spree

۱۱ ـ برایان آلدیس در سال ۱۹۶۵ بخاطر اثر داستانی« درخت سالیا و دیگر گیاهان بی‌پناه » جایزه‌ی نبولا را دزیافت کرد.

برایان آلدیس شاعر و نویسنده‌ای است که در شناساندن مختومقلی فراغی به جهانیان نقش بزرگی داشت. آن‌دسته از اشعار مختومقلی را که من به انگلیسی ترجمه کرده بودم وی مطابق وزن شعر انگلیسی قافیه‌بندی کرد و بدین‌ترتیب در آفرینش اثری متناسب با جایگاه ادبی مختومقلی مساعدت شایان توجهی بعمل آورد. سپس تحت تأثیر سبک ادبی مختومقلی اشعاری سرود. او عاشق قوم ترکمن و فرهنگ آن بود. زمانی، مدت یک هفته دز ترکمنستان در معیت ایشان بودم. در دانشگاه مختومقلی عشق‌آباد در موضوع ادبیات سخنرانی کرد. از میزان دانش دانشجویان ترکمن در آن دوره شگفت‌زده شده بود. ودر بازگشت به انگلستان در روز‌نامه دیلی‌تلگراف دز مقاله‌ای یک صفحه‌ای با موضوع ترکمنستان، نظرات و دیدگاه‌های جالب خود را بطوز مفصل قلمی کرد. مقالات وی درباره‌ی مختومقلی برای ما بسیار حائز اهمیت بود. در انجمن ادبی« دوستداران مختومقلی » گفتگو‌های زیادی انجام داد. شعرها خواند و در جهت تعالی انجمن مشارکت‌های مؤثر داشت. به همین جهت تصمیم گرفتیم به منظور قدردانی از زحمات‌اش جایزه‌ای به وی اعطاء کنیم. بنابراین دوبار وی را به عنوان نامزد دریافت نشان دولتی مختومقلی در رشته‌ی ادبیات معرفی کردیم. اتحادیه‌ی نویسندگان ترکمنستان در هر دو بار پیشنهاد مارا تصویب کرد. فقط بار اول این جایزه به صفرمراد نیازف رئیس‌جمهور ترکمنستان اهداء شد. یکی از اعضاء انجمن طی یادداشتی در روزنامه‌ی فاینانشیال‌تایمز در بخشی از نوشته‌ی خود به طنز خطاب به رئیس‌جمهور صفرمراد نیازوف چنین نوشت: « ما از اینکه برایان‌آلدیس موفق به دریافت جایزه مختومقلی نشد بسیار متأثر شدیم. اما از شنیدن خبر اهداء جایزه به خودتان بسیار مشعوف شدیم. شعف ما حدی نداشت. » باردوم نیز با اینکه اتحادیه‌ی نویسندگان ترکمنستان با پیشنهاد نامزدی برایان آلدیس جهت دریافت جایزه موافقت کرده بودند، اما این‌بار نیز جایزه به وزیر فرهنگ ترکیه، « نامی کمال‌زیبک » اهداء شد.اما شرائط پیش‌آمده در شیفتگی برایان آلدیس به ترکمن و فرهنگ ترکمنی خللی ایجاد نکرد. نویسنده‌ای که در طول عمر نویسندگی خود جوایز زیادی کسب کرده بود به جایزه‌ای که قرار بود از ترکمنستان دریافت کند بسیار اهمیت می‌داد و ارزش زیادی قائل بود. افسوس که وی به آرزویش نرسید.

در سال ۲۰۰۰ میلادی به منظور تهیه‌ی نوشته‌هایی در موضوع محیط اقلیمی بخش‌های ششگانه‌ی کُره‌ی زمین، در سطح جهانی شش نویسنده انتخاب شدند. برایان آلدیس یکی از این شش نفر بود. وی در نظر داشت که گزارش خود را از مبدأ ترکمنستان آغاز کند که متأسفانه بدلیل بیماری سخت همسرش مارگارت از این پروژه انصراف داد. در ربط با موضوع کسالت همسرش روز‌نوشت‌هایی را تهیه کرده بود. بعد ها این روزنوشت ها را با عنوان « تا پایان جشن » به چاپ سپرد. کتاب در مدتی کوتاه به چاپ دوم رسید. در کتاب شرحی هم درباره‌ی دیدار مشترکمان از ترکمنستان باتفاق دوستان هم‌قلم آورده شده بود. آلدیس چنین نوشته بود: « امروز یوسف آزمون آمد، بله یوسف آزمون! سفیر ناشناخته‌ی هرچیزی که در اروپا به ترکمن مربوط می‌شود... »

 برایان آلدیس در جشن تولد ۶۰ سالگی‌ام چنین نوشت: « برای مطالعه‌ی چگونگی آشنایی‌ام با یوسف آزمون تلاشی پلیسی. لازم است. از این وضعیت در شگفت‌ام. خوشحال‌ام از این وضعیت!. حادثه چنین رویداد: باتفاق همسرم و به منظور استراحت به ناحیه‌ای در فرانسه بنام « پرگورد» رفته بودیم. در آنجا نوشتن رمان‌ام بنام « مکانی در شرق زندگی » را آغاز کردم. این رُمان از وضعیت آینده‌ی کُره‌ی زمین بعد از فروپاشی اتحاد شوروی سخن می‌گفت. لازم بود شخصیت اول رُمان در چند نقطه از کشور اتحاد‌شوروی حضور داشته باشد. دو نقطه را انتخاب کردم، یک نقطه گرجستان بود که پیشتر دیده بودم. قهرمان ملّی این سرزمین نه یک فرمانده‌نظامی بل‌که یک شاعر است. نه یک شهید، نه یک فرمانده جنگی، تنها و تنها یک شاعر. این خیلی عالی بود. این شاید در هیچ جای دیگر نظیر نداشت. آرزو داشتم در باره‌ی چنین سرزمینی قلمفرسایی کنم.

بعد از گرد‌آوری اطلاعاتی بعضا صحیح و بعضا غلط، ترکمنستانی خیالی آفریدم. بعد از اتمام نگارش رمان از سکونت ترکمنی در همسایگی‌مان مطلع شدم. او یوسف آزمون بود. در گفتگویی که با وی داشتم اظهار داشت, « خوب شد تلفن کردی، ما در تدارک برگزاری شب شعر مختومقلی هستیم، اگر به جمع ما ملحق شوید خوشحال خواهیم شد. »

عازم شرکت در شب‌شعر شدم. با یوسف آزمون دیدار کردم. معتقدم که همه‌ی این رویداد‌ها یک معجزه و یک نیروی ماورایی بوده است. مراسم بسیار خوبی برگزار شد. اوقات خوبی را سپری کردیم. متعاقب آن شب من یک « دوستدار مختومقلی » شده بودم.

حقیقت این است که دوستی با مختومقلی دوستی با یوسف نیز بود. او انسانی سرشار از عطوفت و درایت است و در عین حال یک دانشمند. راستش آرزو دارم که این ویژگی را در خود نیز داشته باشم. منظره‌ی نواختن فلوت نقره‌ای‌اش هنوز جلو چشمم است. از همان ملاقات اول، دوستی پایداری بین ما شکل گرفت که روز به روز نیز تعمیق یافت. باتفاق به ترکمنستان رفتیم و در کوچه‌های عشق‌آباد، شهری در مجاورت بیابان هول‌انگیز قدم زدیم. آن هنگام بود که از من خواست تعدادی از اشعار مختومقلی را که به انگلیسی ترجمه کرده بود مطابق اصول شعر انگلیسی مقفی و موزون کنم. متعاقب این پیشنهاد بود که کتاب « ترانه‌هایی از دشت‌های آسیای مرکزی » [ ترجمه‌ی تعدادی از اشعار مختومقلی به انگلیسی ] چاپ و منتشر شد.

در طول اقامت در عشق‌آباد چیزهای زیادی درباره‌ی ترکمنستان یاد گرفتم. اشتباه‌های وارد بر رُمان‌ام را متوجه شدم. ولی دیگر کاری نمی‌توانستم انجام دهم. بدون دیدن از نزدیک چنین کشور جذابی، نوشتن درباره‌ی زندگی جاری در آنجا کاری دور از عقل بود. حالا که کار از کار گذشته بود خیلی چیزها آموخته‌ام. البته این آموختن را مدیون یوسف‌آزمون هستم. تولدت مبارک یوسف: زندگی طولانی توأم با شادی برایت آرزو دارم »

برایان آلدیس تنها یک شاعر یا نویسنده نبود، او در عین حال یک نقاش و بازیگر مؤفق بود. درسال ۲۰۱۰ نمایشگاهی از آثار نقاشی وی در دانشگاه اۇکسفورد به نمایش گذاشته شد. بعضی اوقات بخش‌هایی از نوشته‌هایش را روی صحنه‌ی تئاتر توسط بازیگران، مانند یک نمایش تئاتری به اجرا می‌گذاشت.

 نویسنده‌ی بزرگ روز ۱۸ اگوست تولدش را جشن گرفت و فردای آنروز در تاریخ ۱۹اگوست چشم‌هایش را بروی جهان فروبست.

برایان آلدیس را به ریاست جمعیت دوستداران مختومقلی برگزیدیم، پیشنهاد مارا پذیرفت، خیلی خوشحال شده بود. افسوس که در مراسم شب‌شعری که برای سال آتی برنامه‌ریزی کرده‌ایم جای وی خالی خواهد بود. او در همه‌ی فعالیت‌هامان با ما همراه بود و شرکت داشت. شعر قرائت ‌کرد، مصاحبه انجام داد و خیلی‌ها را تحت‌تأثیر قرارداد. روح‌اش شاد

یوسف آزمون.