آوارگی پشت دیوار باغ زردآلو. ایسنا
اغلب بچههای «باغ زردآلو» شناسنامه ندارند و بنابرین از یارانه بیبهرهاند. دختران از 10 سالگی به بعد تن به ازدواج میدهند و صاحب بچه هم میشوند. اینجا خبری از اسباببازی و عروسکهای رنگارنگ نیست. تمام زندگی اینجا در یک چادر کوچک و یک دست لباس خاک گرفته خلاصه میشود. باید خیلی شانس بیاورند که در سطل زبالههای اطراف به زعم خودشان یک دست لباس درست و حسابی دست و پا کنند. بچه های باغ زردآلو هیچ تصوری از واژه «آرزو» ندارند. وقتی عکاسی از یکی از بچهها میپرسد چه آرزویی داری؟ جواب میدهد: ««آرزو؟ آرزو دیگه چیه؟ آهان! یعنی دلم میخواد چی داشته باشم؟ اوووم... دلم دمپایی میخواد. یا مثلا یه دونه کفش.»
لیلی یکی از بچههای «باغ زردآلو» است. نه کفشی برای پوشیدن دارد؛ نه غذایی برای خوردن. عاشق عکس و دوربین هم هست. خیلی هم خوب بلد است برای عکاسها ژست بگیرد. لیلی که دارد در این عکس به شما لبخند میزند به شدت گرسنه است اما لحظاتی قبل از ثبت تصویر دائم در میان زبالهها دنبال غذا میگشت تا سگ آواره باغ زردآلو را سیر کند. موفق هم شد و این لبخند خوشحالی است برای پیدا شدن غذا برای سگی که لیلی خیلی دوستش دارد.
ساکنان باغ زردآلو از هر امکان اولیهای که شما فکرش را بکنید، محروم هستند. باد سرد و آفتاب گرم برایشان فرقی ندارد. چون آنها در چادرهایشان روزگار میگذرانند.
یک چادر کهنه، یکدست لباس خاک گرفته، چند کاسه و بشقاب که خیلی هم به کار نمی آیند، تمام دارایی ساکنان باغ زردآلو برای زندگی است که حالا خیلی خوب یادگرفتهاند با فقر و نداری بسازند.
این تصاویر توسط ساره تجلی (عکاس خبرگزاری ایسنا، منطقه کرمان) ثبت شدهاند.
انتهای پیام