منطقه لباب از چارجو تا کرکی در حاکمیت امیر نشین بخارا بود و ارساری ها خراجگذار و تبعه امیر بخارا بودند . بیگ نشین چارجو نماینده امیر بخارا در ساحل چپ آمودریا بود که مامور رتق و فتق امور قبیله ی چهل هزار خانواری ارساری بود . شهر "مرو" در فاصله ی حدود 45 فرسخی جنوب غربی شهر چارجو واقع شده بود . مرو از اواخر قرن هیجدهم میلادی که توسط شامراد ولنامی امیر بخارا با قساوت تصرف شده و آخرین حاکم قاجاری آن فرار کرده بود چند بار بین آمیر نشین بخارا و خان نشین خیوه دست به دست می شد . در دوره ی زمانی مورد بحث مرو در تابعیت خان خیوه بود .محمد رحیم خان خیوه که سودای تثبیت حاکمیت بر مناطق مرو آخال و سرخس و غارری غالا را داشت ضمنا از منطقه ی حاصلخیز و استراتزک لباب و کرسی بیگ نشین آن چارجو نیز غافل نیود .

برای نیل به مقصود با سران و بیگ های قبیله ی ارساری تماس هایی گرفته شد و از نارضایتی مردم از امیر بخارا و اجحافات مالیاتی بیگ نشین چارجو در جهت شوراندن مردم بهره بردای شد. بدینسان قبیله ی ارساری تحت رهبری تعدادی ار بیگ های خود وارد نبردی طولانی با امیر بخارا و بیگ نشین چارجو شد که حدودا از ابتدای قرن نوزدهم تا سال 1824 میلادی به درازا کشید و با شکست و سرگردانی قبیله ی پر شمار ارساری خاتمه یافت .

در سه دهه ی اول قرن نوزدهم میلادی نواحی غربی و جنوب غربی سرزمین ترکمنستان از سه جانب آماج یورش های سواران مسلح دولت های همسایه بود . نواحی لباب زیر تیغ سواران امیر بخارا قرار داشت . نواحی مرو و آخال و غارری غالا در معرض حملات نیروهای مسلح خان خیوه بود و مناطق سرخس و مرو و غارری غالا از جنوب وسیله سپاهیان حاکم نشین قاجار مشهد و بجنورد غارت می شدند . دهه های آغازین قرن نوزدهم در تاریخ جدید ترکمن های ماورا خزر سالهایی پر مخاطره و پر فراز و نشیب بود .

در حدود سال 1247 ه . ق 33-1832 میلادی نائب السلطنه عباس میرزا سرخس را محاصره و پس از سر کوبی قبیله سالور با پنج هزار تن اسیر ترکمن به مشهد بازگشت . عباس میرزا بلافاصله بهد از این در گیری از دار دنیا رفت . ولی برای باز پس گیری اسرای ترکمن درگیریهایی چند بین ترکمن ها و نیروهای دولتی قاجار به وقوع پیوست که در تعدادی از اشعار سیدی منعکس است . حیات شاعر سید ناظار سیدی در بطن چنین شرایطی سپری شد .

                                " حیات شاعر سید ناظار سیدی "

نام شاعر "سید ناظار" و تخلص ادبی وی" سیدی" است . در باره ی تاریخ ولادت و وفات شاعر بین محققین ادبیات ترکمن اختلاف نظر است . در دائره المعارف ترکمنستان سال تولد و فوت شاعر 1775 و 1836 ذکر شده است . برخی دیگر نیز سال تولد شاعر را 1768گفته اند.

در کتاب "آنتولوزی شعر ترکمن" سال تولد شاعر 1760 آمده است .

بر اساس نظر نخست در سال 1975 به مناسبت دویستمین سال تولد شاعر در ترکمنستان مراسمی برگزار شد. تولد شاعر در بخش غارابکه وول و روستای لامما بوده است . شاعر از قبیله ی بزرگ ارساری بوده و تمامی عمر خود را در منطقه ی لباب گذرانده است . مدتی نیز در خیوه و مرو زندگی کرده است .

از چگونگی حیات وی اطلاعات دقیقی در دست نیست اما با استناد به آفرینش ادبی وی میتوان حدس زد که سیدی شاعری آگاه به علوم زمانه اش بوده و به زبانهای عربی و فارسی و ترکی جغتایی آشنایی کافی داشته به ویزه ابیات ترکی و آفرینش ادبی نوایی و فضولی را به قدر کفایت مطالعه کرده است . بنظر میرسد وی تحصیلات مدرسه ای خود را در بخارا و اورگنج گذرانده و در زادگاه خود به کار تعلیم اشتغال داشته است .

متاسفانه هیچ سند مکتوبی از شرح زندگی شاعر بدست نیامده است . در دو نسخه ی خطی  معتبری که از دیوان شعر وی با فاصله ی نزدیکی از فوت شاعر تحریر شده اشاره ای به بیان زندگی شاعر نشده است .

همین مسئله موجب شده است که محققین ترکمنستان در شرح زندگانی و بیان آفرینش شعری وی با شاعر دیگری که او نیز تخلص "سیدی" را داشته است دچار اشتباهاتی اساسی شوند.

این اشتباه از سال 1926میلادی که کتابچه ای از گزیده اشعار شاعر سید ناظار سیدی توسط "عبدالحکیم قول محمدوف" محقق ترکمنستانی به چاپ رسید آغاز شد .قول محمدوف که خود نیز دانشمندی از قبیله ی ارساری بود در شرح مختصر زندگی شاعر اطلاعاتی را وارد کرد که مربوط به شاعری با شخصیت و هویت جدا بوده و ساکن ترکمن صحرا و منطقه ی غارری غالا بود و اساسا هم از جهت وابستگی قبیله ای و هم از جهت استیل شعری از سید ناظار سیدی از قبیله ی ارساری متمایز بود .

این اشتباه  اما بصورتی فراگیر در میان سایر محققین ادبیات در ترکمنستان رایج شد و حتی مولفین دایره المعارف ترکمنستان نیز این اشتباه را تکرار کردند و اطلاعاتی مخدوش از وابستگی های خانوادگی قبیله ای و آفرینش ادبیدو شاعر را در بیوگرافی سید ناظار سیدی وارد کردند . در چاپ های متعدد دیوان شعر شاعر در ترکمنستان و در مقالات محققان ادبات نیز این اشتباه ادامه داشت که نهایتا در  مقدمه ی  کتاب اشعار  برگزیده ی شاعر که در سال 1977 و توسط سه نفر محقق ترکمنستان به نامهای قیوم جومایف و مرت غولی غارریف و س.دوردیف به چاپ رسید . برای اولین بار وجود دو شاعر با تخلص واحد"سیدی|" و با هویت مستقل و متمایز از هم اظهار شد ولی بررسی های بیشتر در خصوص شفافیت بیشتر مسئله به آینده موکول شد .

سه سالی طول کشید تا استاد نور محمد عاشور پور محقق نام آشنای ادبیات ترکمن در مقدمه ی عالمانه ای که در شعر"سیدیخوجه" چاپ شده به سال 1980-1359 شمسی نوشت با استناد به بعض اسناد و آفرینش ادبی شاعران بطور قطع در خصوص هویت متمایز و مستقل دو شاعر با نامهای "سید ناظار سیدی" از قبیله ی ارساری و اهل لباب و "آرتیق محمد سیدی" شاعری از تیره ی خوجه و اهل ترکمن صحرا نظر تحقیقی خود را اعلان کرد .

البته این اظهار نظر با مخالفت جدی تعدادی از محققان ترکمنستان منجمله ب . غارریف مواجه شد اما استاد عاشور پور این بار و در سال1986-1365 شمسی دیوان اشعار سید ناظار سیدی را تدوین کرد و مقدمه ی مفصل خود در این کتاب بطور مستدل و مستند قطعیت نظر خود مبنی بر وجود دو شاعر مستقل و متمایز از هم با تخلص واحد" سیدی" در ادبیات کلاسیک ترکمن به اثبات رسید .

در ادامه ی راه یکی دیگر از محققان ادبیات ترکمن در ترکمنستان به نام " قربان دردی گلدیف" بر این نظر استاد عاشور پور صحه گذاشت و در کتاب خود این دو شاعر را در دو بخش جداگانه و با نامهای " سید ناظار سیدی" و " سید الله سیدی" معرفی کرد .

به نظر میرسد در حال حاضر و با توجه به تحقیق های صورت گرفته و با تلاش  پیگیر استاد عاشور پور در این خصوص در بین محققین ادبیات ترکمن اتفاق نظر وجود داشته باشد . تنها نکته مبهم در این است که نام کوچک شاعر دوم را استاد عاشور پور "آرتیق محمد" ثبت کرده است چرا قربان دوردی گلدیف با نام " سیدا الله" ذکر میکند؟

البته در این باره خود قربان دوردی گلدیف هیچگونه توضیحی نداده و از کنار مسئله به سادگی میگذرد . به دلیل تداخل شخصیتی دو شاعر یاد شده در تمامی کتاب های شعر که با عنوان "منتخب اشعار سیدی" در ترکمنستان چاپ میشد درکنار اشعار سید ناظار سیدی اشعار متعلق به "آرتیق محمد سیدی" معروف به "سیدی خوجه" نیز آورده میشد.

به عنوان مثال در کتاب "منتخب اشعار سیدی" که به مناسبت دویستمین سال تولد شاعر سید ناظار سیدی در ترکمنستان چاپ شد از مجموع 89 عنوان شعر تعداد 26 عنوان از اشعار متعلق به آرتیق محمد سیدی نیز وارد شده است .

بنظر میرسد اول بار استاد نور محمد عاشور پور با تحقیقات روشنگرانه ی خود در این زمینه نسبت به شناسایی جایگاه متمایز دو شاعر کمک شایان کرده و در ادامه کار خود را با چاپ مجموعه ی اشعار دو شاعر بطور جداگانه تحت عنوان "سیدی خوجه" در سال 1980-1358 و "دیوان سید ناظار سیدی" در سال 1986-1365 در ایران تکمیل کرد.

بسیاری از اشعار سید ناظار سیدی ایینه ی تمام نمای وقایع عصر وی است . در این اشعار به بعض اشخاص تاریخی بعض وقایع تاریخی بعض نامهای جغرافیایی جنگ ها ملاقات ها و ..... که همه حاصل تعامل نزدیک شاعر با وقایع عصر خود است اشاره می شود . لذا به کمک داده های فوق می توان خطوط کلی زندگی شاعر را ترسیم کرد .

دوره ی جوانی شاعر در کناره ی جیحون( لباب) در دهه ی اول قرن نوزدهم با رقابت های امیر نشین بخارا و خان نشین خیوه تصاحب لباب و حاکمیت بر قبیله ی پر شمار ارساری است . قبیله ی ارساری به رهبری "سلطان نیازبگ" وارد نبردی طولانی با میر حیدر امیر بخارا میشود . سید ناظار سیدی نیز با شمشیر و قلم در این پیکار با ایل خود همراه است .

پیکار تا حدود سال 1823 به درازا می کشد . قبیله ی ارساری خسته از جنگ های طولانی شکست خورده به سوی مرو که در حاکمیت خان خیوه است عقب می نشینند و سرزمین مادری را ترک می کنند . آنها در مرو و حومه ی شهر اتراق میکنند به این امید که از بیگ نشین  مرو زمین برای سکونت و زراعت و مرتع برای چرای رمه های شان دریافت کنند . اما سرگردانی و آواره گی ادامه دارد و رنج های ارساری ها پایانی نیست . در این ایام است که شاعر به نمایندگی از ایل به منظور ملاقات با محمدرحیم خان به در بار خیوه میرود و تقاضا واستمداد ایل مستاصل ارساری را به خان عرض میکند . شعر " بیچاره بولوب گلدیک" حاصل این دیدار مایوس کننده است . اما ایل از خان خیوه نیز طرفی نمی بندد و نا امید از خان خیوه و بیگ مرو به تدریج به لباب سرزمین مادری خود باز میگردند .

تعدادی دیگر از اشعار شاعر به وقایع خراسان سرخس و لشکر کشی های حکمرانان خراسان از جمله لشکر کشی تنبیهی نائب السلطنه عباس میرزا به سرخس و مناطق شمال خراسان مربوط میشود که شاعر این بار نیز با شمشیر و قلم در دفاع از میهن و مردم خود به مقابله ی سپاه قاجار بر میخیزد . به بیانی غالب عمر شاعر بر روی زین اسب و در میادین نبر سپری شده است . از این جهت در بین محققان ادبیات ترکمن از وی با عناوین" شاعر جنگاور" و "شاعرمیهنی" یاد شده است . وی عمری طولانی داشته و در سال 1836 فوت شده است .