این زن قدیمیترین معلم کردستان است. ایسنا
چوب الف سبوی آب و عرق جبین قرص نان بابا را بر تخته سیاه مشق زندگی به خوبی میفهمند و هضم میکنند. بین کلام معلم و شاگرد کلاس اولیهای مکتب این آموزگار، حس نامریی عشق مرید و مرادی حاکم است. این آموزگار در استراتژی تدریس تمایزی بین هیچ دانشآموزی قایل نیست و در مکتب او همه یکسانند و هیچ شکاف گفتمانی بین جایگاه استادی و شاگردی وجود ندارد. گفته میشود که از ٥ فرزند پسر او، ٤ فرزند در اول دبستان شاگرد مادر بودهاند، اما او در ردای معلم، از تفرعن فرزندش گذشت نکرده است و یکی از فرزندان او که امروز از چهرههای مشهور نوازندگی هنر موسیقی در کردستان است، میگوید: «روزی از سر نافرمانی و عصیان دفتر املایم را به عمد جا گذاشتم و هنگامی که مادرم در کسوت معلم از من پرسش کرد که دفترت کجاست؟ سر به زیر چشم به نوک کفشهایش دوختم و غرغر و لابهکنان گفتم خانم آموزگار یادم رفته است. او با مهربانی، اما با لحنی جدی از من خواست که هرچه سریعتر به منزل بروم و دفترم را بیاورم و با قاطعیت گفت: تو اینجا دانشآموز هستی نه فرزند من. میان جهان خانه و جهان مدرسه از این جهان تا آن جهان فاصله است؛ این پند را آویزه گوشت کن.»
در قاموس ذهن این آموزگار، تنبیه بدنی معنا ندارد و سوگند یاد میکند که در دوران تدریس ترکه خشم او دست هیچ کودکی را مورمور نکرده است و خودکار بیک آبی را لای انگشت هیچ کودکی فشار نداده است، با کشکک انگشت میانی دست و لای خطکش بر فرق سر هیچ دانشآموزی نکوبیده است، همین اخلاق نیکو صدیقه را بازنشسته نمیکند و همه مدارس غیرانتفاعی در اوایل مهر از او تمنا میکنند که این معلم دلسوز بر سر کلاس پایه اول ابتدایی حضور یابد تا وجود او موجب آرامش و ارتقای درجه مدارس آنان شود.شمار زیادی از چهرههای مدیریت کلان دستگاههای اداری استان کردستان، روزی شاگرد این معلم ناآوازه سنندجی بودهاند و شماری از آنها در روز معلم با اهدای گل از محبتهای صدیقه یاد میکنند.هرساله که پایان اردیبهشت میرسد و لحظه وداع دانشآموزان از محیط مدرسه تا زمانی که بوی مهر فرا میرسد، دانشآموزان پایه اول ابتدایی به گرد صدیقه چون پروانه میچرخند و چون شمع از دوری استاد اشک میبارند.
ابراهیمی که در سامانه آموزش و پرورش کشور به متخصص اول دبستان شهره است، در تسخیر چشم و شکار قلب دانشآموزان گریزپای پایه اول از محیط دبستان، استاد است و به تبحر در ابداع شیوههای نوین و شیرین آموزشی مشهور است و کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارایه بهترین الگوهای روش تدریس پایه اول ابتدایی در طول سالهای تحصیلی ٧٠ تا ٧٨ به صورت مستمر نمادی از توانایی و استعداد این بانوی آموزگار در روش تدریس است.
با توجه به سرآمدی و شهرت شما در نحوه روش تدریس پایه اول دبستان، درونمایه دروس نظام قدیم را میپسندید یا جدید؟
مفاهیم کتابهای پایه اول ابتدایی در نظام آموزشی قدیم از نظر محتوا و پیام ارزشمند بود و بیشتر دانشآموزان اشعار و نثر منظوم درسها را با حظ تمام، حفظ و با المانها و نمادهای مفهومی آن ارتباط کنش و واکنشی برقرار میکردند. بیشتر کودکان دانشآموز در نظام قدیم با درونمایه اصلی مفاهیم که راوی ایثار دهقان فداکار، همکاری امین و اکرم با پدر در احداث خانه، رعایت حقوق شهروندی در صف نانوایی، اقتصاد کشاورزی در درس داس - سبد و آیینهای نوروزی و فرهنگ عیادت از بیمار و آشپزی در درس نمک- نمکدان و دیگر عناصر درون و برون متن زندگی همذاتپنداری میکردند و در گفتار و رفتار دانشآموزان نمود عینی مییافت.
پس با این تعاریف، شما با ٤٠سال سابقه تدریس پایه اول دبستان، مخالف تدوین محتوای دروس این مقطع حساس تحصیلی در نظام آموزشی جدید هستید؟
اگر بگویم موافق هستم، شاید به حس درونیام خیانت کنم. هر دو نظام آموزشی مزایا و معایب خود را دارند، اما نمیتوانم حس نوستالژیک درونی خود را به نظام آموزشی قدیم پنهان کنم.
روش تدریس و ارزشیابی نظام قدیم در میزان ارتقای یادگیری و آموزش دانشآموزان کارآمدتر است یا نظام جدید؟
در نظام قدیم رابطه روحی ملموستر بود و رابطه بین دانشآموز و معلم یک رابطه فرااستادی و تلمذی بود. فرآیند آموزش دانش بیشتر مبتنی بر یادگیری مستقیم و درس پسدادن بود. در روش تدریس نظام قدیم روش ارزشیابی و عشایری مرسوم بود؛ مثلا کل ساختار یک کلمه از بخش کردن تا صداکشی با رویکرد «کل به جز» توسط محصل انجام میشد، اما در نظام جدید روش تدریس و پایش توصیفی است. در این متد از پروسه تدریس، دانشآموزان با مشاهده تصاویر، بحث و گفتوگو، داستانسرایی، قصهگویی، شعرخوانی و نقاشی پیرامون موضوع درس به صورت گروهبندی مشارکت میکنند، اما یکی از معایب این دوره از نظام آموزشی، فقر دانشآموزان در املا و انشانویسی است. حذف انشا به نوعی چشمه جوشش خلاقیت و استعداد دانشآموزان را خشکانیده است. امروزه ذهن و فکر دانشآموزان با ابزارهای مدرن گره خورده است و این آسیب بحرانزا، مانع ظهور و بروز استعدادهای خلاقه ذاتی برخی از دانشآموزان شده است.
شما در دهه٦٠ و٧٠، هفت سال جزو معلمان برتر در روش و الگوهای تدریس در منطقه بودهاید و با کسب عنوانهای برتر در حوزه آموزشی این مقطع از مقاطع تحصیلی درخشیدهاید. در اینباره توضیح دهید؟
من ابداع خارقالعادهای در روش و نحوه تدریس کشف و ثبت نکردهام. در نظام قدیم ساختار خشک لحن و بیان مونولوگ تدریس را به دیالوگ تغییر دادم و در نظام جدید هم مشارکت گروهی و عاشقانه دانشآموزان در فرآیند نمایشنامهخوانی، قصهگویی، روایت داستانی و شعرخوانی را از رمزهای موفقیت در الگوهای تدریس میدانم و همین مسأله باعث شد که به لطف دوستان و قضاوت و ارزیابی کارشناسان آموزش و پرورش در سال تحصیلی ٦٤-٦٣ به دلیل قبولی ٩٦,٨٨درصد دانشآموزان در ثلث اول و سالهای تحصیلی ٧٠ تا ٧٨ موفق به کسب عنوان معلم برتر در روش و الگوهای تدریس در استان و منطقه شوم.
در این ٤٠ سال سابقه تدریس، دانشآموزی را تنبیه بدنی یا با الفاظ رکیک تحقیر کردهاید؟
من از تنبیه بدنی و حتی تحقیر لفظی دانشآموزان متنفرم. کاشتن تخم کین در ذهن پاک و معصوم یک کودک هفتساله عمل زشتی است که با الفبای آموزش زندگی و خط بطلان بیسوادی و روشن کردن مشعل روشنایی منافات دارد و از منظر من هرکس در هر مقام و منزلتی به چنین روشی متوسل شود به آینه ناشفاف هویت خود سنگ زده است. در طول این ٤٠ سال تنها یکبار آن هم در نخستین سال تجربه تدریس در اوایل دهه ٥٠ در دبستان روستای صلواتآباد که محیط روستا در زمستان آغشته به گل و لای بود، کفشی نو به پا داشتم که هنگام املا گفتن به دانشآموزان و چرخیدن در محیط کلاس یکی از دانشآموزان که دختری زیبارو با لباس مندرس بود، مدام نوک کفش نایلونی گلآلودش را به کفشم میسایید و من نیز با لحنی تند شماتتش کردم که تا سالها زخم این گفتار تند بر دلم ماند و هرگز داغمه نبست.
این آموزگار اول ابتدایی در خردادماه سال ١٣٣١ در محله چهارباغ سنندج چشم به جهان گشود. هفتسال در کوچهپسکوچههای گلی و شوسهزار آن دوران با همنسلانش آویزان نخ بادبادك آسمان كودكی بود. این بانوی متخصص حرفه معلمی پایه اول، از روز نخست مدرسهاش که در مهرماه سال ١٣٣٧ شمسی با اضطراب بر نیمکت سخت و بخت نرم دانش تکیه زد، به نیكی یاد میکند.
«صدیقه» در فقر و هراس از ترک تحصیل اجباری مقاطع تحصیلی را با موفقیت گذراند و سرانجام در سال ١٣٤٩ در سپاه دانش در رشته ادبیات فارغالتحصیل شد. مهر ٥٢ با ابلاغ حکم آموزش و پرورش شهرستان سنندج بر بوم دیرینهترین آرزوی این فرشته مهربانی رنگ آبی واقعیت پاشیده شد و در قامت معلم اول ابتدایی به دانشآموزان پایه اول سرآغاز کشف و شهود اسرار جهان در آینه علم در دبستان روستای «صلواتآباد» در محور ٢٠ کیلومتری سنندج سلام گفت. او حقوق مکفی حرفه معلمی، شغل پاک انبیا و رسالت رسولان الهی را پاک و حلال میداند و طعم شیرین و پربرکت دشت یکهزار و٥٠٠ تومان دستمزد ماه نخست تدریس در سال ١٣٥٢ را هرگز از یاد نمیبرد.
«صدیقه سیدابراهیمی»، آموزگار ٦٤ ساله با آنکه از سال ٧٩ بازنشسته شده است اما خود به دلیل عشق و علاقه به تدریس و رخسار معصوم و منزه دانشآموزان پایه اول، تمایلی به بازنشستگی ندارد و بعد از تجربه چندسال بازنشستگی به دعوت مدارس غیرانتفاعی همچنان به دانشآموزان درس مبارزه با جهالت و ظلمات بیسوادی میآموزد.