ورسک، 80 ساله شد.

12-587.jpg

بیشتر قطارهایی که این وقت سال از تهران به سمت گرگان حرکت می‌کنند، ‌نیمه‌شب به ورسک می‌رسند‌، گاهی با یک توقف کوتاه و گاهی بدون توقف این «شاهکار معماری» را پشت سر می‌گذارند و به مسیرشان ادامه می‌دهند؛ سفری که اگر ورسک نبود،‌ ممکن بود به این راحتی‌ها امکان‌پذیر نباشد.

در مورد این پل داستان‌های زیادی بر سر زبان‌هاست،‌ می‌گویند وقتی پل را می‌ساختند مردم محلی با خارجی‌هایی که روی پروژه کار می‌کردند آن‌قدرها خوب تا نکرده‌اند،‌ دولت مرکزی از ترس دزد و راهزن ناچار شده است تا سرکارگران را برای حفاظت از منطقه و کارگران پروژه مسلح کند، «اینگولف بویسن» فیلم‌برداری که در زمان ساخت ورسک، همراه تیم مهندسان در منطقه کار می‌کرد در یاداشت‌هایش در این مورد نوشته است که چون تیم سازنده پل داشتند دیواره کوه‌ها را سوراخ می‌کردند و در طبیعت دست می‌بردند مردم محلی خیلی به آن‌ها خوشبین نبودند، یک بار وقتی یکی از مهندسان پروژه برای عکاسی از مراسم محرم به روستایی در آن نزدیکی رفته بود، مردم کتکش زدند و دست آخر پلیس برای ختم غائله وارد ماجرا شد.

داستان‌های دیگری هم هست،‌ مثلا می‌گویند رضا شاه که امر به ساخت راه آهن سراسری کرده بود،‌ مهندس آلمانی سازنده پل و خانواده‌اش را مجبور کرد که وقتی اولین قطار از روی پل رد می‌شود زیر آن بایستند تا اگر سازه آسیب دید،‌ خودشان در جا هزینه را با جانشان پرداخت کنند، این روایت البته چفت و بست محکمی ندارد و سندی از آن در دست نیست.