"حسنین هیکل" پدیدهای تکرارنشدنی ایسنا
وی یمن را یک «آتشفشان خاموش» در جنوب شبهجزیره عربی توصیف کرده و گفته بود انفجار این آتشفشان کل منطقه را دربرخواهد گرفت و به طور قابل توجهی کشورهای حاشیه خلیجفارس را تحت تاثیر قرار میدهد و از توسل عربستان به گزینه نظامی در یمن بارها انتقاد کرده بود. او در حوزههای در سیاست، فرهنگ و اندیشه قلم میزد و نیم قرن مشهورترین روزنامهنگار و نویسنده در مصر و خاورمیانه بود. همچنین رویدادهای زمان یک پادشاه و هفت رئیسجمهور مصر را درک کرده و حافظه تاریخی و صندوق اسرار مصر بود. دوستی صمیمیای با جمال عبدالناصر داشت و طرف مشورت مراکز تصمیمسازی در مصر و جهان عرب بود. نقش بزرگی در سیاستهای داخلی و خارجی مصر بهویژه پس از 1952 داشت.
انتقادات او از سادات موجب شد در سال 1974 از سردبیری الاهرام کنار گذاشته شود و مشاور رئیس جمهور باقی بماند. بیش از 40 عنوان کتاب تالیف کرد و کتابهایش به 31 زبان دنیا ترجمه شد. در 80 سالگی تصمیم گرفت از نوشتن دست بکشد، اما نتوانست، چون دیگر متعلق به خودش نبود و ارتباط خود را با علاقهمندانش از طریق گفتوگوهای تلویزیونی ادامه داد.
با شروع جنگ جهانی دوم، در حالیکه 19 ساله بود در مجله «اجیپشن گازت» کار خود را با پوشش اخبار و تحولات جنگ آغاز کرد. هیکل فعالیت حرفهای خود را در نشریات «روز الیوسف»، «أخبار الیوم» و «آخر ساعه» ادامه داد.
در 29 سالگی سردبیر «آخر ساعه» شد و در نهایت به الأهرام رفت. از سال 1957 سردبیر الأهرام شد و تا 1974 ادامه داشت.
در دوران سردبیری او الأهرام یکی از 10 روزنامه برتر دنیا شد. در سال 1968 مرکز مطالعات استراتژیک الاهرام را پایهگذاری کرد.
با حفظ سمت سردبیری، در سال 1970 با اصرار ناصر، وزیر ارشاد قومی مصر شد در حالیکه سه مرتبه پیشنهاد وزارت را نپذیرفته بود. در همین سال جمال عبدالناصر فوت کرد.
پس از ناصر با سادات، روابط حسنهای داشت، اما به تدریج منتقد برخی سیاستهای او از جمله گرایش مصر به غرب پس از جنگ اکتبر 1973 تا امضای کمپ دیوید در 1978 شد، تا این که در سال 1981 به همراه گروهی از نویسندگان منتقد کمپ دیوید به اتهام تشویش اذهان علیه امنیت قومی مصر به دستور سادات به زندان رفت.
چند روزی نگذشت و سادات ترور شد. سپس به دستور مبارک که برای هیکل احترام ویژهای قائل بود از زندان آزاد شد و فقط به نگارش کتاب و ارائه تحلیلهای سیاسی مشغول بود.
واقعگرایی و نگاه استراتژیک به تحولات خاورمیانه و جهان، به او اعتباری فراتر از یک روزنامهنگار داده بود. با اینکه به مراکز قدرت در مصر نزدیک بود، اما از نقد سیاستهای حاکمان، غافل نشد.
شاهدی آگاه و خردمند بر تحولات خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم و تحولات سیاسی مهم منطقه در فلسطین، ایران و مصر در 70 سال گذشته بوده است.
به خاطر سفرهای متعدد به ایران و گفتوگوهایی که با سیاستمداران و شخصیتهای متفاوت ایرانی انجام داده بود، از ایران شناخت خوبی داشت و نگاهش نسبت به ایران مثبت بود. تحولات ایران را از سال 1330 و سپس کودتا علیه دولت ملی مصدق دنبال میکرد.
کتاب «ایران روی آتشفشان» را پس از سفر یک ماهه به ایران تالیف کرد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دو بار در سالهای 1330 و 1354 به ایران سفر کرده بود. با دکتر حسین فاطمی دوست بود و به دفتر روزنامه باختر امروز رفت و آمد داشت.
هیکل مصدق را به مصر و جمال عبدالناصر معرفی کرد. گفته میشود ملی کردن کانال سوئز را جمال عبدالناصر از مصدق ایده گرفت. قبل از انقلاب اسلامی با بسیاری از شخصیتهای ایرانی از جمله محمدرضا پهلوی، آیتالله کاشانی و دکتر مصدق مصاحبه کرده بود. در جریان تحولات انقلاب اسلامی، یک بار در پاریس و یک بار در تهران با حضرت امام خمینی (ره) مصاحبه و گفتوگوی رسانهای داشته و کتابی مهم با عنوان «توپهای آیتالله» درباره انقلاب اسلامی تالیف کرد.