ساكنان چشمه علي:

نخستين جماعات حدود 8000 سال پيش  بركنار تپه اي واقع در كنار چشمه دائمي ، كه در دوران اسلام  به عنوان اولين امام شيعيان ، چشمه علي ناميده شد ،زندگي ميكردند. شهر رگها  يا راگس كه تقريباً در 6 كيلومتري جنوب تهران قرار داشت (در كتيبه اي كه داريوش در بيستون حك كرده راگا  ارگها را از شهر هاي ما ذكر كرده است. در عهد باستان در پاي اين تپه به سمت جنوب گسترش يافته بود. نخستين تمدن چشمه علي  به ويژه در توليد سفالين ها سرخ، كه با رنگ سياه يا قهوه اي سير تصاويري بر آنها نقش شده ، پديدار شد. تقريباً در همين دوران جماعات ديگري در طول همين رشته زمين ها قابل كشت كه در پاي البرز بين كوير و كوه واقع شده، اسكان يافتند. البته ،  استقرار در ري به مراتب بيش از ديگر جاها و به گونه اي پايدار توسعه يافت ،زيرا اين شهر از نظر موقعيت استرانژيكي خاصي برخوردار است . ري در مكاني قرار دارد كه شرق و غرب و شمال و جنوب ايران را به يكديگر متصل ميكنند ناگزير از آن مي گذرند . بنابراين،نحوه قرار گرفتن كوه ها و كوير ،وجود آب و نيز پهنه گسترده اي از زمين ها حاصل خيز موجب پيدايش شهرري شدند و سرنوشت آن وسرنوشت فرزندآن ،يعني تهران آتي را رقم زدند . برگزيدن تهران به مثابه  پايتخت  آن سوي آقا محمد خان در 200 سال پيش نيز بنا بر همين دلايل صورت گرفت .

قيطريه و دروس:

احتمالاً از اوايل هزاره ششم قبل از ميلاد ،جماعتي مشابه جماعات  مستقر در چشمه علي در شمال شرقي تهران قديم در قيطريه مستقر شدند،چيزي از مساكن اين جماعت ظاهراً به جاي نمانده است ولي بر اساس تكه سفال هايي كه يافت شده حضورشان در آنجا مسلم گشته است . اين سفالها مشابه سفالهاي چشمه علي است  بسيار خوب پخته شده اند و رنگشان از قرمز  متمايل به سياه تا ارغواني متفاوت است . نقوش هندسي يا تصاوير ساده اي بارنگ سياه بر آنها ترسيم شده است. قطعات مشابهي در اطراف تهران و ري ، در قره تپه شهريار و تپه موشان اسماعيل آباد در ساوجبلاغ نيز پيداشده است. با اين همه ،به استناد آنچه مانده است قيطريه در اساس تقريباً500سال بعد ، در پايان هزاره دوم حوداً بين 1200تا 800ق.م (عصرآهن) اشغال شده است. ولي اثري از خانه هاي تازه واردان كشف نشده است ؛ اين خانه ها قاعدتاً در خارج ازمحدوده اي كه مورد بررسي باستان شناسي هاي مامور كاوش بوده قرار داشته است . با اين همه ، براثر بررسي هاي آنها گورستان وسيعي كه به نظر مي رسد در زميني به وسعت 15000 منر مربع قرار داشته كشف شده است . اين گورستان، اجساد را با لباس در عمق كمي دفن مي كرده اند به نظر ميرسد كه دفن آنها به همراه مواد غذايي و اشياي خاص سفر به جهان آخرت از هيچ قاعده دقيقي تبعيت نمي كرده ،جز آنكه صورت مردگان را هنگام تدفين به سوي خورشيد مي چرخاندند . ظروفي در اشكال گوناگون و ابزاري كه تعدادشان از 5تا20 تغير ميكرده . در اطراف اجساد، به ويژه بالاي سر يا بين پاي آن قرار ميداده اند .ظروف لوله دار ، دكمه هاي تزييني  و سنجاق ها در نزديكي سرو لگن، سه پايه و ابزاري كه بيشتر از جنس برنز بوده اند، نظير تيغ ها و پيكانها در كنار پاها قرار داشته است .در اين قبور حتي آئينه و دستبند نيز يافت شده است . اكثر قريب به اتفاق ظروف كشف شده  به رنگ هاي حاكستري تيره و نظير آنهايي است كه  در : دروس،چيذر،خوروين،املش، طالش، خسلوي چهار ودر دوره Bگوي تپه،اولين لايه تپه ژيان يك ،قبرستان A,B سيلك و نيز در تپه حصار دامغان بدست آمده است . بيست و هفت سال پيش از آن ، يعني در 1321 ،كشفيات مشابهي در دروس ، در فاصله كمي در قيطريه انجام شده بود . اين مساله كه اشيا در چه شرايط و محيطي كشف شده اند ، تقريباً برما نامعلوم است . با اين همه به ياري مقاله اي كه آقاي صمدي منتشر كرده مي دانيم كه سفالينه ها هنگام  انجام كارهاي ساختماني در شمال شرقي باغ مسكوني مهديقلي هدايت(حاج مخبرالسلطنه) به دست آمده اند . اين باغ درضلع جنوب شرقي چهارراه قنات ، در محل تقاطع خيابان هاي دولت  وشيباني قررداشته است . ده عد از كوزه ها سفالي بدست آمده در اين خاك برداري ها ( از سوي حاج مخبرالسلطنه) جمع آوري و به موزه ايران باستان تقديم شده است . تمامي سفالينه ها كشف شده ، به استثناي يكي از آنها ، به رنگ خاكستري تيره است و با سفالينه هايي كه از مقابر قيطريه بدست آمده به هزاره دوم و اوايل هزاره اول قبل از ميلاد تعلق دارد همزمان است .همچنين در سال 1364 شمسي در انتها بوستان پنجم خيابان پاسداران (سلطنت آباد) ساختمان سازي در اراضي سازمان اوقاف موجب شدكه گورستاني باستاني چهره از حجاب خاك بگشايد كه پس از بررسي و معاينه محل گورستان  معلوم شد كه ساختمان گورها مشابه گورهاي قيطريه و ميراث مردگان نيز با اشياء تدفيني آن همزمان وتقريباً در تمام موارداز يك سيك و روش پيروي شده است. در نتيجه ميتوان گفت سفالها خاكستري – سياهي كه يافت شده اند مناطق(دروس – قيطريه و سلطنت آباد و كناره ها مسيل و رود خانه ها دربند و دارآباد را در مركز مهم ميدان باستاني معتبري قرار داده كه در حقيقت هسته اصلي باستاني تهران را تشكيل ميدهند.

نخستين توصيف ها درباره تهران:

قديمي ترين توصيف درباره تهران مربوط به ابن بلخي است كه در فارسنامه خود بين500-510 ق.م نگاشته شدهاز انارها تهران تعريف كرده  وانار مرغوب را انار تهران دانسته است. خود تهران يك  قرن بعد ، يعني  به سال 617 قمري از سوثي ياقوت توصيف شد. درست قبل از حمله مغول ياقوت در ري مي زيسته است . سخان اورا كه زكريا قزويني كه به سال 674 مي زيسته تاييد و تكميل كرده است. ياقوت به استناد نوشته اش خود از تهران ديدن نكرده، بلكه حرفهاي يكي از ساكنان ري را كه مردي مورد اطمينان بود نقل كرده . او مي نويسد كه تهران در فاصله يك فسخي ري قرار دارد و قريه اي بزرگ است متشكل از 12 محله ، خانه هاي آن در ميان باغ هاي ميوه و سبزي كاري ها  محصول و تو در تو ساخته شده است . اين ماواها زيرزميني بوده اند و ورود به آنها تنها از طريق دهليز ها تنگ  و تاريك ميسر بوده كه پيشروي در آنها  بسيار دشوار بوده است . اين شيوه خانه سازي به گفته نويسندگان ياد شده با الزامات دفاعي، چه در مقابل همسايه ها وچه درمقابل بيگانگان ، كه به علت همين وضع نميتو انستند برسرشان  مسلط شوند ، همخو اني  داشته است به نظر ميرسد كه كدپورتز به سال 1818 ميلادي در تهران اين خانه ها زيرزميني را مشاهده كرده است . جهانگرد انگليسي مي نويسد كه در داخل شهر و به فاصله 200 تا300ياردي دروازه قزوين قضا وسيعي وجود دارد كه در سطح آنها حفره ها  وسيع و عميقي يا بهتر بگوييم چاه هايي به چشم ميخورد كه به خانه هاي زيرزميني منتهي ميشود. در برخي از آنها افراد فقير سكني داشتند،و بقيه اصطبل موقت چهارپايان باربر بوده است. محلي كه كرپورتر به آن اشاره ميكند همان چال حصار امروزي  است. ممكن است نام غار كه در عصر مغول به منطقه تهران اطلاق مي شده  به دليل خانه هاي زيرزميني اين خطه بوده باشد . اين خانه ها مسكوني كه در ميان مزارع ، در زمين ها آبياري شده حفر مي شدند بدون ترديد مرطوب بودند و اين يكي از دلايل ابتلاي مردم تهران به انواع تبها بوده است. با همه اين احوال، مسلم مي نمايد كه همه خانه ها تهران زيرزميني نبوده اند . بدون ترديد، بعضي ها دست كم داراي ساختماني مختصر  در سطح زمين بوده اند، مثلاً اتاقي داشتند كه به تونل ورودي راه داشته است . ديواري كه دو باغ ها، جاليز ها و خانه هازيرزميني درون آن مي كشيدند موانعي نسبتاً محكم بوده  و منش دفاعي را در برابر دشمنان داخلي وخارجي ايفا مي كرده است . البته، دست كم در ميان  بزرگان شهر كساني بوده اند كه حتي اگر خانه (عادي) نداشته اند، حد اقل خانه اي داشتند كه بخشي از آن در سطح زمين بوده است. اين خانه ها بدون شك داراي استحكامات بوده  زيرا حصار نداشته اند.از طريق نوشته هاي گلاويخو ، سفير پادشاه كاستيل و لئون ( اسپانيا)در دربار تيمور لنگ ،ميدانيم كه در تهران دست كم  از نخستين ساله قرن 9 .ق اقامتگاهي وجود داشته است كه وقتي شاه از آن ميگذشته در آن اقامت ميكرده است. او مي گويد : اين عمارت وسيع ترين اقامتگاه شهر بوده است . اين گفته مي رساند كه در اين دوره مساكن ديگري نيز وجو داشته . البته مسلم است كه مدتي پيش از اين درشهر  باغ تهران بناهاي بيروني بوده است . از قرن 7 ق تعداد آنها با گذشت زمان  و پس از ويران شدن ري به سال 617 .ق و افول ورامين در قرن 8 ه.ق به تعيين افزايش يافته است . "شهرسازي" خاص تهران كه از باغ هاي محصور و ترتيب خانه هاي زيرزميني با دهليز هاي متعدد ناشي مي شده ، علت اصلي بي حصار بودن شهر را به دست مي دهد . اگر مي بينيم كه اين قرارگاه انساني قرن ها وتا سال 961 .ق كه شاه طهماسب نخستين حصار و بازار آن را ساخت ، بي برج و بارو بوده ، به اين سبب است كه نيازي به آن نداشته ، زيرا تسخير ناپذير بوده است. نوع شهر سازي آن از نوعي نامتعارف تبعيت مي كرد .كه نه تنها دسترسي به آن را براي دشمنان خارجي  غيرممكن مي كرد . بلكه براي ساكنان هرمحله،حتي هر خانه ، امكان دفاع در برابر همسايگان را نيز پديد مي آورده است .

  تهران در عصرايلخانيان مغول و در زمان تيموريان:

به گفته مستوفي ، در دوران ايلخانيان در قرن 8.ق تهران به اندازه قبل جمعيت نداشته ، اما قريه معتبري بوده است . از آنجا كه ري ، اين ام البلاد ايران ،از حمله مغول به بعد رو به ويراني نهاده بود ، ورامين ترقي كرد و مركز محلي تومان ري شده بود .تهران نيز به نوبه خود مركز اداري ، يكي از چهار بخش سابق ري بود .كوششهايي كه ايلخان غازان(703-694) براي عمران شهرري انجام داد با شكست مواجه شد و ورامين نيز سرانجام به صورت تلي از خاك در آمد. اما تهران در قرن8 و 9 از اين رويداد به تدريج سود برد ، در نتيجه شاه طهماسب نخستين پادشاهي كه به اين شهر توجه كرد ، به سال 961.ق دستور داد حصار و باروري براي شهر ساخته شود . در اين زمان براي نخستين بار يك نفر اروپايي از پايتخت آتي ايران بازديد كرد. اين شخص همانطور كه قبلاً اشاره شد سفير اسپانيا ، روي گونزانس دو كلاويخو بود كه روز 6 ژوئيه 1404 .م در سر راه خود به سمرقند از تهران عبور كرد . او از سوي پادشاه خود،هانري سوم ملقب به بيمار،پادشاه كاتين و لئون(1390-1406)براي ملاقات تيمور لنگ به سمرقند ميرفت. كلاويخو شهر را بسيار وسيع و دلپذير يافته است. سفير اسپانيا به خانه هاي زيرزميني اشاره اي نكرد و نوشته كه در يك اقامتگاه _قصر به او مسكن داده اند .اين بنا بزرگترين ساخمان شهر بوده وتيمورلنگ هنگام عبور از تهران در اين خانه فرود مي آمده است . به علاوه دراين عصر در تهران دست كم دو قصر ديگر و آرامگاههايي چند وجود داشته است .اين اقامتگاه قصر نخستين بناي معظم تهران است كه درمتون آن ياد شده . اما محل و نيزشكل آن ناشناخته مانده ، اما تصور آن درمحدوده طبيعي وشهري تهران چنانچه فوقاً توصيف شدًكاردشواري نيست .  بقاياي قديمي بناهاي شهر كنوني تهران درمحل مجتمع تيموري قرار مي گرفته است . نحوه قرارگرفتن و آثارجزئي باقي مانده ازاين بناها كه درعصرقاجار و پهلوي به طور اصولي بازسازي شده اند ، اجازه ميدهد كه گستره تهران را درقرن نهم مشخص كنيم . اين گستره براساس اين واقعيت تعيين مي شود كه امام زاده ها وگورستان هايي كه غالباً دركنار آنها بودند (هنگامي كه اهالي خصلت مقدس يك گور موجود ياگوري را كه فرض ميشدموجود است باز مي شناختند) تقريباً هميشه دركنارمرزهاي يك مجتمع شهري قرار داشتند . منتهي اليه جنوب شرقي تهران درقرن نهم قمري ، تقريباً درنزديكي محلي بود كه درحال حاضر بقعه سيد اسماعيل در آن قراردارد ، اين بقعه قبل از 886 قمري ،ساخته شده است . محله چاله ميدان آتي به همراه امامزاده يحيي كه بنا به نظر فوق ، مرز شمال شرقي شهر را تعيين مي كرد ، كمي بعد جزيي از آن شده است . اين مقبره درسال895 قمري ،وجود داشته ، قطعاً پيش از 628 قمري ، ساخته شده ، زيرا كاشي كه اين تاريخ برآن نقل شده درآن به دست آمده است .اقامت گاههاي زيرزميني ، خانه ها وبستان ها با گردش به سمت غرب ،تا آن سوي امازاده يحيي امتداد مي يافته اند وتا محل كاخ كنوني گلستان پيش مي رفته اند . اين بخش بدون ترديد ، همان گونه كه گفته شد ، ضلع شمال غربي مجتمع شهري عصر تيموريان را تشكيل مي داد و پارك و اقامتگاهي داراي حصار بوده و از همان زمان ،به هنگام حضور حاكم ولايت يا عبور پادشاه ازمحل ، نقش مركز اداري را ايفا مي كرده است اين مجموعه با اين شرايط هسته ارگ سلطنتي آتي تهران را تشكيل خواهدداد . اين ارگ بعدها به شكل كاملاً تكامل يافته تر طرح ريزي خواهد شد اين آمايش ها بدون ترديد از سال 961قمري،انجام شد .يعني زماني كه مرزشمالي آن احتمالاًمرزشمالي حصارشهر درعصرصفويان راتعيين كرد. درجنوب شرقي ،مرز شهر به امامزاده سيد نصرالدين كه قبل از سال 993 ق ،(وبدون شك درقرن 9 ) ساخته شده بود نميرسيده سيدنصرالدين درجنوب غربي امامزاده زيد خيلي دورقرار داشت .اين مقبره قبل از سال 902 .ق درمحل كنوني بازار ساخته شده است . بازار ،يابهتر بگوييم توده كوچك بناهاي تجاري كه بازار را تشكيل ميداده قطعاً درمحل كنوني خود قرار داشته .ازميان 12(ياچندخيابان تجاري كه احتمالاً در دروازه محله تهران وجود داشته اند بازار احتمالا ً ازهمه مهم تر بوده است.)  

تهران در اوايل عصر صفوي:

در سپيده دم عصر صفوي به سال 908 ق. تهران تفاوت زيادي با شهري كه توصيف شد نداشت . احتمالاً در قرن 9 و اوايل قرن 10 ه.ق شهر 10000 تا 15000 نفر جمعيت و تا حدود 2000 مسكن داشت. اين ارقام از برآوردهاي هربرت ، كه نخستين برآوردهاي تاريخ تهران به شمار مي آيد، بدست آمده است و بر مبنا اين برآورد در سال 1037 . ق در اين مجتمع شهري حدود 3000 خانه وجود داشته است. خانه قرن 9 هجري احتمالاً  تا حدودي هنوز زير زميني بوده اند، اما شمارخانه هايي كه در منزل ساخته مي شد رو به فزوني بوده است . بنا همواره بسته وغيرقابل نفوذ بوده اند و دست كم بعضي از آنها در ميان بستان ها و تعداد معدودي مزرعه پراكنده بوده اند . نخستين معمارتهران كه وجود او تائيد شده به دوره صفوي تعلق دارد . او پدرحافظي تهراني شاعراست ، بدون ترديد اين معماردرساختمان حصارشهر درسال 961.ق شركت داشته ياقي سرپرستي كارها به عهده داشته است درخصوص سازندگان باغ ها نخستين نامي كه باقي مانده نام مولانا اميدي است .اين شاعر در شامگاه حياط خود (باغي طرح انداخت )كه آن را باغ اميد  ناميد. به اين ترتيب ،هم حاوي نام او و هم اميدهايش بود .اما اين اميد ها به ثمرنرسيد،زيراكمي بعد ،يعني به سال930.ق به دست عده اي از اوباش به قتل رسيد. به رغم اين جنايت ،اميدي بزرگ ونكته سنج چون سام ميرزا پسر شاه اسماعيل در سال 957 به تهران اشاره كرده است . البته نه فقط به علت اين قتل بلكه به دليل وجود شاعراني كه به اين شهر تعلق داشتند .سام ميزرا نام بيش از 15 شاعر را ذكر كرده است . وانگهي ، سنت ادبي اين شهر به زمان او تعلق ندارد زيرا ابوبكر تهراني ،مورخ بزرگ نيز اهل اين شهر بوده است. درنيمه نخست قرن 10 هجري طبقات عالي جامعه تهران را بزرگ زادگان ،كدخدايان ،رئيسان ،ثروتمندان وديوانيان خطيب تهران ومولاها دست كم يك طبيب ، يك منجم ، يك تاجر ، يك طرف تشكيل مي دادند . شهر حداقل دو مكتب واگرنه يك خوشنويس ، دست كم يك نسخه نويس داشته است .  باروي كارآمدن صفويان و بعد از آن دست كم تا قرن 11 ق فضاي سبز تهران درمقايسه با فضاي ساخته شده آن همچنان برتري مطلق داشته است هنوز فضاي طبيعي وغيرشهري دست كم باتوجه به شهرسازي سنتي ،كه درديگرشهرها رواج داشت همچنان ازحضوري چشم گير برخوردار بود اين ازملاحظات پيترودلاواله برمي آيدكه در سال 1028 ق (1618 م )درباره تهران گفته است شهري وسيع و بزرگتر از كاشان ، ما كم جمعيت و غيرمسكون ، زيرا درآنجا فقط باغ هاي پهناور با ميوه هاي بسيار از همه قسم به چشم مي خورد. اگرفضاي سبز تهران در قرن 11ق تا به اين حد وسيع بوده باشد مي توان تصوركرد كه درعصرياقوت وذكريا در قرن 7 ق چه عظمتي داشته است.درواقع شهردرگذشته ها باغي بوده مسكوني و نه بناهايي مزين به درختاني چند .

 تهران اواخر صفويه و دوران افشاريه:

 بنا به گفته اعتماد السلطنه در سال 961. ق طهماسب فرمانرواي صفوي كه قزوين را پايتخت خود كرده بود، فرمان ساخت بازاري واقعي وحصاري مستحكم از خشت خام را در شهر كوچك تهران صادر كرد .اين حصار يك فرسخ (6كلومتر طول) 114برج به تعداد سوره هاي قرآن و 4 دروازه داشت . شاه عباس اين شهر را كه سال 999 ه.ق ، در آن به سختي بيمار شده بود دوست نداشت ، اما نخستين كاخ سلطنتي را به نام 4 باغ در آن برپا داشت . بنا به گفته پيترودلاواله شهر تهران در سال 1208 .ق (1618. م ) با قنات هاي بيشماري به ويژه"چنارستان"خود كه قصر سلطنتي را احاطه كرده بود وسرآغاز ارگ سلطنتي به شمار ميرفت ، شهري نسبتاً زيبا بوده به استناد سرتاماس هربرت ، تهران درحدود1307 .ق (1627.م) حدود 3000 خانه داشت كه از آجر سفيد ساخته شده بودند. در اواخر عصرصفوي با اينكه پايتخت شاهان ايران اصفهان بود غالباً در تهران اقامت ميكردند . شاه سليمان(1708-1109 ق) فرمان ساختن ديوان خانه سلطنتي را در چنارستان صادر كرد . در همين بنا سلطنتي است كه شاه سلطان حسين سفير عثماني را به سال 1135 را به حضور پذيرفت. چند ماه بعد به فتنه افغان ها، دوره دشواري براي ايراني ها وتهراني ها آغاز شد در سال (1141 ق) سران اين شهر دستگير و اعدام شدند. گفته شد كه افغان ها دروازه ارگ را در حصار شمالي ساختند تادر صورت حمله بتوانند به راحتي از قصر بگريزند.

تهران در دوران زنديه واوايل قاجار

كريم خان زندوآقامحمدخان قاجار :

درسال 173.ق كريم خان زند ( 1163_1193.ق ) شهر كوچك تهران را از قبيله قاجار ، رقيب خودگرفت ويران شد تا پايتخت خود را به آنجا منتقل كرد . كريم خان ضمن مرمت حصارشهر كه ازجمله افغان صدمه ديده بود و برپاكردن برج ها ي ديده باني دربيرون هريك از دروازه هاي شهر ، كارهاي بزرگي را آغاز كرد ، بنا هايي چند (حرم _ديوان خانه ) درمحوطه ارگ سلطنتي كه در سال 1180.ق با احداث حصار وخندق سرانجام ويژگي قلعه كاخ دارك ساخته شد . عصرقاجاريه به اين ارگ اغلب اشاره شده است . سرانجام كريم خان در6990.ق تصميم گرفت پايتخت خودرا به شيراز واقع درايالت پارس منتقل كند پس از مرگ شاه  بين غفور خان حاكم تهران كه به زنديه وفادار مانده بود وآقا محمدخان قاجار برسر اين شهر برخورد شديدي روي داد . آقا محمدخان در 27 شوال 1200 هجري قمري هنگامي كه متحد او مجنون خان پازوكي پس از تحصيل موافقت اهالي شهر به صحرا سربازان خود به آن قدم گذاشت درتهران مسلط شد .درروز 11 جمادي الاول 1200 اقامحمدخان قاجار به تهران ، كه دراين هنگام عملا به پايتخت كه (مقرسلطنت ،دار السلطنه وسپس دارالخلافه ) ويران شده بود وارد شد . پادشاه جديد ، ديوان دارالعماره را وسعت بخشيد و عمارت خروجي را كه در ارگ سلطنتي بنا نبوده به گفته اوليويه  شهر به نظر جديد مي رسيد وكسي را براي سكونت جلب نمي كرد ، چرا كه در سال 1212 مقري ، شهر بيش  از 15000 نفوذ داشت كه ازآن ميان3000نفرسپاهي بودند حال آنكه مساحت شهر 70 كيلومتر مربع بود كه فقط نيمي از آن ساخته شده بود وكاخ و باغ ها ي سلطنتي به تنهايي 4/1مساحت شهر را اشغال كرده بودو از طريق خيابا نها كالسكه رو به 12 شهرمنتقل مي شد ، درحالي كه راه هاي ديگر تنگ و غالباً بن بست بود ، قجرها اصولا ً چادرنشين بودند وپس از چند دهه تهران را به صورت شهر و پايتخت واقعي درآوردند.

 تهران در دوران قاجار(فتحعلیشاه و محمد علیشاه ):

نخستین سازنده شهر تهران فتحعلیشاه (1250-1215 ه ق)است . این پادشاه  که دستور تراشیدن تخت مرمر مشهور را داد،ارگ سلطنتی را به ساختن عمارت بادگیر و اندرونی آذین کرد، با احداث مساجد واقعی، چون مسجد شاه در بازار، که ساختمان آن به سال 1256 ق به پایان رسید ، نیز مدرسه مروی و صدر، سر در بازار و دروازه شاه در بازار و دروازه شاه عبد االعظیم در جنوب شهر بود که نخستین بناها عمومی لازم ساخته شد وتهران شکل اولیه یک پایتخت را به خود گرفت.فتحعلیشاه فرمان داد" قصربجر"معروف به شکل هرمی با باغها مطبق در خارج ازحصاردر سمت شمال ونیز کاخ نگارستان و لاله زار، که به حصار شها نزدیک تر بود،احداث شود. فتحعلیشاه پس از چندی شوق سازندگی را از دست داد و در اواخر سلطنت خود"پایتخت " را به حال خود واگذاشت به حدی که فریزر در سال 1254 .ق (1883 م) گفته که هیچ یک از شهر های ایران  سیمایی تا به این حدمحقر نداشته و اینکه در تهران هیچ گنبدی مشاهده نمی شود.ودر واقع هنوز ساختمان هیچ یک از مساجد بزرگ به پایان نرسیده بود و پادشاهان قاجار هنوز آنچه را به یک شهر بزرگ و یک پایتخت می بایست باشد ، در نیافته بودند.در عهد سلطنت محمد شاه (1264-1250 ق ) شهر در خارج از حصار در طرف شمال ،که مبدا آبها خنک از شمیران و دامنه های توچال بود، به آرامی رو به توسعه نهاد .بزرگان و اعیان به تبعیت از شاه با احداث باغ ها تفریحی و خانه دوم در خارج از حصار شهر در سمت شمال (محمدیه و عباس آباد ) پرداختند.اما شهر نیز فراموش نشد. میزان آب قنات های قدیمی دیگر برای شهر تهران کافی نبود و نخستین وزیر محمد شاه،حاج میرزا اقاسی دستور حفر قنات های تازه را صادر کرد و کانالی به طول 42 کیلومتر برای برگرداندن بخشی از آبهای رودخانه کرج به سوی وصفنارد، یافت آباد وسپس تهران احداث کرد. در تهران ساختمان مسجد حاج رجال علی (1262 ق )کار استاد محمد قلی آغاز شد ودر سال 1261 ق امامزاده سید اسماعیل در بازار تهران ساخته شد .

نقشه ترسیمی برزین(1258 ق )

نخستین نقشه تهران در این دوران (1257 ق) به توسط جهانگرد شرق شناس روس برزین و به سال 1269 این نقشه کوچه های تنگ"روستایی "سابق تهران به وضوح در اطراف محور بازار که آشکارا فعال ترین بخش شهر بود به دروازه شاه عبد العظیم باز  می شد به چشم می خورد . به علاوه میزان خلوت بودن فضا در محله های چاله میدان و عودلاجان در شرق و سنگلج در غرب مایه حیرت است : در واقع جز در سمت جنوب که معدن خاک رسد و محلات پر جمعیت قرار داشته است. باغ های وسیع در درون شهر در حوالی حصار گسترده بوده است. بنابراین در این فضای شهری تصرف زمین"آزاد"بوده و از بازار یا کاخ به بعد ساختار ساماندهی شده ای نداشته است. این شهر فضای عمومی بازی نداشته ،تقریباً فاقد بناهای یزرگ بوده و تنها فضای باز آن میدان کوچک به نام میدان شاه بوده که بین بازار و ارگ قرار داشته است.

ناصر الدین شاه قاجار :

ناصر الدین شاه با برچیدن حصار قدیم در سال 1288-1287 ق و احداث استحکامت تازه و ساختمانها و راه های آمد و شد ضروری، تهران را بسیار تغییر داد . ظرف چند سال از بناها بهتر نگه داری شد و تهران رنگ ورویی تازه یافت و به صورتی پایتختی واقعی در آمد.

نقشه کرشیش  :

نخستین نقشه اصولی تهران در سال 1274 ق از سوی اوگوستوس کرشیش ، استاد اتریشی مدرسه دار الفنون به کمک دو تن از شاگردانش ، ذورالفقاربیک و محمد تقی خان تهیه شد. این نقشه رنگی که از نقشه برزین دقيقتر است . اطلاعات بسیاری پیرامون نوع بناها (مساجد ،ادارات دولتی، پادگانها ،کاروان سراها ، تجارت خانه ها ،حمام ها ،خانه ها ،باغ ها و....)و اسامی مکانها ارائه میکند. این نقشه موید نوسازی شهر وتوسعه آن است . نقشه ارگ نیز مفصل تهیه شده است. این نقشه نشان میدهد که فضا تقریباًدر 9 کیلومتر مربع واقع در محدوده حصار عصر صفوی،که باغ ها جز در جنوب غربی آن، نزدیک دروازه قزوین ،در بقیه نقاط آن تقریباً ناپدیدار شده اند ،کاملاً ساماندهی شده است ؛6  دروازه در این نقشه مشخص شده است: دروازه دولت در شمال ارگ ، دروازه شمیران ، دروازه دولاب ، دروازه شاه عبد العظیم و دروازه محمدیه که دروازه نو نامیده می شود و برزین به آن اشاره ای نکرده است و دروازه قزوین، تنها فضای عمومی  باز همان سبزه میدان(میدان شاه سابق ) است .

حصار جدید (1288 ق ):

ناصر الدین  شاه پس از بازدید از پاریس و مشاهده کارهای آسمان، برای آنکه به پایتخت خودد به صورت شهری مدرن مانند پاریس در آورد و در سال 1288 به هنگام قحطی فرمان تخریب حصار قدیم و برپایی حصاری جدید را که طول آن به مراتب  از حصار قدیمی بیشتر بوده ، صادر کرد. داشتن استحکامات جدید(حصاری ناصری ) که احداث آن به بولر فرانسوی ،استاد دارالفنون سپرده شده بود ، به رغم داشتن برج و بارو خندق از لحاظ نظامی ارزشی نداشت ، این حصار که یک هشت ضلعی نامنظم را تشکیل می داد 2/19 کیلومتر طول و 12 دروازه باشکوه کاشیکاری داشت .کارلاسرنا در سال (1295 ق)(1878 م) اعلام کرد که دروازه ها بیشتر جنبه تشریفاتی دارند تا واقعی. این دروازه ها در سال 1308 .ش تخریب شد. ولی به خاطر اینها تا امروزه زنده مانده وبرای نشان دادن محل کنونی آنها از نامشان استفاده میکنند. در شمال دروازه یوسف آباد ، دروازه دولت و دروازه شمیران، دروازه دوشان تپه ، دروازه دولاب و دروازه خراسان،در غرب دروازه باغ شاه ، دروازه قزوین و دروازه گمرک ، ودر جنوب دروازه شاه عبدالعظیم ، دروازه غار و دروازه خانی آباد قرار داشته است .

نقشه عبد الغفار( 01309ق ):

نقشه این شهر جدید بیست و پنج و هجده کیلومتر مربعی را عبد االغفار (نجم الملک ) در سال 1308 .ق ترسیم کرده است .ترتیبات جدید شهر بسیار مهم است،زیرا خیابان ها مستقیم وکالسکه رو(لاله زار- علاءالدوله ) در محلات جدید ودر محلات  قدیم صفوی احداث  شده است ( امیریه و چراغ گاز )در شمال ارگ دو میدانی عظیمی به وجود آمده است : (میدان مشق جایی که بعدها وزارت خانه ها در آن احداث می شوند )و توپ خانه میدانی به ابعاد 275 در 137 متر در شمال محله سلطنتی . این میدان بنا به گفته اورسل در 1300 .ق (1882 م )به سرعت شلوغ ترین نقطه شهر می شود. در سال 1308.ق عبد الغفار جمعیت تهران را 250 نفر اعلام می دارد که نیمی از آن در خارج از حصار شهر زندگی می کنند. اما بناهای دولتی معدود و حقیر و متناسب با حکومت ضعیف قجرها بوده است. معظم ترین آنها در آن زمان مسجد مدرسه سپهسالار(میرزا حسین خان ) بوده که بین (1209-1308.ق ) در جوار کاخ بهارستان که از سال (1285 ش )(1324 ق تا 1357 ش )مجلس شورای ملی ساخته شده است . کاخ های سلطنتی یا خصوصی تنها بناهای زیبای شهرند : عشرت آباد در شمال ،شمس العماره در ارگ، کاخ های صاحبقرانیه ، قصر یاقوت ، قصر فیروزه و دوشان تپه در خارج ازحصار شهر ساخته شده بودند. قصر قاجارکه عهد فتحعلیشاه ساخته شده بود در هنگام رو به ویرانی نهاده بود .بازار با مساجد متعدد ، تکیه ها ، امامزاذه ها ،کاروان سراها  همچنان قلب اقتصادی و اجتماعی شهر بوده  در حالیکه مرکز سیاسی در ارگ قرار داشت. با مقایسه نقشه کرشیش متعلق به سال 1274 .ق با نقشه دالمانی در کتاب دکتر فوریه متعلق به سال 1330(1911 م ) در میابیم که این محله سلطنتی ظرف نیم قرن به شدت دگرگون شده است. حصارهایی که ارگ را محصور می کردند جای خود را به خیابان ها داده اندوكاخي مانند عمارت خروجی(عمارت باغ سلطانی) خراب شد تا به جایش استخر های باغ گلستان ساخته شود . بعد ها این باغ نام خود را به کاخ سلطنتی داد که به امروز باقی است .در جنوب این محله میدان ارگ قرار دارد که از کمی پیش درختکاری و به حوضی مزین شده بود و در آن زمان ودر آغاز قرن20(میدان شاه ) نامیده میشود. مسجد ظل السلطان جای خود را به تکیه دولت معروف می دهد در شمال خیابان جدید اندرونی ،در سال1295.ق خیابان زیبای الماسیه را میکشند که از بین اسلحه خانه جدید ومدرسه دارالفنون می گذرد و به طرف دروازه دولت سابق و میدان توپخانه می رود  ودر جنوب به باب همایون منتهی می شود . مجموع بنای اندرونی در اطراف شاهی که خوابگاه شاه در آن بود ، قرار دارد در این دوران برخی تجهیزات عمومی در شهر پدیدار می شد . چهار خط واگن اسبی و ماشین دودی به طول 8 کیلومتر در فاصله1306تا 1311 .ق ساخته می شود که تهران را به شاه عبد العظیم وصل میکند . روشنایی گاز 1298 .ق و نیز نیروی برق که کارخانه تولید آن به همت حاج حسین امین الضرب نصب شده بود از 1315 در کاخ سلطنتی و از 1326 .ق به صورتی بسیار محدود در شهر تهران مورد استفاده قرار می گیرند. در آغاز بیست ، تهران به صورت بزرگترین شهر ایران در آمده بود ،اما هنوز پایتختی بسیار معمولی بود که35000 نفر جمعیت داشت .در عهد آخرین سلاطین قاجاریه ، شهر تغییر مهم دیگری نکرد و درست مانند دیگر نقاط ایران در عقب ماندگی شدید ماند 

تهران در دوران مشروطیت :

تهران در آغاز  مشروطیت تا کود تای سیاه سوم اسفند ماه 1299 به همان وضع که در عهد ناصری و جانشینان او(مظفر الدین شاه و محمد علی میرزا بود)،باقی ماند جز اینکه کاخ میرزا حسین خان سپهسالار، به مرکز تصمیم گیری دولتی انتخاب  گردید و منتخب حکومتگران در آنجا گردآمدند و نام مجلس شورای ملی بر آن نهادند . در آستانه مشروطیت و پس از آن اروپایییان که به ایران آمدند ،آثاری از مشاهدات خود در مغرب زمین منتشر ساخته اند ،از جمله ویلیام جکسن که در سال 1903 از ایران دیدن کرده و درباره تهران مطالبی نگاشته که در زیر به اختصار آن اشاره میشود : اگر نقشه اي از شهر تهران را جلو ميداشتبم از روش نقشه معلوم مي شد كه تهران تقريباً يك هشت ضلعي است، و قلب شهر در شمال مركز اين هشت ضلعي محور قرار دارد .ميدان عمده اين قسمت از شهر ميدان توپخانه نام دارد و آن پهنه چهار گوشي است كه حدود 275 متر طول و 137 مترعرض دارد و ضلع بزرگتر آن در امتداد شرقي – غربي ،وسطح آن با قلوه سنگ مفروش شده است ....قسمت مركزي اين متوازي الاضلاع پهناور را حوض بزرگي فرا گرفته كه اطرافش را نرده آهني كشيده اند ودر اطراف آن توپ هاي چرح دار قديمي را قطاركرده اند . منتهي اليه شرق ميدان عملاً به ساختمانها و زيرزمين هاي بانك شاهي ايران اختصا ص داده شده است، كه عمارت سفيد معظمي است به سبك مختلط فرنگي و ايراني و دروازه طاقدار طرف چپ آن به درون باغ مصفايي باز ميشود... ديدن قسمتي از شهر كه در جنوب ميدان واقع شده ، براي مسافرين خارجي تماشايي و جالب تر است،زيرا اين قسمت كهنه ترين و ديدني ترين بخش شهر است وداراي ميدان هاي عمومي كوچكتر ، استحكامات قديمي ،املاك سلطنتي و بازار ها مي باشد. اولين نقطه اي كه توجه مسافران را به خود جلب مي كند ميدان كوچكي است در جلو حياط قصر و تا حدي در جانب جنوب كه بدان ميدان ارگ يا ميدان شاه مي گويند .... در اينجا در كنار حوض بزرگي توپ عظيمي قرار گرفته است كه به آن توپ مرواريد ميگويند ، بنابر بعضي روايات سر اين توپ در اصل به رشته هاي مرواريد مزين بوده است....

دومين نقطه اي كه در جنوب ميدان توپخانه جالب توجه و ديدني است ، ارگ شاه است كه قصر شاه در ميان ديوارهاي گلن آن قرار دارد . احتياج به گفتن ندارد كه قصر شاه و عمارات و املاك مختلف وابسته بدان از قبيل حياط ها،كلاه فرنگي ها ،فواره ها و باغ ها از جمله مفاخر پادشاه به شمار مي روند ....

 در مورد موزه قصر صرف نظر از چيزهاي جالب ديگر ،شمشير امير تيمور، قباي شاه عباس ، مجموعه قيمت ناپذير جواهرات سلطنتي و به نظر اهل فن چيز هاي پر زرق و برق اما بي قيمت ديگر وجود دارد . از ميان اشياء موزه دو چيز به عنوان بارزترين آثار هنري مكرر مورد توصيف و تعريف قرار گرفته است ، و اين دو يكي كره ي جغرافيايي عظيم جواهر نشاني است از زمرد،الماس، فيروزه و ديگري تخت طاووس و....

بازار هاي تهران نيز مانند بازار هاي مسقف و سرپوشيده ديگر شهر ها هستند كه وصف كرده ام با همان مغازه ها و غرفه هاومعابر پيچاپيچ و سراها براي بار انداختن كاروان ها  ، منتهي به مقياس بزرگتر از تمام نقاط ايران.

منبع: سایت بناهای یادگار