ترجمه کتاب: «روسیه؛ چالش های دوران گذار» - قسمت پنجم ایراس
همانطور که می دانیم امروزه دموکراسی صورتهای بسیاری دارد. چه کسی می تواند ادعا کند که دموکراسی خوب نیست؟ کشورهایی با برچسب داشتن نظام دموکراتیک در برابر بخش غیر متمدن جهان (بخش بزرگی از جهان) کشورهای متمدنی می باشند. اما اطمینان از رضایت را در یک کلمه بیان می داریم. انتظارعموم مردم از دموکراسی خصوصا قشر متوسط درحقیقت تقاضایی برای توزیع مجدد عادلانه دستیابی به بهداشت، آموزش و درآمد است. کاملا منطقی است که مردم در مورد خود و خانواده اشان نگران باشند و دوست داشته باشند که به زندگی خود در سلامتی کامل ادامه دهند یا با فراهم نمودن امکانات آموزشی برای فرزندانشان فرصتهای بهتری را در زندگی آنان ایجاد نمایند. نگرانی آنان درباره ثبات درامدشان نیز امری طبیعی است. با همه این مقدمات ما شاهد انزوای روسیه در سالهای بین 1991 تا 2001 بودیم.اما از سال 2001 تا 2008 بهبودی ناچیز با روندی ثابت در روسیه حاصل شد. بنظر می رسد علت اصلی فاصله پیشرفت و رشد بین اشزاف منتخب بصورت دموکراتیک و عموم مردم بهره مندی نابرابراز منافع گذار می باشد و این امر نیز علت اصلی پیشرفت نسل جدید حامیان رادیکال می باشد. (مراجعه شود به حزب لمونوف (Limonov's Party)) مشکل اصلی ساالهای پایانی دهه 1990 این بود که عده کمی از مردم جامعه قادر به بهره مندی از مزایای توسعه آزاد دموکراسی یلتسین بودند. لیبرالیسم در شیوه روسی به معنای آزاد کردن نسبی سیاستمداران و تجار اشراف زاده از قانون یا کنترل اجتماعی بود. آزاد ساختن طبقه اشراف و ثروت بی حد آنان (در مقام مقایسه) موجب شد دموکراسی بصورت یک کالای مصرفی در آید. این بدان معناست که دموکراسی در طول دهه 1990 در روسیه مانند بسیاری چیزهای دیگر یک کالای مصرفی محسوب می شد. (چیزی که در بازار دموکراتیک قابل خرید و فروش است.) با خرید آن به روند سیاسی، توزیع مجدد یا خصوصی سازی داراییها، رسانه ها، انتخابات در هر سطحی، اعمال نظر در بازار و سیاست (بعبارت دیگر خرید آزادیهای مدنی) دست می یافتید. عده بسیار کمی می توانستند مالکین کشور بوده و از دموکراسی بهره مند شوند. بعبارت سیاسی، اصلی ترین پیامد این روند آزادی طبقه اشراف در اشکال مختلف سیاسی و تجاری از دولت، قدرتهای انحصاری نمایش داده شده و مابقی مردم بود. واکنش کرملین گسترش پیوند دموکراسی مطلق بود. در صورت کشف و تشخیص آن این نظریه چیزهای زیادی را در مورد ترس طبقه اشراف و اهداف آنها به ما خواهد گفت. حاکمیت در این مکتب به معنای قابلیت حکومت در عدم وابستگی و عدم تابعیت می باشد.
(استقلال اقتصادی، تقویت ارتش و قابلیت ایستادگی در برابر فشارهای جهانی و تأثیرات خارجی) دموکراسی به معنای آغاز تغییر، ایجاد فضایی برای حکومت حزب حاکم از طریق راهبردهای اصلاح طلبانه، داشتن حمایت اجتماعی ( بسیاری از روسها از نظریه دموکراسی حمایت می کنند) نه بمعنای اعتماد داشتن به جامعه، ایجاد یک تعهد حزبی خیالی بدون دادن فرصت برای توسعه سیاسی، تضمین سرمایه عمده و استفاده از آن بعنوان ابزاری برای قانونی ساختن هر اقدامی می باشد. حکومت عملا ایدئولوژی دموکراسی را تغییر داد و همانطور که ریچارد ساکوا Richard Sakwa)) بیان داشت دموکراسی ترکیب همزمان باورهای حزب در خصوص لیبرالیسم و اتوریتاریانیسم محافظه کارانه است. علاوه بر این یکی از درسهایی که این حزب از اتحاد جاهیر شوروی گرفت این بود که بطور کلی عقاید و گاهی چیزهای دیگر بر مردم حکومت می کنند.
بنابراین آیا در روسیه ایدئولوزی حاکمی وجود دارد که موجب پیشرفت کشور شود؟ در دسامبر 2009 بزرگترین حزب سیاسی حاکم در روسیه متحد حزب محافظه کار بود. همچنین استقرار مجدد محافظه کاران در روسیه موجب پیشرفت قابل توجهی در داخل انقلاب بلشویکی گردید. با ادکی توجه درمی یابیم رفتار طبقه اشراف سیاسی در روسیه بویژه در دهه اخیر برگرفته از عقاید محافظه کارانه است که در حفظ قدرت و ثروتشان به آنان کمک می کند. از طرف دیگر گر چه اصول کلیدی محافظه گرایی کلاسیک با طرح دولت پیشرفته روسیه متحد همراستا می باشد، اما تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. مانند فقدان اعتماد در جامعه مدنی، توسعه اقتصادی به فرمان گروه در رأس، نقش اصلی دولت، عدم اعتماد به دموکراسی لیبرال، حفظ نابرابریهای اجتماعی، ایجاد مالیاتهای قانونی، از بین بردن مقررات رفاه و بیش از همه اعتماد به تأثیر جادویی قدرت عمودی.
به هرحال با توجه به نقطه نظر سیاسی- اقتصادی حداقل سه مشکل در برابر محافظه کاری روسیه متحد وجود دارد. اولا وقتی شهروندان روسی براحتی هدف بازی قدرت بین اشراف قرار می گیرند، حزب نمی تواند جامعه روسیه را به یک حرکت جمعی وادار نماید. ثانیا عدم علاقه محافظه کاران به تغییر باعث می شود که بعنوان یک ایدئولوژی برای هدف بزرگ نوسازی چندان قابل استفاده نباشد. ثالثا معمولا محافظه کاران با تحولات اجتماعی بصورت سرکوب گرایانه برخورد می کنند، بنابراین نمی توانند بصورت مؤثری نارضایتی را مدیریت نموده ویا آنرا حذف نمایند. (این امر در زمان طولانی ناپایداری اقتصادی طبیعی است.) علاوه بر این الزامات، نسخه رسمی و روسی محافظه گرایی پیوستگی و حس راهبردی به آینده را نداشت که به سادگی نمایانگر صداقت رایج طبقه سیاسی نسبت به اسناد روز بود.
بر خلاف این پس زمینه، بنظر می رسید انتقاد رییس جمهور مدودف از دولت فدرال فعلی و طرح جاه طلبانه وی برای نوسازی کامل اقتصاد روسیه و بخش لازم آن یعنی جامعه تنها بطور جزئی با دیدگاه اجتماعی- اقتصادی حزب برتر روسیه سازگار بوده ولی به میزان زیادی با مدیریت سیاسی کشور در تضاد مستقیم می باشد. اما تا کنون برای رفع این تضاد اقدامی صورت نگرفته است. در حالیکه رییس جمهور با مهارت حمایت گسترده اجتماعی را نسبت به طرح اولیه خود جلب نموده، دامنه تغییر مجاز را در قلمرو اقتصادی محدود کرده است. این دیدگاه می تواند هسته اصلی مدل روسی ترقی خواهی در نظر گرفته شود که هدف آن نوسازی عمیق اقتصادی و سیاسی است که هنوز در ساخت مجدد اعماق سیاست مردد است.
اقدام به نوسازی یا فراموش کردن آن – حرکت یا سکون دولت توسعه یافته روسیه
سؤال همیشگی روشنفکران روسیه این است که چه اقداماتی صورت گرفته است؟
با فروتنی باید بگوییم که ما در این موردمطمئن نیستیم. با توجه به آگاهی خود می توانیم به مثالهای شناخته شده تری اشاره نماییم و سپس آن تجربیات را با شرایط خاص امروز روسیه مطابقت داده و از روی قرائن آنرا پیش بینی نماییم. تقریبا چهار انتخاب داریم که هر کدام تغییرات و دگرگونی های خاص خود را دارند:
- روش کشور توسعه یافته (مانند مدل آسیای شرقی)
روش نوسازی محافظه کارانه
نوسازی اساسي
روش اتحادیه اروپا
هر کدام از این مدلها ابهامات و مغایرتهای زیرساختی دارند و نیازمند یک خواست سیاسی قوی و ظرفیت اجرایی سیاسی می باشند موفقیت تضمینی هرکدام از آنها چیزی نیست اما خاص است. بهر حال نظر من این است که به علت عدم تصمیم گیری صرفنظر از بهبود اطمینان از قیمت نفت، روسیه خواسته یا ناخواسته به سمت اتحادیه جدیدی پیش خواهد رفت.
گزینه کشور توسعه یافته: مقدار زیادی انرژی، پول و ظزفیت سیاسی در راهبرد تغییر روسیه سرمایه گذاری شده است. این سناریو (بطور آشکار، در این نقطه و تنها بطور فرضی) بصورت زیر مشخص می شود: تاکنون بر اساس الگوی حاصل از انباشت و قدرت، حزب حاکم روسیه تصمیم می گیرد که به سطوح بعدی حرکت تکاملی کشور یعنی نوسازی عمیق و نظام مند کشور پیش رود. اما دوره تحکیم و ثبات قیمومیت اولیه کرملین بر پایه اشراف (سالهای 2000 تتا 2005) به اندازه کافی برای حرکت به سمت جلو طولانی نیست. آنها طرح نوسازی را که در رؤیا دیده اند آماده کرده اند. اما بطور دقیق (مانند مشخص کردن جزئیات در فناوری و تجهیزات جدید) آنرا تعریف نکرده اند. یک روند مرحله بندی شده ای از تغییر قانونی یا سازمانی، اقتصادی یا سیاسی، فناوری، پژوهشی یا آموزشی و وجدانی یا ایدئولوژیکی وجود دارد. اما این تغییرات در اصلاحات پویا در نظر گرفته می شوند که به سوی دسته مشخصی از اولویتها در طرح خود حرکت می کنند وتأکید اصلی آنان ساخت مجدد پایه پیچیده صنعتی مربوط به نوآوری در پژوهشهای علمی، اجرای آن و وارد کردن فشار بر بانکها بمنظور سرمایه گذاری بر روی آن می باشد. تنها کشورهایی واقعا می توانند رقابت نمایند که پول دارند. کرملین برای وضع قوانین و ایجاد روشهایی روشن و صریح در تجارت تلاش کرد و از طریق یک نظام قدرتمند و سالم از آنها حمایت نمود. حداقل فساد در سایه تغییرات در یک نظام قانونمند همراه با اقدامات تنبیهی از بین رفت و رفتارهای اجتماعی ناپسند تغییر یافت. کرملین نیاز داشت که برای نوسازی طرفداری به اتقاق آرا بدست آورد و راههایی را برای متقاعد کردن یا پذیرفتن مخالفان خود پیدا نمایند و یا قدرت و یا منافع طبقه اشراف را خنثی نمایند که اساسا تمام آنها در بخش انرژی قرار داشت، لذا به قشر متوسط، تجارت در میزان متوسط و بخش بوروکراسی که به اندازه کافی برای اجرای سیاستهای جدید پویا می باشد تکیه نمود. همچنین با شکل دادن طبقه ممتاز جدیدی حزب را قادر ساختند تا وظایف پیچیده و بزرگ خود را ایفا نماید. در همان زمان از طریق جوامع رسانه ای مبارزه ای را شروع کردند تا فواید مختلف هیأت مؤسسان جدید را در انجام روند اولیه وطولانی مدت (5 یا 6 ساله) و دردناک نوسازی را شرح دهند و از خطرات دور شدن از این مسیر را متذکر شوند. همانطور که این روند پیش می رفت کرملین به آرامی نارضایتی های اجتماعی را از عملکرد توزیع مجدد دولت که دارای نواقص بسیاری بود، کاهش و آنرا هدف اصلی خود قرار داده بود. بدین ترتیب حمایتهای بسیاری را در حرکت جسورانه به سمت اصلاح بخش های انرژی و منابع بدست آورد. در مرحله اول (یک یا دو ساله) آنها باید اقداماتی دشوار صورت می دادند. بطور متضاد یکی از موانع اجرای موفقیت آمیز سناریوی کشور توسعه یافته این بود که پوتین بقدر کافی در مسیر دیکتاتوری گام برنمی داشت. سرانجام (سه سال بعد) آنها بطور مصمم به سمت دموکراسی کردن کشور توسعه یافته حرکت کردند. آیا این یک خیال بود؟ آیا انتخاب دیگری بجز ایجاد برخی اشکال این خیال و شبه رکود مستهلک و راحت نفت و گاز وجود داشت؟
روش دوم نوسازی محافظه کارانه بود. این سناریو حداقل پنج مشخصه دارد: (أ) انتقال برخی از فناوریهای نوین خصوصا در مورد صنایع نظامی. زیرا تنها بخشی است که قادر به جلب فناوریهای مدرن می باشد. (ب) حفظ بودجه حاصل از دلارهای نفتی که ابا فروش هر بشکه نفت به ارزش 68 تا 70 دلار فروش رود، انجام تعهدات فعلی امنیتی و اجتماعی امکان پذیر می باشد. (ج) تقویت توانایی امنیتی و نظامی بمنظور جبران کاهش قدرت اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور و سطح بین المللی. (د) اجرای سیاستهای قطعی بین المللی بمنظور پنهان کردن ضعف داخلی (برای مثال در قطب شمال). (ه) حداقل یک نوسازی جزئی طبقه اشراف در حوزه های اصلی امنیتی و سطوح بالای بوروکراسی منطقه ای و فدرال که قادر به حرکت به سمت اجرای فاز ثبات رکود می باشد. در این سناریو دولت روسیه می تواند حداقل برای دو سال بدون هیچ تغییر اساسی به راه خود ادامه دهد. بهرحال علم بیان تغییر کرده و بر روی استفاده ماهرانه از زبان نوسازی، تغییر و آزادی متمرکز شده است. بطور کلی می توان نوسازی را به تأخیر انداخت و در مرحله بعدی در مورد آن تجدیدنظر نمود. در این سناریو تثبیت قیمت نفت به ازای هر بشکه بیش از 70 دلار اهمیت بسزایی دارد و روسیه باید برای حمایت و یا ایجاد یک مکانیزم جهانی برای کنترل قیمت نفت و گاز تلاش نماید. سناریوی فوق از نظر اجتماعی مخاطره آمیز است. زیرا دولت باید از تحولات سیاسی جلوگیری نموده و مخالفان مهم را سرکوب نماید. اما برای چند سال می توان از این شیوه استفاده نمود. طبقه اشراف سیاسی – اقتصادی عصر حاضر از اجرای این سناریو رضایت کامل دارند. زیرا باعث ثبات قدرت، ثروت و اعتبار آنان می شود و همچنین میزان ابهامات مربوط به اجرای سناریوهای دیگر را کاهش می دهد. سرانجام این سناریو باعث می شود که روسیه سالها کانون قدرتهای درجه دوم باشد و کشور را در حاشیه قرار دهد. اما دولت نمی تواند در مورد موقعیت خود در محیط غیرقابل پیش بینی جهان بعلت بحران اقتصادی فعلی مطمئن باشد.
سناریوی نوسازی عمیق با سایر سناریوها از نظر مقیاس و تعهدات بازیگران اصلی جامعه در روند نوسازی و خصوصا صنعتی سازی مجدد روسیه متفاوت می باشد. اصولا فرض بر این است که نوسازی اقتصاد روسیه بدون نوسازی همزمان اصول حکومتی کشور و دادن اختیار به جامعه امکان پذیر نمی باشد. روسیه بدون تقویت پایه های صنعتی کشورکه همچون یک ماشین فرسوده و از کار افتاده است نمی تواند توان خود را زیادتر کند و لازم است که دو مورد دیگر را در نظر گیرند: برای ایجاد هر نوع تغییر اجتماعی یا اقتصادی، وجود سیاستمدارانی که خواهان حمایت از گزینه های جدید (مانند نوسازی) بوده و توان انجام آنرا دارند لازم است. همچنین سازماندهی ایدئولوژی نوسازی بهمان نسبت حمایت جدی اجتماعی ازآن اهمیت دارد. بنابراین نوسازی جدی در روسیه به این حمایت اجتماعی نیاز دارد. زیرا نوسازی چالشی اساسی برای تغییر بخشهای کلیدی اقتصاد و عادتها و ساختارهای راسخ می باشد که لازم است احزاب ذینفع سازمان یافته ای که موفقیت آینده آنها با روسیه مدرن ارتباط دارد در نوسازی مشارکت نمایند. این امرباعث جذب هوادارانی به خصوص در میان قشر متوسط، کارآفرینان کوچک و متوسط و جوانان خواهد شد.
تشکیل یک ائتلاف سست و بی پایه پیرامون ریاست جمهوری باعث ایجاد یک فضای سیاسی کمکی خواهد شد که روسیه را برای تغییر انقلابی آماده و سرانجام کشوری قدرتمندتر، شکوفاتر و قابل ستایش بسازد. اذعان می کنیم که در حال حاضر سطح و عمق واقعی این حمایت ناشناخته است. بنابراین آغاز اجرای کامل طرح نوسازی بدون وجود نهضت نوسازی از نظر سیاسی و اجتماعی کاملا مخاطره آمیز است. سرانجام آگر این نهضت از حمایت لازم برخوردار گردد ممکن است یک حزب میانه سیاسی را بوجود آورد. بهرحال در راه دست یافتن به این پیشرفت خطرات زیادی در پیش است. در این مورد نیز دو اندیشه به فکر راه خواهد یافت: (1) نهضت ترقی خواهی که همه چیز را در بردارد اما رسمی شدن خود را بعنوان یک حزب سیاسی منسجم و یا یک نهضت اجتماعی را دنبال نمی کند. (2) همانطور که تاریخ نشان میدهد نوسازی های اجتماعی- اقتصادی می تواند به نظام موجود ضربه مهلکی وارد نماید که هیچکس توان مقابله با آنرا ندارد.
چهارمین گزینه ممکن شیوه اتحادیه اروپا است. بدیهی است که اینجانب قصد حمایت از انتقال یک نسخه اتحادیه اروپا در روسیه و یا اجرا نمودن آنرا به منظور پیوستن به اتحادیه اروپا و یا حتی تقلیدی کورکورانه از یک نظام قانونی را ندارم. ولادیسلف اینوزمسوف (Vladislav Inozemtsev) اقتصاددان بنام روسی نقطه نظر جالبی را ارائه داشته است. او می گوید: "در این راه در ابتدا به یک کشور توسعه یافته قدرتمند نیازی نیست. اما لازم است که یک تصمیم سیاسی رادیکال اتخاذ شود. طرفداران سیاست اروپایی قبول دارند که ارزشهای اروپایی و شیوه های اتحادیه اروپا تأثیری ندارد. اگر روسیه بخشی از مقررات اتحادیه اروپا به نام شبه کمونیست را بپذیرد، در حقیقت شیوه ها و استانداردهای حمایت اجتماعی اروپایی و رقابت و تجارت با اروپا را پذیرفته است. نوسازی کشور ممکن است جهت دیگری داشته باشد. البته نوسازی یک تصمیم انقلابی است که برکل نظام اثر خواهد گذاشت. روسیه از نظر سازمانی، قانونی، راهبردی و سایر مسائل با اتحادیه اروپا فاصله زیادی دارد. این به معنای شکل دهی مجدد سیاست خارجی روسیه و بخشی از افکار طبقه اشراف است. اما با اینکه منافع اقتصادی روسیه به اروپا و آسیا وابسته است اما سازگاری دولت در همان نظام می تواند گزینه قابل تحملی باشد. بدین ترتیب روسیه حتی با توجه به مشکلات بسیار مالی، تأمین امنیت، پیشنهاد دسترسی به بازار اتحادیه اروپا، تقویت روسیه بعنوان یک قدرت اروپایی و ایجاد تعادل طبیعی با برادر چینی جایگاهی استوار در شبه امپراطوری اتحادیه اروپا بدست خواهد اورد. (مراجعه شود به فصل بابو لو (Babo Lo) در همین جلد)
در کلیه موارد حزب حاکم باید کنترل حرکت از شیوه قیمومیت حاكمان روسیه به سمت نظام ائتلاف اجتماعی را در دست گیرد. همانطور که تاریخ نشان داده است روشنفکرانه ترین قیمومیت نیز نمی تواند نظامی را بدون حمایت اکثریت جامعه در طولانی مدت به رسمیت بشناسد. در این لحظه این مسأله همانطور که مورد حمایت برخی از طبقه اشراف است نوعی بازی انتقال فناوری و اختراعات نیست بلکه در واقع ساخت جامعه روسیه و ایجاد جهت جدید اقتصاد کشور است که دولت نقش تعیین کننده ای را در این روند ایفا می کند.
انتخاب بين تسریع نوسازی عمیق و مستمر و جایگاه تکاملی باید با دقت انجام گیرد. زیرا در غیر اینصورت با آینده یک کشور قمار می شود. آنچه محقق است نداشتن سیاستهای واقعی نوسازی و نوآوری در چهار و پنج سال گذشته است و پیامدهای منفی، جدی و طولانی مدت را بدنبال خواهد داشت. تنها نکته مثبت بحران فعلی این است که هیچکس نمی تواند لزوم تسریع بخشیدن به تغییرات و نیاز به مذاکرات بیشتر اجتماعی درباره اینده کشور را انکار نماید که برای روسیه جالب است.
پایان قسمت پنجم
ادامه دارد ...