مقدمه:

 تنوع قومیتی مشخصه اصلی اکثر کشورهای دنیاست وازاین نظر کشورایران نیز یک کشورچندقومیتی

به حساب می آید.در استان گلستان نیز ،اقوام گوناگونی ازجمله قزاق هادرکنارهم زندگی می کنند ویک

رنگین کمان قومی را تشکیل می دهند) قزاقستان وایران روابط دیرینه تجاری وفرهنگی فراوانی با یکدیگر

دارند.وجود هزاران واژه فارسی درزبان قزاقی ومیراث مشترک فرهنگی حکایت از نزدیکی این دوکشور

دارد.شناخت تاریخ ،فرهنگ وادبیات  قوم قزاق در گلستان  برای ایرانیان حائز اهمیت فراوان است.نام قزاق

دراستان گلستان نامی آشناست لیکن این شناخت فاقد درک عمیق ازویژگیهای فرهنگی،اجتماعی و

خاصه های قومی آنان است.

دراوایل حکومت رضاخان ،قزاقها با آمدن به ترکمن صحرا وسکونت درشهرهای گنبدکاووس،گرگان،بندرترکمن،

با اهالی این منطقه مانوس گشتند.از زمان ورود قوم قزاق به ایران وسکونتشان درشهرهای استان گلستان ،

آنان توانسته اند همواره باپذیرش فرهنگ ایرانی،ازاصالت های قومی خویش نیز حراست کنند.اگرچه جمعیت

قزاق های ایران به کمتر از ده هزار نفر تخمین زده می شود ،اما اینان از بدو ورود به استان های شمالی

ایران به ویژه استان گلستان امروزی ،به عنوان مردمانی کاربلد واهل فن معروف بودند ودر نزد ترکمن های آن

روزگار به عنوان "بلیش "معروف شده بودند.

نظر به وجود کشور قزاقستان که امروزه روابط بسیار خوبی از جهات گوناگون با کشور ایران دارد،درراستای

تعمیق این روابط وایجاد ارتباطات فرهنگی،شناخت ومطالعه فرهنگ و رفتارهای اجتماعی قزاق های ایران

ضروری است وچه بسا وجود قزاق های ایران دراین زمینه بتوانددرتعمیق روابط دو دولت ونیز انتقال

فرهنگ های متقابل ،تاثیرات مهمی را برجای گذارد.در این مقاله تلاش می شود با بررسی کلی و

تاریخچه ورودقوم قزاق به ایران ،ضمن آشنایی مختصر،بتوان ازتوان وپویایی این قوم پرتحرک ومفید در

زندگی مسالمت آمیز آنان خوشه چینی کرده وبه معرفی این قوم نجیب درزمینه های گوناگون اقدام نمود.

اینکه قزاق ها در این سالیان سکونت در ایران آیا توانسته اند هویت ایرانی اخذ کنند به همراه آینده این

قوم از نظر قرا گرفتن در جایگاه قومی در ایران ،از بررسی های ما در این نوشتار خواهد بود.

قزاق ها امروزه در سه شهر استان گلستان از جمله در گرگان ،بندر ترکمن وگنبد کاووس حضور جدی و

پویایی دارند و در زندگی ایرانی خود ،عوا طف و  احساسات قومی خودرانیز به نمایش می گذارند. نظر

به تعریف جامع قوم شناسی  که "دانشی است که به ریشه های نژادی و خاستگاه های قومی و حیات

تاریخی اقوام در یک محدوده جغرافیایی اشاره می کند" (عامریان،1393،51) لذا براین اساس در مقاله

حاضر سیر حیات اجتماعی و تاریخی این قوم نیز  بررسی خواهدشد. بازشناسی یک پدیده ویا موضوعات

علوم انسانی امری مفید وسازنده است و شاید برای بارها دریک مورد یا پدیده خاص مطالعه داشته

باشیم اما  اینکه بتوانیم یک واکاوی و یا نتیجه هدفمندرا از موضوع مربوطه استخراج کنیم را احتمالا

نداشته باشیم.نگاه به قوم قزاق دراستان گلستان در این مقاله بر همین روش خواهد بود.با توجه به

محدودیت منابع واینکه حتی در بین عزیزان قزاق  ایران،کمتر به ثبت هویت وحافظه تاریخی اقدام شده

است،در بدو امر تحقیق  این موضوع سخت به نظر می آمد،اماباتحقیقات میدانی در رفع این کاستی ها

قدم هایی  کوچک برداشته شد و امید است در آینده پژوهشگران در شناساندن این قوم ایرانی که در

سده اخیر در فرهنگ ایرانی شکل یافته اند،تلاش مستند و دلسوزانه داشته باشند. به نظر می رسد

شناخت هرچه بهتر این پدیده علوم انسانی در استانی که انبوهی از اقوام را در خود جای داده است ،

ضروری باشد.شناخت فرهنگ وهویت این قوم نجیب امروزه مارادر فهم بهتر ارتباطات انسانی ونیز منافع

اقتصادی یاری خواهد کرد.قزاق های ایران به جهت نگاه های دوردست به کشورقزاقستان امروزه ازجهات

گوناگون،در تحولات اجتماعی واقتصادی ایران و استان گلستان مفید و موثر می باشند.

وجه تسمیه قوم قزاق :

قوم قزاق ازاقوام تاریخی آسیای مرکزی می باشد.این قوم درطول تاریخ ،فرازو نشیبهای گوناگونی را طی

کرده تادرمرحله ای از بالندگی فرهنگی خود قراربگیرد . (شادکام،1378 ،2) واژه قزاق یا کاساک ونیز

قازساک که امروزه این نام به کشور قزاقستان اطلاق می گردد،رخدادهای فراوان سیاسی و فرهنگی

را طی کرده است.هراندیشمندی که بخواهد در حوزه آسیای میانه و ماورالنهر پژوهش نماید،ناگزیر از

اشاره  به این نام وجغرافیا خواهد بود،چرا که همواره به عنوان شاخص ترین قوم در میان طوفان های

سیاسی و نزاعی آسیای میانه حضور داشته است.دراغلب منابع نام این قوم با قرقیزها عجین است.

روس ها تا پایان قرن نوزدهم سرزمین فعلی قزاقستان را با ترکیبی از نام دو قوم قرقیز-قزاق می شناختند.

اماآنچه مسلم است وجود دوکشور مستقل امروزی آسیای مرکزی به نام این دو قوم ترک می باشد.در

امپراطوری صحرانوردان از آنان به عنوان مردان جنگجو و کوچرو که در تغییر جغرافیا وتوازن قدرت های زمان

نقش داشته اند ،یاد شده است.(گروسه ، 1379،802)

  به نظر می رسد که نام قزاق ریشه سکایی دارد ولی معانی اساسی سکایی و ترکی آن مشترک

می باشد. قزاقها از اقوام ترک می باشند و تاریخ این قوم نیز وابستگی زیادی به سایر اقوام ترک دارد.

واژه قزاق دارای بار تاریخی است . در ایران اولین بار این واژه را با نام خانات قزاق در قرن پانزدهم میلادی

شنیده اند.اگرچه درتاریخ معاصرایران نام قزاق درحکومت رضاخان برسرزبانها افتاد ،اما باید اشاره گردد،

لفظ قزاقی که درایران عموما به عنوان سرباز به کار می رود با معنای اصلی آن که قوم قزاق می باشد

بایکدیگرفرق دارند.

قزاق (سرباز)یاکازاکها نام قومی اسلاو زبان و مسیحی ارتدکس می باشند که در جنوب و شرق اوکراین

درکنار رودهای دنیپر ودن و زاپاروژیه به صورت نیمه کوچ نشینی زندگی می کردند ودر زمان تزار پطرکبیر

به یکی از لشکرهای ارتش روسیه به نام دیوبزیون ارتقا می یابند. وقتی که هنگهای نمونه روسی مورد

توجه ناصرالدین شاه قاجار درحین عبور از روسیه ضمن سفر به اروپا واقع شد،بنا به درخواست وی،

واحدهایی از آن درایران به وجود آمد. (شادکام،1378 :20) بعد ها به اشتباه این واحدهای نظامی به

قزاق ترجمه گردید و با قازاقها(قزاقها) که قومی ترک تبار و مسلمان حنفی مذهب می باشند اشتباه

گرفته شد.

بیش از 20 نظریه درمورد اصطلاح قوم قزاق وجود دارد.اسامی آلاش و قزاق تقریبا مترادف هم بوده و

قزاقها هردو اسم را به موازات هم به کار می برند. نام «آلاش» از قديم الايام اسم رمز و شعار جنگي،

همه‌ي ملت قزاق بوده است. حكايات و شجره‌هاي قزاقي، واژگان «قزاق»، آلاش alaş را در پيوند بایکدیگر

معنا پیدا می کنند. برخی نیز گفته اندکه این واژه ترکیبی از غازی و حق بوده است و قزاقها خودرا غازی

حق (مجاهد حق )می شناختند. (شادکام،1378 :19)

نام قزاق درکتیبه های باستانی ترکان که به کتیبه های اورخون وینی سی معروف می باشد،حجاری شده

است. رادلف آورده است که جمله "کازگاگیم اوگلیم" در کتیبه فوق به معنای پسرهای پرورش یافته من

است.طبق نظریه یودین وی،کازگاگ یا قزاق دارای معنی سیاسی بوده که بعدها نمادی نژادی گرفت.

(شیرازی،1391 :58)

بنا به عقیده رامستد کلمات خزر و قزاق هم ریشه می باشند. . او وجود اصطلاحKasağ Tergenبه معناي

 ارابه‌ي بهادران در زبان مغولي را، از دلايل اين استدلال مي‌داند.  آ. آ. سمنوف مي‌نويسد: در دوران قديم

"هون ها" يا "غون‌ها"و قبچاق‌ها از ارابه‌هاي سرپوشيده استفاده مي‌نمودند، که بعدها آن را به دست 

فراموشي سپردند

که در زبان مغولي به اين نوع ارابه‌ي سرپوشيده،«قازاغ ترغن» يا ارابه‌ي قزاقي گفته مي‌شده

است(قاتی،مرادخان،1993)

اگر تعبيراتي را كه در خصوص معناي اسم قزاق، بيان شده، گروه‌بندي نمائيم، به سه قسمت قابل

تقسيم هستند:

الف- بر اساس آنچه كه از حكايات تاريخي رايج در ميان ملت قزاق مستفاد مي‌شود، اصل كلمه‌ي قزاق،

از پرنده‌اي قديمي قاز- آك كوك Kaz- akkuk كه پذيرفته شده همان «غاز» است، منشاء گرفته است.

ب- معنا و كاربرد كلمه قزاق Kazak در تركي باستان. مي‌توان گفت كه منشاء اسم قزاق با مفهوم

«مستقل» و «آزاد» پيوند دارد.

پ- ريشه‌ي اسم"قزاق» از اسامي قبايل: ساك (sak)، كاسپي (kaspi) كازار K(azar)، آز (Az) كه از

زمان‌هاي قديم، صحاری قزاقستان را موطن خويش نموده و ملت قزاق را به وجود آورده‌اند، پديد آمده است.

نگاهی کوتاه به پیشینه قوم قزاق:

اولین ساکنان قزاقستان اقوام آریایی تبار و کوچ نشین مختلفی بودند که دراستپ های پهناوراز کوههای تیان           

شان تادشتهای مجارستان امروزی زندگی می کردند.این قبایل آریایی شامل اقوام

ساک(سکا)،ماساژت،سرمت،آلان و..بودند.ازقرن اول میلادی به تدریج اقوام ترک تبار به قزاقستان

امروزی کوچ می کنند. .قزاقها ازاخلاف قبایل ترک ومغول بودند که از سده نخست میلادی،شاید هم

پیشتر درسرزمینی مستقر شدند که اکنون قزاقستان نام دارد(آکینر،361:1367)درسال 552 میلادی

طوایف دامدار کوچرو ترک درکوهستان آلتای اسکان یافته و خانات ترک را تشکیل دادند

(شادکام،1378 :7)حکومتی که خانات ترک را تشکیل دادند، امپراطوری گوک ترک نام داشت. وسعت

این امپراطوری از اقیانوس آرام تادریای سیاه بود و به امپراطوری اسبها نیز مشهور بود(شیرازی،1391 :34)

این ترکان که (تو-کیو)خوانده می شدند درسال 581 میلادی به دوشاخه غربی و شرقی تقسیم شدند.

(کوپریلی،48:1385)درسال659 میلادی سلطنت تان(چین)،خاقانات ترک غربی را سرنگون می سازد و

 به جای آن خانات "تورکش" تاسیس می شود. (شادکام،1378 :7)در قرن هشتم میلادی توکیو های

غربی تلاش داشتند وحدت دیرین ترکان را بازگرداننداماتوسط مسلمانانی که به سمت جنوب قلمرو این

دولت می آمدند ضربات سختی خوردند و سرآخر نیزتوسط ترکان ایغور منقرض می شوند. وخود ایغوران

نیزبه دست قوم ترک تبار دیگری به نام قرقیز نابودمی گردند(کوپریلی،49:1385)قره خانیها که مسلمان

بودنداز سده دهم تا دوازدهم بربخش جنوبی قزاقستان حکومت می نمودند(آکینر،361:1367) دراین زمان

یعنی در قرن11میلادی ،مرکز وشمال قزاقستان به دست اقوام قبچاق افتاد.آنان دراواسط این قرن

دولت غز به مرکزیت ینگی کنت واقع درسفلای سیردریا را درهم کوبیده وغزها(اجدادترکمنان امروزی)را

به سوی منقشلاق و ترکمنستان عقب راندند. (شادکام،1378 :8)این قبچاق های ترک تبار ،فرهنگ وزبان

خودرا در این مناطق چنان غالب نمودند که درحال حاضر،زبان قزاقی شاخه ای اززبان ترکی قبچاقی

محسوب می شود.

دراواخر قرن دوازدهم میلادی حکومت قره خانیها توسط طوایف قره ختایی با مذهب بودایی منقرض و

به نوبه خوددرسال 1219میلادی  توسط مغولان ریشه کن می شوند.اوردا فرزند ارشد جوچی دراواسط

سده سیزدهم ،اردوی سفید یا "آق اوردا" را از شاخه نیمه مستقل اردوی زرین(آلتن اوردا)در اراضی میان

سیر دریای سفلی و کوههای آلا تائو تشکیل می دهد. (آکینر،362:1367)که حکومت آق اوردا،تقریبا تمام

قزاقستان امروزی را دربرمی گرفت.طوایف تابع آق اوردا ،دارای سرزمینی واحد بودند وزبانشان زبان ادبی

قبچاق یعنی زبان قدیمی  قوم قزاق بود. (شادکام،1378 :10)به مرور از قرن 14،قدرت آق اوردا کاهش

یافته و اقوام نوقای و ازبک ازآن جدامی شوند.ازبکها درسال1430-1431میلادی خوارزم وازبکستان امروزی

رافتح می کنند.در سال1465 میلادی دوتن از امرای اردوی سفید به نام جانی بک(dzhanibek)وکری

(kerey) به مغولستان بازگشته و خدم وحشم و پیروان بسیاری که اکثرا از قبایل ترک بودند باخود همراه  

و به کنار رودخانه "های "آوردند. خان مغولستان مقدم آنان را گرامی داشت و اراضی بسیاری درغرب

سرزمین خود درسواحل چو وتالاس به آنها واگذار می نماید. اینان نیزهسته مرکزی دولتی را تشکیل دادند

که بعدها نام "خانات قزاق" را به خوداختصاص می دهد. (آکینر،362:1367)قدرت خان نشین قزاق درزمان

قاسم خان پسرجانی بک به بیش ترین حدخود در سالهای 1522-1523میلادی رسید وکشورهای غربی

نیز به موجودیت کشوری به نام قزاقستان پی بردند. (شیرازی،69:1391)این دوران نسبتا باثبات ،بامرگ

قاسم خان ازمیان رفت وجنگهای بین قبیله ای جای آن راگرفت. با پیش آمدن جنگهای داخلی بین

قزاق ها، طایفه اویراتهای مغول ،به نام "ژونگارها "به سرزمین قزاقستان حمله می نمایند.سردسته

مغولها خونتایچی باتور نام داشت.دردوره حکم رانی تائوکه خان درسال 1680_1718میلادی واتحاد او

با قرقیزها و قراقالپاقها برای مدتی باعث ضعیف شدن اویراتهای مغول شد.ولی با اتمام حکم رانی

تائوکه خان تاریخ کشورمتحد قزاق نیزبه پایان رسید  قزاقها به 3 اردوی جداگانه تقسیم شدند.

(همان،69:1391) بعد ازحملات مهلک مغولها وتفرقه بین قزاقها ، اکثرقزاقها خودراتحت حمایت

روسها در می آورند.

اردوی کوچک در سال1731 ،اردوی میانه درسال1740 میلادی وبخشی ازاردوی بزرگ در سال

1742میلادی به زیر چترحمایت روسها خزیدند(همان،363:1367) روسها نیز درسال1847میلادی خان

کنساری(kene sari) آخرین خان قزاق را به قتل رسانده وخانات قزاق را برچیدند.

این رفتار روسها باعث شد رفته رفته مهاجران روس درقزاقستان ظاهر شده وبه تدریج اراضی مرغوب

وحاصلخیز قزاقها راتصاحب نمایند .درسال1916 یک قیام همگانی بر ضد حکومت روسیه در این مناطق

توسط قزاق ها شعله ورگردید. (ابولحسنی،126:1376)قزاقها ساختمان ها،مدارس ،پست خانه ها

،خطوط تلگراف ،خطوط آهن و مهاجران روسی را مورد حمله قرار داده وبا روسها شدیدا درگیر می شوند.

(لاپیدوس،1090:1387)در13 دسامبر 1917 روشنفکران قزاق به سرپرستی علی خان بوکی خان اولو،

احمد بایتورسون اولو،ومیریعقوب دولت اولو مبادرت به تاسیس" جمهوری آلاش اوردا"یعنی قزاقستان

فعلی نمودند.آنها درسومین کنگره سراسری خود منطقه قزاقستان به عنوان منطقه ای مستقل

معرفی کردندو دو شهر سمی پالاتینسک وجامبیتی را به عنوان پایتختهای این منطقه انتخاب می کنند.

اردوی آلاش درپی پایان دادن به استعمار روسیه وبازگرداندن زمینهای زراعی این منطقه به دست

صاحبان بومی قزاقستان  بود. (همان،1099:1387) بعد ازجنگ جهانی اول قزاقستان نیز مثل سایر

نقاط آسیای میانه به صحنه پیکارهای خونین میان مداخله گران خارجی ،ارتش سرخ و ارتش سفید به

رهبری کولچاک و ملیون (به رهبری حزب آلاش اوردا)بدل شد.سرانجام قدرت شوروی در سال 1920 در

این ناحیه تثبیت شد. (آکینر،367:1367)اولین رهبر دولت سوسیالیستی شوروی لنین قائل به مالکیت

جزئی،اموال بود و دیدگاههای خود را در سیاست اقتصادی نو،یعنی نپ(NEP)با عقب نشینی های

بی سابقه ای در مورد خرده مالکیتی ارائه نمود. (طبری،413:1368) لنین درژانویه 1924 می میردو.

جانشین او جوزف استالینی می شود که هیچ اعتقادی به مالکیت فردی،حتی جزئی آن نیز نداشت.

قزاقها تا آن زمان اکثرا به صورت چادرنشین و با پرورش چهار پایان زندگی می کردند.استالین باغضب

اموال و چهارپایان قزاقها ،آنان را به صورت اجباری ساکن نمود.یکجانشین شدن قزاقها عواقب بسیار

نامطلوبی را درپی داشت.درنتیجه این پدیده، جمعیت قزاقستان ومیزان تولید گوشت دراین منطقه به

میزان تکان دهنده ای کاهش پیدا کرد. (لاپیدوس،1111:1387)درطی اسکان اجباری وغصب اموال قزاقها،

حدود یک میلیون نفر دراثر مخالفت با این برنامه وگرسنگی جان سپردند. وحدود 3میلیون نفر نیز به

کشورهای همجوار مهاجرت نمودند.از این تعداد 8هزار نفر قزاق به ایران مهاجرت می کنند.

(ابوالحسنی،127:1376) 

مهاجرت ،سکونت وپذیرش قزاق ها در ایران وپیدایش محلات قزاق نشین در شهرهای استان گلستان:

قزاقهای ایران ازقبیله اردوی کوچک (keshe dzhoz)،طایفه آدای جز شاخه بای اولو(bay olo )می باشد.

طایفه آدای یکی از بزگترین و قویترین طوایف در بین قبیله اردوی کوچک به شمار می رود.آدای برمبنای

شواهد تاریخی ،نام یکی از امرا وجنگاوران قرن چهاردهم میلادی قوم قزاق می باشد.زمان دقیق تولد

وفوت وی مشخص نیست.این طایفه دراواخر قرن 18واواسط قرن 19 با شکست کلموکهای مغول و

بیرون راندن ترکمن ها از شبه جزیره منقشلاق ،شهرتی به هم می ز ند.

(دانشنامه قزاقستان،123:1998)

طایفه آدای،دراعتراض به ضبط اموال و دارائیها ویکجانشین کردن اجباریشان در 1930 میلادی ،دست

به شورش می برند که با مشت آهنین دولت شوروی و کشتار هزاران نفر از آنها روبه رو می شوند

.درنتیجه این قیام ها در حدود60% جمعیت طایفه آدای براثر شورش و قحطی عمدی وکشتار روسها از

بین رفتند و قزاقهای باقیمانده این طایفه ، به کشورهای همجوار ازجمله ایران مهاجرت می نمایند.این

قزاق ها تنها یا به همراه عشیره و خانواده خود با گذر از خلیج قره بغاز و کناره دریای خزر از مرز حسن

قلی ترکمنستان،خودرابه ایران می رسانند.

اینان کناره دریا را برای مهاجرت خود انتخاب کرده بودند زیرا سواحل خزر تحت نفوذ دولت شوروی بوده

وتاحدودی امن تر از صحرا و استپهای ترکمنستان فعلی بود چرا که محیط بیابانی این مناطق باعث

شده بود بعضی از طوایف ترکمن درآن نواحی به طغیان وغارت کاروانها بپردازند.متاسفانه قزاقها درورود

به ایران جدای از غارت شدن انفاس واموالشان توسط ترکمن های شمال شرقی ایران ،برخی از آنها

نیز در طی مسیر دچار بیماریهای واگیردارکه درترکمن صحرا شیوع پیدا کرده بود، مبتلا شده و ازبین

می روند.درصد بسیارزیادی ازآنها نیز وقتی به حومه گرگان فعلی رسیدند براثر بیماریهای عفونی

مانند وبا و حصبه جان خودرا ازدست دادند.درکل حدود60%جمعیت قزاقهای مهاجر به ایران براثر

اتفاقات یادشده جان خودرا ازدست دادند. .(جمنی،4:2007)

قزاق ها ابتدا ازسوی ترکمنهابه عنوان" بلیش "یعنی دانا وکاربلد نام گرفتند.زیراآنان ماهرتر ازترکمنها

بوده ودر ساخت ارابه های چهارچرخه ودوچرخه که کمپرسی نام داشت  ونیزدرساخت آلاچیق وطاقار

وچمچه و حتی درآهنگری مردان کار بلد وکوشا بودند . زنان ومردان قزاق درکفاشی ،چارق دوزی ،

نمدمالی ،گل یقه سازی نیز استعداد فراوان ازخودنشان دادند.( میرزا زنجانی،37:1389)

قزاقهای مهاجر در ورود به سرزمین ایران اولین سکونت گاههای خودرادر روستاهای اطراف شهرهای

بندترکمن ،گرگان ونیز در اطراف گمیشا ن ،مانند سلاخ (بصیرآباد )وآتالمیش دایر نمودند.(جمنی3:2007)

آنها به تدریج وبا فراوانی کاردرشهرهای بندرترکمن ،گنبد و گرگان ، به این شهرها مهاجرت نموده و

محله های خاص خودراتشکیل دادند.قزاقهای بندرترکمن جز اولین محلات بندرترکمن می باشد و اولین

هسته منسجم وشهری قزاق های مهاجر به ایران در این شهر را به وجود مآورند. به نوعی قزاق های

یادشده درتوسعه شهری این شهر نیز سهیم شدندوبه دلیل وجود راه آهن تهران به بندرترکمن ،اغلب

قزاق ها به جهت فنی کاربودن دراین شهر مستقر می شوند.لازم است یادآوری کنیم که شهر گرگان

تاسال1339 شمسی هنوز دارای راه آهن نشده بود.     ( میرزا زنجانی،37:1389)

این قزاق ها دربدو ورود به شهرگرگان با قلعه وحصار این شهر مواجه می شوند.  درپایین حصار گرگان

نیز خندقی که خالی از آب بود، قرار داشت.وپذیرش اولیه از سوی مردمان گرگان برای آنان با سختی

هایی همراه می شود.آنان درگرگان نیز به زودی به عنوان مردمانی اهل فن وکاربلدپذیرفته می شوند

ودر ساخت بسیاری از ساختمانهای دولتی شهرگرگان مانند ساختمان بانک ملی ،شهرداری ،دادگستری

،هتل میامی ،شرکت دخانیات وبیمارستان 5آذرونیزبزرگراه گرگان به بهشهر مشارکت می نمایند

. (جمنی،1378 :4)درسال1936 مهندس اراز محمد آخوندکرپه به نیابت ازقزاقهای مهاجر به ایران ،

نامه هایی به دولت پهلوی نوشته و دراین نامه ها ازدولت شاهنشاهی ایران می خواهد دست از

بیگاری مردم قزاق کشیده شود.حاجی محمد شادکام نیز به این موضوع در اثرخوداشاره دارد.

(شادکام،1378 :20)اوبه شخص رضاخان وعده می دهدکه درازای دست برداشتن از بیگاری قوم قزاق،

مناطق نفت خیز گمیشان را به ایشان نشان خواهد داد. (اوتن شه،2007 :57)باپیش آمدن پایان رضاخان

پهلوی درسال1320 شمسی ،قزاقها نیز به خواسته آزادی خود دست یافته وبه تدریج فرزندان خودرابه

مدارس ایران می فرستند. آقایان بهمن خجسته،هوشنگ پیشاهنگ وکوروش دانشیار،ازجمله اولین

دانش آموختگان در ایران می باشند.آقای کوروش دانشیار جزو اولین کارمندان قزاق بود که به استخدام

اداره پست وتلگراف وتلفن درآمد.

درپی تحولات دهه بیست شمسی ایران و برآمدن محمدرضاشاه پهلوی ،قزاق های ایران به خواسته

های اجتماعی وسیاسی خود دست می یابند.آنان که اغلب دارای کارت تردد به ایران بودند اینک به

عنوان قزاق های ایرانی ،دارای هویت مشخص می گردند.قزاقها ازدهه 40 شمسی نیز به تدریج

دارای شناسنامه می گردند و دیگر مجبور نبودند برای مسافرت به شهرهای اطراف ازشهری به شهر

دیگر مجوز بگیرند. به تدریج این قوم بادستیابی به حقوق مدنی خود،اینک به راحتی درادارات ایران

استخدام می گردند.دراوایل دهه 50 شمسی چند نفر ازقزاقها در دانشگاههای معتبرکشورازجمله

تهران وتبریز پذیرفته می شوند. درمواردی آنان حتی به رتبه دادیاری دادگستری نیز ارتقا می یابند.

دادیار محمد ایستگلدی از قزاقهای قزاق محله جنوبی بندر ترکمن که فارغ التحصیل حقوق دانشگاه

تهران بود  دادیار دادگستری در منطقه گرگان ودشت گردید.

به علت مهاجر بودن وداشتن کارت پناهندگی تا اوایل دهه 40 شمسی،دردوره اصلاحات ارضی

زمینهای قزاقها مصادره شده بود ولی درسال 1348 شمسی به فرمان محمد رضا شاه پهلوی

زمینهای کشاورزی قزاقها به آن ها برگردانده شد.اگرچه زمینهای عودت داده شده به حاصلخیزی

زمین های سابق نبود،اما بازگرداندن زمین ها به قزاق های حوالی گرگان وبندر ترکمن درراستای

رعایت حقوق مدنی آنان امری مطلوب بود.آق ملا طالب العلم به نمایندگی از قزاق ها،تلاش کرد ،

ز مین های بازگردانده شده به ایشان جزو زمین های حاصلخیز باشد که در این امر توفیقی بدست آورد

وبه استان فارس تبعید گردید.

 

قزاق محله:

 

 

قزاق محله های گرگان وشهرهای اطراف که امروزه قزاق های ایرانی را درخود جای داده اند،به خوبی

قابل شناسایی ازجهت بافت ونیز نوع نژادانسانی است. مردمانی باچشمان کشیده وتنگ وقامت های

بلند که زنان با مشخصه های پوشاک خود به خوبی گویای این واقعیت اند که اینجا قزاق های ایرانی

با فرهنگ ،زبان و قواعد خاص خود ساکن اند. بیشتر مردان درکوچه وبه ویژه درکنار مسجد محله گردهم

می آیند.این محلات نه مانند گذشته های دور که درخارج از شهر ها قرار داشتند، اینک در دل شهرهای

گرگان ،گنبد وبندرترکمن واقع شده بودند ومردمان آن از هر ریشه ای دراین مکان ها زندگی آرامی را تجربه

می کردند.اگرچه امروزه اغلب قزاق ها با پیدایش کشور قزاقستان کنونی از ایران مهاجرت نموده واین

محلات شلوغی روزگاران گذشته خود راندارند،با این همه هنوز، قزاق محله های استان گلستان ،یادآور

تاریخ، هویت ،فرهنگ وادبیات خاص این قوم ایرانی است.این محلات به نوبه خود امروزه در توسعه

گردشگری استان سهم فراوان دارند ودر صورت ایجاد بازارچه و یا فضایی برای ارائه میراث فرهنگی این

قوم ،می توان بهره وری خوبی دراین زمینه را شاهد بود.دراستان گلستان 5 محله با نام "قزاق محله "

وجود دارد که درزیر به توصیف این محلات پرداخته می شود.

قزاق محله گرگان :

در گرگان دو محله قزاق نشین به نام های قزاق محله خیابان شهید بهشتی و قزاق محله خیابان همت

آباد جهاد مرکزی وجود دارد.ساکنین اصلی قزاق محله گرگان واقع در سه راه شهید بهشتی و شهرک

بهارستان فعلی است که سابقه ای هشتاد ساله دارد.سکونتگاه اولیه قزاق های گرگان نزدیک به

پادگان نظامی این شهر بوده که به دلایل متفاوت نظامی وامنیتی ،این سکونتگاه از جوار پادگان به محل

فعلی درکنار شهرک بهارستان جابه جا می شود. طبق آمارگیری سال 1388 شمسی ،تعداد جمعیت

قزاق محله خیابان شهید بهشتی ،حدود 300 خانوار و  قز اق محله همت آباد گرگان درحدود 150 خانوار

می باشد.(آمارگیری سال 88).ازدلایل وجود دومحله قزاق نشین در این شهر می توان به توسعه

جمعیتی قزاق محله شهید بهشتی اشاره نمودکه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران وبه جهت

افزایش جمعیت کوی قزاق محله اولیه ،در نزدیکی روستای خرگوش تپه  گرگان،قزاق محله جدیدی به

نام کوی "همت آباد" به وجود می آید. قزاق ها با تاسیس این کوی ونیز ساخت مسجد اهل سنت 

"خواجه احمد یسوی" به رونق این محله نیز می افزایند.امروزه این قزاق محله جدید در همسایگی

دانشگاه آزاد اسلامی گرگان قراردارد.

قزاق محله  بندرترکمن:

در شهر زیبای بندر ترکمن استان گلستان نیز مانند شهر گرگان دو محله قزاق نشین به نام های

قزاق محله شمالی وجنوبی وجود دارد. قزاق محله شمالی در شمال شرق شهر بنا شده واز غرب

به بلوار شهید آرخی،از شمال به خیابان ساحل 10 (خیابان شهید پاویز)،از شرق به خیابان امیرکبیر

واز جنوب به خیابان ساحل 6 ( خيابان امام اعظم ابو حنيفه ) محدود است .قزاق محله جنوبی درجنوب

شهر بندرترکمن ودرکنار ساختمان مخابرات ،که از طرف غرب به بلوار امام خمینی واز طرف شرق به

خیابان امیرکبیر می رسد.ازطرف شمال نیز از پاسداران چهارم شروع وبه پاسداران دهم (کارخانه جین

سابق)ختم می شود .از بناي این محلات بيش از 80 سال می گذرد و درطول زمان برخی از قزاقهای

ساکن آنها به گرگان وگنبد نقل مکان کرده اند.اکثریت جمعیت در این محله را قزاق ها تشکیل می دهند

ولی سایر قومیت ها از جمله تر کمن ها نیز دراین محلات سکونت دارند. درقزاق محله جنوبی،یک

کارخانه تولید ماشین آلات کارخانه آرد فعالیت می کند که متعلق به شخص قزاقی به نام آقای کرپه

است. تعداد جمعیت قزاق های بندر ترکمن نسبت به بقیه شهرهای استان مانند گرگان و گنبد بیشتر

ودرحدود 3000 نفر برآورد می شود.حدود 400 خانوار در قزاق محله شمالی ونزدیک به 150 خانوار

در قزاق محله جنوبی شهر بندر ترکمن ساکن می باشند. (آمارگیری 1388)

قزاق محله گنبد کاووس:

قزاق محله شهر گنبد تقریبا در بیرون شهر گنبد و در کنار رودخانه "گرگان رود" می باشد، به همین

جهت از طرف ترکمن ها به چای بویین(کنار رودخانه )معروف شده است.قزاق محله چای بویین را

می توان جزء محله های قدیمی گنبد نامید.درتاریخ شفاهی این منطقه ،هنوز هستند مردانی که به

تاریخچه شهر گنبد اشاره دارند و زمانی را به یاد دارند که گنبد قریه ای کوچک بوده که اطراف میدان

مرکزی امروزی  آن چند دهنه مغازه جدا ازهم وبه صورت پراکنده وجود داشت. این محل جایی برای

دادوستد ومعاملات کالا میان یموت ها ،گوکلانها و شاهرودی هایی بود که به محل وارد می شدند وپس

از معاملات انجام شده به روستا وشهرهای خود برمی گشتند.( یاقوتی ،29:1379) در سالهای 1374

تا 1380 شمسی به علت مهاجرت قزاق های ساکن گنبد به جمهوری قزاقستان، جمعیت قزاق های این

شهر نیز کاهش پیدا کرده وآرام آرام ترکمن ها جای آنها را دراین محله گرفتند. در حال حاضر جمعیت

قزاق های گنبد در حدود 150 خانوار می باشد و کمترین تعداد قزاق های استان گلستان در این شهر

   می باشد .

مطلب جالب توجه اینکه درآغاز شکل گیری محلاتی با نام قزاق محله ،پذیرش چندانی از طرف

ساکنین اولیه شهر برای آنان صورت نمی گر فت . به استناد مصاحبه های انجام شده بزرگان این

محلات اذعان می کردند که درگذشته به قزاق محله گرگان "بلیش محله" می گفتند که ازنظر

قزاق ها این عنوان بار منفی   تحقیر آمیز به حساب می آمد. با وقوع انقلاب اسلامی ایران وپیدایش

حس نوع دوستی شدید بین همه ایرانیان ،تلاش قزاق های گرگان و شهرهای دیگر استان دراین زمینه

هم کارساز شده  وعنوان رسمی"قزاق محله"  در تمامی محلات قزاق پذیرفته شد. باید اشاره گردد

که در قزاق محله گرگان  علاوه بر حضور قزاق هایی که از سرزمین های مادری خود یعنی قزاقستان

و آسیای مرکزی به ایران مهاجرت کرده بودند،قزاق های کشور افغانستان نیز حضوری فعال داشتند.

باشروع اشغال افغانستان توسط حکومت شوروی ،میلیون ها افغان کشور خودراترک وبه سایر کشورها

از جمله ایران پناهنده شدند.دراین بین قزاق های افغان که در استان های شمالی آن کشور سکونت

داشتند،به علت نزدیکی فرهنگ ،زبان ومذهب به شهرهایی چون گرگان ،گنبد وبندرترکمن مهاجرت

می کنندو بیشترین هسته سکونتی خودرا در شهر گرگان تشکیل می دهند.این مهاجران که جمعیت

آنان به حدود 15 هزار نفر می رسید،در سال 1372 شمسی همزمان با فراخوان وپذیرش قزاق های

سراسر دنیاتوسط کشور قزاقستان ،ازگرگان به مقصد شهرهای کشور مربوطه مهاجرت می کنند.

می توان امروزه به این امر اشاره کرد که رشدجمعیت در بین محلات قزاق نشین استان رشد منفی

است.ودلیل اصلی آن نیز بازگشت اغلب قزاق ها به سرزمین مادری خودشان می باشد.روزگاری

قزاق محله گرگان مملو از جمعیت فراوان وبازی کودکان درکوی وبرزن بود اما امروزه کوچه های

قزاق محله گرگان ،شاهد کمترین پویایی جمعیتی می باشد. نسل های سوم قزاق راغب تر

از دیگران دربازگشت به کشور قزاقستان اند اگر چه تعدادی نیز به جهت تفاوت فرهنگی پس ازمهاجرت

ازایران دوباره به سرزمین مادری خود یعنی ایران بازگشتند. .( فراغی،42:1383)

دین ، مذهب ومساجد قزاق های ایران:

قزاق ها مسلمانان سنی مذهب وپیرو مکتب حنفی هستند. وازحدود قرن هشتم میلادی اسلام را

فبول نمودند( آکینر ،378:1367) اولین تلاش های مسلمانان برای نفوذ به مناطق جنوبی قزاقستان

به قرن هشتم میلادی باز می گردد. (شیرازی ،93:1391)امروزه دین اسلام با فرهنگ قزاق ها عجین

گشته و همه چیز حتی در آداب ازدواج و مرگ ومیرآنان نیز تاثیر گذاشته است. قزاق ها عارفان شاخصی

در جهان اسلام را پرورش داده اند که معروفترین آنها "خواجه احمد یاسوی"  معروف به پیر ترکستان

می باشد.  احمد یاسوی از مشایخ  سده دوازدهم است که پیروانش اسلام را در سرتاسر دنیای

ترک زبان اشاعه دادند.آرامگاه یاسوی به صورت یکی از مقدس ترین زیارتگاه های آسیای میانه است

که نجبا وخان های اردوی میانه و کوچک قزاق را دراین مکان دفن می کردند. ( آکینر ،379:1367)این

تاثیرات روی آنان باعث گردیدقزاق ها  بلافاصله بعد ازمهاجرت به ایران اقدام به ساختن مساجد نمایند.

به گفته پیرمردان وریش سفیدان قزاق ،مهاجرت آنان ،هجرت به خاطر دین بود.قزاق های ایرانی فی الحال

8مسجد در استان دایر نمودند که 4 مسجد در بندرترکمن،2مسجد در گرگان و 2 مسجد درگنبد کاووس،در

فعالیت های عبادی واجتماعی وفرهنگی نقش بسزایی ایفا می کنند.

مساجدقزاق هادرگرگان:

دومسجد بزرگ امام اعظم ابوحنیفه ومسجد خواجه احمد یسوی دوعبادتگاه اصلی قزاق های گرگان

می باشد. ،مسجد ابوحنیفه در سال 1318 به همت قزاق های متدین ساخته شد.این مسجد تاکنون

سه بار تجدید بنا گردیده است. این مسجد درابتدا خانه ای کوچک بوده که حالت نمازخانه داشته است.ب

عدها با خریداری زمینهای اطراف ،مسجد وسعت پیدا کرده ودر سال1357 شمسی تجدید بنا می گردد.

مسجد ابوحنیفه ،محل تجمع اهل سنت فارغ از هر نژاد وزبان درشهرگرگان می باشد. وبه غیر از قزاقها،

اقوام ترکمن،بلوچ،افغانی ،فارس و..برای ادای نمازهای یومیه وجمعه به این مسجد مشرف می شوند

.پس از استان شدن گلستان به شهرستان گرگان،باتوجه به مهاجرت دیگر اقوام سنی مذهب به این

شهر، مسجدابوحنیفه نیز به دلیل کم بودن وسعت آن در سال1390 شمسی تجدید بنا گردید.درحال

حاظر این مسجد یکی از زیباتری مساجد استان گلستان می باشد ودر چهار طبقه و با یک گنبد سبز به

سبک مسجدالنبی ساخته شده است.

 مسجد دیگر قزاقها درگرگان مسجد خواجه احمدیسوی در قزاق محله همت آباد (جهاد مرکزی)

می باشد که به احترام عارف وشاعر بزرگ قرن دوازدهم میلادی قزاقها،این نام گذاشته شده است

.این مسجد بعدازانقلاب وکوچ عده ای از قزاقها به محله یاد شده و با اهدای زمین توسط اسکندر قزاق و

با حمایتهای مادی ومعنوی قزاق ها ساخته شده است.این مسجد ازنظر حجم وگنجایش بزرگترین

مسجد قوم قزاق در استان گلستان می باشد.

                         نمایی از مسجد ابوحنیفه قزاق محله گرگان بعد از تجدید بنا 1390

 

مساجدقزاق هادر بندرترکمن:

قزاقها درشهر بندرترکمن 4مسجد دارند که به نسبت مساوی در قزاق محله شمالی و جنوبی تقسیم

شده اند.در قزاق محله شمالی مساجد موحدین و بخارایی وجود دارد.مسجد بخارایی قدیمی ترین

مسجد قزاقهای ایران و نیز قدیمی ترین مسجد شهر بندر ترکمن نیز می باشد.این مسجد درسال

1312شمسیبنا گردید .در ابتدا با خشت و نی ساخته شده بود وحالت آلاچیق قزاقی داشت . اولین

نماز جمعه شهر بندر ترکمن دراین مسجدخوانده شده است.مسجد موحدین نیز چند سال بعد از

مسجد بخارایی ساخته شده ودر سالیان اخیر نیز به سبک مساجد عربی،یعنی به صورت تک مناره

،تجدید بنا گردیده است. در قزاق محله جنوبی بندرترکمن نیز دومسجد  به نام های مسجد ابوحنیفه

و مسجد سمرقند آخوند بلی[1] متعلق به قزاق ها وجود دارد .تاریخ دقیق ساخت این مسجد معلوم

نیست . مسجد ابوحنیفه،نیز یکی از مساجد مدرن وتجدید بنا شده قزاق ها می باشد که درسال

1389 در دو طبقه بازسازی گردیده است.امام این مسجد از روحانیون شناخته شده شهر بندرترکمن

وازقومیت قزاق می باشد که در حوزه علمیه مسجد جامع بندر ترکمن نیزتدریس می کند

مساجدقزاق هادرگنبدکاووس:

 قزاق ها دومسجد به نام های  مسجد رسول الله و مسجد امام اعظم برای عبادت درشهر گنبد

کاووس دارند. مسجد رسول الله در سال 1331 شمسی با اهدای زمین توسط آقای خدای بردی

ایستگلدی(پیشکار)ساخته   شده است.این مسجد جدیدا درحال تجدید بنا می باشد.مکان اولیه

  مسجد امام اعظم جدای از مکان فعلی آن بوده و به علت اختلافاتی که بین قزاق ها پیش می آید

درسال1346شمسی آقای امبت ایستگلدی با اهدای زمینی این مسجد را پایه گذاری می نماید.در

اوائل ساخت این بنا ،امام این مسجد آق ملا طالب العلم (بلی)رهبر قزاقهای ایران بود که به علت

مخالفت با شاه وگمارده وی درگرگان یعنی تیمسار مزین به استان فارس تبعید شد.این مسجد درسال

1386 شمسی بازسازی ودر دوطبقه ساخته شد.


، سمرقند آخوند ،یکی از روحانیون بانفوذقزاق بود که تحصیلات حوزوی خودرا درشهرهای بخارا وخیوه گذرانده بود.باپیدایش وتسلط رژیم کمونیستی و مخالفت کمونیستها با اسلام وی به ایران مهاجرت میکند ومبادرت به ساخت مسجدی دراین شهر می نماید.

 فرهنگ عمومی قزاق ها ی ایران:

حضور قزاق ها در ایران از جهات گوناگون برای فرهنگ ایرانی ارزشمند است.امروزه استان گلستان با

جای دادن این مردمان نجیب وآرام،مسئولیتی موثر در توسعه فرهنگی بین دوکشور را برعهده گرفته و

پس از سالیان دراز،پل ارتباطی ،فرهنگ ایرانی و فرهنگ ترکی قزاق ها شده است. امروزه نزدیک به

یک قرن است که قزاق ها در ایران حضور دارند و به همین اندازه نیز ایرانیان زیادی درکشور قزاقستان

حضور هویتی و فرهنگی دارند. دریک نگاه کلی فرهنگ عمومی قزاق ها متاثر از فرهنگ وتمدن ایرانی

در قرون گذشته است و به نوعی اسلام قزاق ها یک اسلام ایرانی است وشاهد این ادعا ،و اژگان

زیاد فارسی در فرهنگ ادبیاتی این کشور است. (سنایی،1378 :60)

در طول تاریخ قزاق ها کمترین ارتباط را با زبان فارسی در آسیای میانه و ماورالنهر داشتند و بیشترین

دلیل آن نیزاغلب کوچرو بودن این قوم بزرگ و نیز خالص بودن زبان ترکی قبچاقی آنان در محدوده

جغرافیایی خودشان بود. با این همه این جمهوری آرام آسیای مرکزی امروزی توانسته ایرانیان زیادی

رادرخود جای دهد.

درقزاقستان سه دسته ایرانی وجود دارد. عده ای که در استان چیمکنت واغلب در ترکستان جای

گرفته اند وبه نوعی نوادگان ایران از نسل های گذشته اند. دسته دوم آذری هایی که با حکومت

خشن استالین در محدوده استان جامبول جای گرفته اند که شهر مرکه نماد این تجمع است و دسته

سوم آنهایی که بعد ازجنگ جهانی دوم دراین کشور حضور یافته اند. (سنایی،1378 :15)  هم

ایرانیان کشور قزاقستان وهم قزاق های گلستان ایران امروزه نقش به سزایی در تبادل فرهنگی

،اقتصادی واجتماعی بین دو کشور را ایفا می کنند. وجود شهرهایی چون "اترار" ودانشگاههایی به

نام" فارابی" در قزاقستان تبادل فرهنگی را قوت می بخشد که امید است اقدامات مثبتی دراین زمینه

انجام شود. ترکستان که نماد دینی کشورقزاقستان در آیین اسلام می باشد باوجود مقبره خواجه

احمد یسوی که دنبال کننده طریقت وتصوف ایرانی در این سرزمین در قرن پنجم هجری قمری

می باشد،می تواند دراستمرار این تبادلات وتفاهمات فرهنگی زبان گویای ارتباطات بین دول باشد.

مطالب فوق گویای رفتارهای قزاق های ایرانی نیز هست.امروزه قزاق های استان گلستان تقریبا در

ترکیبی از فرهنگ زادبوم خود و فرهنگ ایرانی درشناورند.تحصیلات ،فرهنگ پوششی ،بازی های محلی

،اقتصاد و کسب وکار،بافت محلات ،خوراک وتغذیه ،اعیاد ملی ومذهبی ،زبان وحتی کفن ودفن مردگان

تابعی از نظربیان شده است.

 

فرهنگ پوشش ولباس های قزاق ها:

شاید بین جمهوری های شوروی سابق ،تنها جمهوری ای که امروزه زنان آن لباس های سنتی خود را

کنار گذارده وملبس به پوشش روسی شدند، قزاقستان باشد. (سنایی،1378 :109) این امر دربین

قزاق های ایرانی اتفاق نیفتاده وهنوز زنان ودختران قزاق لباس های سنتی خودرا به همراه دارند.

زنان میانسال و پیرزنان دستاری مانند عمامه که تمامی سروگردن را می پوشاند استفاده می کنند که

در زبان بومی خود به آن "بوراما" می گویند. هم اینک در بین قزاق ها ی استان میراثی به نام

"قزاق دوزی" وجود دارد که لباس های سنتی با زرق و برق سکه ها وزنجیر دوزی خود را می آراید و

به این دلیل که در بافت این پوشاک از ابریشم استفاده می شود،این نوع دوخت و دوز را "ژبک "یعنی

ابریشم می نامند. این نوع هنر در روی روسری ها یا "ژاولق " نیز دیده می شود واگر اختصاصا در روی

روسری این هنر به کار رفته باشد،این نوع دوخت را "المه" می نامند.(مصاحبه با خانم تنی)

درلباس های زنان قزاق انواع نقش و نگارها و وجود رنگ سفید دراین نوع پوشش ،خودرا بیشتر نمایان

می کند. "منجوق دوزی و ملیله دوزی" در پوشاک قزاق ها فراوان است. زنان قزاق که ازدواج می کنند

می بایست روسری سفید یا "آق ژاولق "به سر کنند واین نشان از متاهل بودن این زنان است.

عروس قزاق نیز لباس ویژه ای به نام "کلن کویلک" دارد که جلیقه ای مخصوص روی این لباس پوشیده

می شود که در زبان قزاقی به این جلیقه "کلن بشبت" می گویند. عروس  در بدو ورود به خانه شوهر

پالتویی از پوست سمور دوخته شده می پوشد که به نام "اشک" یا "ژاداقای" معروف است و کمربندی

از جنس ابریشم که طول آن گاها به سه متر می رسید به دور کمر می بندند که در ورود به خانه داماد ،

یک نفر از زنان هم طایفه داماد که "ژنگشه "نام دارد این کمربندرا باز می کند. (مصاحبه با خانم پیلتن)

لباس های گوناگونی برای کارهای متفاوت در بین زنان ومردان وجود دارد وبیشترین رنگ به کاررفته در

این لباس ها رنگ سفید،قرمز و صورتی می باشد که همراه با گل دوزی هایی تزیین شده اند.در برخی

از این لباس ها از نقوش های مختلف ازجمله شاخ حیوانات ویا نورخورشید ،استفاده می شود و این

طرح ها مخصوص قوم قزاق است. (مصاحبه با خانم تنی)

لباس اصلی مردان نیز "کویلک "می باشد وروپوش روی کویلک را "شاپان "می نامند.هرمردی به نسبت

سن ومقام اجتماعی خود ،انواع کلاه ها ر استفاده می کنندکه هریک اسم جداگانه ای دارند مانند

" تاقیا "که بیشتر برای نمازخواندن استفاده می شود و"شبکه "که خان ها و بزرگان قزاق به سر

می نمودند. مردی که به سفر حج رفته باشد دستاری به نام "صله" به سرمی بندد..

(مصاحبه با خانم تنی)

 

دنیای درونی قزاق ها:

 دریک نگاه کلی قزاق ها مردمی مسرور و شادی هستند که هیچ غم وماتمی را نمی شناسند.

(سنایی،1378 :142)مهمان ناخوانده ای که به خانه یک قزاق ایرانی نیز وارد می شود،اوراهم چون

مردان وزنان روزگاران قدیم خود در آسیای میانه ،بی آن که از او بپرسند ،پذیرایی می کنند.این رسم

در بین آنها به مهمان خدادادی "قودای قوناق "معروف است. در بین قزاق ها بیشتر غذاها از گوشت.

ولبنیات می باشد. آنها بیش از پنجاه نوع غذای گوشتی دارند . مهمترین وباارزش ترین نوع غذای

آن ها گوشت اسب می باشد و این گوشت را نمک سود کرده ودر روده گوسفند مانند کالباس قرار

می دهند که به آن "قازه" می گویند. "بورشا" ازگوشت گوساله و"جایا "ازگردن اسب برای افراد خاصی

تهیه می شود. (سنایی،1378 :77)

درمهمانی ها ،غذای مخصوصی پخته می شود که به آن "بس بارماق "می گویند که ازمقدار زیادی

گوشت گوسفند درست می شود.دراین نوع غذا شکمبه گوسفند را با ادویه جات و لپه و تیکه های

گوشت پر می کنند که  "بوژه "نام دارد. در" بس بارماق" گوسفند ذبح شده به سیزده قسمت تقسیم

می شود که بعد از پخته شدن این تیکه را درچند ظرف مخصوص می گذارند. توزیع غذا نیزرسم

خاصی دارد سر پخته شده گوسفند را به همراه مقدار زیادی گوشت در ظرفی گذاشته ودر جلوی

مسن ترین شخص مهمانی که به آن "آق ساقال "می گویند، قرا می دهند. وی نیز با برداشتن یک

چشم وگوش سر،گوسفند را به سمت راستی خود پیش کش میکند. (سنایی،1378 :78)

اگر همسایه ویا آشنایی به سفر دوری برود خانواده با پختن غذایی به نام "جول آیاق"وی را همراهی

می کند.دراعیاد خاص ازجمله نوروز نیز غذاهای خاصی مانندآشی به نام "ناوروز کوژه" پخته می شود و

پذیرایی های ویژه ای صورت می پذیرد. این آش ترکیبی از هفت نوع غذا ازجمله گوشت اسب و

گوساله می باشد.دراین ایام به ویژه درشب عید نوروز برای بخت گشایی دختران جوان استفاده

 از این غذا و پختن آن توسط دختران بیشتر می شود. دختران لذیذ ترین غذا را که ازگوشت اسب

تهیه شده و نمک سود نیز شده و با علاقه درست می شود که در زبان قزافی " سوقم " نام دارد را

برای مردان آینده خود با شورو شوق آماده می کنند و در این شبها آرزو می کنند تا شاید "خذر بابا"

یعنی حضرت خضر را ببیند و آرزوهایشان را برآورده نمایند (سنایی،1378 :64)

قزاق ایرانی درکل مردمانی شاد واهل مهمانی کردن می باشند و برای هرمفهوم زندگی خود

جشنی را تدارک می بیند. برای بچه دار شدن،پسردارشدن، در گهواره گذاشتن بچه، برای اولین

حمام کودک و... مراسم خاصی را انجام می دهد.

 برای بچه ای که تازه راه رفتن را می آموزد وتاتی تاتی کنان راه می رود رسم شاد "توساو کسو "

را به جا می آورند. این مراسم نخ سفید وسیاهی را که "آلاژب" نام دارد به پای کودک بسته وپس از

راه رفتن آن را می برند تا در آینده کودک بهتر راه برود. مراسم خاصی نیز وجود دارد که درحال حاضر

به علت محیط شهری کمتر اجرا می شود و آن مراسمی است که وقتی نوزاد به چهل روزگی برسد

دورگردن سگی بقچه ای که داخل آن تنقلات ، پول و شیرینی قراردارد آویزان می کنند وسگ را رها

می کنند و کودکان برای به دست گرفتن آن بقچه،سگ را دنبال می کنند. این رسم برای زدودن اخلاق

بد از کودک به کار می رود که به آن "ایت منز "گفته می شود.

عروسی ها نیز مراسم خاص خود را دارا می باشد .

با توجه به این که قزاق ها نمی توانند ازدواج فامیلی داشته باشند و برای آمیخته نشدن خون تا هفت

پشت وتیره ازدواج به با فامیل را جایز نمی دانند لذا امکان ندارد ازدواج دخترعمو وپسر عمو صورت

بگیرد.حتی امکان ازدواج دوفرد هم عشیره امکان پذیر نمی باشد. (سنایی،1378 :107) نکته قابل

توجه در عدم ازدواج فامیلی ،حفظ این سنت حتی در سال های اخیر می باشد.قزاق های آشنا به

طوایف وعشیره ها هرگز با یک هم عشیره خود ازدواج نمی کنند واگر دو شخص قزاقی که

عشیره های خود را نمی شناسند باید هفت پشت خود(نام هفت جد خود )را بلد باشند.در قزاقی

ضرب المثلی است که می گوید هر قزاق اصیل باید هفت جد خودرا بداند . ریش سفیدان پیش قراولان

مراسم پیوند وازدواج می باشند.فن خاصی درمراسم عروسی واین پیوندها وجود دارد .درصورت

پسندیده شدن عروس در روز خواستگاری توسط بزرگان وریش سفیدان طایفه،روز خاصی برای نامزدی

تعیین می شود که به آن "سوز کشرمگ" می گویند. دراین روز زنان مقداری طلا همراه با هدایایی

برای مادر عروس ومادربزرگ های پدری ومادری عروس ،به خانواده ایشان می دهند . در گذشته و نیز

در برخی موارد امروز نیز عقد کردن به مفهوم امروزی وجود نداشت و بیشتر زوج ها را نشان می کردند.

زوج جوان دردوران نامزدی حق دیدن یکدیگر را نداشتند. اگرچه این قاعده برای  نسل امروز قزاق های

ایران به علت عقدی که بلافاصله بعد از نامزدی می کنند،کمتر رعایت می شود. بعداز مراسم نامزد کنان

،خانواده داماد آماده دادن شیر بها و عقدکنان می شوند که به آن "قودالق" می گویند. درمراسم

" قودالق"،اغلب فامیل ها وهم طایفه ای ها دعوت می شوند. صبح زود مردان فامیل به سوی خانواده

عروس حرکت می کنند تا مبلغ پیشنهادی مهریه را به آنها بدهند وروز عروسی راتعیین نمایند.این

مبلغی که به عنوان مهریه به خانواده دختر می دهند."قالنگ مال" نام دارد. درقدیم دربین قزاق ها

مهریه دادن رسم نبوده است.. بعداز اتمام مراسم مردانه بعداز ظهر ،مراسم زنانه شروع می شود.زنان

به همراه طلاجات اهدایی خانواده داماد به عروس به همراه نصف جهیزیه ،به خانه عروس می روند. زنان

فامیل وهم عشیره ای خانواده عروس با نثار شاباش پول و پارچه وقند،به پیشواز مهمانان می روند.

مهمانان بعداز صرف چای وغذا ،هدایا وطلاهای اهدایی خودراپیشکش می نمایند وخانواده عروس  

با آویزان کردن لباس های اهدایی برای عروس ونشان دادن جهاز ولوازم ازدواج به همسایه ها و فامیل

پایان می پذیرد. (مصاحبه با خانم پیلتن)

جشن عروسی نیز دربین قزاق ها تجلی فرهنگ این قوم می باشد.تاچند وقت پیش مراسم عروسی

حدود یک هفته طول می کشید ولی به علت مشکلات شهر نشینی  این مراسم به دو روزو یا سه

روز کاهش یافته است.هر روزعروسی نام به خصوصی دارد. روزاول عروسی "نان "می باشد و تقریبا

مراسم زنانه می باشد .دراین روز زنان فامیل وهمسایه ها به کمک یکدیگر  غذای مخصوصی را می پزند

وازمهمانان پذیرایی می کنند که با خمیر وگوشت درست می شود وبه آن "یت" می گویند .همچنین

دراین روز شیرینی مخصوصی به نام" باورساق" نیز پخته می شود.این شیرینی فقط در جشن ها

وعروسی ها پخته می شود. روزدوم عروسی "کیوتوی " نامیده می شود.دراین روز مردان وریش

سفیدان به عروسی آمده وبعداز صرف چای وناهار،کمک های نقدی خودرادرکیسه ای می اندازند.

بعدازجمع آوری پول  ،زنان خانواده سفره ای پهن کرده تا بزرگان وریش سفیدان بعداز شمارش پول

  ،هدایای اهدایی به خانواده عروس را تعیین کنند.این هدایا که شامل قالیچه و پارچه هایی که با

پول نقد پیچیده شده اند.می باشد که به آن" کیت "می گویند. این هدایا برحسب،مقام خاندان و

دوری ونزدیکی نسبت به عروس ،با همدیگر فرق می کنند. برای رساندن این هدایا دونفر مامور

می شوند که نماینده خانواده داماد می باشند که به آن" قودا"می گویند .بعدازبدرقه قودا،که همراه

با شاباش وپخش شیرینی می باشد نوبت لباس پوشیدن داماد می رسد که به کمک عروسان طایفه

که به آن ها" ژنگه "می گویند،انجام می شود.

بعد از پوشیدن لباس داماد،وی پالتوی نیز به نام "شاپان "بردوش انداخته وبه سوی خانواده عروس

می رود. داماد یکی از خانه های فامیل را به عنوان اتراق گاه انتخاب می کند.به علت شلوغی وپذیرایی

خانواده عروس ازدیگر مهمانان،پذیرایی داماد برعهده یکی از عموها ویا برادران عروس می باشد.در

زمان های گذشته،روز بعد از اینکه داماد به خانه عروس حرکت می نمود خطبه عقد در خانه عموو یا

برادران عروس برگزار می شد. هم اینک بلافاصله بعداز عروسی،خطبه عقد خوانده می شود واین

مراسم دیگر اجرا نمی شود.

درشب دوم عروسی،فامیل های عروس که بیشتر عموها و پسرعموهای وی می باشند مراسم

شب نشینی را برگزار می کنند. این مراسم درقدیم با دوتارنوازی،که به آن درزبان قزاقی

"دومبرا "می گویند همراه بود. روز سوم عروسی،"کلن توی" نام دارد. دراین روز ،خانواده عروس

،دامادرا دعوت کرده وبا ناهاری ازوی پذیرایی می کنند. خانواده عروس، به غیر از داماد، بزرگان و

ریش سفیدان طایفه و شیخ روحانی ای را برای گفتن دعای خیر دعوت می کنند. بعداز خوردن

ناهار،روحانی قرآنی خوانده ودعایی را برای خوشبختی عروس وداماد می خواند. سپس بزرگ

طایفه باگفتن چند پند واندرز،زوج جوان را نصیحت می کند.بعد از اتمام مراسم،عروس همراه با مادر

خود وزنان فامیل به سوی خانه داماد رهسپار می شود.

لازم به ذکر است در این روز هیچ یک از مردان طایفه،حتی پدر عروس به خانه داماد نمی روند واین

فقط زنان طایفه وفامیل است که به این مراسم می روند.  بعد از آمدن عروس به خانه داماد،خانواده

داماد شروع به پخش شاباش می کنند.واز خانواده وزنان هم طایفه عروس پذیرایی می شود.بعداز

صرف ناهار،مراسم رو بازکنی شروع می شود که به آن" بت آشار" می گویند. تا قبل از این مراسم

،عروس روی خودرا با پارچه ای می پوشاند.شخصی با نواختن دوتار شروع به گفتن ترانه های محلی

می کند.این ترانه ها شامل احترام به برادران وپسرعموها،وبزرگان طایفه است.وشخص عروس موقع

گفته شدن ،این اسامی باید خم شده وتعظیم نماید.بعد از اتمام این اشعار،وی باچوبی روی عروس را

بازکرده وبه همه نشان می دهد.بعد از این مراسم،زنان خانواده داماد سفره ای پهن می کنند.تا

نوعروس برای مردان وبزرگان طایفه ،چای بریزد.آنان نیزپولی به عنوان هدیه به عروس می دهندکه به

آن "کورمدک" میگویند.

درکل ،عروس دربین قزاق ها نماد احترام وکاروتلاش می باشد .عروس باید وقتی زنان ومردان هم

طایفه شوهر خود را که بزرگتر از وی می باشند را ببیند باید باتعظیمی ،احترام خودرا نشان دهد.که

به این کار "سلم "  می گویند. (مصاحبه با خانم پیلتن)

طلاق دربین قزاق ها منفورو ممنوع می باشدودر یک ضرب المثل قزاقی ،دخترها باید به "آق ژاولق"

ازخانه پدری رفته و با کفن سفید ازخانه شوهر بیرون بیاید. (سنایی،1378 :107)

اغلب قزاق های ایران دربافت شهری ساکن اند و دراوایل سکونت خود در ایران زمین ،تحت تاثیر

معماری زادبوم خود ونیز معماری روس ها بودند،امارفته رفته ازخانه های شیروانی با سکوهای بزرگ

،کنده شده وبه خانه های دل باز ایرانی یا خانه باغ های ایرانی روی آوردند. اگرجه باتوسعه شهرهای

ایران دردهه های اخیر ،این قوم نیز درمبحث آپارتمان نشینی،اقداماتی را انجام داده اند،ولی با همه

این تغییرات وجود خانه های حیاط دار،از مشخصه های اصلی محلات قزاق نشین است. خانه

قزاق های بندرترکمن،تاحدودی با فرهنگ ترکمن آمیخته شده به گونه ای که اغلب خانه ها

بی حصار هستند . پس ازمهاجرت های دهه هفتاد شمسی به قزاقستان امروزه قزاق های ایران

،به تناسب اشتغال وحرفه خود در شهرهای ایران نیز پراکنده شده اند. بیشترین مقصد شهرهای

موردنظر قزاق های ایران ،شهرهای صنعتی وبازرگانی است، به طوری که امروزه قزاق های نخبه و

فعال در منطقه صنعتی عسلویه ،کرج ،صنایع چوب ساری ،ودر بنادر وکشتیرانی بندرعباس وبندر چاهبهار

متمرکز شده اند.

قزاق ها به جهت فنی بودن درکارهای صنعتی حضوری پویا دارند.با این همه قزاق های بندرترکمن

درکارهای کشاورزی وکشت گندم وجو و پنبه نیز فعال هستند. با وجود جمعیت بسیارکم قزاق ها

درایران ،شاهد برخی فعالیت های اقتصادی وصنعتی آنان نه درگرگان بلکه درسایر شهرهای ایران

نیز هستیم. مردانی چون آقای پیرامون ،ازمعدن کاران بزرگ بیرجند است که کارخانه ای نیز در

شهرک صنعتی بندرگز در صنعت کاشی کاری به راه انداخته است. بزرگترین عشیره قزاق ها ی

ایران ،عشیره" ایستگلدی" است که تمرکز آن ها در شهر بندرترکمن می باشد .عشیره "کدی" در

مقام دوم قرار دارد وهمه آن ها در شهر گرگان ساکن هستند. .

درگذشته بیشتر فرزندان قزاق ها ،در خانه های خود متولد می شدند واین روند تا قبل از انقلاب چون

سایر اقوام   ایران زمین ادامه داشت.با وقوع انقلاب اسلامی ایران ورفاه نسبی در حوزه بهداشت و

سلامت ،فرزندان قزاق ها نیز امروزه اغلب در بیمارستان دزیانی در گرگان وبیمارستان های سایر

شهرهای استان به دنیا می آیند.

به جهت رشد منفی جمعیت در بین قزاق ها،به نسبت سال های گذشته ،کوچه ها وخانه ها ازجهت

رفت و آمد بسیار خلوت شده است ومانند سابق بازی های محلی "ژومباق "و یا "آسیق "بازی در

این محیط ها صورت نمی پذیرد. هرروز خانواده های قزاق به سوی خانواده های هسته ای در

حرکتندو نسل جدید آن ها چندان پایبندی به رسومات گذشته از خود نشان نمی دهند. زوج های

جوان به محض شروع زندگی خود،از خانواده پدری جدا ودر خانه ای جدید به زندگیشان ادامه

می دهند. امروزه تمرکز جمعیت قزاق ها در قزاق محله همت آباد در گرگان ونیز در بندر ترکمن بیشتر

از سایر جاها به چشم می خورد.

نام های قوم قزاق درحین ورود به ایران وتا قبل ازدهه هفتادشمسی ، بیشتر نماد طبیعت ویا

جنگاوران و عشاق زادبوم خود را به همراه داشت. اینان به اختیار می توانستند هر اسمی را که

دلخواه ومورد علاقه شان بودرا انتخاب کنند .اسامی مانند آلاش ،آدای،آبای،توله گن،ژیبک،و...دراین

راستا به کار می رفت .اما امروزه علی رغم میل باطنی اکثر قزاق ها،از طرف ثبت احوال شهرهای ایران

،مجبورند در چارجوب های تعریف شده ،اسم فرزندان خودرا انتخاب نمایند.

جالب توجه است  هنوز نام کوچه و خیابان های قزاق نشین ایران نیز اغلب با شماره وبدون اسم

ونام شخص یا شخصیت شاخص می باشد. بیشترین تفریح هنری قزاق های ایرانی،"آیتس" یا

مشاعره است که اغلب در عروسی ها ،مراسم های خاص و مهمانی ها اجرا می شود.

دختران وپسران جوان به همراه دوتاری که نواخته می شود شروع به شعر خوانی فی البداهه

می کنند واین رویه تا جایی ادامه دارد که یک نفر برنده از این مشاعره بیرون بیاید.آیتس در حال حاضر

کمتر اجرا می شود.نواختن دوتار قزاقی یعنی "دومبرا "،در این مراسم  و نیز در عروسی ها به ویژه

  زمان رو بازکردن عروس اجرا می شود. (مصاحبه با خانم پیلتن)

نواختن قوبیز وسایر آلات موسیقی نیز در بین آن ها مرسوم است ومردان پرآوازه در حوزه موسیقی از

جمله در شهر بندرترکمن از بین آنان به پا خاسته است .تا این لحظه هنوز در هیچ جشنواره فرهنگی

و هنری ،نوایی خاص از قزاق های ایران  شنیده نشده است. برای هرفصل دربین قزاق ها،نوایی

خاص وجود دارد. در"کوکدم "یعنی بهار وبه فراخور نوروز  نام های هنری خاصی دارند. درسه فصل

دیگر یعنی "ژاز"،"کوز و"قس "نیز به نسبت جشن های بومی خود،فعالیت های فرهنگی وهنری خودرا

به جا می آورند.

امروزه گواینکه بیشتر این برنامه ها داخلی و کمتر به بیرون عرضه می گردد. دوعید قربان وفطر برای

این قوم ازجهت دینی بسیار جالب توجه و آموزنده است.در این دوعید قزاق ها به دیداراقوام وبستگان

خود می روند. آنان در این روز سفره های درازی پهن می کنند که از آجیل و میوه وشیرینی های محلی

پر شده است.تازه دامادان با دوستان خود به دیدار خانواده همسر خود می روند.وعید را تبریک

می گویند. اگرچه عید نوروز در کشور قزاقستان امروزه ،به دلایل متفاوت ازجمله محدودیت

کمونیست ها ،تبدیل به یک جشن خیابانی شده است،اما نوروز قزاق های ایران عید خاصی است.

دراین روزها خانواده ها به خانه نوعروسان خود که تازه نامزد شده اند می روند وهمراه باخود حلقه

وانگشتر طلا و شیرنی جات به خانواده نامزد پسرشان می دهند و سال نورا تبریک گفته و برای آن ها

دعای خیر می نمایند. کسانی که دراین روزها متولد بشوند اسامی" ناوروز"،را می گذارند که همان

لفظ نوروز به زبان قزاقی است. (مصاحبه با خانم پیلتن)

 قزاق ها مردمی همراه با سروده های محلی ،موسیقی وغذاهای خوب ومقوی هستند و

خصیصه های هویتی آنان به نوعی کلی در این مقولات تعریف می شود.با این همه در از دست دادن

یاری ویا عزیزی، مراسم های خاص خودرادنبال می کنند.

گورستان قزاق های گرگان واطراف آن در قبل ازانقلاب ،اطراف امامزاده عبدالله ودر محل فعلی پارک

جوادیه بود که امروزه جز مزار یک شهید قزاق چیزی از آن باقی نمانده است. هنوز خاطره" آق بوبک

و قایوب بگی" در نزد قزاق های ایران و قزاقستان طنین انداز است وبه احتمال زیاد مدفن آق بوبک

در همین گورستان مورد اشاره در شرق امام زاده عبدالله باشد. در بعداز انقلاب یعنی از سال 62

شمسی به بعد قزاق های گرگان مردگان خود را در آق قلا ودر قبرستان های قوش تپه وبهاالدین

دفن می کنند. .(مصاحبه با آقای شادکام)

 

تحصیلات وآموزش دانشگاهی:

باوقوع انقلاب اسلامی وافزایش دانشگاه ها،تعداد تحصیل کرده های دانشگاهی  قزاقها نیز افزایش

یاقته  وچندین برابر به نسبت قبل از انقلاب گردید.دراین سالها قزاق ها به رتبه های استادی نیز ارتقا

یافتند.درحال حاضر چندین پزشک مشغول به طبابت هستند که از جمله ایشان  خانم دکتر ماتیاز پاویز،

آقای دکتر کاظم جناغی،آقای دکتر مهردادچالاک(متخصص)،آقای دکتر اله برن مایل بای وآقای دکتر

نوربردی بکه(بگی) می باشند. چندین استاد دانشگاه نیز دربین قزاق ها وجود دارد که می توان به  آقای

دکتر آلاش آرمند(دکتری ریاضی محض)، آقای دکتر عبدالله چمنی (دکتری فیزیک هسته ای )، آقای

دکتر مصطفی ایستگلدی(دکتری جغرافیای شهری،آقای مهندس عبدالله چمنی(استاد کشاورزی)و

خانم مهندس فهیمه پایمرد (استاد زمین شناسی) اشاره کرد.

درحال حاضر بنا برآمارگیری سال 1388 حدود20% قزاقها تحصیلات دانشگاهی بالای دیپلم داشته

که بسیاری از آنان نیز تحصیلات تکمیلی ،کارشناسی ارشد ودکتری دارند.

شهداوایثارگران قوم قزاق:

وقوع انقلاب اسلامی ایران همراه با گشایش و برکت برای قزاق ها بود.بلافاصله بعد از انقلاب به علت

تبعیض رژیم گذشته ،محل سکونت قزاق ها که به بلیش محله معروف بود به علت بار تحقیری که در

دوران پهلوی داشت نام های آن به کوی قزاق محله تغییر یافت.جهاد سازندگی با احداث کلاس نهضت

سوادآموزی و غسال خانه در مساجد وآسفالت خیابان ها وکوچه های قزاق محله ،قزاق ها را از توسعه

نیافتگی وعقب ماندگی محلات مسکونی  خود بیرون آوردند. باوقوع جنگ تحمیلی درسال 1359، قزاقها

نیز به   جبهه های جنگ سرازیر شدند که ماحصل آن تقدیم 4 شهید ونزدیک به 40 جانباز و یک آزاده

وچند صد نفر رزمنده به انقلاب ومیهن اسلامی می باشد.درتاریخ 9خرداد ماه 1392 اولین یادواره

شهدای قزاق به همت بنیاد حفظ ونشر آثار دفاع مقدس و بنیاد شهید استان در سالن مطهری

دانشگاه منابع طبیعی گرگان برگزار شد.

 

مهاجرت قزاق ها و قزاق های افغانستانی ایران به قزاقستان:

 چنانچه اشاره گردید هم زمان با شروع جنگ تحمیلی در افغانستان نیز اشغال سرزمینشان به دست

دولت سوسیالیستی شوروی میلیون ها افغان با ترک کشورشان به ایران پناهنده شدند.دراین اثنا

چند هزار نفر از قزاق های افغانستان شهرهای ایرانی که اقلیت قزا ق درآن ساکن بود ، وارد گشتند.

به علت نزدیکی فرهنگ و زبان و مذهب ،این مهاجران دربین هم قومان خود احساس راحتی

می نمودند.این مهاجران،که جمعیت آنها نزدیک به 15 هزار نفر بود. درسال 1372همزمان با استقلال

جمهوری قزاقستان ،به تدریج به آن کشور مهاجرت نمودند.

 بعضی ازقزاق های ایرانی نیز مانند برادران هم نژاد افغانی خود در سال های 74 و75 شمسی مهاجرت

خود را به قزاقستان آغاز نمودند. درحدود یکصد خانوار ،پس از استقلال جمهوری تازه استقلال یافته

قزاقستان،مبادرت به بازگشت به وطن اجدادی خود نموده اند.هر سال نزدیک به حدود 20 خانوار به

قزاقستان مهاجرت می کنند که رشد جمعیت را در بین قزاق های ایرانی منفی نموده است.در حال حاظر

حدود پنج هزار قزاق در شهرهای گنبد کاووس ،بندرترکمن وگرگان زندگی می کنند.. (شادکام،1378 :8)

 نویسندگان:

طائف بگی کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی مالی

حسین قلندری دانشجوی دکتری تاریخ

منابع فارسی:

1- آکینر، شیرین. اقوام مسلمان اتخادشوروی. تهران،  1367 .

2- ابوالحسنی،صالح .جمهوری قزاقستان.تهران :انتشارات وزارت امور خارجه، 1376 .

3- سنایی، مهدی. ره آورد ماورالنهر(سیری در تاریخ ،آیین های قومی و فرهنگ مردم قزاق وقرقیز).تهران:انتشارات الهدی، 1378.

4- شادکام،حاجی محمد. نگاهی به تاریخ قوم قزاق.گرگان:انتشارات فراغی،1378.

5- شیرازی،محمدرضا ومحمد جعفری. قزاقستان.گرگان:انتشارات نوروزی،1391.

6- طبری ،احسان .شناخت وسنجش مارکسیسم.تهران:انتشارات امیرکبیر،1368.

7- کوپریلی،محمد  فواد  .صوفیان نخستین درادبیات ترک.تهران:انتشارات انجمن آثار ومفاخر اجتماعی ، 1385.

8- لاپیدوس،ایرام .تاریخ جوامع اسلامی.تهران:انتشارات اطلاعات،1387.

9-یاقوتی ،حسین.مقدمه ای بر فاصله اجتماعی ترکمن ها و غیر ترکمن ها.گنبد:انتشارات حاجی طلایی،1379.

10-عامریان، حمید. شناخت فرهنگ و اقوام ایران زمین.جهاد دانشگاهی،  1393.

11- سنایی، مهدی.رهآورد ماوراالنهر.انتشارات بین المللی الهدی،1387.

12-گروسه،رنه.امپراطوری صحرانوردان.انتشارا ت علمی و فرهنگی ،1379.

مقاله:

1- میرزازنجانی،عبدالله."ازنهضت جنگل تاگمیشان وگنبد کاووس"،مجله فراغی،ش37.بهار1389.ص 37.

منابع خارجی:

     «Қазақстан»: Ұлттық энцклопедия / Бас редактор Ә. Нысанбаев -1 Алматы «Қазақ   энциклопедиясы» Бас редакциясы, 1998 ISBN 5-89800-123-9

 

-2көшбайұлы, отыншы,(2007), дала данасы: алматы     

3-   балқаев , сұлтан,(2005) оэық ойлы ораэмағмбет: алматы

 

مصاحبه ها:

1- شادکام،حاجی محمد،وکیل پایه یک دادگستری و پژوهشگر قوم قزاق،قزاق محله همت آباد گرگان،جمعه،ساعت:20:30 1393

2- تنی،نرگس،استاد ومدرس قزاق دوزیوآشنا به پوشاک قوم قزاق،قزاق محله بهشت 17 گرگان،شنبه،ساعت:22:30 1393

3- پیلتن،بالچرن،خانه دار وآشنا به آداب ورسوم قوم قزاق،قزاق محله بهشت 19گرگان،شنبه،ساعت:9:30 1393

4- چولاک،بهمن،دبیر ادبیات وکارشناس ارشد زبان قارسی،قزاق محله شمالی،پنج شنبه، ساعت: 10:30

5- بکه ،نوربردی،دکتر داروسازو آشنا به مساجد قزاق ها،قزاق محله چای بویین گنبد کاووس،جمعه، ساعت19:30

منبع:http://kazalash.blogfa.com/