روزگار قالیبافان نمیچرخد. ایسنا
وی کارش را دوست دارد و نمیتواند از آن دست بکشد. او معتقد است: 20 سال است که بافنده برای من فرش بافته است حال چطور وجدانم اجازه میدهد که بگویم نبافند، آن ها باید چه بکنند، بافندههایم از قشر محروم روستایی هستند، چطور باید مخارج زندگی خود را تامین کنند. گاهی اوقات که بافنده میآید تا دستمزد خود را بگیرد و من پولی ندارم، میگویم فردا بیا، مینشیند و گریه میکند، اگر دستمزدش داده نشود تا غروب هم مینشیند. خوب روزگارش فقط از این طریق می چرخد. در گذشته که دستمزد بالا بود وضعیت زندگی بافندههایم خیلی خوب بود، حتی آنها توانستند خانه نیز بخرند اما حالا به علت رکود در بازار فرش دستمزدها نیز پایین آمده است و زمانی که قرار است فرش را 6 ماهه ببافند این مدت به هشت تا 9 ماه نیز طول می کشد.
وی ادامه داد: آنها دلخوشی برای بافت فرش ندارند و با این دست مزدها زندگیشان نمیچرخد و الان که فصل برداشت پیاز است به مزارع برای کارگری رفتهاند. با کارگری در مزارع روزی حداقل 40 تا 50 هزار تومان عایدشان می شود این درحالیست که دستمزد قالیبافی 10 تا 15 هزار تومان در یک روز است.
ایزانلو بیان کرد: 90 درصد از فرشهایم صادراتی است و باید دولت برای حمایت از ما تدابیری بیندیشد تا بتوانیم کارگاهها را سرپا نگه داریم اما حمایت مسولان تاکنون فقط در حد حرف بوده است. باید عمل در کار باشد. ما زحمت میکشیم اما تمامی زحمتهای ما هدر میرود. همانند انسانهای مرده هستیم و فقط یک هیکل از ما باقیمانده است. در گذشته تاجرهای داخلی، آلمانی و عرب برای سفارش فرش به کارگاهام مراجعه میکردند اما دیگر خبری از آنها نیست.
جباری یکی از بافنده های فرش که از حمایت نکردن بیمه از قالیبافان گلایه دارد، اظهار کرد: قالی بافان باید در آتش عدهای که به دروغ خود را قالیباف جا زدند و بیمه شدند، بسوزند و بیمه نشوند. از طرف دیگر رکود بازار فرش سبب شده تا گاهی اوقات سفارشی برای قبول فرش حتی با این دستمزدهای اندک وجود ندارد و گاهی اوقات باید با گریه و زاری سفارش بگیریم. تعداد زیادی از قالیبافان کار را رها کردهاند و بر سر ساختمانها و یا در مزارع کشاورزی کار میکنند.