تحلیل یک شعر از قربان دُردی ذلیلی
اینک ترجمه و تحلیل یکی از اشعار شاعر تقدیم خوانندگان عزیز می شود . یادآور می شود این شعر از کتاب : [ ذلیلی . سایلانان اثرلر . به کوشش محمد جوما هؤوز گلدی یف و غوربان دردی گلدی یف . انتشارات ترکمنستان . عشق آباد . 1982 . ص 141 ] نقل می شود.
ياغشئ-دا بير، پيس-ده بير
ياغشئ غادرئن ياغشئ بيلر آنگلان لار // فهيمان قدر خوبان نيک دانند
آنگلامازا ياغشئ-دا بير، پيس-ده بير// نزد نافهمان چه خوب و چه بد
گؤوهر غادرئن بيلر گؤوهر شئناس لار// قدر گوهر گوهری داند
چوُپان لارا گؤوهر-ده بير، پيس-ده بير.// نزد چوپان چه گوهر چه مس.
*******************************
دوُست دوُستدان غالماسا کؤنگلی خوُش بوُلار// دوستان به مهر دوستان دلخوش اند
غالسا کؤنگوٌل آيری دوٌشر، داش بوُلار// کدورت بين دوستان جدايي افکند
بيلمزلره بو بير موٌشگيل ايش بوُلار// نزد نادان اين، امری مشکل است
بيلن لره سامان-دا بير، خاس-دا بير.// نزد دانا چه کاه و چه خس.
***********************************
کمه ليپ خايئرلار، کؤپه ليپ شرلر// خير و احسان کم شده، شرّ و بدی افزون شده
بت ايش لر ست بوُلوپ، آرتئپدئر زوُرلار// اعمال بد رايج شده، ظلم و ستم افزون شده
دوٌنيأ زلزله سين اشيتمز کرلر// کران نشنوند غوغای جهان
کؤر پاخئرا تاباق-دا بير، تاس-دا بير.// نزد کوران چه لگن چه ديس.
**********************************************
عالئم لار سؤزوٌنه غولاق سالمازلار// گوش نسپارند به سخن عالمان
پاخئر-پوخارالار گؤزه ايلمزلر// بچشم نمی آيد رنج فقيران
سؤزلأرلر يالانئ، چئنئ بيلمزلر// کذب گويند و بيگانه با حرفِ حق
آنئنگ اوٌچين يالان-دا بير، راس-دا بير. // نزد آنان چه کذب و چه راست.
*************************************
ذليلی ديير؛ بيلمن نيچيک حاساپدئر// ذليلی ندانم از چه رو
بوغالئپ دئر آصلئ غورجی گراپ دئر؟// .................................... ؟
زامانا چپبه دير، اييام ارداپ دئر// زمانه باژگونه است و دور در گذر
بو اييامدا عام-دا بيردير، خاص-دا بير.// در اين دورِ[درگذر] چه عام و چه خاص.
تحلیل شعر
ساخت بیرونی شعر
ساختمان شعر از پنج بند تشکیل شده است . مطابق قاعده ی مرسوم فرم غُوشوق، هر بند مرکّب از چهار سطر [مصراع] است که در بند اول سطرهای دوم و چهارم با واسطه ی کلمات پیس و میس هم قافیه اند . بندهای دوم تا پنجم [بند پایانی ] ضمن برخورداری از قافیه ی داخلی ، هر یک در سطرهای چهارم خود به تبعیت از قافیه های مقدم – پیس و میس – در بند اول ، با تکرار حروف رویّ ( س.ص ) قافیه می پذیرند. مثل خاس [ خس فارسی ] . تاس . راس [ راست فارسی ] و خاص. وزن شعر، وزن رایج یازده هجایی است که در شعر کلاسیک ترکمن بیشترین مورد استفاده را دارد .
به لحاظ " صحیح " بودن صورت کُلّی ، چهار بند شعر سالم بوده فقط در بند پایانی – پنجم – سطر دوم به دلیل نامفهوم بودن کلمات مخدوش است که در ترجمه نیز، سطر، خالی گذاشته شد.
ساخت درونی شعر
بلحاظ موضوعی ، شعر مضمونی اجتماعی دارد . و مفاهیم ارزشی جاری در جامعه ی انسانی مثل خوبی و بدی . کذب و حق و موضوعات مرتبط دیگر مثل اقشار اجتماعی ، دانایی و جهالت . رفتارهای پسندیده و ناپسند را با بیانی هنرمندانه و با نگاهی نقّادانه در قالب شعر می ریزد. و در بند پایانی نتیجه می گیرد که زمانه باژگونه است و به دلیل این باژگونه گی و جابجایی نظام ارزشی حاکم بر جامعه ، جایگاه ها مخدوش و نوعی نابسامانی اخلاقی در جامعه حاکم شده است . شاعر به واسطه ی این شعر ، تصویری یأس آور و تاریک از شرائط اجتماعی جامعه ی خود ارائه می دهد .
بنظر می رسد تضاد اصلی در شعر بین دو مفهوم " دانایی " و " جهالت " است . شاعر تقابل این دو وجه را در محیط زیستی خود و در ارتباط با ارزش های اخلاقی رایج در جامعه ی ترکمن آن زمان به تصویر می کشد و در قالب شعر بیان می کند . شاعر برای کامل کردن تصویر خود از جهان پیرامون و قواعد اخلاقی جاری در آن از عناصر انسانی زیر که بازیگران اصلی صحنه – تو بخوان زمانه – اند بهره می گیرد .:
- دانایان که شاعر خود نیز در این صف قرار دارد و در شعر با عناوینی چون ( آنگلان لار – فهیمان ) . ( بیلن لر – آگاهان ) ( گؤوهر شئناس لار – گوهریان ) و ( عالئم لار – عالِمان ) . معرفی شده اند . این گروه از دید شاعر در اقلیّت اند و با اینکه سره را از ناسره و صحیح را از ناصحیح و خوب را از بد تمییز می دهند و به ارزش های اجتماعی و اخلاقی پایبندی داشته سعی در ترویج آنها در بین مردم دارند امّا در اقلیّت اند و سخنان ناصحانه ی آنان را گوش شنوایی نیست .
- جاهلان
بنظر شاعر وجهی از جامعه را عوام و توده جاهل و صفت غالب آنانرا جهالت و نادانی تشکیل می دهد . شاعر این گروه را در شعر خود با مفاهیمی چون : ( آنگلامازلار – نافهمان ) . ( چُوپان – مجازاً شخص بی سواد و جاهل ) و ( بیلمزلر – نادانان ) معرفی می کند .
- توده ی مردم
که همچون کوران و کران بی خبر از زلزله ی دنیا- کنایه از بروز تحوّلاتو تغییرات این جهانی – می زیند و به حساب نمی آیند . از جهالت اینان است که اخلاقیات ناپسند و مذموم و ظلم و جور در جامعه افزون می شود. آنها با بی توجّهی به اندرز و نصایح عالِمان از حقیقت غافلند و به دروغ و کذب تمایل دارند.لذاست که در میان اجتماع و در نظر این مردم، خوب و بد ، گوهر و مس . لگن و دیس . راست و دروغ . عام و خاص هر دو یکسان اند و مردم متوجه تفاوت ارزش آنها نیستند .
شاعر در بند پایانی ، درمانده و حیران از واقعیت تلخ جاری در جامعه ، از حقیقت و چرایی آن می پرسد و البته در ارائه پاسخ ناتوان است . شعر از نگاه و زاویه دید یک عنصر آگاه که حداقل متوجّه تحوّلات جاری در جامعه است و نگران زائل شدن ارزش های اخلاقی است سروده شده و در مجموع ، تنهایی شاعر را در هجوم بی امان و غلبه ی جریان جهالت و تبعات آن به خوبی به تصویر می کشد . تصویری دردناک از تنهایی و حیرانی شاعر در میان توده ی مردم و نظام ارزشی بهم ریخته ی حاکم بر جامعه .
تکمله :
بنظر می رسد شاعر دلیل این بهم ریخته گی نظام ارزشی جامعه را در نبود "آموزش" و "علم آموزی" می داند . زیرا که در جایی دیگر و شعر " دنگ بولار " می سراید :
- ۆنار منت لر اوسسادی کؤپ گورمه سه// اگر پیشه وران از محضر استاد بهره ی فراوان نبرند
زن گؤرِلدِه ، غئزلار ادپ گؤرمه سه // اگر زن الگوی نیک و دختران ادب نیاموزند
ییگیت اُوغلان لئفدا مکدپ گؤرمه سه // و اگر جوانان در طفولیت به مکتب نروند
سؤزلأن سؤزی ادن ایشی لنگ بُولار // سخنانشان خام و اعمالشان ناقص بُوَد
(همان ص 132)
و در این بند به صراحت، به اعتقاد خود مبنی بر لزوم آموزش و تعلیم ادب برای همه ی اقشار اجتماعی تأکید دارد . محتمل است به دلیل رسیدن به این " معرفت " است که در جهت آگاهی بخشی به مردم و اجتماع ، خود را مسئول و متعهد می داند و با ایمان راسخ و اعتماد بنفس محکم می سراید :
ذلیلی سؤزله گین هر نه بیله نینگ // ذلیل بیان کن هر آنچه دانی
تیلینگده بُولماسئن غئبات – یالانئنگ // زبانت را نگهدار از غیبت و کذب
اولی ایلینیگ آدئنا عاشئق بُولانئنگ // آنکه عشق ملتی بزرگ را به سر دارد
دونیا اۆچین یۆره گینده غام بُولماز // در دلش غم نان و دنیا نباشد .
(همان ص 121)
آنادردی عنصری – 20/08/1393
منبع:http://gulsahra.com/