زندگي و شخصّيت محمود كاشغري تألیف: رشاد گنج محبوبه هریسچیان
كاشغري در مبحث زبان تركي و لهجههای مختلف آن، به اصل و نسب خود اشاره كرده، مينويسد:[4] «پدران ما كه امير بودند به اسم «خمير» معروف شدهاند، چون تلفّظ امير براي اوغوزها مشكل است الف را تبديل به «خ» كردهاند. پدر ما ممالك ترك را از دست پسران سامان (سامانيان) گرفته است. او مشهور به (خمير تكين)[5] بود». از اين گفته معلوم ميشود، بيگهاي قراخاني كه ممالك تركنشين ماوراءالنّهر را فتح كرده بودند، با اوغوزها در تعامل بودهاند...
بعضي از دانشمندان او را منسوب به اشراف ترك میدانند. «پريتساك» وی را از خاندان قراخاني ميداند[6] ولي نظر او را نميتوان كاملاً صحیح دانست. زيرا كاشغري چنانكه پيشتر ذكر گردید، به جاي پدرم، لفظ پدرانمان را بكار برده و از ذكر عناوين و القاب آنان خودداري نموده است.
كاشغري مدّت زماني در معيّت امير قوموق بوده است كه در كتاب خود به اين موضوع اشاره كرده است[7] او با سياحت در مناطق زندگی اقوام؛ تركمن، اوغوز، قرقيز، يغما، تخسي و چگل زندگی و فرهنگ آنها را از نزديك مشاهده نموده و لهجههاي[8] آنان را آموخته است. وی علاوه بر كاشغر مناطق نارين، تالاس، چو و شاخههاي رودخانهی ايلي و ايسيق گؤل و فرغانه را نیز سیاحت نموده و آگاهیهای بسیاري را جمعآوری و ثبت نموده است.[9] کاشغری در ميان قارلوقها نیز بوده[10] و لهجهی آنها را نیز آموخته است. بعضی از محقّقين معتقدند، عدّهای از اهالي كاشغر كه احتمالاً محمود كاشغري نيز در ميان آنها بوده در معيّت «تركن خاتون»- زن ملكشاه سلجوقی به بغداد ميآيند.[11] كه در اين صورت نيز دربارهی تاريخ ازدواج ملكشاه[12] و زمان نوشته شدن ديوان كه در سال 1072 (میلادی) بوده بين پريتساك و ديگر محقّقين، اختلاف نظر وجود دارد. قدر مسلّم آن است كه كاشغري، تربيت يافتهی كاشغر و بالاساغون است که این دو شهر از شهرهاي متمدّن اسلام- ترك میباشند. کاشغری زبان عربي را از علماي بلاد ترك آموخته بود و كتاب خود را نیز به همين زبان تحریر کرد. كاشغري قصد داشت تا برابري زبان تركي و عربي را ثابت نمايد. او مينويسد: «اقوام، ولايات و زبان و خصوصيّات تركان را جزء بجزء بررسي نمودم و آداب و سنن هر طايفه را بطور كامل شناختم». كاشغري در مورد زبان اقوام «قاي» و «باشقورت» و ولاياتي مانند بلغار، سُوار، پچنق و يابقو، قرقيز و ترکان منطقهی اورخون كه دور از كاشغر و بالاساغون بودهاند، يا نمونهاي تقدیم ننموده و یا به مثالهاي اندكي اکفتا نموده است. به همين دلیل در مورد اويغورهاي بودايي و اقوام ترک غیر مسلمان نیز چنین کرده است.
كاشغري در آغاز اثر خود مينويسد: «من طلوع دولت خورشيد الهي را به برج ترك و مدار گردش آن را در آسمان ممالك ترك ديدم. خدا خاقانها را از ميان آنها برگزيد و دوستدارانشان را از پايمال شدن در زير پاي دشمنان محافظت نمود.»
وی دربارهی نام «ترك» احاديثي از زبان امام شيخ حسين خلفاوغلي آورده است كه مرجع آن، كتاب علائم آخرالزّمان «شيخ ابوبكر المفيدي» ميباشد. المفيدي در اين كتاب از زبان پيغمبر آورده است: «خدای تبارک و تعالی فرموده است «مرا لشكري هست كه به ايشان نام ترك داده و در شرق سكونت دادم، بر هر قوم كه غضب كنم، تركها را بر ايشان، مسلّط گردانم»... و تركها را در زيبايي، شيريني، ادب و جوانمردي ميستايد. او با ذكر يك حديث از محدّثيني چون «بخارايي» و «نيشابوري» مينويسد: «زبان تركي را بياموزيد، چون تركان را حكومتي طولاني در پيش است». کاشغری ميگويد: «گیریم که اين حديث صحيح نباشد، يادگيري زبان تركي امري واجب مينمايد و من براي آموختن آن به ساير ملل، مسؤليتي معنوي در خود حس كردم. او با تسلّط به زبان عربی، با افتخار به فرهنگ و زبان و تمدّن خود، فضایل تركان را برشمرده است. كاشغري ضمن بحث از هنرهای رزمي، مهارت نيزهپراني، شمشیرزنی، ذكاوت، شجاعت و صراحت لهجه و تمامي فنون و اصطلاحات نظامي ترکان را در كتاب خود بيان نموده. پر واضح است که وي با فنون جنگاوري نيز آشنایی داشته است.
کاشغری جزو اوليّن لغتنويسان فرهنگ و تمدّن بشری است که قومشناس نیز بوده و در مورد معلومات گردآوري شده، حساسيّت قابل وصفی از خود نشان داده و از درج كوچكترين مطلبی چشمپوشي نكرده کاشغری خصوصيّات قومي و فرهنگي اقوام ترك قرن يازده میلادی را با استادي و مهارت تمام در اختيار همگان قراد داده است.
آثار کاشغری
كاشغري دو كتاب در مورد زبان ترکی تالیف کرده است. 1- «الجواهر النّحو في لغات التّرك». باعث تاسّف است كه تا حال كسي بدین کتاب دسترسي پيدا نكرده است. 2- «ديوان اللغاتالتّرك». وی كتاب مزبور را جهت آموختن زبان تركي به اعراب به رشتهی تحرير در آورده است. «ديواناللغاتالترك»، ميراث بيعيب و نقص و يادگار فرهنگي، تاريخي و زبان تركهاي آسياي ميانه و اقوام ترك و در حكم يك دایرهالمعارف ميباشد. كاشغري عربي را به خوبی ميدانست، وی بعد از آمدن به بغداد و دانشاندوزی و کسب معلومات زبانشناسی، مدارس نحو عربي آن زمان را شناخت و تحت تأثير كتاب «العين» خليل احمد فراهيدي، بنيانگذار مدرسهی نحو بصره قرار گرفت. کاشغری مينويسد: «در متن كتاب خود، براي اثبات مشاهدات و اطّلاعاتم، اشعار و امثال و اصطلاحاتی را جاي دادم». کاشغری كلمات بیگانه (دخیل) را در متن كتابش نياورده امّا اعلام جغرافيايي و تاریخی مربوط به كشورهاي مسلمان ترك را همراه اطلس جغرافياي جهان آن روزگار ذكر كرده است. کاشغری اثر خود را بر اساس قوانين زبان عربي به هشت بخش: کتابالهمزه، کتابالسالم، کتابالمضاعف، کتابالمثال، کتاب ذواتلثلاثه، کتاب ذواتالاربعه، کتابالغنّه، کتابالجمعبینالسّاكنين تقسيم کرده است. کتاب وی به منزلهي قاموسي است كه حاوی اطّلاعات لازم ارزشمند از تاریخ و لغت ترکی است. کاشغری در شرح كلمات جايگاه وسيعي به فولکلور، باورها، امثال، خرافهها، داستانها و حكمت و فلسفه، مراثي و...اختصاص داده است.
يگانه رونوشت نسخهی دستنويس این كتاب، در كتابخانهی «علي اميري افندي» موجود است. ديواناللغاتالترک تقريباً شامل 7500 كلمه[13]، 290 امثال و حکم،[14] و 220 بيت و قطعه ميباشد.[15] اصل كتاب دیوان لغات ترک يك جلد بوده است که از سوي معلم رفعت در مجموعهی 3 جلدی تنظیم و انتشار يافته است.
شرقشناس روسی- ولادمیر واسیلی بارتولد در مورد این کتاب میگوید: «از اطّلاعاتي كه كاشغري در مورد شهرها ميدهد، معلوم ميگردد وی در نگارش اثر خود از کتابهای زيادي بهره جسته است كه این کتب اكنون در دست نيستند و اگر اين آثار یافت ميشدند اهميّت زيادي براي ما داشت».[16]
تاريخ تحریر کتاب مشخصّ نيست. زکی ولیدی توغان تاريخ تحریر آنرا را به سال 470 هجری (1077/میلادی) ميداند. اما معلّم رفعت[17] و فواد كوپرولي[18]، سالهاي 464، 466 را تأييد مينمايند.
کاشغری ديوان را در زمان خليفه القائم بامرالله نوشته و همانگونه كه معلم رفعت نيز اشاره نموده[19] بعدها در سنهی 467 به پیشگاه المقتدي بامراللّه تقديم نموده است.[20] يگانه نسخهي ديوان كه اكنون در دست است، توسّط «محمدبن ابيبكربن ابيالفتح» كه در اصل ايراني و اهل ساوه و مقيم شام بوده، از روي نسخهی خطّي خود مؤلف استنساخ و رونويسي آن در سال 664/ ه به اتمام رسيده و اشتباهاتي را هم كه در اعراب و حركهها وجود دارد، معلم رفعت و بسیم آتالاي تصحيح و در زيرنويسها مشخّص نمودهاند.
نسخهی خطي مزبور، در دست فردي شاعر و عالم، به نام محمدبن احمد خطيب درياني كه ساکن «داريّه» يكي از قراء دمشق (تولّد- 1345/میلادی وفات- 1408) بوده و احتمال میرود که اين شخص كتاب را زمان اقامت در قاهره به دست آورده است.[21] معلوم نيست كتاب در چه تاریخی و به چه شکلی به استانبول آورده شده است ولي آنچه محقّق است، اين است كه کتاب در سال /1933/ با وساطت يك كتابفروش و توسّط علي اميري از يك پيرزن، از خويشاوندان نافذ بيگ، ناظر ادارهی ماليّهی وقت خريداري و با ياري مرحوم طلعت پاشا، صدر اعظم وقت و با تلاش و زحمات مرحوم ضیاء گؤك آلپ و تحقيقات و پژوهشهاي معلم رفت (كيليسلي)، در سالهاي 17-1915 م به چاپ رسيده است.[22]
بعد از انتشار كتاب، اوليّن بررسيهاي علمي و پژوهشی را در این باب بروكلمان انجام و تمام یافتههای خود را چاپ گردانید.[23]
اثر بروكلمان، حاوي تمام كلمات ديوان که مطابق حروف الفباست و تا زمان انتشار ترجمهی ترکی ديوان در تركيّه، منبع مورد استفادهی بسياري از پژوهندگان بوده است. ترجمهی تركي ديوان،[24]توسّط معلم رفعت (كيليسلي)، توفيق بيگ و عاطف توزون انجام گرفته بود ولي هرگز منتشر نگردیده بود.امّا ترجمهی «بسيم آتالاي» از سوي «مؤسسهی زبان تركي» چاپ و منتشر گرديد.[25]
نهايتاً در سال 1957 میلادی، كلمهها و اصطلاحات كتاب با حذف حواشی به وسيلۀ «دهري ديلچين» در مجموعهای گردآوري و از طرف «مؤسسهی زبان تركي»، تحت عنوان «جدول لغات ديواناللغاتالتّرك، به ترتيب حروف الفباي عربي» به چاپ رسيد.
ما در بررسيهايمان، از نشر معلم رفعت و ترجمهی ترکی بسیم آتالاي بهره جستیم و هر دو اثر را با هم مقايسه و مقابله كرده در زيرنویسيها نيز شمارۀ صفحات هر دو اثر را ذكر نموديم.
لازم به ذکر است كه ديوان کاشغری در عصر خود، از سوي تاريخنويسان و علما شناخته شده بود. اولیاء چلپي دانشمند بزرگ ترك نام «دیواناللغاتالترک» را در آثار خود ذکر کرده و به عربی بودن متن کتاب اشاره کرده است.
زبان تركي بر اساس 18 حروف نهاده شده و حروف ص- ض- ط- ظ- ج- ث- ه در اين زبان وجود ندارد.کاشغری كتابش را به خليفه المقتدي بامراللّه تقديم كرده است.[26] بدر الدّين العيني در جلد دوّم كتابش[27] «عقد الجمان في تاريخ اهل الزّمان» كه متخصّ اروپائيها- هنديها و سوريّهايهاست، بابي را به نام «خلاصۀ اقوام ترك»، به تركها اختصاص داده است. (سرای توپقاپي- كتابخانهی سلطان احمد سوّم شمارۀ 2911/122ّ و كتابخانهی وليّالدّين افندي، شماره 2374).[28] زکی وليدي توغان به تفاوتهاي چند در اين كتابها و ديوان اشاره ميكند وی میگوید: كلمات «تفغاچ» و «شوياب» ثبت شده در ديوان،در متن العيني به شكل «توغاج» و «شو» ثبت گردیده است.[29]
العيني علاوه بر کتاب «العقد جمعان» در كتاب «السّيف المهنّد» و «الرّاوض في الظّاهر في سيرت الملك الظّاهر- تاتار» هم از ديواناللغات الترک بهر جسته و نام شیخ محمود نیز ذکر كرده است.[30]
زکی وليدي توغان در یکی از تحقيقات خود میگوید: عالم بن محمّد، از شيوخ خانقاه باي بارسيّهی مصر، كتاب «الكاشغري» را در سال 764/ه تأليف و در كتاب «تاج السّعادت و عنوان السيّادت» (نسخهی اياصوفيا- شماره1690)، ضمن مدح سلاطين ترك، عبارات مقدّمهی ديواناللغاتالترک را به كار برده است. از اینروی ميتوان گفت كه ديوان در عصر خود میان علمای مصر نيز شناخته شده بود و از سوي نويسندگانی كه دربارهی تركان تحقیق و تفحص کرده و مطالبي مینوشتهاند به عنوان منبع و مأخذ مورد استفاده قرار میگرفته است.
ادامه دارد
[1]- محمودون حیاتی حاققیندا نک ف- كؤپرولو «ترك ادبیاتی تاريخی » ص 224-223 استانبول، 1926. - مارتين هارتمن، دیوان لغاتالترکه عاید بیر قاچ ملاحظه. ملی تتبعلر مجموعهسی شماره 4- ایلول- اکیم 1331. ص 170-167 - زكي وليدي توغان، محمود كاشغريیه عاید نوتلار، آدسیز مجموعه. سایی 17. 25 ایلول 1932. ص 134-133؛ آ- جعفراوغلو- تورک دیلینین تاریخی- جلد 2 استانبول 964، ص 19؛ همین یازار. كاشغرلي محمود ، م.ای.ب. 1000 تمل اثر. سریسی، استنانبول 1970: بسيم آتالاي، ديوان اللغاتالترك ترجمهسی، 1- آنکارا. 1939 ص 11: 0. پریستاک، محمودالکاشغری کیمدیر؟ تورکیه مجموعهسی.c 10. استانبول. 1953.ص. 243،م. شاکیر اولکوتاشیر، بؤیوک تورک دیلچیسی کاشغرلی محمود. استانبول. 1946.
[2]- دیوان اللغاتالترک- تاشکند- 1967. ص، 167. عبدالرحناوف- گ، مطلباوف.
[3]- دیوان لغاتالترک- بسیم آتالاي جلد3، ص 308 و بسیم آتالای جلد3، ص 18. وهي مدينه منها ابومحمود، بنظر ما چون محمود كاشغري، خويشتن را محمود خطاب ميكند از اين جمله هم قصدش پدر خود بوده است. نه سلطان محمود غزنوي كه ز- و- توغان حدس ميزند.
[4]- معلم رفعت. بسیم آتالاي (ك- آ)
[5]- معلم رفعت جلد1، ص102 و بسیم آتالای جلد1، ص 112
[6]- دیوان لغات ترک. عبدالرحمن اوف-گ، مطلباوف ص 234 و همان نويسنده «قارا خانليلار»- ای.آ. س. 6. ص 261-260.
[7]- دیوان لغات ترک. معلم رفعت جلد 1، ص321. بسیم آتالای جلد 1، ص 383.
[8]-نک فاروق سومر- اوغوزلار (تركمنلر). تاریخلری-بوی تشکیلاتی- دستانلاری، آنکارا 1967، ص30-27. در این مورد برای اطلاعات بیشتر به کتاب «حدود العالم» تحقیق مینورسکی همچنین «گیب مموریال نیو سرویس» لندن 1937، ص 9-278 ل همچنین «تاریخده تورکلوک» لازول رازونی آنکار، 1971، ص 108-105.
[9]- معلم رفعت جلد 1، ص 285 و آتالای جلد 1، ص 340 مون. رفعت جلد 2، ص 228- آتالای جلد 2، ص 6-285 بوکوک. و........
[10]- منسوبیّت چگلها و تخسيها به قبيلهي قارلوق تثبیت گردیده است.. مينورسكي- شرفالزمان طاهر مروزي. چین) - ترك و هند- لندن- 1942 ص10.
[11]- م- س اولكوتاشير، آ- گ- ا، ص 14.
[13]- نک م- ش- اولكوتاشير- آ- گ- ا- ص- 28.
[14]- بروكلمان تحقيقات ارزشمندي در متن کتاب به عمل آورده و 264 ضربالمثل آنرا مشخّص نموده (20-1919) پيش از او فريد بيرتك نيز 289 ضربالمثل جمع و در کتابچهای با نام «ان اسکی تورک ساوالاری» آنكارا، 1944-ص-11» منتشر کرده است.
[15]- نک: محمت آلتاي كؤیمئن. «سلجوقلو دوری شعرینه گؤره تورکلرین کولتور سویّهسی»، سلجوقلو آراشدیرمالاری درگیسی. ج. 3، آنکارا 1971، ص 119.
[16]- اورتا آسیا تورک تاریخی حاققیندا درسلر، استانبول- 1927- ص- 88.
[17]- ترکیات مجموعهسی جلد 6- استانبول، 1239- ص 358 و ...
[18] - دیوانالغاتالترک. جمهوریت قزتهسی. 24 نیسان 1933
[19]- دیوان اللغاتالترک. عبدالرحمناوف، گ. مطلباوف ص 360.
[20]- نک ترجمهی «دیواناللغاتالترک» بسیم آتالاي ج1- ص15- برای اطّلاعات بيشتر نك- م- ش- اولكوتاشير- آ- گ-ا. ص 30-29
[21]- معلم رفعت تركيّات مجموعهسی. مقالهی نخست - جلد 6- استانبول- 1939- ص255 و ...
[22]- در مورد پيدا شدن و انتشار ديوان- نك، م- ش اولكوتاشير- آ- گ- ا- ص 38 و ديواناللغاتالترك و اميري افندي- فرهنگ ترك- شماره 88- 1970- ص 253.
[23] - C.Brocelman "Mittel Turkischer Wortschatz Nach
Mahmud- al Kasgaris divan Lugat-Al-Turk(Biblietheca Orientalis Hungarica Budapest- Leipzig-1928).
[24]- اولكو تاشير- آ- گ- ا- ص 91-87- آتالاي، ترجمهی ديوان، جلد 1- ص-23.
[25]- علاءالدين كرال باسیمائوی، آنكارا،1941 (برای آخرین بار در سال 1950 در آنکرا و از طرف وزات فرهنگ چاپ گردیده است)
[26]- كشف الظّنون، شرفالدّين يالت قايا م.ا.ب. یای. استانبول- 1941. جلد 1، ص 808.
[27]- محمود کاشغرییه عاید نوتلار. زکی وليدي توغان- ص 134.
[28]- اوغوزلار. فاروق سومر- ص-201.
[29]- كاشغريیه عاید نوتلار- ص-134.
[30]- السّيف المهنّد في سيرت المك المؤيّد شيخ المحمودي- نشر فهيم محمّد شلتوت- قاهره- 1967- ص 20.
منبع:http://www.gulqayitumudoghlu.blogfa.com/