اعتقادات ترکان قزلباش اولیه
قزلباشهای ترک با پذیرش اسلام مانند بعضی از تورکهای شهرنشین و تاجر، فرهنگ اولیه خود را فراموش نکرده و عربیزه-فارسیزه نشدند. حتی قبل از آنکه نام قزلباش در قرن ١٥ میلادی رایج شود، فرهنگ و سبک زندگی گروههای کوچنده و یا نیمه کوچنده و روستائی تورک با گروههائی که در آینده قزلباش خوانده شدند به هیچ وجه متفاوت نبوده است. به تثبیت عبدالقادر اینان در کتاب بازمانده های شامانیزم در تورکان مسلمان Müsülman Türklerde Şamanizm Kalıntıları- Türk Tarih Yayınları))، مسلمانی تورکهای اوغوز در آناتولی و آزربایجان قرن سیزده و چهارده میلادی صرفا عبارت بوده است از وضو گرفتن از آب پاک و دو رکعت نماز خواندن، آنهم موقعی که در مخمصه ای گیر می کرده اند. اما خبری از عبادات واجب اسلامی دیگر مانند روزه و زکات نبوده است. دلیل این امر آن است که ترکان مذکور که اساسا از اوغوزها تشکیل می شده اند، پس از قبول اسلام هم رسومات و عادات تورکی پیش از اسلام خویش را حفظ کرده و ادامه داده اند. چنانچه در گونه ای از داستانهای دده قورقوت که محل وقوع آنها در آسیای صغیر و قفقاز جنوبی است برخی از سنن و عادات رفتاری تورکان قدیم از جمله تک همسری، باده نوشی (قیمیز)، مقدس شمردن ساز (قوپوز)، دروغ نگفتن، آزادی و برابری زنان با مردان، نام بردن از پدیده های طبیعی به هنگام سوگند خوردن، ورزشهائی چون راندن اسب و کشتی گیری و شمشیرکشی و ... زنان و مردان ذکر می شود. امروز نیز این ارزشها در میان گروههائی که علوی قزلباش نامیده می شوند، کمابیش زنده است. کوه، آب، جنگل، عدد دوازده و آتش هنوز هم مقدس شمرده می شوند. به آتش سوگند خورده می شود، بر روی آن آب ریخته نشده و بدان پشت برگردانده نمی شود. علی رغم قوانین محدود کننده اسلامی و فشارهای اجتماعی و دولتی موجود در جوامع و کشورهای منطقه، در میان ترکهای قزلباش امروزین نیز موقعیت برابر زنان با مردان تغییر اساسی نکرده است. رسومات مربوط به پس از مرگ که امروزه بویژه میان تخته چیها (آغاج اری-آقاجاری-آغاجری-قاجار-قجر) در ترکیه رایج است تماما رسومات تورکی ماقبل اسلام است.
علوی نام عمومی پنج جریان غالی شیعی است
مذهب قزلباشی علوی غیر از مذهب شیعه امامی است. دقیقتر، مذهب علوی از اسلام هترودوکس، در مقابل شیعه از اسلام اورتودوکس قرار دارد. امروزه مذهب علوی نام عمومی پنج جریان غالی شیعی (غلات شیعه)-وحدت وجودی یعنی قزلباشی، بکتاشی، نصیریه، اهل حق و مولویه است. قزلباشیه، بکتاشیه و مولویه، سه جریان عمده علوی (غلات شیعه) ترکی در آسیای صغیر، آزربایجان و بالکان می باشند. قزلباشی امروزه باور میلیونها تن از ترکهای ترکیه و آزربایجان، بالکان، ایران و عراق-سوریه است. پایه های مذهب ترکی قزلباشی به مرور زمان گذاشته شده است. اندیشه قزلباشی علوی ریشه در افکار و حرکتهای اجتماعی-سیاسی- دینی بابا اسحاق، بابا الیاس خراسانی و .... دارد. شاخه دیگر علوی ترکی یعنی بکتاشیه ادامه دین-مذهب حروفیه و منسوب به داعی اسماعیلی ترک نیشابوری حاجی بکتاش ولی است. بکتاشیه که پیشتر مذهب-دین آزربایجانی حروفیه را در خود جذب کرده بود، زمانی در آزربایجان نیز شایع بوده است. اما این طریقت امروزه بین ترکان آزربایجانی موجود نمی باشد. آئین بکتاشیه در شکل امروزی خود، توسط آبدال موسی خویی اهل آزربایجان در آسیای صغیر ایجاد شده است. وی بانی حقیقی "طریقت بکتاشیه" است. این طریقت بعدها با جذب شدن در مذهب – دین آزربایجانی "حروفیه"، که پایه گذار-پیغامبر آن آزربایجانی دیگری بنام "فضل الله نعیمی تبریزی استرآبادی" است، به یکی از سکتهای اساسی مذهب علوی (غلات شیعه) معاصر تبدیل شده است. ("فضل الله" به جرم دیگراندیشی و الحاد به وضع فجیعی به قتل رسیده و طرفدارانش در آزربایجان و ایران قتل عام شده اند). با تاسیس و پیدایش مذهب قزلباشی توسط "شاه اسماعیل ختایی"، عمده بکتاشیان آزربایجان و دیگر ترکهای ساکن در ایران جذب این حرکت شده اند. بکتاشیه فرق بسیار کمی با شاخه قزلباشی دارد. یکی از فرقهای اساسی بکتاشیه با قزلباشیه آن است که اولی یک طریقت است و همه می توانند در آن پذیرفته شوند، در حالیکه قزلباشیه بر مبنای موروثی قرار دارد و به تعریف کلاسیک مذهب نزدیکتر است. طریقت وحدت وجودی "مولویه" معاصر و ارکان آن در ترکیه و شبه جزیره بالکان نیز آشکارا خارج از دایره اسلام اورتدوکس میباشند. امروزه در "طریقت مولویه" در مقابل شاخه اصلی مولویه که "ولدیلیک" نامیده میشود، شاخه ای فرعی مشهور به "شمسیلیک" و منسوب به "شمس تبریزی" وجود دارد. "شمس تبریزی" که مدتی در شهر ارزروم در ناحیه آزربایجانی ترکیه امروزی به آموزگاری مشغول بود، منسوب به طریقت پیش علوی (غلات شیعه) ملامتی-قلندری-حیدری است. عمده این طریقت بعدها در زمره جریان آبدالان در سه شاخه امروزی مذهب علوی (غلات شیعه) یعنی قزلباشی، بکتاشی و مولوی مستحیل شده است. دو جریان کنونی دیگر علوی-غالی شیعه غیر ترکی، یعنی اهل حق میان اکراد، لکها و گورانهای ایران و عراق. و نصیریه در میان اعراب ترکیه و سوریه معتقدانی دارد.
ارکان مذهب قزلباشی
از آنجائیکه مذهب ترکی قزلباشی دارای فقه مدونی نیست، در زیر برخی از مشخصات اصلی این مذهب هترودوکس اسلامی، از آثار شخصیتهای برجسته این مذهب بویژه در آغاز تشکل آن برگرفته شده است:
- اعتقاد به اتحاد (وجود جوهر الوهیت و انسانی توامان در آن واحد در یک انسان)، ظهور (انعکاس جوهر الهی در پیغامبر، امامان و اولیاء)، حلول (نفوذ روح الهی به انسان و خوی الهی گرفتن وی) و تجسم خدا در انسان؛
-باور به یگانگی خدا، محمد و علی، هر چند در باور قزلباشی علی همیشه از محمد برتر است. اعتقاد به اولوهیت حضرت علی، تجسم خدا در علی و تجلی خدا-علی در شاه اسماعیل و دیگر ولیان. به نظر ایشان معراج پیغامبر آگاه شدن وی به سر علی است. در سالهای اولیه تشکل مذهب قزلباشی، آشیقها با ساز خویش نفسهائی از شاه اسماعیل ختائی می خواندند و در میان اوراد چنین می گفتند: علی میسین گؤزهل شاه؟ / شاه، شاه، لا اله الا الله.
-اعتقاد به تحریف شدگی قران فعلی که آنرا مصحف عثمان می نامند. قزلباشان معتقدند که خلیفه عثمان قران واقعی را تحریف کرده است. بنا به اعتقاد علویان ترک، در قران فعلی سوره های احزاب و حجر تغییر یافته و سوره های نورین و ولایت (اولیاء) حذف شده است. به عقیده برخی گروههای علوی، قران واقعی سه برابر قران موجود بوده و این همان قرانی است که از یک امام به دیگری منتقل و در نهایت به امام مهدی رسیده است. (توراتی یازابیلهرهم / اینجیلی دوزهبیلهرهم / قورآنی چؤزهبیلهرهم / مادام کی من بیر اینسانام. ترجمه: تورات را می توانم بنویسم، انجیل را می توانم بسرایم، معضلات قران را می توانم بگشایم، زیرا که من یک انسان هستم).
-اعتقاد به تناسخ (انتقال پی در پی ارواح در اشیاء و جانداران گوناگون. نسخ: از انسان به انسان. مسخ: از انسان به حیوان؛ فسخ: از انسان به گیاه؛ رسخ: از انسان به اشیاء). عدم اعتقاد به معاد، زندگی پس از مرگ، حشر و نشر و جهنم یا بهشت. قزلباشان بهشت و جهنم را به صورت دانائی و جهالت تاویل می کنند.
-قائل بودن به مساله ظاهر و باطن و تاویل اصول و قواعد و عبادات اسلامی بر این اساس. و در نتیجه رد شریعت و فقه اسلام. مجموعه باورهای قزلباشی نه بر اساس اصول و قواعد اسلامی، بلکه بیشتر بر پایه عادات و رسومات ترکی و اشعار و گفته های مقدسی که آنها را کلهمهلهر (کلامات)، دئییش و یا نفهس می نامند بنیاد گذارده شده است.
-قزلباشان ترک معتقدین به دیگر مذاهب اسلامی را اهل صورت و خود را اهل حقیقت می نامند. (فضولی شاعر ترک منسوب به طریقت بکتاشیه از عراق: حقیقی عئشق چون موستووجیب-ی نوقصان دئییل موطلهق- اؤزون اهل-ی حقیقهت واله-یی حوسن-و جمال ائتمهز / موقهییهد اولماز اهل-ی صورهتین رنگینه حال اهلی- فوضولی کیم موقهییهددیر مگهر ایدراک-ی حال ائتمهز)
-انکار عبادات و قواعد و موسسات اسلامی مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، مسجد، حلال و حرام اسلامی، عزاداری و .... قزلباشان احکام فقهی اسلام اورتودوکس را قبول نکرده و یا به شیوه خاص خود انجام می دهند. آنها ماه رمضان روزه نمی گیرند و به جای آن ١٢ روز اول ماه محرم را روزه می گیرند، در فصل زمستان روزه سه روزه ای بنام خیدیر (خضر) دارند، به جای حج در دوران صفوی به زیارت اردبیل می آمده اند: بیز اؤلویه گئتمهریک، دیرییه گئدیرک. بکتاشیان در طول حیات یک بار نماز، روزه و غسل می گیرند. در عوض تعصب ویژه ای در اصول مذهب خود بویژه اصل تولی و تبری از خود نشان می دهند.
- خوش آمد هنر و درک ویژه استتیک-زیبائی شناسانه آن، از خصوصیات هنر اسلامی اورتودوکس (سنی و شیعه)، تقسیم شدگی همه هنرها به هنرهای آشکار و نهان، دینی و دنیوی است. در اسلام اورتودوکس معماری و خطاطی از هنرهای دینی آشکار بوده و صواب اند. اما رقص، نقاشی، موسیقی و .... دنیوی، نهان و حرام است. در مقابل از خصوصیات مذهب ترکی قزلباشی قائل نبودن آن به هنر دینی و دنیوی، هنر صواب و حرام و آشکار و نهان است. مذهب قزلباشی از معماری، خطاطی، رقص و آواز و موسیقی، مینیاتور، نقاشی، و مجسمه سازی همه را مباح بلکه صواب شمرده است.
- گرامی داشتن موسیقی-ساز، رقص-سماع. مذهب قزلباشی هنر (ادبیات، موسیقی، آواز خوانی، رقص، ....) را با دین تلفیق نموده و آنرا عبادت شمرده است. تحقیقات اخیر نشان می دهند که آشیقها در واقع منسوب به گروهی از قزلباشان آناتولی غربی در قرون ١٤ میلادی به نام ایشیقها -که خود ادامه و فرم استحاله یافته گروهی از حروفیان منسوب به بکتاشیه بوده اند- می باشند.
- قزلباشان نماز روزانه پنجگانه را نمی گزارند. عبادات قزلباشان به جای نماز عبارت است از آئین جمع با رقص صوفیانه و یا سماه (رقص آئینی مولویه سماع نام دارد). این نکته از همان آغاز سبب اختلاف میان قزلباشان ترک و ملایان امامی فارس شده بود:"صوفیان (قزلباشان ترک در دوره صفوی) در مجالس رقص و سماع خود از آواز غنائی بهره می بردند و گاهی خواندن سرودها و آهنگها و اشعار مذهبی به غنا نیز مطرح بوده است. در باره غنا و رقص از پنج تن از فقهای امامی فارس عصر صفوی پرسیده می شود: "بر غنا و سرود اشتغال نمودن و مطربانه مغنیانه اصول گرفتن و دست زدن و رقص کردن و به چرخ در آمدن و در امور مذکوره مصر بودن (قزلباشان ترک)، فسق است یا طاعت، و معصیت است یا عبادت؟ ملا محمد باقر سبزواری خراسانی از ملایان فارس در جواب می نویسد: خلافی میان علمای امامیه .... نیست در اینکه غنا و سرود حرام است).
-برابری زن و مرد، نبود حجاب، چادر، مقنعه و تستر اسلامی برای زنان، شرکت زنان در مراسم دینی همراه مردان، سماه و رقص صوفیانه مختلط زن و مرد. تجویز تک همسری و ناخوشایند شمردن طلاق
-تقدیس شراب، بر خلاف اسلام اورتودوکس (سنی و شیعه) که در آن شراب و دیگر مسکرات کاملا نهی شده و حرام اند ولی مواد مخدر مجاز، در مذهب علوی (قزلباشی، بکتاشی)، شراب نه تنها مجاز، بلکه به نوعی مقدس، و مواد مخدر از تریاک و سیگار و .... بشدت نکوهیده شده است. در میان قزلباشان نیز شراب خوردن رواج کامل داشته است. "بویژه درباریان و سوارکاران قزلباش جملگی شرابخوارند و روزی را بی می و مطرب نمی گذرانند".
-داشتن ارکان و آداب مخصوص خویش. از جمله سه سنت و هفت فرض، دؤرد قاپی (چهار درگاه: محبان، مریدان، زاهدان، عابدان)، پیمان اخوت، احترام به بزرگتر، قیرخلار قوربانی و اعتقاد به چهارده معصوم (چهارده معصوم شیعیان امامی، دوازده امام به علاوه پیغمبر و دخترش می باشد. اما چهارده معصوم علویان اولاد ذکور امامان که قبل از سن بلوغ به قتل رسیده اند است). انجام عبادتی به نام آئین جمع.
-لزوم تراشیدن ریش و گذاشتن سبیلهای پرپشت مردان. تراشیدن سبیل را سنت معاویه و رها کردن آن را سنت علی می شمارند. بویژه درباریان و سپاهیان قزلباش، حتی بسیاری از پادشاهان ایشان بدین سنت پای بنده بوده اند.
-کاربرد زبانهای ملی مانند ترکی، عربی عامی، گوران و لری در عبادات و متون دینی به جای عربی استاندارد و یا فارسی. (از کتب مقدس علویان امروزی کلامات است که به زبان ترکی نگارش یافته است). در میان علویان قزلباش تورک آزربایجان و ایران، حتی در زمان رژیم پهلوی نیز نوشتن سنگ قبرها به زبان ترکی که در آن زمان امری بسیار نادر بین دیگر گروههای ترک ساکن در ایران بود دیده شده است. غلامحسین ساعدی نویسنده ترک از آزربایجان جنوبی، یکی از این اشعار را در کتاب ایلخیچی خود نقل کرده است: بیر پری پئیکهر ملهک صورتلینیندیر بو مزار / گؤر نئجه خاکییله یئکسان ائیلهییپدیر روزیگار.
-قائل نبودن به طبقه روحانی-فقها. بر خلاف مذهب شیعه امامی، در مذهب علوی که دارای فقه مدونی نیست، صنف روحانی (ملا، آخوند، معمم، شیخ الاسلام، ثقه الاسلام، حجه الاسلام، آیت الله، مرجع تقلید، فقیه، ....) وجود ندارد. به جای آن، در شاخه های مختلف عناوین دده (آتا، بابا)، پیر (شیخ)، مرشد و ... و مقامهائی مانند خلیفه، دده، مربی، رهبر، مصاحب و طالب وجود دارد.
- به جای موسسات اسلامی ای مانند مسجد و جامع، عبادتگاه علویان جمع ائوی-جمع خانه (وحدت وجودیها خانقاه، تکیه، زاویه و ....) است. آنها دلیل نرفتنشان به مسجد را کشته شدن حضرت علی در مسجد عنوان می کنند.
-بردباری و تساهل و تسامح نسبت به ادیان و باورهای دیگر بویژه با غیرمسلمانان. قابل ذکر است که این اصل از سوی برخی از گروههای قزلباش بویژه منسوبین به طوائف قزلباش و مخصوصا پس از تاسیس دولت قزلباشیه صفویه، در مورد گروههای مسلمان به شدت زیر پا گزارده و نقض شده است. چنانچه شاه اسماعیل صفوی بنیانگزار مذهب ترکی قزلباشی و دولت قزلباشیه صفوی، و دیگر شاهان ظاهرا قزلباش این سلسله، با معتقدین به باورهای دیگر اسلامی و مخصوصا سنیان، زیدیان، اسماعیلیان، نقطویان ،... با بی رحمی بسیار و بر خلاف اعتقادات قزلباشی فوق العاده ظالمانه رفتار کرده اند.
-پنهان داشتن باورهای خویش و سرمگوئی. قزلباشان به اصل تقیه معتقدند و عقاید خود را از دیگران پنهان می دارند. به شرکت افراد غیر علوی در مراسم و آئینهای خود اجازه نمی دهند. انگیزه اصلی این رفتار حفظ و محافظه جامعه خود از تعدیات و سرکوبهای فقها و جوامع مسلمان اورتودوکس (شیعه و سنی) است. زیرا فقهای اسلام اورتودوکس (سنی و شیعه) قزلباشان علوی را همواره و نوعا مرتد شمرده اند. قزلباشان با شیعیان امامی ازدواج می کنند، اما اغلب مذهب خود را از آنها پنهان می دارند.
-قزلباشان عقایدی ویژه در باره امامان و بزرگان دین دارند. آنها عموما در باره امامان غلو می کنند. حضرت فاطمه را مانند حضرت مریم باکره می دانند و معتقدند که وی عادت ماهانه نداشته است. قزلباشان سرخی شفق را از خون امام حسین پس از واقعه کربلا می دانند و معتقدند که پیش از آن شفق سرخ رنگ نبوده است.
باورها و اعتقادات مذکور، اساس باورهای ترکان قزلباش اولیه و یا مذهب علوی ترکی در دوره تشکل آن بود. اینها همان چیزهائی است که از سوی تشیع فقاهتی عصر با نام لاابالی گری، فساد، بی قیدی و آلودگی قزلباشان و غلات یاد می شد. سبب اینهمه تهاجم به قزلباشان ترک از سوی ملا محمد باقر مجلسی-شاه عباس-برادران شرلی و مورد سرکوب قرار گرفتنشان از سوی آنها که در تاریخ با آن مواجه می شویم نیز – علاوه بر جنگ قدرت و کشمکش فارس-ترک، همین باورها و اعتقادات بوده است. امامیان شیعه در باره اعتقادات ترکان قزلباش گفته اند: "اباحه گری، تصوف باطل که عقاید فاسدی را به همراه دارد، مانند اعتقاد به حلول و اعتقاد به وحدت وجود، تحریف قران به رای، راه اشقیای گمراه است". تشیع فقاهتی فارسی در دوره ای که بنا به مصلحت و ریاکارانه به نفوذ در دولت قزلباشی و غصب و مصادره حاکمیت سیاسی مشغول و به مدارا با حاکمان قزلباش ترک مجبور بود، اعتقادات غلات قزلباش ترک را چنین تفسیر و توجیه می کرد که "از نظر آنان جمع میان حساسیتهای دینی و دست زدن به برخی کارهای فساد آمیز به ویژه مشروب خواری روا شمرده می شده و رعایت شرع در حوزه مرید و مرادی آسیب پذیر بوده است". غافل از آنکه اساس مذهب قزلباشی علوی (اسلام هترودوکس باطنی)، بر رد شریعت استوار بود و آنچه که در ادبیات فقها از آن به شکل لاابالیگری، فساد، بی قیدی و غیره تعبیر می شود، بخصوص مقبولیت شراب، موسیقی و آزادی زنان از ارکان مذهب قزلباشی ترکی بود.
علوی نام عمومی پنج جریان غالی شیعی است
مذهب قزلباشی علوی غیر از مذهب شیعه امامی است. دقیقتر، مذهب علوی از اسلام هترودوکس، در مقابل شیعه از اسلام اورتودوکس قرار دارد. امروزه مذهب علوی نام عمومی پنج جریان غالی شیعی (غلات شیعه)-وحدت وجودی یعنی قزلباشی، بکتاشی، نصیریه، اهل حق و مولویه است. قزلباشیه، بکتاشیه و مولویه، سه جریان عمده علوی (غلات شیعه) ترکی در آسیای صغیر، آزربایجان و بالکان می باشند. قزلباشی امروزه باور میلیونها تن از ترکهای ترکیه و آزربایجان، بالکان، ایران و عراق-سوریه است. پایه های مذهب ترکی قزلباشی به مرور زمان گذاشته شده است. اندیشه قزلباشی علوی ریشه در افکار و حرکتهای اجتماعی-سیاسی- دینی بابا اسحاق، بابا الیاس خراسانی و .... دارد. شاخه دیگر علوی ترکی یعنی بکتاشیه ادامه دین-مذهب حروفیه و منسوب به داعی اسماعیلی ترک نیشابوری حاجی بکتاش ولی است. بکتاشیه که پیشتر مذهب-دین آزربایجانی حروفیه را در خود جذب کرده بود، زمانی در آزربایجان نیز شایع بوده است. اما این طریقت امروزه بین ترکان آزربایجانی موجود نمی باشد. آئین بکتاشیه در شکل امروزی خود، توسط آبدال موسی خویی اهل آزربایجان در آسیای صغیر ایجاد شده است. وی بانی حقیقی "طریقت بکتاشیه" است. این طریقت بعدها با جذب شدن در مذهب – دین آزربایجانی "حروفیه"، که پایه گذار-پیغامبر آن آزربایجانی دیگری بنام "فضل الله نعیمی تبریزی استرآبادی" است، به یکی از سکتهای اساسی مذهب علوی (غلات شیعه) معاصر تبدیل شده است. ("فضل الله" به جرم دیگراندیشی و الحاد به وضع فجیعی به قتل رسیده و طرفدارانش در آزربایجان و ایران قتل عام شده اند). با تاسیس و پیدایش مذهب قزلباشی توسط "شاه اسماعیل ختایی"، عمده بکتاشیان آزربایجان و دیگر ترکهای ساکن در ایران جذب این حرکت شده اند. بکتاشیه فرق بسیار کمی با شاخه قزلباشی دارد. یکی از فرقهای اساسی بکتاشیه با قزلباشیه آن است که اولی یک طریقت است و همه می توانند در آن پذیرفته شوند، در حالیکه قزلباشیه بر مبنای موروثی قرار دارد و به تعریف کلاسیک مذهب نزدیکتر است. طریقت وحدت وجودی "مولویه" معاصر و ارکان آن در ترکیه و شبه جزیره بالکان نیز آشکارا خارج از دایره اسلام اورتدوکس میباشند. امروزه در "طریقت مولویه" در مقابل شاخه اصلی مولویه که "ولدیلیک" نامیده میشود، شاخه ای فرعی مشهور به "شمسیلیک" و منسوب به "شمس تبریزی" وجود دارد. "شمس تبریزی" که مدتی در شهر ارزروم در ناحیه آزربایجانی ترکیه امروزی به آموزگاری مشغول بود، منسوب به طریقت پیش علوی (غلات شیعه) ملامتی-قلندری-حیدری است. عمده این طریقت بعدها در زمره جریان آبدالان در سه شاخه امروزی مذهب علوی (غلات شیعه) یعنی قزلباشی، بکتاشی و مولوی مستحیل شده است. دو جریان کنونی دیگر علوی-غالی شیعه غیر ترکی، یعنی اهل حق میان اکراد، لکها و گورانهای ایران و عراق. و نصیریه در میان اعراب ترکیه و سوریه معتقدانی دارد.
ارکان مذهب قزلباشی
از آنجائیکه مذهب ترکی قزلباشی دارای فقه مدونی نیست، در زیر برخی از مشخصات اصلی این مذهب هترودوکس اسلامی، از آثار شخصیتهای برجسته این مذهب بویژه در آغاز تشکل آن برگرفته شده است:
- اعتقاد به اتحاد (وجود جوهر الوهیت و انسانی توامان در آن واحد در یک انسان)، ظهور (انعکاس جوهر الهی در پیغامبر، امامان و اولیاء)، حلول (نفوذ روح الهی به انسان و خوی الهی گرفتن وی) و تجسم خدا در انسان؛
-باور به یگانگی خدا، محمد و علی، هر چند در باور قزلباشی علی همیشه از محمد برتر است. اعتقاد به اولوهیت حضرت علی، تجسم خدا در علی و تجلی خدا-علی در شاه اسماعیل و دیگر ولیان. به نظر ایشان معراج پیغامبر آگاه شدن وی به سر علی است. در سالهای اولیه تشکل مذهب قزلباشی، آشیقها با ساز خویش نفسهائی از شاه اسماعیل ختائی می خواندند و در میان اوراد چنین می گفتند: علی میسین گؤزهل شاه؟ / شاه، شاه، لا اله الا الله.
-اعتقاد به تحریف شدگی قران فعلی که آنرا مصحف عثمان می نامند. قزلباشان معتقدند که خلیفه عثمان قران واقعی را تحریف کرده است. بنا به اعتقاد علویان ترک، در قران فعلی سوره های احزاب و حجر تغییر یافته و سوره های نورین و ولایت (اولیاء) حذف شده است. به عقیده برخی گروههای علوی، قران واقعی سه برابر قران موجود بوده و این همان قرانی است که از یک امام به دیگری منتقل و در نهایت به امام مهدی رسیده است. (توراتی یازابیلهرهم / اینجیلی دوزهبیلهرهم / قورآنی چؤزهبیلهرهم / مادام کی من بیر اینسانام. ترجمه: تورات را می توانم بنویسم، انجیل را می توانم بسرایم، معضلات قران را می توانم بگشایم، زیرا که من یک انسان هستم).
-اعتقاد به تناسخ (انتقال پی در پی ارواح در اشیاء و جانداران گوناگون. نسخ: از انسان به انسان. مسخ: از انسان به حیوان؛ فسخ: از انسان به گیاه؛ رسخ: از انسان به اشیاء). عدم اعتقاد به معاد، زندگی پس از مرگ، حشر و نشر و جهنم یا بهشت. قزلباشان بهشت و جهنم را به صورت دانائی و جهالت تاویل می کنند.
-قائل بودن به مساله ظاهر و باطن و تاویل اصول و قواعد و عبادات اسلامی بر این اساس. و در نتیجه رد شریعت و فقه اسلام. مجموعه باورهای قزلباشی نه بر اساس اصول و قواعد اسلامی، بلکه بیشتر بر پایه عادات و رسومات ترکی و اشعار و گفته های مقدسی که آنها را کلهمهلهر (کلامات)، دئییش و یا نفهس می نامند بنیاد گذارده شده است.
-قزلباشان ترک معتقدین به دیگر مذاهب اسلامی را اهل صورت و خود را اهل حقیقت می نامند. (فضولی شاعر ترک منسوب به طریقت بکتاشیه از عراق: حقیقی عئشق چون موستووجیب-ی نوقصان دئییل موطلهق- اؤزون اهل-ی حقیقهت واله-یی حوسن-و جمال ائتمهز / موقهییهد اولماز اهل-ی صورهتین رنگینه حال اهلی- فوضولی کیم موقهییهددیر مگهر ایدراک-ی حال ائتمهز)
-انکار عبادات و قواعد و موسسات اسلامی مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، مسجد، حلال و حرام اسلامی، عزاداری و .... قزلباشان احکام فقهی اسلام اورتودوکس را قبول نکرده و یا به شیوه خاص خود انجام می دهند. آنها ماه رمضان روزه نمی گیرند و به جای آن ١٢ روز اول ماه محرم را روزه می گیرند، در فصل زمستان روزه سه روزه ای بنام خیدیر (خضر) دارند، به جای حج در دوران صفوی به زیارت اردبیل می آمده اند: بیز اؤلویه گئتمهریک، دیرییه گئدیرک. بکتاشیان در طول حیات یک بار نماز، روزه و غسل می گیرند. در عوض تعصب ویژه ای در اصول مذهب خود بویژه اصل تولی و تبری از خود نشان می دهند.
- خوش آمد هنر و درک ویژه استتیک-زیبائی شناسانه آن، از خصوصیات هنر اسلامی اورتودوکس (سنی و شیعه)، تقسیم شدگی همه هنرها به هنرهای آشکار و نهان، دینی و دنیوی است. در اسلام اورتودوکس معماری و خطاطی از هنرهای دینی آشکار بوده و صواب اند. اما رقص، نقاشی، موسیقی و .... دنیوی، نهان و حرام است. در مقابل از خصوصیات مذهب ترکی قزلباشی قائل نبودن آن به هنر دینی و دنیوی، هنر صواب و حرام و آشکار و نهان است. مذهب قزلباشی از معماری، خطاطی، رقص و آواز و موسیقی، مینیاتور، نقاشی، و مجسمه سازی همه را مباح بلکه صواب شمرده است.
- گرامی داشتن موسیقی-ساز، رقص-سماع. مذهب قزلباشی هنر (ادبیات، موسیقی، آواز خوانی، رقص، ....) را با دین تلفیق نموده و آنرا عبادت شمرده است. تحقیقات اخیر نشان می دهند که آشیقها در واقع منسوب به گروهی از قزلباشان آناتولی غربی در قرون ١٤ میلادی به نام ایشیقها -که خود ادامه و فرم استحاله یافته گروهی از حروفیان منسوب به بکتاشیه بوده اند- می باشند.
- قزلباشان نماز روزانه پنجگانه را نمی گزارند. عبادات قزلباشان به جای نماز عبارت است از آئین جمع با رقص صوفیانه و یا سماه (رقص آئینی مولویه سماع نام دارد). این نکته از همان آغاز سبب اختلاف میان قزلباشان ترک و ملایان امامی فارس شده بود:"صوفیان (قزلباشان ترک در دوره صفوی) در مجالس رقص و سماع خود از آواز غنائی بهره می بردند و گاهی خواندن سرودها و آهنگها و اشعار مذهبی به غنا نیز مطرح بوده است. در باره غنا و رقص از پنج تن از فقهای امامی فارس عصر صفوی پرسیده می شود: "بر غنا و سرود اشتغال نمودن و مطربانه مغنیانه اصول گرفتن و دست زدن و رقص کردن و به چرخ در آمدن و در امور مذکوره مصر بودن (قزلباشان ترک)، فسق است یا طاعت، و معصیت است یا عبادت؟ ملا محمد باقر سبزواری خراسانی از ملایان فارس در جواب می نویسد: خلافی میان علمای امامیه .... نیست در اینکه غنا و سرود حرام است).
-برابری زن و مرد، نبود حجاب، چادر، مقنعه و تستر اسلامی برای زنان، شرکت زنان در مراسم دینی همراه مردان، سماه و رقص صوفیانه مختلط زن و مرد. تجویز تک همسری و ناخوشایند شمردن طلاق
-تقدیس شراب، بر خلاف اسلام اورتودوکس (سنی و شیعه) که در آن شراب و دیگر مسکرات کاملا نهی شده و حرام اند ولی مواد مخدر مجاز، در مذهب علوی (قزلباشی، بکتاشی)، شراب نه تنها مجاز، بلکه به نوعی مقدس، و مواد مخدر از تریاک و سیگار و .... بشدت نکوهیده شده است. در میان قزلباشان نیز شراب خوردن رواج کامل داشته است. "بویژه درباریان و سوارکاران قزلباش جملگی شرابخوارند و روزی را بی می و مطرب نمی گذرانند".
-داشتن ارکان و آداب مخصوص خویش. از جمله سه سنت و هفت فرض، دؤرد قاپی (چهار درگاه: محبان، مریدان، زاهدان، عابدان)، پیمان اخوت، احترام به بزرگتر، قیرخلار قوربانی و اعتقاد به چهارده معصوم (چهارده معصوم شیعیان امامی، دوازده امام به علاوه پیغمبر و دخترش می باشد. اما چهارده معصوم علویان اولاد ذکور امامان که قبل از سن بلوغ به قتل رسیده اند است). انجام عبادتی به نام آئین جمع.
-لزوم تراشیدن ریش و گذاشتن سبیلهای پرپشت مردان. تراشیدن سبیل را سنت معاویه و رها کردن آن را سنت علی می شمارند. بویژه درباریان و سپاهیان قزلباش، حتی بسیاری از پادشاهان ایشان بدین سنت پای بنده بوده اند.
-کاربرد زبانهای ملی مانند ترکی، عربی عامی، گوران و لری در عبادات و متون دینی به جای عربی استاندارد و یا فارسی. (از کتب مقدس علویان امروزی کلامات است که به زبان ترکی نگارش یافته است). در میان علویان قزلباش تورک آزربایجان و ایران، حتی در زمان رژیم پهلوی نیز نوشتن سنگ قبرها به زبان ترکی که در آن زمان امری بسیار نادر بین دیگر گروههای ترک ساکن در ایران بود دیده شده است. غلامحسین ساعدی نویسنده ترک از آزربایجان جنوبی، یکی از این اشعار را در کتاب ایلخیچی خود نقل کرده است: بیر پری پئیکهر ملهک صورتلینیندیر بو مزار / گؤر نئجه خاکییله یئکسان ائیلهییپدیر روزیگار.
-قائل نبودن به طبقه روحانی-فقها. بر خلاف مذهب شیعه امامی، در مذهب علوی که دارای فقه مدونی نیست، صنف روحانی (ملا، آخوند، معمم، شیخ الاسلام، ثقه الاسلام، حجه الاسلام، آیت الله، مرجع تقلید، فقیه، ....) وجود ندارد. به جای آن، در شاخه های مختلف عناوین دده (آتا، بابا)، پیر (شیخ)، مرشد و ... و مقامهائی مانند خلیفه، دده، مربی، رهبر، مصاحب و طالب وجود دارد.
- به جای موسسات اسلامی ای مانند مسجد و جامع، عبادتگاه علویان جمع ائوی-جمع خانه (وحدت وجودیها خانقاه، تکیه، زاویه و ....) است. آنها دلیل نرفتنشان به مسجد را کشته شدن حضرت علی در مسجد عنوان می کنند.
-بردباری و تساهل و تسامح نسبت به ادیان و باورهای دیگر بویژه با غیرمسلمانان. قابل ذکر است که این اصل از سوی برخی از گروههای قزلباش بویژه منسوبین به طوائف قزلباش و مخصوصا پس از تاسیس دولت قزلباشیه صفویه، در مورد گروههای مسلمان به شدت زیر پا گزارده و نقض شده است. چنانچه شاه اسماعیل صفوی بنیانگزار مذهب ترکی قزلباشی و دولت قزلباشیه صفوی، و دیگر شاهان ظاهرا قزلباش این سلسله، با معتقدین به باورهای دیگر اسلامی و مخصوصا سنیان، زیدیان، اسماعیلیان، نقطویان ،... با بی رحمی بسیار و بر خلاف اعتقادات قزلباشی فوق العاده ظالمانه رفتار کرده اند.
-پنهان داشتن باورهای خویش و سرمگوئی. قزلباشان به اصل تقیه معتقدند و عقاید خود را از دیگران پنهان می دارند. به شرکت افراد غیر علوی در مراسم و آئینهای خود اجازه نمی دهند. انگیزه اصلی این رفتار حفظ و محافظه جامعه خود از تعدیات و سرکوبهای فقها و جوامع مسلمان اورتودوکس (شیعه و سنی) است. زیرا فقهای اسلام اورتودوکس (سنی و شیعه) قزلباشان علوی را همواره و نوعا مرتد شمرده اند. قزلباشان با شیعیان امامی ازدواج می کنند، اما اغلب مذهب خود را از آنها پنهان می دارند.
-قزلباشان عقایدی ویژه در باره امامان و بزرگان دین دارند. آنها عموما در باره امامان غلو می کنند. حضرت فاطمه را مانند حضرت مریم باکره می دانند و معتقدند که وی عادت ماهانه نداشته است. قزلباشان سرخی شفق را از خون امام حسین پس از واقعه کربلا می دانند و معتقدند که پیش از آن شفق سرخ رنگ نبوده است.
باورها و اعتقادات مذکور، اساس باورهای ترکان قزلباش اولیه و یا مذهب علوی ترکی در دوره تشکل آن بود. اینها همان چیزهائی است که از سوی تشیع فقاهتی عصر با نام لاابالی گری، فساد، بی قیدی و آلودگی قزلباشان و غلات یاد می شد. سبب اینهمه تهاجم به قزلباشان ترک از سوی ملا محمد باقر مجلسی-شاه عباس-برادران شرلی و مورد سرکوب قرار گرفتنشان از سوی آنها که در تاریخ با آن مواجه می شویم نیز – علاوه بر جنگ قدرت و کشمکش فارس-ترک، همین باورها و اعتقادات بوده است. امامیان شیعه در باره اعتقادات ترکان قزلباش گفته اند: "اباحه گری، تصوف باطل که عقاید فاسدی را به همراه دارد، مانند اعتقاد به حلول و اعتقاد به وحدت وجود، تحریف قران به رای، راه اشقیای گمراه است". تشیع فقاهتی فارسی در دوره ای که بنا به مصلحت و ریاکارانه به نفوذ در دولت قزلباشی و غصب و مصادره حاکمیت سیاسی مشغول و به مدارا با حاکمان قزلباش ترک مجبور بود، اعتقادات غلات قزلباش ترک را چنین تفسیر و توجیه می کرد که "از نظر آنان جمع میان حساسیتهای دینی و دست زدن به برخی کارهای فساد آمیز به ویژه مشروب خواری روا شمرده می شده و رعایت شرع در حوزه مرید و مرادی آسیب پذیر بوده است". غافل از آنکه اساس مذهب قزلباشی علوی (اسلام هترودوکس باطنی)، بر رد شریعت استوار بود و آنچه که در ادبیات فقها از آن به شکل لاابالیگری، فساد، بی قیدی و غیره تعبیر می شود، بخصوص مقبولیت شراب، موسیقی و آزادی زنان از ارکان مذهب قزلباشی ترکی بود.
منبع:http://hunmurunu2.arzublog.com/
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۲۲ ساعت 19:5 توسط محمد قجقی
|