تاتارها چه کسانی هستند ؟ » ترجمه ی : محمد قجقی
ابن خلدون می گوید: این سلطان چنگیز خان، سلطان تاتاران می باشد،و خوب می دانیم که چنگز خان،فرمانروای مغول است. کلمه ی تاتار را محققان عرب،به جای مغول مورد استفاده قرار می دهند.مثلأ عنوان نقشه ای که فتوحات مغول را نشان می دهد« یغمای تاتار » است. مغولان قبل از آنکه بغداد را در سال۱۲۵۸/م اشغال و خلافت عباسی را مضمحل نمایند ،در سال ۱۲۳۷/م مسکو را فتح نموده بودند.سپاه مغول (تاتار) عمدتأ از ترکان قبچاق تشکیل می شد.
در نیمه ی اول قرن ۱۳/م سپاه مغول که عمده اش را ترکان تشکیل می دادند،منطقه ای را که امروزه، روسیه نامیده میشود، فتح نمود.این امر روشن می کند که چرا روس ها به همه ی مسلمانان ترک تبار ساکن روسیه ی اروپایی « تاتار » می گویند. قسمت عمده ی اردوی مغول « تاتار » ترک بود. به عقیده ی روس ها همه ی ترکان مسلمانی که در روسیه ی اروپایی زندگی می کنند، نوادگان مغولان-یعنی تاتاران می با شند.
آگاهی از این امر مهم است که علیرغم اینکه عمده ی سپاه مغول – تاتار-را تر کان تشکیل می داده اند،مقامات فرماندهی ،انحصارأ در اختیار مغولان بوده است. آنهایی که از قبچاق ها ،پچنک ها ودیگر طوایف ترک بودند،سپاهیان بدون درجه -ساده-بوده اند.
مورخین عرب معاصر و دوره های بعد،از سپا هیان هلاکو، پسر تولوی و نوه ی چنگیز خان ـ که در سال ۱۲۵۸/م خلافت عباسی را ساقط نمودند -به عنوان تاتار سخن می گو یند. ملت های دیگر هم از مغولان -که در قرن ۱۳/م بزرگ ترین دولت جهان را ایجاد کردند – با عنوان تاتار نام برده اند
تاتاران (مغولان) در قرن ۱۳/م قسمت عمده ای از چین ،ترکستان ،ایران ،عراق ، سو ریه،آناتولی ،روسیه امروز، قفقازیه ،کریمه ،اوکراین و لهستان را در تصرف داشتند. ملت هایی هم که تحت حاکمیت این « تاتاران» می زیستند،از آن جهت که تحت اداره ی خاندان تاتار (مغول) بوده اند، «تاتار »نامیده شدند. بنا بر این از آغاز قرن ۱۴/م دیگر اصطلاح «تاتار » ربطی با قوم ،نژاد و تبار نداشت ،بلکه اصطلاحی شد که مسآ له ی تابعیت و نوعآ «هم وطنی » را افاده می کرد. یعنی از این به بعد اصطلاح تاتار «مفهومی سیاسی » و نه نژادی «قومی » به خود گرفت .آنهایی که در خارج از سرزمین های ترکان بودند، به تدریج از تحت حاکمیت تاتاران «مغولان » خارج شدند. کاربرد اسم سیاسی« تاتار» برای گروه های ترکی که در مناطق دریای خزر و شمال دریای سیاه زندگی می کردند،تداوم یافت. دولت « گوگ اوردا » در شمال دریای سیاه و دریای خزر -که اعراب و اروپاییان آن را «آلتین اوردا » می نامند- تحت حاکمیت پسر دیگر چنگیز خان، یعنی «جوچی» پا به عرصه ی وجود نهاد.
«بورقا » برادر «باتو » به اسلام گرایید و چون در سال ۱۲۵۵/م خان «گوگ اوردا» شد، اسلام خود را اعلام نمود. این شخص که نام «برکه » را بر خود نهاد ،اولین خان مسلمان« آلتین اوردا »میباشد. برکه خان با شاهزاده خانمی از خاندان های سلجوقیان آناتولی ازدواج نمود. برکه به پسرش عزالدین- که حاصل این ازدواج بود، شهر های (سولخت) و (سوداغ) را با حومه اش واگذار نمود. عزالدین و مادرش هزاران ترک مسلمان را از آناتولی آوردند و درکریمه اسکان دادند.
دین اسلام در «گوگ اوردا »به سرعت گسترش یافت و به درستی تثبیت شد. خاندان حاکم در دولت «گوگ اوردا» (آلتین اوردا) از تبار چنگیز خان بود.اما عنصر ترک نژاد آنچنان قدرتمند بود که در اوایل قرن۱۴/م دولت آلتین اوردا نتواند در مقابل آن پایداری نماید ، لذا به صورت یک دولت ترک در آمد.در سال ۱۳۹۶/م وقتی که توغتامیش، خان گوگ اوردا،در مقابل تیمور شکست خورد، این خان نشین تجزیه شد و خان نشین های قازان، کریمه ،آسترا خان وقاسم تشکیل شد. در همه ی این خان نشین ها فقط خان ها ومقامات عالی« تاتار »یعنی «مغول »بودند،اما به اتباع آنها هم به خاطر فرمانروایانشان تاتار اطلاق گردید،همانگونه که به ترکان ترکستان ،بخاطر اینکه «اوزبک خان » در راس آنها بود «اوزبک» گفته شد ،همان سان که به نوادگان «تومن بی نوقای» فرمانده ی ۱۰۰۰۰ سوار- که علیه توغتامیش آخرین خان گوگ اوردا (آلتین اوردا) قیام نمود و با او به نبرد پرداخت – که امروز می زیند ،نام نو قای داده شد. درست همانگونه که به افرادی که تحت حاکمیت« عثمانی» بودند، نام« عثمانلی »اطلاق گردید. به تدریج خان ها و مدیران نیز «ترک» شدند. مثلآ «بورا غازی گرای خان» قهرمان مشهور کریمه -که در قرن ۱۶/م می زیست، از شاعران درجه ی اول ترکی سرای و استاد مسلم موسیقی کلاسیک ترک و یک آهنگساز بود. در حقیقت زمانی که اصول ملی گرایی در سال های آخر روسیه ی تزاری،پا به عرصه ی وجود نهاد، خلق های ساکن روسیه ،در خصوص ضرورت نامیده شدن به عنوان ترک یا تاتار بحث و مجادله می نمو دند.
امروزه در داخل فدراسیون روسیه و به پایتختی قازان،تاتارستان وجود دارد. در این مملکت ،بیش از نیمی از مردم مسلمان هستند وتقریبآ نیمی هم روس(مسیحی) میباشند. مسلمانان به لهجه ای از ترکی عثمانی سخن می گویند.اسلاف آنها-که ابن فضلان از آنان سخن رانده است و از بلغار های ایتیل (ولگا) بودند- در سال ۹۲۲/م،یعنی ۱۵۰ سال قبل از اینکه آناتولی تحت حاکمیت مسلمانان در آید وشروع به ترک شدن کند- رسمآ به اسلام گراییده بودند.به درخواست بلغار های ایتیل -که در منابع عرب صقالبه – مفرد آن صقلاب- نامیده می شدند، خلیفه ی عباسی برای آموزش اسلام،ساخت مسجد ومنبر افرادی را اعزام نمود. ابن فضلان در این هیآت بود و آنچه را که در طی سفر دیده است ، یاد داشت نموده است. (شاخه ی دیگر بلغار ها،پس از عبور از شمال دریای سیاه،وارد بالکان ها شدند ودر سال ۸۶۳/م به مسیحیت گراییدند و اسلاو شدند.آنها ییکه در بلغارستان هستند، از این شاخه اند
در لهجه ی تر کان بلغار تاتارستان،از صدها سال قبل کلمات زیبای فراوانی وجود داشته است. به جای(اودا ) واژه ی (بولمه)، در مقابل (یکشنبه)ف واژه ی(باش گون ) و به جای ( معده) واژه ی (آش قازان) را به کار می برند.بدون تردید،«مسلمانان تاتارستان» که از لهجه ی ترکی شمالی استفاده می کنند «ترک هستند». نام تاتار،عنوانی است که« هویت » آنها را نشان می دهد. ضرورت دارد که در فرصت و زمانی مناسب ، اسم « قبچاقستان» جای « تاتارستان» را بگیرد. از طرف دیگر « مغولان »تا قرن ۱۵/م در آناتولی حضور داشتند. وقتی که در سال ۱۲۴۳/م مغولان در جنگ « کوسه داغ » سلجوقیان آناتولی را شکست دادند، آناتولی تحت حاکمیت مغول – تاتار- در آمد.
با سقوط دولت سلجوقیان روم تعداد فراوانی امیر نشین « بیلیک » ظهور پیدا کردند. از بین آنها « امیر نشین عثمانی» کوچکترین ،ولی از جهت وابستگی وتعلق خاطر به ارزشهای اسلامی، صمیمی ترین آنها بود. در حالیکه امیر نشین های دیگر، با یکدیگر،در گیر و مشغول ،بودند، عثمانی وارد اقدامات جهادی علیه بیزانس و اروپا شد ودر مدت کوتاهی به صورت دولتی مهم در آمد .در قرن ۱۴/م ییلدرم بایزید، «سیواس» و « توقات »را با حومه اش- پس از بیرون راندن قبایل تاتار ، به تصرف در آورد.
در آناتولی قبایلی که به عنوان تاتار « مغول » شناخته می شدند، وجود داشتند و به آنها طایفه ی «قارا تاتار» اطلاق می شده است.آنها از اقوامی بودند که از طرف امپراتوری چنگیز خان، برای نظارت بر امور سلجوقیان اعزام شده بودند ، و به تدریج به عنوان افرادی که در اطراف « قیصریه» و « سیواس» به چادرنشینی پرداخته بودند، شناخته شدند ییلدرم «قارا تاتار ها» را ،به شکلی مورد حمایت قرار داد. از آنها مالیات دریافت نمی شد. فقط در اثنای جنگ ها، از قابلیت های رزمی آنها بهره برداری می شد وصرفآ حین جنگها در سپاه او مشاهده می شدند.بعدها،هنگامی که تیمور آناتولی را تحت استیلای خود در آورد، به سران گروه های «قارا تاتار » وعده ی اعطای معافیت های ویژه داد و بدین صورت آ نها را به سوی خود جلب نمود ،به نحوی که در کنار تیمور، ودر مقابل بایزید، قرار گرفتند. تیمور هنگام عزیمت از آناتولی، تمایلی به اینکه این گروه در آناتولی بمانند،نداشت و شاید بتوان تعبیر : آنها را با توسل به زور به عقب ،یعنی به بیابان های آسیا راند،را بکار برد.
چلبی محمد پسر ییلدرم، با مشاهده ی حضور ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ چادر، از مردم چادر نشین در اطراف« اسکیلیپ »و اطلاع از اینکه آنها طایفه ی یکی از سرکردگان تاتار به نام « منت بی » می باشند ، دستور داد آنها را در اطراف ( فیلیبه ) در بالکان ها جای دهند. امروزه در فیلیبه ،همان جایی که ،آن «تاتاران» اسکان داده شدند، مکانی به نام «تاتار بازاری» وجود دارد.
بدینصورت شرایطی فراهم می شود که اگر حاکمیت مغول«تاتار» در آ ناتولی تداوم می یافت و دولت عثمانی، یا تشکیلات سیاسی قدرتمند دیگری پدید نمی آمد، ساکنین آناتولی هم مانند ساکنین شمال دریای سیاه،بخاطر حاکمیت خاندان مغول بر آنها ، به احتمال فراوان « تاتار »نامیده می شدند.این اسم نه عنوان نژادی «قومی» بلکه اسم و عنوان «سیاسی» آنها می شد. ضمنآ به احتمال بسیار فراوان، خاندان حاکم مغول «تاتار» و مغول تباران در آناتولی ،همان گونه که بر« گو گ اوردا »و خان نشین هایی که بعد از آنها تشکیل شدند، گذشت، «ترک» می شدند. از طرف دیگر اینکه به قومی که «تاتار »نامیده می شدند، «مغول» اطلاق شود ، مربوط به بعد از دوره ی چنگیز خان می باشد. تعبیر «مغول» فقط در «مغولستان» و « آسیای میانه »تثبیت گردید، ولی هیچ زمانی در قسمت غربی امپراتوری مغول شیوع نیافت.
بعد ها شاهد کاربرد نام «تاتار» در باره ی همه ی مردم« ترک» به استثنای «عثمانی ها» توسط روس ها و اروپایی ها هستیم. میدانیم که « زبان مادری» مهم ترین عنصر، در شناخت تبار و نسب انسان ها است.تفاوت در گویش و بیان،به هنگام کاربرد زبان را ( آغیز) یا « شیوه» می گویند،مثل «آغیز ارزروم »و «آغیز قیصریه ».اگر این تفاوت ،وارد نوشتار شود، نام « لهجه» یا « دیالکت» به خود می گیرد. لهجه های ترکی طبقه بندی های فراوانی دارند. شناخته شده ترین آنها عبارتند از: ۱-لهجه ی آناتولی یا تورکچه ( لهجه ی اوغوزی،لهجه ی عثمانی،لهجه ی ترکی غربی- وقطعآ لهجه ی ترکمنی، که ظاهرآ ضمن تایپ افتاده است و نماینده ی بلا منازع آن،مختومقلی فراغی است / م ) ۲- لهجه ی آذری،مهم ترین نماینده ی آن ، شاعر معروف،فضولی است. ۳- ترکی ترکستانی « چغتایی، لهجه ی خاقانی ،اوزبکی امروز» بزرگترین شاعر آن علی شیر نوایی است. ۴- لهجه ای که« تاتاری» می نامیم و لهجه ی شمالی مورد استفاده ی ترکان کریمه و قازان است. در « یالی بو یو» به« ترکی استانبولی »و در قسمت های داخلی و شمالی آن،به« تاتاری» سخن می گویند.
نتیجه: واژه ی « تاتار» از قرن۱۳/م به جای واژه ی « مغول» مورد استفاده قرار گرفت. تاتاران « مغولان» چین، ترکستان،ایران، آناتولی،عراق،سوریه ،سیبریه،روسیه ،اروپای شرقی،کریمه ولهستان را به تصرف در آوردند. در آن زمان در شمال دریای خزر و دریای سیاه، نوادگان گوگ ترکان،هون ها، پچنک ها ،قبچاق ها و بلغار ها زندگی، می کرده اند.هنگامی که در قرن ۱۳/م تاتاران« مغولان» همه ی این مناطق را متصرف شدند ،جزو سپاهیانی که این امر را متحقق ساختند ، انبو هی از ترکانی که ، جدیدآ از ترکستان آمده بودند نیز، وجود داشتند. هم ترکانی که ، از سابق در شمال دریای خزر و دریای سیاه مسکن گزیده بودند و هم انبوه ترکانی که با سپاهیان مغول وارد شده بودند ،تحت حاکمیت مغولان می زیستند. به نحوی که« ترکانی » که در شمال دریای خزر و دریای سیاه و تحت حاکمیت مغول « تاتار» زندگی می کردند، با عنوان سیاسی « تاتار» شناخته شدند.
« مسلمانانی» که امروزه در شمال دریای سیاه و در روسیه زندگی می کنند وبه « تاتاری» یعنی «ترکی شمالی» سخن می گویند، از نوادگان آنها میباشند. نتیجه ی حاصل این است: کلمه ی « تاتار» در قرن بیستم ، تعبیری که نشاندهنده ی« اصل و نسب »و به عبارت دیگر «قوم و نژاد » باشد ،نیست ،بلکه کلمه ای است که «هویت تاریخی» را نشان می دهد. همان گونه که تمام افرادی که تحت حاکمیت «عثمانی» بسر می بردند« عثمانلی » بودند، تابعیت« عثمانی» را داشتند و تبعه ی «عثمانی» تلقی می شدند. ارمنی ،یهودی، عرب ،چرکس ،گرجی ،آرناووت وامثالهم « عثمانلی »بودند. «ترکان شمالی» هم که تحت حاکمیت« تاتار »یا «مغول» بودند«تاتار» تلقی شدند. مخلص کلام اینکه ، مسلمانان روسیه، که در قرن بیستم «تاتار »نامیده شده اند« مغول» نیستند ، بلکه «ترکانی» هستند که ا سلا فشان تحت حاکمیت «مغول » یا«تاتار » می زیستند.« تر کانی »که «مغولان» را به تدریج «ترک »کردند.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۰۷ ساعت 13:7 توسط محمد قجقی
|