آ شنایی با هنرهای كتابت و كتاب آرايي مصطفي رستمي(دانشگاه مازندران)
امروزه، چنان چه بخواهيم درك درستي از معنا و مفهوم كتابت داشته باشيم، نبايد تنها به چگونگي پيدايش، سير تحول و تكامل خط، شكلهاي متنوع خطوط فارسي و عربي و بسترهاي نگارش آن توجه داشته باشيم. براي مثال اگر ازيك قرآن مربوط به سدهي نهميا نسخهاي قديمياز ديوان حافظ و شاهنامهي فردوسي ويا هر اثر مكتوب ديگري را در گنجينهاي از نزديك نظر ميكنيم، صرفاً از خط زيباي آنها قانع نميشويم، بلكه مشاهدهي جلد، تذهيب، تشعير، نقش و نگارههاي تزييني و نگارگري، سطربندي، جدول بندي، رنگ آميزي، صفحه آرايي و اندازههاي موزون آنها ما را بيشتر خشنود خواهد كرد. با اندك تأملي در مجموعه اين عناصر در صفحهيا صفحات كتابهاي دورا ن اسلامي درمييابيم كه اين عناصر چه در جزء و چه در كل از وحدتي حيرتانگيز برخوردارند و تعادل، تناسب و هماهنگي ميان آنها برقرار است و هر كدام به نحـــوي با ديگري در ارتباطنــد و همديگر را معنا و كمال ميبخشند. بر اين اساس به منظور درك درست ازكتابت دوران اسلامي، لازم است مجموعهاي از فنون، ابزار، مواد و هنرهايي چون خوشنويسي، كاغذ، قلم، رنگ، خط، نقاشي، طراحي، تذهيب و تشعير، صفحه آرايي، صحافي و تجليد را در نظر آوريم و آنها را در ارتباط با هم بسنجيم و سپس از طريق مقايسهي دورهاي، به سير تحول، تكامل، معنا و مفهوم كتابت دوران اسلامي پي ببريم. (تصوير 1)
به گفتهي پروفسور پوپ: «اوراق و كتابهاي دوران اسلامي در حكم شعري هستند كه در دست ميتوان نگاه داشت و به ندرت ممكن است از جنبه هنري بي مقدار باشند. چون قطعه خطييا صفحات كتابي را ورق بزنيم، گويي به تدريج از نردباني بالا ميرويم و به عالم آشكار و صور ميرسيم كه نظم و تنوعي خاص دارد. اين تجربه نظير گردش در باغ خيال است. در كتابهاي خطي دوران اسلامي صحاف، خطاط، نقاش و مذهب با كمال چيره دستي در فن خود و با نهايت ظرافت و قدرت، دست و روح و اعمال همهي اسرار صنعت و درك دقيق ترين معاني جمال كار كردهاند. شايد بيجا نباشد، اگر گفته شود كه صفحات چنين كتابهايي در حد «عالم اصغر» است.» (پوپ، 1338، 151)
علل خاصي سبب شده تا كتابت در دنياي اسلام به چنين درجه عالي از كمال برسد. مهمترين اين علت اعتقاد به سحر كلمات مكتوب كه از ويژگيهاي تفكر اسلامي است و قرآن كه به منزله كالبد و جسم الهامات است، عجيب نيست كه گرانبهاترين مواد و دقيقترين هنرها به ايجاد قرآنها وقف شده است. كتابت دوران اسلامي در مقاطع مختلف تاريخ خود، افق وسيعي از شيوههاي نگارش به نمايش گذاشته و گوناگوني حيرتآوري را از نظر شكلهاي خط نگاري بر روي مواد و مصالح مختلف نظير: پوست، كاغذ، مقوا، كاشي، سفال، سنگ، گچ، پارچهيا منسوج، شيشه، فلز، بنا و ... فراهم ميسازد. در هر زمان و هماهنگ با پيشرفتهاي مادي و معنوي خود را تكامل ميبخشد و سازگاري ميكند و همراه با آنها تجلي تازهاي از هنر را ارائه ميدهد. (تصوير 2)
علل خاصي سبب شده تا كتابت در دنياي اسلام به چنين درجه عالي از كمال برسد. مهمترين اين علت اعتقاد به سحر كلمات مكتوب كه از ويژگيهاي تفكر اسلامي است و قرآن كه به منزله كالبد و جسم الهامات است، عجيب نيست كه گرانبهاترين مواد و دقيقترين هنرها به ايجاد قرآنها وقف شده است. كتابت دوران اسلامي در مقاطع مختلف تاريخ خود، افق وسيعي از شيوههاي نگارش به نمايش گذاشته و گوناگوني حيرتآوري را از نظر شكلهاي خط نگاري بر روي مواد و مصالح مختلف نظير: پوست، كاغذ، مقوا، كاشي، سفال، سنگ، گچ، پارچهيا منسوج، شيشه، فلز، بنا و ... فراهم ميسازد. در هر زمان و هماهنگ با پيشرفتهاي مادي و معنوي خود را تكامل ميبخشد و سازگاري ميكند و همراه با آنها تجلي تازهاي از هنر را ارائه ميدهد. (تصوير 2)
كتابت دوران اسلامي نه فقط به وظيفه گران خود كه همان بيان مقاصد و مفاهيم، حفظ و انتقال انديشه است، پايبند ميباشد، بلكه پيوسته امكان بروز عواطف و احساسات بشري در كنار آن ميسر شده است. گرچه قلمرو اصلي كتابت دوران اسلامي، كتاب است، ولي هر گاه كه هنرمندي ميخواست، دست ساختهي خود را به شكلي گويا معني بخشد، كتابت را به مدد ميطلبيد. از ويژگيهاي كتابت دوران اسلامي قابليت انعطاف و توانايي زياد در برابر هر نوع تغيير است. زماني به شكل خط كوفي تحريري در نوشتن آيات قرآني عنوان افتخار آميز خط مقدس را كسب ميكند و در هنگاميكه معماران دوران اسلامي به شكل كاملاً كلاسيك خود از نظر شكل و سازه، دست مييابند و نياز به آرايههاي تازه دارند، كتابت به سرعت خود را با معماران هماهنگ و سازگار ميسازد و به سرعت از دور خود ميكاهد و سطح خود را مانند آجرها، منارهها و ستونهاي شبستان مساجد دوره سلجوقي ارتقاء ميبخشد. طي قرون پنجم و ششم هـجري خط كوفي تزييني به عنوانيكي از عناصر مهم در آرايش بنا مطرح ميشود و خوش نويسان و خطاطان هم چون معماران كه آجرچينيهاي مختلف بناي خود را تزيين ميكردهاند، خط كوفي را در شكلهاي بديع و تازه و هماهنگ با آرايههاي آجري به كار ميگيرند.
بر اين اساس قلمرو خط و كتابت تنها به كتاب، اوراق و معماري خلاصه نميشود، بلكه بيشتر دست ساختههاي مسلمانان در مقاطع مختلف تاريخ با خطوط رايج زمان مكتوب و مزين ميشده اند. اين هنر فراگير در عرصههاي مختلف فرهنگ و هنر در مواردي در قالب شكلهاي گياهي، تركيبات پيچيده هندسي و حتي جانواران در هر جايگاهي كه اقتضاء ميكرده، متجلي ميشده است. (تصوير 3)
كتاب آرايي به تماميهنرهايي اطلاق ميشود كه به فراخور و تناسب محتواي كتاب و در جهت تفهيم بيشتر و مطلوبتر به آرايش و تزيين كتاب ميپردازند. اين آراستگي كتاب ميتواند شامل هنرهاي مختلف از جمله تصويرگري و نگارگري، تشعير، تذهيب، ترصيع، تحرير، خطاطي، حلكاري و طلاكاري، افشانگري، ابريسازي، مركبسازي، صنعت عكس، قطاعي، قطعهسازي، متن و حاشيهسازي، دندانموشي سازي، جدول و كمندكشي، صحافي و جلدسازي در انواع مختلف آن باشد. هنر كتاب آرايي، بي شك از آن هنگام كه انسان توانسته مجموعه اي از اوراق مكتوب را به صورت كتاب در آورد، شكل اوليه خود را به نمايش گذاشته است. ايرانيان از همان آغاز به آرايش كتاب دلبستگي فراوان داشته اند. از آنجا كه پوست و كاغذ- كه نگارهيا نوشته بر روي آن پديد ميآيد، از موادي هستند كه در مقابل حوادث روزگار، پايداري كمتري دارند. نمونههاي باستاني اين هنر، بسيار كمياب است و ما را از داشتن مدارك و اسنادي مستند، از تاريخ آغاز اين هنر، محروم ساخته است. حشراتي همچون بيد و موريانه و نيز ميكروارگانيسمها مثل كپك وقارچ و حوادثي همچون: آتش سوزي و غارت كتابها و كتابخانهها از سوي دشمنان و مهاجمان در طول تاريخ، از عوامل نابودي آثار نفيس مكتوب هستند. در فرهنگ و هنر ايراني هر كدام از شاخههاي هنر كتاب آرايي خود نياز به تخصص و مهارتي ويژه داشته است كه هنرمندان نخسه آرا بدان همت گماشته و آثار بي مانند از جمله قرآنهاي نفيس، شاهنامههاي ماندگار و بسياري ديگر از كتابهاي باارزش را خلق كردهاند.
با عنايت به تنوع شاخههاي هنر كتاب آرايي در تمدن ايراني، كه هريك به طور مجزا ويا در تلفيق بايكديگر در ماندگاري، تأثيرگذاري و نشر فرهنگ و تمدن ايراني- اسلامي نقش به سزايي داشته اند، در ذيل به برخي از مهمترين تخصصهاي هنر كتاب آرايي پرداخته ميشود.
1- كاغذگري
كاغذسازييا كاغذگري به فنوني اطلاق ميشده كه به طرق گوناگون كاغذ مناسب براي كتابت نسخههاي خطي فراهم ميآورده اند. كاغذ گران علاوه بر ساخت كاغذ و مقوا براي اوراق كتابها، مرقعات و جلد آنها كه هريك با روشهاي گوناگوني تهيه ميشده، به منظور ايجاد بستري چشم نواز، كار رنگ آميزي كاغذ، براي سهولت در حركت روان قلم به هنگام كتابت و خوشنويسي، تذهيب و نگارگري بر روي كاغذ، آهار زني و مهره زني آن را نيز بر عهده داشته اند تا سطحي بسيار مناسب براي كتابت و كتاب آرايي بوجود آورند. از سده دوم هجري خراسان از مهم ترين مراكز كاغذ سازي به شمار ميآمده و رقيب كاغذهاي چيني در تجارت اين كالا محسوب ميشده است. ابن نديم (مورخ سده چهارم هجري) در الفهرست اشاره دارد كه در زمان او شش نوع كاغـذ متداول بوده و از ميان آنها پنج نــوع آن در خراسان ساختـــه ميشده است. اين كاغذها عبارت بوده اند از: سليماني، طلحي، نوحي، فرعوني، جعفري و طاهري كه از ميان آنها فقط كاغذ فرعوني در خراسان ساخته نميشده است. سده نهم هجري، دوره درخشان كتاب سازي ايران است. كثرت تأليفات و نشر كتابها و توجه به ظرافت و شيوايي نسخههاي خطي در زمان تيموريان موجب شده است كه به صنعت و هنر كاغذسازي توجه خاصي شود. از مهم ترين انواع كاغذ ميتوان به خانباليغ، ختايي، سمرقندي، اصفهاني، دولت آبادي، بغدادي، كشميري، ونيزي، مصري، تركي، ترمه، عادلشاهي و فرنگي جديد اشاره كرد. رنگ غالب كاغذهاي قديميسفيد ويا نزديك به سفيد بوده است ولي گاهي براي تفنن و زيبايي بيشتر كاغذها را رنگ كرده ويا احياناً ماده رنگين به خمير آن ميافزودند.
2- مركب سازي
يكي از عوامل ثبات و ماندگاري محتواي مكتوبات در طول ساليان دراز در فرهنگ و تمدن ايران زمين، ساخت و استفاده از مركبهاي ممتاز در خوشنويسي و كتابت (به عنوان ماده اصلي)، در نگارگري، تذهيب و تشعير (براي قلم گيري) و نيز در كتاب آرايي (به منظور جدول و كمند كشي، دندان موشيسازي و...) به عنوانيكي از مواد مهم مورد استفاده بوده است. مركب از امتزاج عناصر طبيعي چون دودهي چربي گرفته، صمغ، زاج، مازو و ... تشكيل ميشود. اين مواد را با هم تركيب كرده، صلايه ميدهند و پس از آن صاف كرده و مورد استفاده قرار ميدهند. مركبهايي كه در طول تاريخ كتابت ايران بيشترين كاربرد را داشتهاند، در درجهي اول شامل دو نوع معروف كربني (دوده) و سولفات آهن و مازو بوده و دردرجه دوم شامل مركبهاي رنگي و مركب روغنييا چاپ بودهاند. هر كدام از اين مركبها، تركيبات متنوعي از مواد طبيعي مختلفي داشتهاند كه در طول تاريخ بسيار تجربه شده است. اهميت ساخت و كاربرد مركب بدان حد است كه غالب كاتبان و خوشنويسان،يكي از مهم ترين عوامل جلوه و جلاي كتابت را مركب ناب ميدانند. بر همين اساس هر خوشنويس سعي بر آن داشته است تا با استفاده از تركيبات مختلف مواد و تجربهي كاري، خود مركبي را بسازد كه براي كتابت مطلوب باشد و با جلاي وصف ناپذير خود، چشم را بنوازد.
3- تصوير سازي و نگارگري
اين هنر، از جمله شاخصترين تخصص در كتاب آرايي محسوب ميشود. اِستخري كه در قرن سوم هجري ميزيسته است، در نوشتههاي خود از سالنامهايياد ميكند كه از زمان حكمرانان ساساني بهيادگار مانده و شامل تك چهرههايي از شاهان آن زمان بوده است. او كه به چشم خود اين كتاب را ديده، گفته است كه سالنامه مذكور در قلعه اي واقع در ايالت «جَبــّار» نزديكيكي از مشهورترين آتشگاههاي آن زمان، نگهداري ميشده است. كتاب ديگري نيز از اين نوع كه تاريخ نام آن را ضبط كرده، نسخه ايست كه با طلا و جواهر و زري، مزيّن بوده و در خانهي افشين، سردار خليفه عباسي المعتصم، نگهداري ميشده است (تجويدي، 1345). گفته اند كه «ماني» براي آسان ساختن فهم فلسفهي آيين خود مفاهيم مجرد آنها را به وسيله طرحها و رنگها، نقش ميكرده و بدين وسيله حكمت ماوراء الطبيعه دين خود را بيان ميكرده است. بدين ترتيب احتمالاً بيشتر نقاشيهاي ماني در كتابهاي او به شيوهي انتزاعي بوده و به وسيله تاريك و روشنيها و به ويژه رنگهاي طلايي، مبارزه نور و تاريكي را نمايش ميداده است. پس از تصاوير كتابهاي مانونيان، بايد از قرآنهاي مزين كه از قرون اوليه هجري رايج شده،ياد كرد. تزيينات اين قرآنها كه به خط كوفي نوشته شده، بيشتر منحصر به نقوش هندسي ساده است كه همين نقوش در دورههاي بعد رو به كمال رفته و با الهام گيري از شيوه گل و برگ سازي ساساني، فن تذهيب را پديد آورده است. پس از آنچه كه از مانويان به جاي مانده، قديميترين نمونههاي شناخته شده كتابهاي مصور در ايران از قرون ششم و هفتم هجري فراتر نميرود. تصاوير كتابهاي اين دوران را معمولاً به دو مكتب نقاشي «بغداد» و «سلجوقي» نسبت ميدهند. پارهاي از نقاشيهاي مكتب بغداد، گاهي با هنر بيزانس ارتباط دارد و فرق عمدهي آن با مكتب سلجوقي آن است كه در سبك بغدادي، آن چنان كه از نقوش كتاب «مقامات حريري» بر ميآيد، تصاوير معمولاً روي متن كاغذ، بي آنكه زمينه را رنگ آميزي كرده باشند، ساخته شده اند. در صورتي كه در شيوه سلجوقي كه نمونه آن را بايد در كتاب «سَمك عَيـّار» جستجو كرد، نقوش و تزيينات بر روي متن رنگ آميزي شده، پديد آمدهاند. از قرن هشتم هجري به بعد، شيوه اي در كتاب آرايي ايراني، رايج شده كه به آن مكتب «ايلخانيان» ميگفتند و از اين دوره كتابهاي مصور بسيار، از جمله نسخههاي گوناگون از «جامع التواريخ» و «شاهنامه» به جاي مانده است. اين آثار چون در زمان سلطهي مغول خلق شدهاند، و از آنجا كه در آن روزگار كشور چين نيز جزء امپراطوري مغول به حساب ميآمده است و در نتيجه رابطهي ميان ايران و چنين به علت نبودن مرز سياسي، بيش از هر زمان ديگر افزايشيافته است، از اين نظر آثار اين دوره از پارهاي جهات بيش از دورآنهاي پيش، با هنر تصويري خاور دور، پيوند دارد.
مقارن همين ايام،يعني اواخر دوره ايلخانيان بوده كه در نواحي غربي و شمالي ايران كه زير نفوذ «آل جلاير» قرار داشته، شيوه اي در كتاب آرايي پديد آمده كه در بسياري جهات با مكتب ايلخاني تفاوت داشته و به شيوهي باستاني ايراني نزديكتر بوده است. برجسته ترين هنرمند اين مكتب «جُنَيد» نقاش است. آثار وي از هر جهت الهام بخش مكتب نقاشي تيموري به شمار ميرود. سنت فراتر بردن نوك درختان و كوهها و ساختمآنها از چهارچوبهي خط كشي دور تصوير را بايد از اين زمان دانست. (همان).
ميگويند تيمور به هنر نقاشي و كتاب آرايي دلبستگي خاصي داشته، لذا در روزگار او، هنر كتاب آرايي در شهرهاي تبريز و بهويژه در شيراز وهرات رواج بسياريافته است. از ميان كتابهاي بسيار نفيس مصور دورهي تيموري، بايد شاهنامهي «بايسنقري» را نام برد كه از نفيس ترين كتابهاي نقاشي ايران به شمار ميآيد. نام آورترين هنرمند دورهي تيموري «كمال الدين بهزاد» است كه او را به علل گوناگون صاحب مكتب دانسته اند. پس از وي شيوهي او را هنرمندي ديگر به نام «قاسم علي» دنبال كرده است. در اين دوره و سالهاي پس از آن، شاگردان و همكاران ناميبهزاد، عبارت بوده اند از: شيخ زاد، خواجه عبدالعزيز، آقا ميرك، سلطان محمد، ميرسيد علي و مظفر علي كه از آنان آثار ارزشمندي از جمله نقاشيهاي بسيار نفيس متعلق بهيك خمسهي نظامي، كه اكنون در موزهي بريتانيا است، به جاي مانده است.
از خصوصيات آثار اين دوره و به ويژه كارهاي كمال الدين بهزاد، احساس عميقي است كه هنرمند از زندگي داشته و موفق شده است به بهترين وجه اين دريافت را تصوير كند. گرچه حالتهاي چهرهها و اندامهاي گوناگون بر مبناي آناتوميدقيق نقاشي نشده، ولي آنچه مهم است، آن كه كيفيت رواني افراد، در حالتهاي گوناگون به صورت نشانهاي به خوبي نمايانده شده است. در هريك از اين نقاشيها هنرمند با توجه به صحنه مورد نظر خويش، جهاني مستقل آفريده كه در آن مردمان و درختان و كوهها و ديگر اجزاء با همان جهان پيوند دارند و بدين ترتيب هنرمند، به بهترين وجه دريافت خود را از طبيعت و واقعيتها، با توجه به مفهوميكه در انديشه داشته، نقش ميكرده است. (تصوير 4)
كتاب آرايي در آغاز دوران صفوي، دنباله همان هراتيا خراساني است، ولي از هنگاميكه پايتخت حكومت از تبريز به قزوين و سپس به اصفهان انتقاليافته، تازگيهايي در فن نقاشي و در نتيجه در فن كتاب آرايي پديد آمده است. برجسته ترين تصويرگر اين دوران «رضا عباسي» است كه اين هنر را به سوي سادگي خاص سوق داده و به جاي ريزه كاريهاي دورآنهاي پيش، به تصويرپردازي اصول حركات پرداخته است. سپس شيوه وي را شاگردش «معين مصور» دنبال كرده است. پاره اي از آثار رضا عباسي در زمرهي عالي ترين آثار هنري جهان به شمار ميرود. پس از «معين مصور» بايد از «شفيع عباسي» كه پسر رضا عباسي است و نيز از «محمد زمان» كه كوشيده تا شيوهي تازه اي در نقاشي ايجاد كند، نام برد. در دورآنهاي بعدي، هنرمندان بسياري به تصويرگري و تزيين كتابها پرداختنه اند كه از آن جمله بايد از «صنيع الملك» نام برد. اين هنرمند توانا كتاب «هزار ويك شب» را به تصاوير زياد و زيبايي آراسته است. هنر تصويرگري در كتاب آرايي ايران با چنان مهارتي صورت ميگرفته كه ميان واقعيت متن و خيال تصوير فاصله اي متصور نبوده است و حاصل اين مهارت و تخصص هنرمندان در شاهنامههاي ماندگار و بسياري ديگر از كتابهاي نفيس و گران سنگ موجود در گنجينههاي داخل و خارج قابل مشاهده است. (تصوير 5)
4- جدول كشي
به منظور نظم بخشيدن به نوشتهها و تزيينات حواشي آن، قبل از نگارش، جداولي بر روي صفحات به وسيله هنرمندان جدول كش، ترسيم ميشده تا حدود زمينه براي كتابت ويا تزيين حواشي و قطعات، به شكل زيبايي مشخص شود. هنر جدول كشي به عنوانيكي از شاخههاي كتاب آرايي در قديم شغل خاصي به حساب ميآمده كه نياز به مهارت ويژه داشته است. با اينكه تمامينقاشان و صحافان از اين هنر آگاهي داشته و خود ميتوانسته اند، جدول نقاشيهاي خود را بكشند، ولي به دليل ظرافت و دقت كار، تماميجدولهاي كتابهاي خطي و تصويري را به جدول كشها ميداده اند تا استادان جدول كش با نهايت دقت و به وسيله ابزارهاي خط كشي، طلا و رنگهاي گوناگون آن زمان، حواشي و متن صفحات كتاب را جدول كشي كرده و بر زيبايي اين آثار هنري بيافزايند. (تصوير 6)
5- دندان موشي
دندان موشي به هنري اطلاق ميشود كه براي جلوه بيشتر بخشيدن به متن كتابت كه توسط استادان چيره دست خوشنويس نگاشته ميشود، اطراف آن را با حركات زنجيرهاي ريزي كه به دندان موش شباهت دارد، توسط قلم مو تزيين ميكنند و سپس اطراف اين خطوط و زمينه كاغذ را طلاكاري ميكنند. اين كار سبب ميشود تا متن كتابت و خوشنويسي شده در زمينه طلاكاري، برآمده به نظر آيد و جلوه اي خاص به هنر خطاطي ببخشد و در نتيجه سبب ميشود تا كيفيت هنر خطاطي را دو چندان به بيننده بنماياند. در تحرير اين هنر، هر هنرمندي روش خاص خود را داشته و قاعدهي كلي آن بستگي به ذوق و سليقه هنرمند دندان موشي ساز، كه اغلب نقاش و مذهّـِب هستند، دارد. (تصوير 7)
6- قطعه سازي
يكي ديگر از هنرهاي كتاب آرايي است كه به منظور تزيين و افزودن بر زيبايي نمونهي خطيا نقاشي انجام ميگيرد. طرز كار اين هنر بدين صورت است كه ابتدا مقوايي بزرگتر از اندازه قطعهي خطيا نقاشي را با زمينه رنگي انتخابی تهيه كرده و سپس قطعه مورد نظر رابا كمك چسب، بر روي مقوا ميچسبانند و براي گيرش بيشتر چسب، مهره ميزنند. بايد در نظر داشت كه انتخاب رنگ زمينهي مقواي بزرگتر و جاسازي قطعه بر روي آن، بستگي به طرح و سليقهي هنرمند دارد تا كار، متناسب و مطلوب در آيد. سپس نوارهايي كه قبلاً از كاغذهاي ابر و باد ويا رنگي آماده شده، به شكلي زيبا در اطراف قطعه، به صورت قابيا حاشيه ميچسبانند و مهره ميزنند. در پايان كار، در محل اتصال حواشي با رنگهاي مختلف و زيبا ويا طلايي ميكشند تا بر زيبايي قطعه بيافزايند. (تصوير 8)
7- تشعير
تشعير به هنري گفته ميشودكه با تصوير كردن ماهرانه گل و بوته، درختان و طبيعت، پرندگان و به ويژه حيوانات، بر حاشيه صفحات كتاب، و به تناسب موضوع متن و به كمك تكنيكهاي ظريف قلم گيري و گاه رنگ آميزي، به تزيين كتابها و مرقعات نفيس ميپردازد. اين هنر علاوه بر كتاب آرايي، در حجّاري به گونههاي برجسته و نيم برجسته، قلم زني بر روي ظروف فلزي، نقاشي بر روي آثارسفالي و نيز بافتهها كاربردهاي گوناگون دارد، كه از جملهي آن ميتوان: طراحي حاشيهي كتابها به وسيلهي طلا و قلم گيري، طراحي به سبك سياه قلميا طراحي مستقل با طلا در حاشيهيا طراحي جدا از حاشيه، طراحي به صورت انگ، طراحي به صورت معرق و طراحي در جلدسازي و صحافي كه به صورت معرقيا سوخت فشاري انجام ميشود.
هنر تشعير را ميتوانيكي از قديميترين هنرهاي ايرانيان و به قدمت طول تاريخ دانست، چرا كه طراحي از طبيعت، پرندگان و حيوانات در گذشته به دليل اعتقادات و انديشههايخاصي كه در دورههاي مختلف حاكم بوده، از اهميت خاصي برخوردار بوده است، و آثار به جاي مانده از تاريخ هنر ايران كه توسط باستان شناسان كشف و در معرض ديد عموم قرار گرفته، خود گوياي بارزيست از اين ادعا. هنرمندان تشعير ساز در هر دوره با توجه به ذوق و سليقهي خود، عناصر طبيعت را به صُور گوناگون طراحي كردهاند كه از نظر سبك و روش بايكديگر متفاوت است، هر چند كه ازيك طرح خاص الهام گرفته باشند. مثلاً شكل ساخت و ساز ابريا گل و بوتهي هر هنرمندي با هنرمندي ديگر و در دورههاي مختلف، كميمتفاوت است. يكي پيچش و انحناء را در بيان اين عناصر بيشتر به كار برده است، ديگري خطوط شكسته و كم انحناء را و خلاصه هر هنرمندي مطابق سبك و روش خود به ساخت و ساز اين عناصر پرداخته است. چگونگي اجراي اين هنر در آثار هنري، ممكن است متفاوت باشد، گاهي اوقات استفاده از آن بدين صورت است كه: ابتدا طراحي تشعير را اجرا ميكنند و داخل طرح اجرا شده را رنگي كم مايه ميزنند. سپس اطراف آن را با طلا قلمگيري ميكنند، كه به اين نوع تشعير «اَنگ» ميگويند. گاهي هم طراحي موضوعي را كه در متن نقاشي شده به مناسبتي در حاشيهي صفحه نيز ميآورندكه در واقع، اشتباه مصطلحي است كه به مرور متداول شده است.
نوع ديگري از طراحي تشعير را به صورت سياه قلم و همراه با كميرنگ به كار ميبرند. مهمترين و زيباترين نوع تشعير، هنگامياست كه در طراحي، دو حيوانيا پرنده اي را در حال نزاع و درگيري، با پيچشهاي به هم پيوسته نشان ميدهد، كه تشعير سازان بدين نوع طراحي «گرفت و گير» ميگويند.
عناصر و موضوعاتي كه اغلب در طراحي تشعير به كار ميروند، شامل: طراحي از طبيعت، طراحي از حيوانات، طراحي از پرندگان و طراحي از حيوانات افسانه اي است. طراحي از طبيعت در تشعير شامل تماميعناصر موجود در طبيعت ميشود، مانند ابر، گل و بوته، درخت، كوه، صخره و سنگ. حيوانات در اين هنر شامل طرحهاي پرپيچ و تاب حيوانات نجيب (مثل اسب، آهو و خرگوش) ويا حيوانات درنده خو (مثل شير، خرس و روباه) است. پرندگان مورد توجه در تشعير شامل: مرغ، مرغابي، غاز و حواصيل است. حيوانات افسانه اي چون اژدهاوسيمرغ نيز با هيبتي خاص در اين هنر اجرا ميشود. (تصوير 9)
8- طلا و نقره کاری
در حاشيهي كتابهاي تزييني به ويژه مرقعات و صفحات بدرقه از حل كارييا طلاكارييكپارچه استفاده ميشده و در برخي نسخهها متنياحاشيهيا هر دو زرافشان ميشده است. از آنجا كه هويت معنايي تذهيب (به ويژه) و ديگر شاخههاي كتاب آرايي، كاربرد زر وسيم بر نگارهها است، حل كردن طلا و نقره و چگونگي كاربرد آنها و نيز زرافشاني بر كاغذ، از جمله مهارتهاي خاص محسوب ميشود كه مذهّبان قديم بدان عنايت ويژهاي داشته اند.
9-حل كاري طلا و نقره
در قديميك مثقال طلاي خالص را زركوبان و حل كاران به صورت مفتولي باريك كرده و آن را قطعه قطعه مي كردند، هر قطعه را لاي چرم ميگذاشتند. دور چرم را با سريش به هم چسبانده آن قطعاتي را كه بين 50 تا 80 قطعه ميشده، لاي چرم گاو گذارده و دور آن را ميدوختند و با ضربات پتك بر آن ميزده اند تا پهن و نازك شود. بعد از لاي چرمها در آورده با سريشميا عسل ميساييدند. براي ساييدن اين ورقههاي طلا، آنها رايكيك درهاون ميريخته (به اندازهييك بند انگشت عسل درهاون ريخته) و شروع به ساييدن ميكرده اند. پس ازيك ساعت روي آن آب ميريختند تا ته نشين شود. سپس آب را خالي كرده سه بار اين عمل را تكرار ميكردند و بعد از آن طلاي ته نشين شده را در ظرفي كه مخصوص طلاست ميريختند تا خشك شود. (مجرد تاكستاني، 1372، 59-57) براي طلا زدن در نقاشي و تذهيب بايد از صمغ عربي استفاده كرد. بدين ترتيب كه صمغ را با طلا مخلوط كرده، بر كاغذ ميزنندو ميگذارند تا خشك شود، پس از خشك شدن مهره ميزنند.
10- مركب سازي
يكي از عوامل ثبات و ماندگاري محتواي مكتوبات در طول ساليان دراز در فرهنگ و تمدن ايران زمين، ساخت و استفاده از مركبهاي ممتاز در خوشنويسي و كتابت (به عنوان ماده اصلي)، در نگارگري، تذهيب و تشعير (براي قلم گيري) و نيز در كتاب آرايي (به منظور جدول و كمند كشي، دندان موشيسازي و...) به عنوانيكي از مواد مهم مورد استفاده بوده است. مركب از امتزاج عناصر طبيعي چون دودهي چربي گرفته، صمغ، زاج، مازو و ... تشكيل ميشود. اين مواد را با هم تركيب كرده، صلايه ميدهند و پس از آن صاف كرده و مورد استفاده قرار ميدهند.
مركبهايي كه در طول تاريخ كتابت ايران بيشترين كاربرد را داشتهاند، در درجهي اول شامل دو نوع معروف كربني (دوده) و سولفات آهن و مازو بوده و دردرجه دوم شامل مركبهاي رنگي و مركب روغنييا چاپ بودهاند. هر كدام از اين مركبها، تركيبات متنوعي از مواد طبيعي مختلفي داشتهاند كه در طول تاريخ بسيار تجربه شده است. اهميت ساخت و كاربرد مركب بدان حد است كه غالب كاتبان و خوشنويسان،يكي از مهم ترين عوامل جلوه و جلاي كتابت را مركب ناب ميدانند. بر همين اساس هر خوشنويس سعي بر آن داشته است تا با استفاده از تركيبات مختلف مواد و تجربهي كاري، خود مركبي را بسازد كه براي كتابت مطلوب باشد و با جلاي وصف ناپذير خود، چشم را بنوازد.
11-قطّاعي
قطاعي را ميتوان اوج ظرافت هنر ايراني دانست. اين هنر در دوره صفوي و در عهد «سلطان حسين ميرزا» معمول شده است. وَرّاقان مسلط و قطاعان مسلّم، خطوط استادان ماهر در خوشنويسي را كه بر كاغذيا پوست نوشته شده بود، با كمك ابزار ظريف و تيز، به صورتي هر كلمهياحروف را ميبريدهاند كه نه تنها بر كُرسي آن خدشه وارد نميشده، بلكه بر ظرافت و زيبايي متن خالي شده و خط بر آمده ميافزوده است. در اين هنر قطعات بريده شده را به گونهاي ظريف بر روي زمينهاي مقوايي ميچسبانند كه انتخاب رنگ و تزيين زمينه بستگي به سليقه و ذوق هنرمند دارد. از آنجا كه اين رشته بسيار مشكل و ظريف است، كمتر كسي به اين هنر روي ميآورده و به همين سبب بيش از چند تن در اين هنر، كار نميكردهاند. از استادان مسلط اين هنر ميتوان: محمد قطّاع، شيخ عبداله و علي طاهري را نام برد. (مجرد تاكستاني، 1372، 80-78)(تصویر 10)
12
-زرافشان گري حواشي كاغذ و كتاب
اوراق نازك طلا را در ظرفي قوطي مانند، حاوي چند گلوله سربي (ساچمه) ميريختهاند. (چنان چه ميخواستهاند افشان ريز باشد، در اين قوطي سوراخهاي ريز داشته و اگر تمايل داشته اند افشان درشت باشد، سوراخ آن را درشت ميگرفتهاند) بعد از ريختن ورق طلا و ساچمه، در قوطي را ميبستند و هر قسمتي را كه ميخواستند زرافشان كنند، صمغ كم مايه و رقيق ميماليدند، دانههاي خرد شدهي طلا را بر آن ميپاشيدند. پس از خشك شدن، مقدار اضافه آن را جمع ميكردند، داخل ظرف ميريختند تا مجدداً از آن استفاده كنند. اطرافيا حاشيهي كاغذ را كه زرافشان ميكردند، مهر ميزدند. در باب تاريخ پيدايش اين هنر، گفته اند كه در اواخر دوران سلطان حسين ميرزا بايقرا بر روي اوراق كتابها و وسايل و كاغذ و حواشي كتابهاي نفيس مرسوم گشته است. اولين شخصيت هنري كه اين كار را انجام داده غياث الدين محمد مذهّـِب مشهدي بوده است كه در سال 942 هجري در مشهد وفاتيافته است. (همان، 65 و 66) (تصوير 11)
13
-انگ سازي
هنر انگ به نوعي نقاشي گفته ميشود كه مانند تشعير، حاشيه صفحات كتابهاي خطييا قطعات خطوط را زينت ميبخشد. اين هنر، در گذشته به زيباترين نحو رايج بوده است، به طوري كهيادگارهايي از اين هنر نفيس، در كتابهاي قديمي، گواه زيباترين نوع آن است. انگ انواع و روشهاي گوناگون دارد. طرز كار گونه اي از اين هنر بدين صورت است كه ابتدا طرح گل و بوته را بر كاغذي اجرا كرده و آن را به وسيلهي «نقش بُر» ميبُرند. طرح بريده شده را بر حاشيهي كاغذ گذاشته و با فوتك، هر رنگي را كه بخواهند بر آن ميپاشند. سپس كاغذي را كه طرح روي آن بريده شده، از روي حاشيه اي كه رنگ شده، بر ميدارند و اطراف طرح رنگ شده را با طلا، قلمگيري ميكنند.
در نوع ديگري از اين هنر، طرح تشعير ويا گل و مرغ ويا اسليميرا بر روي حاشيهي كاغذ طرح كرده، داخل آن را رنگ ميكنند و بعد اطراف طرحها را با طلا قلم گيري ميكنند. طريق سوم انگ به گونه اي است مانند آنچه كه ذكر شد، منتها به جاي اينكه داخل گل و بوته و حيونات را رنگ كنند، اطراف آن را رنگ ميكنند، بدون آنكه داخل طرحها رنگ شود و بعد از خشك شدن رنگ هم، اطراف طرح اجرا شده را با طلا قلم گيري ميكنند.
يك نوع ديگر از اين هنر، بدين صورت است كه نقش ترنج مانند را از روي كاغذ رنگي بريده و طرحي را روي آن اجرا ميكنند، كاغذ نقاشي شده را با نظم و دقتي خاص بر كاغذ روشن تر ميچسبانند و سپس اطراف آن را با طلا قلم گيري ميكنند. (مجرد تاکستانی،۱۳۷۲، ۸۸ و ۸۹)
14
-ابری سازی
از جمله شيوههاي تزيين صفحات نسخههاي خطي ويا مرقعات، فن ابري سازي است. در اين روش سطح كاغذ را با رنگهاي گوناگون پوشانده و از اين رنگها نقشهاي مبهم و درهم ايجاد ميكردهاند كه بر شادابي و چشم نوازي صفحات كتاب ميافزوده است. گويند مبدع رنگ آميزي ابر كاغذ «شهاب الدين عبدالله مرواريد» متخلص به بياني (922-865 ق) است كه با همه شهرتي كه در علوم معاصر خود، خاصه ترسل و تاريخ و ادب داشته است، عموماً به لحاظ اهتمامش در زمينهي كتاب آرايي از جمله افشان گري، جدول كشي و خوشنويسي زبانزد معاصرانش بوده است. (مايل هروي، 1372، 738)
پس از عبدالله بياني «ميرمحمد طاهر» كه مردي صاحب ذوق و هنر بوده در زمان شاه طهماسب صفوي از ايران به هندوستان رفته و كاغذ ابري را در آنجا ابداع كرده و بلافاصله به ايران فرستاده است. بزرگان و اشراف و هنرمندان ايران از مشاهدهي آن دلخوش گشته و براي حاشيهي كتابهاي نفيس از اين نوع كاغذ بهره جسته اند. چون مقدار كاغذ ابري ارسالي از هندوستان كفاف تقاضاي روز افزون هنرمندان داخل را نميداده، بنابراين اهل هنر و صنعت بر آن شده اند تا نظير آن را بسازند. «مولانايحيي قزويني» معروف به تذهيبي در ايران نخستين كسي بوده كه موفق شده كاغذهاي ابري به روش «ميرمحمد طاهر» بسازد و پس از آن صنعتگران عثماني و اروپايي از اين هنر تقليد كرده، و آن را رواج دادهاند. (همان، 738 و 739 و نيز حقيقت، 1369، 487 و 488) (تصوير 12)
15-متن و حاشیه سازی
گاهي حواشي نسخههاي خطي به مرور زمان فرسوده و ساييده ميشده و در نتيجهي صحافي مكرر مقداري از اطراف صفحه بريده ميشده است. دربرخي موارد اين بريدگي به اندازه اي بوده كه ناگزير حاشيهي جديدي بدان افزوده و الحاق ميشده است ويا براي زيبايي و حفاظت بهتر صفحه، متن آن از حاشيه جدا شده و بر حاشيهاي ديگر سوار ميكردهاند. اين حاشيه گاه جنبهي تزييني به خود ميگرفته است كه بدين عمل متن و حاشيه ميگفتند. (تصوير 13)
تصاویر
تصوير 1- قرآني با آغاز متن به خط كوفي، حـــدود 500 ق، كتابخانه ملي فر انسه (ريشار، 1383، 20 و 21)
تصوير 2- مرقعي به خط ثلث و رقاع با قلم مشقي و كتابت قطعه نويسي شده، اثر حاجي مقصود تبريزي، قرن 10 و 11 هجري، كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي
تصوير 3- قرآني كوچك، صفحه اول مذهب و مطلا به خط نسخ كتابت، 4×5/5 سانتي متر (قطع جانمازي)، اثر مسيح طالقاني، 1293 ق، موزه قرآن و كتابت مسجد صاحب الامر، تبريز
تصوير 4- نگارگري صفحه اي از كتاب منظومهي مهر و مشتري عصار تبريزي به همراه متن كتابت نستعليق، مهر و مشتري ديدار از غار عابد منزوي، اثر منعم الدين بن ابراهيم (بن مسعود) الاوحدي (الحسيني)، 895.ق،كتابخانه ملي فرانسه (ريشار، 1383، 112)
تصوير 5- نگارگري ممتاز صفحهاي از كتاب ديوان انوري به همراه حاشيهي مذهب، اثر قاضي محمد حسين دارالمرزي، 1035 ق، كتابخانه ملي فرانسه (ريشار، 1383، 204)
تصوير 6- نمونه فن جدول كش مطلا در مرقعي به خط ريحان و نستعليق، با قلم كتابت مطلا، اثر شاه محمد زرين قلم (نستعليق) و عبدالباقي تبريزي (ريحان)، قرن 11 هجري، كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي
تصوير 7- نمونه هنر دندان موشي سازي بر زمينهي مذهب در مرقعي به خط نستعليق، با قلم مشقي، اثر خليل پادشاه قلم، اوايل قرن 11 هجري، كتابخانه مركزي استان قدس رضوي
تصوير 8- نمونه فن قطعه سازي بر زمينه مقواي سبز همراه با جدول كشي و دندان موشي سازي به خط نسخ ايراني، با قلم كتابت، اثر ميرزا احمد تبريزي، قرن 12 هجري، كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي
تصوير 9- نمونهي تشعير حاشيه بر مرقعي به خط نستعليق، با قلم چليپا، كتابخانهي مركزي آستان قدس رضوي
تصویر 10- نمونه هنر قطایی منبع: سایت هنر سرزمین نورwww.yademan.com
تصوير 11- نمونهي هنر زرافشان گري حاشيهي مرقعي به خط نستعليق، با قلم چليپا، اثر غياث الدين محمد مذهّب مشهدي، كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي
تصوير 12- نمونهي هنر ابري سازي حاشيه بر مرقعي به خط نستعليق، با قلم مشقي و كتابت، اثر ميرعلي هروي، 1139 ق، كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي
تصوير 13- نمونهي فن متن و حاشيه سازي بر صفحه اي از قرآن كريم، به خط نسخ ظريف، اثر محمد ابراهيم قمي، 1160 ق، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم
منبع: دومین همایش گنجینه های از یاد رفته هنر ایران-اذرماه 88 – تهران – فرهنگستان هنر http://