مشاهير و دانشمندان زنجان در دوره سلجوقيان بررسي از: دكتر محمد خالقيمقدم
با استقرار اقوام ترك سلجوقي در منطقه زنجان و دهات و شهرهاي آن، و با دستيابي آنان به قدرت سياسي، زمينة عمران و رشد اقتصادي و رشد علمي و فرهنگي زنجان و سجاس و سهرورد و ابهر فراهم گرديد، و به همين دليل در دورهي مزبور تعداد زيادي دانشمند از شهر زنجان برخاست كه در شاخههاي مختلف علم معماري و پزشكي و رياضيات و فلسفه و عرفان و ادبيات و غيره سرآمد روزگار بودند و نيز انبوهي و انباشتگي آنان در دورة تاريخي مزبور، بيش از دورههاي ديگر است و به همين دليل شهر زنجان در اين دوره، دانشمندان متعدد زيادي پرورش ميدهد و از همين رو ابوالفداء در ص 481 كتاب تقويم البلدان خود مينويسد كه: زنجان شهري است به حد آذربايجان و در بلاد جبل و گروهي كثير از اهل علم بدان منسوبند و يا كتاب طبقاتالشافعيه درباره برخي از دانشمندان زنجان مينويسد كه: برخي از آنان درياي علم هستند و از همين لحاظ، سعي ميكنيم كه در اين مقاله به اسامي و ويژگيهاي مشاهير و دانشمندان مختلف زنجان در اين دورة تاريخي بپردازيم:
پيشينه بحث:
پيشينه بحث قبلاً به صورت گزارشات تاريخي كوتاه و پراكنده و در لابهلاي كتب متعدد تاريخي و در ضمن مطالب مختلف، وجود داشته است ولي جمعبندي و تدوين و مبتني كردن آن بر يك زمينه اجتماعي و تاريخي و يافتن ربط اجتماعي ميان ظهور اين دانشمندان زنجاني با مقتضيات اجتماعي اين دوران تاريخي، حاصل تحقيق ذيل است و لذا از منابع مختلف تاريخي شواهد تاريخي مورد نظر خود را جستجو كردهايم كه اين كتب بسيار متعدد هستند و از جمله ميتوان از: كتاب تقويمالبلدان ابوالفدا و يا آثارالبلاد زكرياي قزويني و يا جامعالتواريخ و جهانگشاي جويني نام برد و يا از كتابهاي حوادثالجامعه و تاريخ الوزراء و طبقاتالشافعيه سبكي و كتاب طبقات اسنوي و كتاب تدوين رافع قزويني و كتاب راحتالصدور و زبدهالتواريخ و كتاب بنداري اصفهاني و مسامرهالاخبار آقسرايي و سيرت جلالالدين مينكبرني و كتاب نسوي و كتاب الانساب سمعاني و تاريخ دولت خوارزمشاهيان كه در اين باره اسناد و شواهد تاريخي لازم را ارائه دادهاند.
شيوه تحقيق:
در اين بررسي، سعي كردهايم كه از روش تحقيق تاريخنگري اجتماعي و جامعه شناسي علمي در پژوهش و كنكاش نقش تأثيرات فرهنگي يك دورة تاريخي در پيدايش اجتماعي و شكلگيري نقشهاي علمي يك منطقه استفاده كنيم، لذا با تكيه به نظريه تئوريكي خود، به دنبال گزارشات تاريخي پراكنده و مختلف و در لابهلاي اسناد تاريخي رفتهايم تا با تكيه به اسناد تاريخي مزبور فرضيهي تاريخي خود را در بوته سنجش بگذاريم كه چگونه در اين دورهي تاريخي شخصيتهاي علمي استان زنجان بيش از ادوار ديگر تاريخي است كه در بحث ذيل ملاحظه مينماييد.
بحث و نتيجهگيري:
از شخصيتهاي معروف علمي اين دورة تاريخي نخست، ميتوان از ابوالحسن عليابن هارون زنجاني نام برد، و گرچه وي قبل از اين دورة تاريخي و در دورهي آل بويه و اوايل شكلگيري دورة سلجوقيان زندگي ميكرد ولي بنيان گذار علمي گرايشات علمي تعداد زيادي از دانشمندان بعدي زنجاني است كه به علم و معرفت روي آوردند و نيز وي يكي از بنيان گذاران كتب اخوانالصفاست و در تأليفات علمي و فلسفي اين گروه نقش عمدهي داشته است و ص 199 تاريخ علوم و فلسفة ايراني عبدالرفيع حقيقت و نيز صفحات 7 و 8 مقدمه رسائل اخوان الصفا به وي اشاره شده است.
و بعلاوه ذكرياي قزويني در ص 156 كتاب آثارالبلاد خود در مورد طبيب جلال زنجاني يعني پزشك حاذق اواخر دورهي سلجوقي گزارش نسبتاً مبسوطي دارد و به شرح ذيل است:
پزشك حاذق و نامي، طبيب جلال كه زادگاهش زنجان و در علم طب نابغه دوران بود و مفخر زنجانيان است و گويند كمتر نيازي بود كه بيمار را ببيند و ميپرسيد كه در چه حالتي است؟ و از وصف حالت ميدانست كه نوع بيماري كدام است و داروي بسيار آسان و بسيار ارزان تجويز ميكرد و بيمار را شفا ميداد و ويزيتي هم نميگرفت و در حقيقت وجود او در آن سامان، نعمت خداوندي بود و او طبيب مخصوص ازبك محمد ايلدگز، فرمانرواي آران و آذربايجان بود و امير بارها ميفرمود طبيب جلال عمر مرا بيمه كرده و نشايد و لو ساعتي بياو باشم و بعد از فوت طبيب جلال، تا اين زمان كه در آنيم، طبيبي چنين دانشمند و نوع پرور به دنيا نيامده است.
و بعلاوه در زمينهاي علم معماري نيز محمدابن مكي زنجاني است كه با معماريهاي ماهرانهي خود، برجهاي دوگانهي خرقان را (در منطقه دهستانهاي شرقي استان زنجان و در سر راه گذرگاههاي ايلي اقوام ترك سلجوقي به منطقهي قشلاقي ساوه) براي مقابر و آرامگاههاي سران ترك سلجوقي در سالهاي 446 و 471 هجري ساخته بود و از نظر استحكام و زيبايي و تزيينات آجري و كار برد هندسه در بنا سازي و نقش مايهها و قابهاي تزييني و تناسب طرحهاي ساخت و ساز و ريزهكاريهاي ديگر ساختمان، از بهترين معماريهاي اوايل سلجوقي است كه بعداً الگو و سرمشق معماريهاي ديگر تركان سلجوقي در شهرهاي ديگر ميشود و يا اثرات فرهنگي خود را به اداوار تاريخي بعدي ميگذارد و در ص 387 كتاب معماري اسلامي به اين مسئله اشاره شده است و نيز صفحات 18 و 48 و 25 كتاب معماري ايران دورهي اسلامي دكتر كياني به نقشها و تزئينات آن اشاره كردهاند و بعلاوه مسجد جامع سلجوقي سجاس و كتيبههاي زيباي محراب آن و مسجد جامع قروه ابهر و مسجد جامع ساخته بهاءالدين حيدربن انوشتكين شيركير سلجوقي در ابهر و غيره الگويي براي ساخت و ساز معماري شهرهاي ديگر بود.
لازم به يادآوري است كه سلجوقيان ترك، علاوه از استقرار در منطقه زنجان، با دستيابي به قدرت سياسي و با شكستن امپراتوري روم شرقي كه تا آن زمان اعراب نتوانسته بودند آنها را شكست دهند راه نفوذ به مديترانه را باز كردند و شخص امپراتور رم شرقي به دست يك ترك سلجوقي زنجاني به نام قفشت دستگير گشت و نيز سلحوقيان ترك با تأسيس مدرسهي نظاميه بغداد كه اعراب تا آن زمان نتوانسته بودند به شكل گيري مدارس علمي منجر شوند اين نهاد اجتماعي را نه تنها در ايران و بلكه به عنوان نخستين نهاد اجتماعي آموزش در قارهي آسيا نهادينه اجتماعي كردند كه باعث شد مدرسهسازي در ادوار ديگر تاريخي رواج يابد و حتي به اروپا نيز سرايت اجتماعي بكند و آنها نيز مدارس خود را يه تقليد از سلجوقيان از كليسا جدا كردند كه به تعليمات آن اسكولاستيك ميگفتند و كلمه اسكول (school) به معني مدرسه نيز از همين رهاورد فرهنگي است و نيز بسياري از تركان سلجوقي زنجان در اين دوره در مدرسه نظاميه بغداد به عنوان محصل، تحصيل كرده و يا به عنوان استاد در نظاميه بغداد تدريس كرده و يا به تأليف كتاب پرداختند و اصولاً اهالي زنجان با توصيه و سفارش به همديگر، صرفاً براي تحصيل، رهسپار نظاميه بغداد ميشدند و لذا جمع كثيري از اهالي اين استان در اين مدرسهي بزرگ قرون ميانه به صورت شاگرد و يا استاد تشكل يافتند و حلقه فرهنگي و انجمن فرهنگي زنجانيهاي مقيم بغداد، از همهي اقشار اجتماعي و اهالي شهرهاي ديگر قويتر بود و لذا در سرتاسر دو قرن حكومت سلجوقيان ترك، اكثر اساتيد دانشگاه نظاميه بغداد از اهالي زنجان و يا سهرورد و غيره بودند و برخي از وزراء سلجوقي نظير كمالالدين زنجاني و يا ابوعمروالابهري در آن مدرسه درس خوانده و به مقام وزارت رسيده بودند (رجوع به مقالة سابق اينجانب در مورد كمالآلدين وزير زنجاني در نشريه موجبيداري) و بعلاوه كتابهاي مختلف طبقات الشافعيه جمالالدين اسنوي و كتاب تاجالدين سبكي و كتاب الانساب سمعاني و كتاب حوادثالجامعه ابن فوطي و كتب ديگر، در صفحات مختلف خود به تعدادي از شخصيتهاي اهل زنجان كه در نظاميه بغداد استاد بودند و يا در بغداد و شهرهاي ديگر، به دليل تحصيل كردهگي قاضي بودند اشاره كردهاند.
و از جمله دانشمندان اين دوره ميتوان از احمدبن ابيالحسن بن ابيالفرج المقري زنجاني كه كتاب التدوين رافع قزويني در صفحه 191 خود به وي اشاره كرده است و يا از دانشمندان ديگر دورهي سلجوقي ميتوان از احمدبن محمدبن زنجويه زنجاني و يا ابوالقاسم يوسفبن حسن زنجاني و عمربن عليبن احمد زنجاني و ابوالفضايل عبدالرحيمبن رستم زنجاني و عبدالمحسنبن عبدالله عبشمي زنجاني است كه وي بعد از تحصيل در نظاميه بغداد به زنجان آمده و قاضي شهر زنجان در اين دوره شد و علاوه از مدرسهي كاشاني كه ساخته نايبالحكومهي سلجوقي زنجان بود، مدرسه ديگري هم به نام مدرسه عبشمي در زنجان ساخت و يا ابوالمكارم منصوربن حسن بن منصور زنجاني كه در نظاميه بغداد معيد بود و يا ابوبكر عتيقبن هلال زنجاني و يا ابوالقاسم الحافظ زنجاني و احمدبن محمد زنجاني و ابوالمحامد ظهيرالدين محمودين عبيدالله زنجاني و يا قاضي ابوالثناء محمد بن احمدبن محمود زنجاني كه متولد زنجان بود و مدتي در بغداد منصب قضاوت يافت و يا ابوالقاسم هندولهبن خليفه زنجاني و افراد ديگري است كه از حوصله بحث مقاله بيرون است و علاوه از ابوالنجيب سهروردي كه از اساتيد مهم و شاخص نظاميه بغداد بود به نقل ص 302 كتاب حوادثالجامعه ابنفوطي شهابآلدين محمد بن احمد زنجاني از اساتيد شاخص ديگر نظامي بغداد بود و نيز به نقل همين كتاب ابن فوطي و نيز ص 449 كتاب طبقات اسنوي، شهابالدين محمود زنجاني كه در اواخر دورهي سلجوقي در نظاميه بعداد درس خوانده بود تا سال 626 هجري در همين مدرسه نظاميه به عنوان استاد تدريس ميكند (يعني تا چند سال بعد از حمله چنگيز به ايران) و در همين سال وزير خليفه عباسي او را به دارالوزاره خود خواسته و او را عزل نموده و به جايش ابنجبير را ميگمارد اما او همچنان مشهور مانده و لذا به نقل ص 368 جلد 8 كتاب طبقات سبكي وي بعداً در مدرسهي مستنصريه بغداد تدريس ميكرد و بعلاوه ص 1017 كتاب جوامعالتواريخ از شهابالدين زنجاني مزبور در محاصرهي بغداد و در دورهي هلاكو بحث ميكند و نيز ص 106 كتاب جهانگشاي جويني نيز از وي در اين باره بحث مينمايد و او در همان حمله هلاكو به بغداد شهيد ميگردد و بعلاوه از اساتيد ديگر نظاميه بغداد، ابوالمظفر بن عبدالصمد بن حسين كلاهيني زنجاني است كه در سال 581 هجري و در اواخر دورهي سلجوقيان وفات يافته است و ص 170 جلد 8 كتاب طبقات سبكي به وي اشاره دارد.
و بعلاوه در دورهي تاريخي مزبور نصربن هبهالله نصر زنجاني و معروف به اديب زنجاني است كه در سال 585 هجري و در اواخر دورهي سلجوقيان وفات يافته است و كتابهاي مختلف مقامات طيبه و نيز كتاب مقاماتالحكميه و كتاب الرسالهالسعديه و كتاب جواهر را تأليف كرده است و علاوه از دانشمندان شهر زنجان، شهرهاي سجاس و سهرورد نيز در اين دورهي تاريخي مشاهير معتبري را تربيت كردهاند و از جمله شمسالدين طاهر سجاسي شاعر اواخر دورهي سلحوقيان را كه در مقبرهالشعراي شهر تبريز و همراه ديگر شاعران آن مدفون است و يا ركنالدين سجاسي عارف را تربيت كرد كه مرشد و مراد بسياري از عارفان مشهور ايراني است و يا خطيرالدين سجاسي است و … نيز شهر سهرورد نيز به تربيت شهابالدين يحييبن حبشبن اميرك سهروردي منجر شد كه در مدرسه نظاميه بغداد و در اواخر دورهي شكلگيري آن درس خوانده بود و مهمترين مكتب فلسفي ايران را به نام مكتب اشراق پايه گذاري كرد و در شهر حلب شهيد شد و يا ابوالنجيب سهروردي است كه قبل از وي در سهرورد متولد شد و بعداً استاد نظاميه بغداد شد و نيز برادرزادهي او شيخ شهابالدين سهروردي دوم است كه عارف و مرشد سعدي شيرازي شاعر ميباشد و يا شيخ عمادالدين سهروردي است كه مدير رباط مرزبانيه بغداد شده بود و يا علي سهروردي است كه در اواخر دورة سلجوقيان ميزيست و رياضيدان مشهوري بود كه كتاب مقدمهآلكافيه فياصولالجبر و المقابله را در دورة تاريخي مزبور نوشته است و ص 32 كتاب رياضيدانهاي دورة اسلامي به وي اشاره دارد و يا رئيسالدين عبدالملك سهروردي است كه مشرف ارتش سلچوقي بود و ص 150 كتاب آثارالوزراء به وي اشاره دارد و افراد ديگري نيز از سهرورد در ادوار بعدي تاريخي ظهور كردند كه همگي دانشمند بودند و نيز از ابهر و قروه ابهر و كاغذكنان كه از شهرهاي مشهور استان زنجان در اين دورة تاريخي هستند، مردان عالم بزرگي ظهور كردند كه جاي بحث مفصل دارد و از جمله ص 676 كتاب تاريخ گزيده حمدآلله مستوفي از استاد عبدالقفار زنجاني نام ميبرد.
و علاوه از مشاهير علمي ـ فرهنگي فوقالذكر، از شخصيتهاي مشهور ديگر سياسي ـ اجتماعي دورة سلجوقيان كه در كتب تاريخي اين دوره به آنها اشاره شده است ميتوان از كمالالدين وزير زنجاني نام برد كه ص 321 كتاب راحهالصدور و يا صفحات مختلف كتاب آثارالوزراء و غيره به وي اشاره دارند و يا ابوعمروالابهري وزير سلجوقي است كه در هيمن منابع به او اشاره شده است و نيز در منابع مختلف تاريخي به خاندان قفشود زنجاني اشاره ميشود كه حاكمان اقتصادي و از متنفذين شهر زنجان بودند و در ص 346 كتاب راحهالصدور از قفشود يا قفشت به عنوان صاحب زنجان (يعني مالك اراضي زنجان) نام ميبرد و نيز صفحات 342 و 345 كتاب راحهالصدور از شرفالدولهي ابهري به عنوان صاحب ابهر و از امراي سلطان طغرل سوم سلجوقي نام ميبرد و نيز صفحات 392 و 395 كتاب راحهالصدور راوندي از قاضي زنجاني نام ميبرد و بعلاوه ص 140 كتاب مسامرهالاخبار آقسرايي در دورهي سلجوقيان از عمادالدين زنجاني نام ميبرد و بعلاوه صفحات 25 و 27 و 209 كتاب زبدهالتواريخ و يا كتاب اخبار امراء و پادشاهان سلجوقي، از امينالدين محمد زنجاني نام ميبرد كه در سال 590 هجري و در اواخر دورهي سلجوقيان نايب شهر ري بود و در جنگ سلطان طغرل سوم سلجوقي با خوارزمشاه بسياري از وقايع تاريخي به نقل شفاهي از وي ذكر شده است و به همين مطلب ص 158 كتاب تاريخ دولت خوارزمشاهيان قفساوغلي هم اشاره داريم و نيز ص 141 كتاب تاريخ امرا و پادشاهان سلجوقي و صفحات 171 و 183 و 185 كتاب بنداري اصفهاني از سنقر به نام خدايگان زنجان نام ميبرد.
و بعلاوه در اواخر دورة سلجوقيان و از جمله در حمله چنگيز به ايران و نيز در حمله جبه و سوبتاي،(يعني دو تن از سرداران چنگيز) به شهر زنجان، از مشاهير پهلواني شهر زنجان، توغو پهلوان ميباشد كه به صورت يك پهلوان نامي و جوانمرد ترك از زنجان و اطرافش در برابر ارتش مغول دفاع ميكند كه در صفحات 152 و 153 كتاب نسوي و ص 241 و 242 كتاب سيرت جلالالدين مينكبرني به اين پهلوان نامدار زنجاني در برابر حمله مغول اشاره شده است و نيز از پهلوان قلعه بلك حوالي زنجان و شهرهاي سهرورد و سجاس نيز كه پهلوانان ديگري داشتند و از شهرشان در برابر حمله مغول دفاع ميكردند كه در صفحات 76 و 77 كتاب جهانگشاي جويني به اين مسئله اشاره شده است و در اين باره مينويسد:
و چون خبر رسيد كه در شهر سجاس جمعي انبوه از لشكر سلطان جمع شدهاند، مقدم ايشان بكتكين سلاحدار و كوچبغاخان متوجه ايشان شد و ايشان را نيست كرد و نواحي عراق (منظورش نواحي عراق عجم است كه محدودهي استان زنجان را دربر ميگيرد) را بيشتر كشتن و غارت كردند و نزههالقلوب نيز در ص 62 در اين باره مينويسد، سجاس و سهرورد در اول دو شهر بودند و در فترت مغول خراب شده و اكنون به هر يك، از قدر ديهي مانده و شهر قروه ابهر و قلعه معروف سر جهان سلجوقي در اطراف صائينقلعه زنجان نيز در اين حمله مغول با خاك يكسان شد و اكنون شهداي سجاس در حمله مغول و سنگهاي مقابر آنان در اين شهر هنوز وجود دارد.