صدر الدین قونوی( قونیوی )
نقل کرده اند که روزی مولوی وارد محفل قونوی شد، قونوی از مسند خود برخاست و آن را به مولوی داد که بر آن بنشیند، مولوی ننشست و گفت جواب خدا را چه بدهم که بر جای تو تکیه زنم . قونوی مسند را به دور انداخت و گفت: مسندی که تو را نشاید ما را نیز هرگز نشاید.
قونوی بهترین شارح افکار و اندیشههای محییالدین است، شاید اگر او نبود محیالد ین قابل درک نبود، کتابهای قونوی از کتب درسی حوزههای فلسفه و عرفان اسلامی درین شش قرن اخیر است .قطب الدین شیرازی از شاگردان اوست . صدرالدین قونوی با سعد الدین حمویی همواره ملاقات داشته اند و بین آنها رابطه ی محبت و دوستی دائمی بوده است .
قونوی با خواجه نصیر الدین طوسی در مسائل حکمی مکاتبات زیادی داسته است و همواره مورد تمجید خواجه نصیر بوده است . او با ملای روم نیز کمال یگانگی را داشت و گفته اند در حق یکدیگر وظایف تجلیل و احترام تمام به عمل می آوردند .
شمس الدین احمد افلاکی در کتاب مناقب العارفین نوشته است ؛ حضرت چلبی حسام الدین از حضرت مولانا پرسیده بود که نماز شما را که بخواند ؟ فرمود؛ که شیخ صدرالدین اولی است .
و نیز گفته اند که شیخ مویدالدین جندی ، مولانا شمس الدین ایکی ، شیخ فخرالدین عراقی و شیخ سعیدالدین فرغانی( قدس الله تعالی ارواحهم) و غیر ایشان از اکابر عرفا ، در تحت تربیت شیخ صدرالدین قونوی بوده اند و در محضر ایشان پرورش یافته اند .
شیخ اکبر محیی الدین در زمانی که از سرزمین مغرب به طرف روم می رفت ، در بعضی از مشاهدات خود در هنگام ولادت صدرالدین ، استعداد و علوم و تجلیات و احوال و مقامات او و هر چه در مدت عمر و بعد از آن براو گذشت و خواهد گذشت را مکاشف شد . و آنگاه که به قونیه رسید بعد از ولادت صدر الدین و وفات پدرش ، مادرش به عقد نکاح شیخ در آمد و وی در خدمت و مصاحبت شیخ تربیت یافت .
صدرالدین نقاد احکام (فلسفه نظری)محیی الدین است . به طوری که مقصود و منظور شیخ در مسئله ی وحدت وجود ، به وجهی که مطابق عقل و شرع باشد ، جز به تتبعات و تحقیقات وی ، فهم آن میسور نمی باشد . که گویند ؛ مولانا جلال الدین در مثنوی خود با این ابیات به او اشاره می نماید ؛
پای استدلالـیان چوبیـن بود پای چوبین سخت بی تمکین بود
غـیر آن قطب زمان دیده ور کــز ثباتــش کوه گردد خیره سر
قونوی به فارسی نیز مسلط بود ه است و ابیاتی نیز از او نقل کرده اند. مشارق الدراری سیف فرغانی که شرح قصیده ی تائیه ی کبرای ابن فارض می باشد ، در اصل عربی شده ی مباحث فارسی اوست که در کلاس درس برای شاگردان خود بیان می نموده است. از کتابهای معروف قونوی عبارت است از: مفتاح الغیب، نصوص، فکوک. نوشته اند که قونوی در سال 672 (سال فوت مولوی و خواجه نصیرالدین طوسی) و یا سال 673 درگذشته است. در کتاب ریاض العارفین آمده است که این رباعی از اوست ؛
آن نیست ره وصــل که انگاشته ایــــم وان نیست جهان جان که پنداشته ایم
آن چشمه که خضرخورده زوآب حیات در خانه ی ماسـت لیــک انباشته ایم
مجموعه ی آثار شیخ صدرالدین محمد قونوی را این گونه بر شمرده اند ؛
- مفتاح غیب الجمع والوجود ؛ معروف به مفتاح الغیب ،
- شرح تعرف ؛ در خصوصت تصوف،
- النصوص فی تحقیق طور المخصوصِ که در تصوف است ،
- النفحات الالهیة ؛
- الفکوک فی اسرارمستندات الفصوص ،
- اعجاز البیان فی بعض اسرار ام القرآن در تفسیر سوره ی فاتحة ،
- شرح حدیث الاربعین (شرح الاحادیث الاربعینیة) ،
- اللمعة النعمانیة فی شرح مشکلات الشجرة النعمانیة فی الدولة العثمانیة ابن العربی ،
- جامع الاصول ؛
- الرسالة الهادیة ؛
- الرسالة المرشدیة ؛
- نفثة المصدور و تحفة المشکور ؛
- مؤاخذات ؛
- الرسالة المفصحة ؛
- التوجه الاتم الاعلی نحو الحق جل و علا ؛
- شرح الاسماء الحسنی ؛
- وصایا ؛
- شعب الایمان ؛
- رساله در بیان مبداء و معاد ؛
- کتاب الاسماع ببعض کلیات اسرار السماء ؛
- المفاوضات ؛ در باره وجود و ماهیت ،
- تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی ؛ به فارسی در اصول معارف ،
- ....و رسالات مختصر دیگر قونوی،که علاوه بر اعجاز البیان در کتب عرفانی خود، برخی مطالب قرآنی را نیز ارائه کرده است .
منابع و مآخذ :
1- مقدمه آقای محمد خواجوی به عنوان مترجم رساله اعجاز البیان فی اسرار .....
2- مقدمه تفسیر و مفسران
3- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهان . بهاءالدین خرمشاهی ج1 ص 667 و ج2 ص 1779
4- فرهنگ فارسی . دکتر محمد معین . بخش اعلام، ذیل کلمه صدرالدین
5- لغت نامه مرحوم علی اکبر دهخدا . ذیل کلمه صدرالدین
و نیز رجوع شود به ؛
- حبیب السیر . تاریخ عمومی فارسی تا وفات شاه اسماعیل صفوی تألیف خواند میر.
- کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون. تألیف حاجی خلیفه /متوفی 1068 هجری .
- ریاض العارفین.تذکره ای است در شرح حال عارفان ، تألیف رضا قلی خان هدایت .
منبع:www.madibnia.blogfa.com