جغرافیا، قومیت و تجربه مشترک تاریخی اساس تقسیمات کشوری
خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- میراث فرهنگی، مقولهای است که این روزها در همه جهان مورد توجه ویژه قرار گرفته است. شاید این توجه ویژه کارکردهای متعددی باشد که پیرو توسعه گردشگری توجه همگان را به خود جلب کرده است. با این وجود به نظر میرسد امروز، میراث فرهنگی مقولهای راهگشا در همه مسایل سخت و پیچیده است.
رضا دبیرینژاد، کارشناس میراث فرهنگی و ایران شناسی، درباره این موضوع میگوید:« به نظر من، یکی از دانش هایی که همیشه میتواند به ما در حل مسایل کمک کند، ایران شناسی است. ایرانشناسی به مصابه آیینه راهی است برای خودشناسی.»
به گفته او، سرزمین ایران با به دلیل تنوع فرهنگی و اقوام، رنگین کمان فرهنگها یاد کرده و میگوید:« رنگین کمان فرهنگها، ضامن بقای ایران است.»
دبیری نژاد معتقد است:« امروز تعریف ما از همه چیز سوری شده است. هر شهر برای خودش شمایل مخصوصی دارد. برای همین هم است که امروز برای گردشگری به سراغ جغرافیای متمایز میرویم. به عنوان مثال وقتی به کویر میرویم، دیگر نمی توانیم، شمال سرسبز را در آن پیدا کنیم. به نظر من، همین تمایزها سرمایه فرهنگی به شمار میروند و به ما کمک میکند، ارزش و شاخصهای ارتباط و پیوند مردم خودمان را بشناسیم و بتوانیم در کنار هم مانند همسایههایی باشیم که تعامل میکنیم.»
او میگوید:«در گذشته، در تقسیمات حکومتی واژههایی همچون ایالات، ولایات و شهر داشتیمکه هر کدام اینها تشکیل یک مجتمعی را می داد که بیش از آنکه معنایش روابط حکومتی و سیاسی باشد، در خود معنا و مفهوم فرهنگی و اجتماعی داشت. این معنا و مفهوم برآمده از شرایط جغرافیایی، قومی و نژادی و تجربه مشترک تاریخی بود. چنانکه امروزه هم وقتی صحبت از اهلیت یک مکان یا بومی شدن در یک منطقه را میکنید؛ مجموعهای از مصداقهای فرهنگی منظور میشود. وقتی میگوییم اصفهانی، آذری، رشتی، کرمانی یا بندری تجلی آن در گویش پوشاک، غذا، صنایع دستی، آداب و رسوم و بسیاری از میراث های مادی و معنوی جلوه گر می شود و آدم های قرار گرفته در این مجموعه با این نشانهها احساس نزدیکی و پیوند میکنند.»
به گفته او، تجربه شکلگیری استان ها در دههای گذشته نیز بیشتر بر مبنای مطالعات فرهنگی مردم شناختی، اجتماعی بوده است و حتی وقتی ما می گوییم می توان از میراث فرهنگی در زندگی امروز استفاده کنیم، دقیقا منظور در کاربردهای اجتماعی اینگونه است نه صرفا استفادههای تبلیغاتی و ویتریتی . شناخت مردم شناسانه از مجموعه ایران است که ما را سوق می دهد که کدام کلونی یا گروههای فرهنگی به هم نزدیک تر است.»
دبیرینژاد، تعلق این گروهها و هویتهای بومی شهری و استانی زمینه غیرت ملی و حفاظت است و هویت مشترک ملی را فراهم میسازد. وگرنه در یکسان سازی فرهنگی و حذف پیوندها و تعلقات بومی، سبب تزلزل در روابط و وحدت ملی میشود. نکته مهم این است که شناخت اقوام و برنامهریزی صحیح چنانکه در ناخودآگاه فرهنگی ایرانیان از دیر باز بوده است، باعث رفتار همسایه گونه و حمایت و پشتیبانی استان ها و اقوام از یکدیگر می شود. اما صرف نگاه سیاسی اقتصادی و ایجاد منظر رتبه بندی که نتیجهاش سهم خواهی و خودخواهی شهری و گروهی است. به این رمز بقا و همسایگی ایرانیان ضربه خواهد زد.»
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۸/۱۱ ساعت 14:0 توسط محمد قجقی
|