افسانه های آناتولی " افسانه میداس"
دسته ای از این مردمان قومی موسوم به " قوم ایران" بود ، که بسوی شمال دریای سیاه رفته و با گذر از " کریمه " و " قفقاز" در سرزمینی که امروزه بنام " ایران " خوانده میشود سکنی گزیدند.
دسته دیگری نیز راه دریا را پیش گرفته و رحل اقامت در مصر افکندند ولی رامسس سوم فرعون مصر اجازه اقامت در اینکشور را به آنان نداد.
در این دوره پادشاهی هیت هیتها که بر آناتولی حکمروایی میکرد از سویی بعلت شیوع بیماری وبا در کشور و از سویی نیز به جهت مبارزه با اقوام محلی شورشی ضعیف شده بود.
دسته دیگری که مجبور به کوچ از منطقه تراس گردید در سالهای ۱۲۰۰ قبل از میلاد با گذشت از تنگه ها وارد آناتولی شده و به حکمرانی " هیت هیتها " در منطقه پایان داد. و بدینگونه بود که تاریخ قوم " فریقیه " در آناتولی آغاز شد.
از سال ۷۳۸ تا سال ٦۹٦ قبل از میلاد، این پادشاهی با گسترش حیطه قدرت خود تمامی آناتولی مرکزی را نیز در بر گرفت.این اقوام علیرغم اینکه ریشه هند- اروپایی داشتند، در زمان کوتاهی رنگ و بوی فرهنگ آناتولی را به خود گرفته و علاوه بر آنکه از سویی تحت تاثیر "هلنیست" ها و از دیگر سو نیز در تاثیر اقوام " هیت هیت" جدید بودند، فرهنگ منحصر بفرد آناتولی را بوجود آوردند....
چنانکه پیداست، اولین پادشاه " فریقی" ها که نام شهر" گوردیون" پایتخت فریقی ها برگرفته از نام اوست، " گوردیاس" بوده است. شهر گوردیون در محدوده منطقه ای که امروزه شهرستان "پُلاتلی" از توابع آنکارا در آن واقع است قرار دارد. بر اساس نوشته های" آریانوس ِ" تاریخدان، " گوردیاس" اولین پادشاهی که یکپارچگی " فریقیه" را تامین نمود، با زنی از اهالی " Thelmessos" یعنی " فتحیه" کنونی ازدواج کرده و صاحب پسری بنام " میداس" گردید که جانشین پدرش شد.
پس ازاین تاریخچه کوتاه اجازه دهید تا به روایت شخصیت تاریخی و افسانه های " میداس" بازگردیم.
" میداس" یکی از مشهورترین پادشاهان عصر خود بوده و در نوشته های میخی " آشور" نیز بعنوان " میتا" از او سخن رفته است.
در خصوص زندگی و مرگ پادشاه میداس، افسانه های بسیاری وجود دارد. ولی او بیش از هر چیز، با گوشهای دراز و اینکه، با دست زدن به هر چیزی آن را به طلا تبدیل می کرد، مشهور شده است. بر اساس افسانه ای، مسیر زندگی میداس، برای رسیدن به پادشاهی، اینگونه آغاز می گردد:
داستان زندگی پر از رنج و مصیبت میداس پادشاه فریقی، در خط تقدیری که از ""Telmesos باستانی شروع شده و به آنکارا ختم گردید، از مسافرت در یک ارابه قدیمی در راه سلطنتی آغاز شد. میداس جوان که ارابه را میراند، " تِلمِسوس " زادگاه مادرش یعنی شهر باستانی و بندری پاتارا در فتحیه امروزی ترکیه را مدتها پیش ترک نموده بود. او کوههای bey و سلسله کوههای toros غربی را پشت سر گذاشته و به سمت شمال، یعنی کشور frig حرکت میکرد. در همان روزها، " "Gordios پادشاه "frig "درگذشته و مردم بسیار غمگین بودند. کسی نبود که جانشین پادشاه گردد. مقامات سطح بالای کشور جمع شده و از کاهنان کمک خواستند. کاهنان، پیش گویی کرده و گفتند، "اولین کسی که از هم اکنون با درشکه اش وارد "Gordion" گردد، پادشاه خواهد شد".
بدین ترتیب میداس در پایان سفری که اورا به سرزمین فریقی ها میرساند، پادشاه فریق میشود. میداس یکی از دو پادشاه مشهور و شناخته شده فریقی میباشد. بر اساس تعداد کمی از اسناد کتبی، پادشاهی با نام "گوردیوس" ،"گوردیون" پایتخت فریق را تاسیس کرده و احتمالا میداس نیز جانشین این پادشاه شده است. امروزه، مزار سمبولیک میداس و جمجمه اش ، در موزه تمدنها آناطولی در آنکارا به نمایش گذارده شده است.
به همان اندازه که انتخاب میداس به پادشاهی و گوشهای درازش افسانه ای میباشند،مرگش نیز به همان اندازه، به صورت افسانه درآمده است. بدین ترتیب که: پادشاه میداس، خود را صاحب یک پایتخت با عظمت و شهری غیر قابل تسخیر، تصور میکرد. ولی شهر" Gordion" ِ میداس، که امروزه نیز با باروها و درب قلعه اش، همگان را به شگفتی وامیدارد، در سال ٦۹٥ قبل از میلاد، توسط کیمریان که از ایران آمده و آناطولی را تحت حاکمیت خود قرار دادند، با خاک یکسان شد. میداس از این حمله جان سالم به در برد ولی پس ازآن روز، زندگی بسیار سختی را ادامه داد.
میداس پادشاه گوردیون دیگر سرنوشت خود را خود رقم زده و بر اساس آنچه که در منابع اسطوره شناسی آمده بر روی خرابه های شهر ویران شده گوردیون قدم زده و با نوشیدن خون گاو نر خودکشی کرده است. در حالی که شایعات پیرامون این واقعه تا امروز انتقال یافته، محققین پیشرفتهای اخیر عرصه تکنولوژی را مورد استفاده قرار داده و توموگرافی جمجمه پادشاه میداس را مورد بررسی قرار دادند. در نتیجه این بررسی ها مشخص گردید که علت مرگ میداس همانگونه که در کتابهای اسطوره شناسی آمده خودکشی به وسیله نوشیدن خون گاو نر نبوده بلکه بر اثر ضربه سنگینی که از ناحیه سر به وی وارد آمده، درگذشته است. ادعا میشود، اسکلتی متعلق به میداس که محققین خبر از وجود آن را میدهند، در خلال حفاری ها ناپدید شده است. جمجمه وی که از سال ۱۹۹۲ بدین طرف بر روی آن تحقیقات بسیاری صورت گرفته، امروزه در موزه تمدن های آناتولی در آنکارا یعنی مکانی در جایی که بدان تعلق دارد، به نمایش گذاشته شده است.
منبع: ت.ر.ت فارسی