شما اخيرا مجموعه‌اي از کتاب‌هاي متعلق به کتابخانه مرحوم دکتر اتابکي را به موسسه کتابخانه و موزه ملي ملک اهدا کرده‌ايد. کتابخانه ایشان چگونه تشکیل شد؟

شادروان دکتر اتابکی کارمند وزارت امور خارجه بود. در نخستین ماموريتي که به ایشان ابلاغ شد، به بيروت رفتيم. آن زمان، دکتر کارمند سفارت ايران در لبنان شد. از این‌رو در همان کشور ادامه تحصيل داده و در دانشگاه سن‌ژوزف لبنان مدرک دکتراي حقوق در رشته فلسفه گرفتند. پایان‌نامه دکتراي ایشان درباره غزالي بود. همان زمان دانشگاه سوريه از ايشان دعوت کرد تا هفته‌اي يک روز در آنجا تدريس کنند. مرحوم دکتر به سه زبان عربي، انگليس و فرانسه تسلط کامل داشتند. هر هفته با يک فولکس واگن از بلندي‌هاي جولان می‌گذشتیم و به سوريه مي رفتيم تا ایشان در دانشگاه آنجا تدريس کنند. دکتر اتابکي در جریان نوشتن پایان‌نامه دکترا هر آنچه کتاب لازم داشت خريدند و گردآوردند. تشکيل کتابخانه بزرگ ایشان از همین زمان آغاز شد.
کتاب‌ها را در لبنان و سوريه می‌خریدند؟
بله. البته در مصر نیز با دکتر منجد در ارتباط بودند. دکتر منجد از استادان معروف مصر بود. با ايشان مکاتبه داشتند و با کمک‌شان، نسخه‌هايي را که درباره غزالي نوشته شده بود، جمع‌آوري مي‌کردند.
گويا استاد فروزانفر هم به ايشان کمک مي‌کردند؟
بله. استاد فروزانفر به همراه دکتر حکمت حتي به بيروت هم آمدند و مدتی در خانه ما زندگي کردند. در این زمان، کتاب‌هايي نيز که مربوط به تدوين لغت‌نامه دهخدا بود، جمع‌آوري شد.
همه کتاب‌ها در بيروت تهيه شد؟
خير. دکتر اتابکی کارمند وزارت امور خارجه بودند و ما ناگزير بوديم به شهرها و کشورهاي گوناگون مسافرت کنیم. اتفاقا اين فرصت مناسبی بود تا به منابع گوناگون دسترسي پيدا کنيم.
تا چه سالي اين کار ادامه داشت؟
تا مدت‌های زیاد، حتي پس از بازنشستگي. مرحوم اتابکي بعد از انقلاب هم در زمره افرادي بودند که در وزارت امور خارجه به کار گرفته شدند. ايشان پس از انقلاب به مدت دو سال کاردار ايران در لبنان شدند، يعني به همان جايي رفتند که ابتدای خدمت‌شان در آنجا بودند. پس از پایان اين دوره، در تهران ساکن شديم و فرصتي مهيا شد تا همه کتاب‌هاي گردآوري شده، به صورت کتابخانه در يک‌جا متمرکز شود.
دکتر اتابکی پس از بازنشستگي، به چه کاري مشغول شدند؟
از طرف انتشارات علمي و فرهنگي، یک دفتر کار به ايشان داده شد تا کارهاي ناتمام‌شان را به پایان برسانند. آخرين کار ایشان ترجمه‌اي از قران بود که 7 سال پيش به شکل نفيس منتشر شد. دکتر اتابکی در اين ترجمه سعي کردند ترجمه‌اي شيوا و سليس از آيات قرآن ارایه دهند تا مخاطبان به آسانی از معني آيات قران آگاه شوند. ایشان پس از پایان اين کار به رحمت خدا رفتند.
چه شد که تصميم گرفتید اين مجموعه از کتاب‌ها را به موسسه کتابخانه و موزه ملي ملک اهدا کنید؟
چند سالی می‌شد که در اندیشه اهدای کتاب‌ها بودم. وصيت دکتر اين بود که به صلاحديد خودمان درباره کتاب‌ها تصميم بگیریم. هفت سال پيش براي کاري به وزارت امورخارجه آمده بودم. در بازگشت مشاهده کردم که اين ساختمان به کتابخانه و موزه ملی ملک است. زماني که دکتر اتابکي زنده بود از حاج حسين آقا ملک زياد صحبت می‌کردند. گويا از ساختمان قديمي کتابخانه در بازار بین‌الحرمین هم بازدید کرده بودند. به هر حال، همان روز به کتابخانه و موزه رفتم. پس از بازديد، احساس کردم که کتابخانه ملی ملک مي‌تواند مکان مناسبي براي نگه‌داری کتابخانه دکتر باشد. پس از مدتي تماس گرفتم و شرايط را پرسيدم. گفتند بايد تقاضا بنويسيد و همراه برگه انحصار وراثت ارایه کنيد. پس از انجام امور اداري به شکر خدا مقدمات اهداي مجموعه‌اي از کتاب‌ها فراهم شد.
در مجموعه اهدا شده چه تعداد کتاب وجود دارد؟
فکر مي کنم 1021 جلد کتاب اهدا شده است که مربوط به حوزه‌هاي ادبيات، عربي، فرهنگ لغات و فلسفه است.
حوزه مطالعاتي خودتان چيست؟
من پزشک متخصص بيهوشي‌ام.در کنار آن به طب سنتي نيز بسيار علاقه‌مندم و در اين حوزه کتاب‌هاي زيادي جمع‌آوري کرده‌ام.
با اين وجود حتما کتابخانه اي هم در اين حوزه داريد؟
بله تا آنجا که شرايط فراهم باشد سعي مي‌کنم کتاب‌هاي مربوط به اين رشته را جمع‌آوري کنم. باید اشاره کنم کار آن‌هایی که کتب و دیگر آثار فرهنگی و تاریخی را گردآوری می‌کنند، ستودني است. اين که وقت و پول خود را به گردآوري اسناد، مدارک و آثاری فرهنگي و تاريخي صرف می‌کنند که بيانگر هويت اين ملت و کشور است، واقعا ارزشمند است. اما يک نکته هم اين است که انتقال اينگونه اثار به موزه‌ها و کتابخانه‌ها مي‌تواند هم ماندگاري آن‌ها را در آینده تضمين کند، هم اين که افراد زيادي مي‌توانند به اين آثار دسترسي داشته و از آن‌ها استفاده کنند. بايد کار پسنديده وقف اينگونه از مجموعه‌ها به فرهنگ همگانی در کشور تبديل شود.


l

منمایی از سالن مطالعه موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک.jpg