اي گل بهاري ، عمر بهاريت را هنگامه اي طولاني كن تا خوشبوترين تان را نثار روح بلندش در دمدمه صبحگاهان نمايم.

اي چكاوك صحرا، لحظاتي خود را از ميان سبزه زار ها و گلزارها رها كن تا زيباترين نغمه هايت را به آستان پاك او هديه كنم.

اي صبح صحرا ، سلام بر تو كه آمدنت نويد صبح وصال است، دمي با من باش تا سحرگاهان بر تربت پاك او سلام و درود فرستم.

اي غروب صحرا، انوار طلايي ات را همچون هميشه به سوي قربت مطهرش بفرست.، تا من  زيباترين انوارت را گلچين كنم تا به سويش روان سازم.

اي رود خروشان اترك ، تو نيز همچون هميشه متلاطم باش تا صداي جوش و خروشت به گوش آن عزيز سفر كرده برسد و هميشه جاري باش تا احساس (( ياغمير ياغدير سلطانم)) ديگر بار روح او را نيازارد.

اي كوههاي سر به فلك كشيده ، همچون هميشه محكم و پر صلابت باشيد تا عظمت و شكوه را به روح بلندش نثار كنيم.

و اي شيداي من ، دمي با خودت خلوت كن و ساكت باش تا او صداي تو را بشنود و ديگر با تو در منظومه عشق و عرفان همرا شود تا شايدترانه نور ديگر بار در آسمان صحراي ايران طنين افكن شود.

و اي رحمان و رحيم تو هم ما را در اين راه ياريگر باش چرا كه صحبت از سعادت و توفيق بي ياد و نام تو تلاشي عبث و بيهوده است.