. استانبول که پایتخت ۳ امپراطوری بزرگ بود، در عین حال، در طول اعصار دروازه ترکها بسوی جهان نیز بوده است. فهمیدن و فهماندن استانبول، از یک نگاه فهمیدن و فهماندن تمدن ترکهای مسلمانی است که فرهنگ خود را با فرهنگ هزاران ساله این شهر در هم آمیخته اند. ۵۵۰ سال است که حتی اندکی هم از زیبایی و جاذبه استانبول کاسته نشده است. بویژه از نقطه نظر ما هر روز بر معنا و مفهوم این شهر افزوده می گردد. افزایش خشونت و شدت در عصر کنونی، یکبار دیگر کمبود خوشبینی، تسامح و همزیستی مسالمت آمیز را به ما نشان می دهد. استانبول که در طول تاریخ چندین بار مورد استیلاء واقع شده، حتی در معرض نابودی قرار گرفته و به عنوان روستایی کوچک به شهری در نزدیکی خود وابسته گردیده، پس از سال ۱۴۵۳ یعنی فتح آن توسط سلطان محمد فاتح، به بهشتی تبدیل شده که کسی جرات نکرده با چشم چپ به آن نگاه کند. بلکه تنها به دیده تحسین و حیرت به آن نگریسته و به حال ساکنین آن غبطه خورده است.

ابتدا نگاهی به تاریخ شهر رویایی استانبول افکنده و ببینیم چه ها از سر آن گذشته است. به عقیده پروفسور دکتر سماوی “Eyice” اولین سکونت در این شهر برای اولین بار ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در سواحل خلیج و در حوالی آن در دره های روستای “Alibeyköy” و “Kağıthane” آغاز شده است. بمرور زمان حوالی خلیج و تنگه استانبول مورد توجه ساکنین دیگر مناطق قرار گرفته است.

علاوه بر ساکنین اصلی منطقه، ۶۸۰ سال قبل از میلاد اهالی مگارا به این منطقه کوچ کرده و در “Kadıköy” امروزی شهری بنام “Halkedon” بنا کردند. مردم هالکدون که "دیار کورها" نیز نامیده می شد، به زراعت می پرداختند. ۶۶۰ سال قبل از میلاد نیز دیگر شاخه اهالی مگارا که به رهبری بیزانس فرمانده تراسی به راه افتادند و در منطقه ای که امروزه “Sarayburnu” نامیده می شود، شهری دیگر بنا کردند. بر اساس روایت اهالی مگارا که به توصیه کاهنی در معبد دلفی در این منطقه سکنی گزیدند، به تبعیت از نام فرمانده خود نام بیزانتیاس را بر شهر نهادند. از آنجاییکه در این منطقه قبل از اهالی مگارا برخی از جوامع تراس ساکن بودند، چنین تصور می شود که اهالی مگارا با ساکنین بومی منطقه درهم آمیختند. بیزانتیاس که به دفعات متعدد مورد استیلاء قرار گرفت، در سال ۲۶۹ قبل از میلاد از سوی اهالی “Bithynia” غارت شده و تحت سلطه قرار گرفت. در سال ۲۰۲ قبل از میلاد، با ترس از اهالی مقدونیه، بیزانتیاس از رم طلب کمک و حمایت نمود. از این تاریخ به بعد تاثیر و نفوذ امپراطوری روم در شهر آغاز شد و شهر در سال ۱۴۶ قبل از میلاد تحت حاکمیت رومیان درآمد.

در سال ۷۳ قبل از میلاد بیزانتیاس به ایالت “Bithynia – Pontus” روم وابسته گردید. امپراطور “Vespasianus” در رشد و توسعه این شهر نقش مهمی ایفا نمود. در سال ۱۹۳ بعد از میلاد “Septimus Severus” امپراطور روم، با محاصره بیزانتیاس که از پارتها حمایت می کرد، شهر را غارت کرده و باروهای آن را ویران ساخت. بعدها نیز باروها را دوباره ساخته و شهر را از نو بنا کرد. کوچه ها را نیز با ساختمانهای جدید از نو شکل داد و ساخت میدان نمایشات و اسب دوانی آغاز نمود. این بار نیز شهر در سال ۲۶۹ مورد حمله گوتها قرار گرفت. گوتها با کسب پیروزی در نزدیکیهای ساحل باروهای خود را انشا نمودند. در سال ۳۱۳ بعد از میلاد نیز شهر تحت حاکمیت “Nicomedia” ییها درآمد. کنستانتینوس اول با”Nicomedia” ییها جنگیده و شهر را دوباره تصاحب نمود. در سال ۳۲۴ بعد از میلاد، بیزانتیاس بعنوان مرکز اداره روم شرقی انتخاب شد. این موقعیت جدید سبب گردید تا شهر در فرهنگ و سیاست دنیا نقش مهمی ایفا نماید.

کنستانتینوس اول با دعوت از رومیان به شهر بیزانتیاس بر جمعیت رومی شهر افزود. همچنین به ساخت و احداث بناهای جدید در آن پرداخت. به بنادر و منابع آبی موجود در شهر نیز از نو شکل داد. پایه های توزیع آب داخل شهر نهاده شد. جهت محافظت از شهر باروی جدیدی بنا گردید. احداث میدان نمایشات و اسب دوانی را که در زمان “Septimus Severus” آغاز شده بود، به پایان رساند. این میدان با ظرفیت گنجایش ۱۰۰ هزار نفر، به عرض ۱۱۷ و طول ۴۸۰ متر ساخته شد. دیوارهای میدان نیز با تعداد بسیاری مجسمه که مهمترین شان مجسمه های اسب بودند، تزئین شده بود. با تصرف شهر از سوی لاتینها این مجسمه های اسب به میدان سان مارکو در ونیز انتقال یافتند. بجای قصر امپراطور نیز که امروزه به جای آن مسجد سلطان احمد قرار دارد و میدان نمایشات و اسب دوانی یعنی همان میدان سلطان احمد امروزی و مقبره های یادبود نیز در محل کاخ توپکاپی امروزی آکروپلیس انشاء گردید. در ۱۱ ام می سال ۳۳۰ بعد از میلاد کنستانتینوس اول نام شهر را که ابتدا نئا روم یعنی روم جدید خوانده می شد، به کنستانتینوپولیس تغییر داد. ابتدا آیاایرینی و سپس نیز در سال ۳۶۰ کلیسای ایاصوفیه را انشاء کرد. کنستانتینوس اول شهر را تبدیل به مرکزی مهم برای مسیحیان نمود.

در سال ۴۷۶ بعد از سوزانده شدن روم غربی، امپراطوری روم شرقی تبدیل به امپراطوری بیزانس گردید و استانبول نیز پایتخت این امپراطوری جدید شد. اواسط سده ۶ ام میلادی سرآغاز دوره اعتلای استانبول و امپراطوری بیزانس بود. در این دوره به رهبری امپراطور ژوستینین اول کلیسای آیاصوفیه که تخریب شده بود، به شکل امروزی مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. همچنین آثار بیماری وبا نیز که در سال ۵۴۳ در شهر شیوع پیدا کرده و نیمی از جمعیت شهر را از پای درآورده بود، از بین رفته بود. قرون ۷ ام، ۸ ام و ۹ام قرون محاصره استانبول بود. شهر که در قرن ۷ ام از سوی ساسانیان و آوارها مورد حمله قرار گرفت، در سده ۸ ام توسط بلغارها و مسلمانان عرب و در سده ۹ ام نیز بار دیگر توسط بلغارها و روسها مورد محاصره قرار گرفت. در سال ۱۲۰۴ شهر یه تصرف صلیبیون درآمد و غارت شد. بعد از این اشغال و غارت، بزرگترین شهر قرون وسطی، تبدیل به شهری فقیر و ویران با ۴۰ الی ۵۰ هزار سکنه شد. بعد از این دوره استانبول رو به فقیر و کوچک شدن نهاد. ثروتمندان و نجیب زادگان شهر به ایزنیک مهاجرت کردند. امپراطوری لاتین تنها توانست در استانبول و حومه آن حکمرانی کند. در شهرهای ایزنیک و ترابزون و همچنین اپیروس که در یونان امروزی واقع است، مخالفین بیزانس گردآمده و روز به روز بر تعدادشان افزوده شد. در سال ۱۲۴۵ امپراطوری لاتین بطور کامل تحت محاصره قرار گرفت. در این دوره استانبول بطور کامل فقیر شده بود تا جاییکه باودین دوم امپراطور لاتین برای گرم شدن از وسایل چوبی قصر استفاده می کرد. نهایتا در سال ۱۲۶۱ خاندان پالایلوگوس دوباره استانبول را فتح کردند و بدین ترتیب دوره لاتین در استانبول به پایان رسید. سیاح ابولفید که در سالهای آغازین سده ۱۳۰۰ از استانبول دیدن می کند،از وجود مزارع و باغچه های فراوان و خانه های ویران شده در شهر می نویسد. گونزالس د کلاویژو روسی نیز که در سال ۱۴۰۳ از شهر دیدن می کند، با بیان اینکه شهر از سکنه زیادی برخوردار نیست می نویسد که در میان شهر خانه های روستایی با مزارع کاشته شده دیده است.

در سالهای ۱۳۰۰ الی ۱۴۵۰ سیاحینی که از استانبول می گذرند، با مناظری مشابه رودررو می شوند. در آن سالها، حمله ها، محاصره ها و غارتها تمامی زیباییهای استانبول را از بین برده بود.

استانبول برای اولین بار در سال ۱۳۹۱ از سوی عثمانیها تحت محاصره قرار گرفت. در سال ۱۳۹۶ بایزید اول جهت جلوگیری از ورود کمکهای احتمالی از سوی دریای سیاه به شهر، در نیمه آناتولی شهر حصاری انشا نمود. سلطان محمد دوم نیز که مصمم به فتح استانبول بود، جهت جلوگیری از ورود نیروهای کمکی احتمالی از جانب شمال به شهر، با فتح تنگه استانبول از هر دو طرف، این بار در قسمت اروپایی شهر، حصار رومئلی را انشاء کرد. تمهیدات فتح استانبول از یکسال قبل آغاز گردید. توپهای بسیار بزرگی که لازمه محاصره بودند، ساخته شدند. تعداد سربازان به دو برابر افزایش یافت. در دوم آوریل ۱۴۵۳ نیروهای پیشرو عثمانی در حوالی استانبول دیده شدند. بدین ترتیب محاصره استانبول آغاز گردید. این محاصره که نزدیک ۲ ماه بطول انجامید در ۲۹ ام می ۱۴۵۳ به پایان رسید. از این تاریخ به بعد استانبول تبدیل به یک شهر عثمانی شد.

سلطان محمد فاتح در ۲۹ ام می ۱۴۵۳ با پا نهادن به استانبول به یک امپراطوری ۱۵۰۰ ساله پایان داد. با فتح استانبول به جای یک امپراطوری که افول کرد، امپراطوری عثمانی همانند هلالی طلوع کرد. سفر طولانی ترکها با شروع از آسیای میانه در استانبول به مقصد نهایی خود رسیده بود و فرهنگ و تمدن غنی که در طول این سفر طولانی و در طی اعصار متمادی اندوخته شده بود، می رفت که بر غنای استانبول بیافزاید.

منبع: ت.ر.ت فارسی