مُلَّطَفَه دايرة المعارف كتابداري و اطلاعرساني(نسخه آزمایشی)
از شواهد چنين برميآيد كه وجه تسميه اين نامههاي خُرد به ملطفه (= تلطيف شده، نازك شده) اين است كه در وقت ارسال، آنها را باريك و نازك ميكردهاند تا مخفي كردن و ارسال آن آسان باشد (7: 258). در برخي متون علاوه بر معادل فارسي "نامك"، "مهرنامه" را هم ذكر كردهاند (3: ج 3، ذيل "ملطفه") و همچنين وجه تسميه آن را اين دانستهاند كه در ابتدا به نامههاي كوتاه و دوستانه اطلاق ميشده (4: ج 2، ص 1266) كه در متون شاهدي ندارد. در ملطفهها معمولا عنوان ذكر نميشده است(9: ج2، ص2847). اين كلمه بهصورت ملاطفه نيز بهكار رفته است (6: 339). اگر مندرجات ملطفه رمزي باشد، آن را "ملطفه معما" (258:7) و اگر امضاي پادشاه بر آن درج شود، "ملطفه توقيعي" گويند (5: ج 13، ذيل "ملطفه"). ملطفه بهمعني مطلقِ نامه نيز بهكار رفته است (8: 106).
مآخذ:1) انوري، حسن. اصطلاحات ديواني دوره غزنوي و سلجوقي. ذيل "ملطفه"؛ 2) بهار، محمدتقي. سبكشناسي. تهران: اميركبير، 1377؛ 3) پرتو، ابوالقاسم. واژهياب: فرهنگ برابر فارسي واژگان بيگانه. ج 3، ذيل "ملطفه"؛ 4) جوان، مريم. "ملطفه". دانشنامه ادب فارسي (2): فرهنگنامه ادبي فارسي، ص 1266؛ 5) دهخدا، علياكبر. لغتنامه. ج 13، ذيل "ملطفه"؛ 6) راوندي، محمدبنعليبنسليمان.راحهالصدور و آيهالسرور در تاريخ آل سلجوق. تصحيح محمد اقبال. تهران: اميركبير، 1333؛ 7) ركني يزدي، محمدمهدي. "ديوان رسالت و آيين دبيري از خلال تاريخ بيهقي" در يادنامه ابوالفضل بيهقي. مشهد: دانشگاه فردوسي مشهد، دانشكده ادبيات و علوم انساني، 1350، ص 233-272؛ 8) قزويني، محمدبن عبدالوهاب. "حواشي". در نظامي عروضي، احمدبنعمربنعلي. چهار مقاله. تهران: اشراقي، 1327، ص 90-122؛9) "ملطفه". دايرهالمعارف فارسي [مصاحب[. ج 2، ص 2847.
عباس جاهدجاه