منشور دايرة المعارف كتابداري و اطلاعرساني(نسخه آزمایشی)
در دوره خوارزمشاهيان، در معني و مورد استعمال منشور توسعه و بسطي حاصل شد، به اين معني كه اين اصطلاح علاوه بر اينكه شامل موضوعهاي مناصب و مشاغل و ملازمتهاي بزرگ ميشد، براي اعطاي اقطاع و مواجب و مستمريها هم بهكار ميرفت. چنانكه از منشورهاي اين زمان استنباط ميشود، از خواص منشور اين بوده كه در آن از چند مأموريت و وظيفه و دستور صحبت ميشد و بدينترتيب، بر بسياري از موضوعها اشتمال داشته است. از فرهنگ غياث اللغات هم جايي كه درباره توقيع سخن ميگويد نكته ديگري در مورد منشور استنباط ميگردد و آن چنين است كه مضمون منشورها هميشه شامل استمالت، مراحم، الطاف، و اعطاي چيزي بوده است.
بعد از خوارزمشاهيان، ظاهرآ بهعلت حكومت ايلخانان، استعمال اين اصطلاح در ديوانها منسوخ شد.
در دوره تيموريان، منشور نوع خاصي از فرمانها بوده كه درباره اعطاي قاضي القضاتي و يا كلانتري يك شهر صادر ميشد (9: 48-50).
در دوره قاجاريه، اصطلاح منشور در بعضي از احكام شاهان و شاهزادگان آمده و موضوع آنها عبارتست از: مواجب و مستمري براي اشخاص سرشناس (5: 473)، اظهار لطف و مرحمت، اعطاي لقب (8: ج 1، ص 51، 93)، انتصاب به سمتي مهم (3)، برقراري خانواري (4)، جلوگيري از تعدي (6)، واگذاري مطلق ملك به افراد صاحب نام (13)، و نيز در سندي منشور به معني دستورالعمل آمده است (12: ج 2، ص 202، 212، 213). منشورهاي اين دوره با ساير فرمانها و رقمها از نظر تهيه، تنظيم، و صدور تفاوتي ندارد و اين اصطلاح در متن اسناد چنين آمده است: "... آن عاليجاه را به صدور اين منشور همايون پادشاهي مباهي داشتيم ..."؛ "... كَتَبه كرام شرح منشور سعادت دستور را ثبت و ضبط نموده..."؛ "... مستوفيان عظام شرح منشور خجسته دستور را در دفاتر خلود ثبت نمايند ..." (8: ج 1، 51، 93، 199). همچنين در اين دوره احكامي از سوي آستان قدس رضوي براي اشخاص صاحب نام صادر و طي آن خلعت يا خدمت خادمي به آنها اعطا ميشده است (1؛ 2). در بالاي سطر اول اسناد مذكور مهر چهارگوش كلاهكدار به سجع: العزّة لله + يا قاهرالعدوّ و يا والي الولي يا مظهر العجايب يا مرتضي علي + يا ولي الله ابوالحسن علي ابن موسي الرضا + 1272 بوده و در متن آنها كلمه منشور چنين آمده است: "... كَتَبه دفترخانه شرح منشور مبارك را ثبت و ضبط نموده ...".
در دوره پهلوي، از اصطلاح منشور بهطور مستقيم در احكام شاهان استفاده نشده است، اما محمد رضا شاه در كتاب خود در اجراي لوايح ششگانه، منشور را معادل اصول دانسته و درباره انقلاب سفيد چنين مينويسد: "... بعدآ سه ماده ديگر بر اين اصول ششگانه افزوده شد، و بدينترتيب منشور انقلاب سفيد ايران بهصورت يك منشور نه مادهاي در آمد..." (10: 5).
در دوره جمهوري اسلامي نيز از اصطلاح منشور بهطور مستقيم در احكام صادره از سوي امام خميني (ره) استفاده نشده، اما در تعدادي از نامههايي كه به ايشان نوشته ميشد، از احكام مشاراليه بهعنوان منشور و به معناي رهنمود ياد شده است مثل منشور انقلاب، منشور برادري، و منشور روحانيت (11: ج 21، ص 26، 176، 273).
مآخذ: 1) اعطاي خدمت خادمي: خادم كشيك پنجم به مصطفيخان سالارالسلطان. منشور آستان قدس رضوي. ذي حجه 1318 ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 5841؛ 2) اعطاي خلعت به عضدالملك. منشور آستان قدس رضوي. صفر 1328ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 7211؛ 3) انتصاب مرتضي قلي خان به حكومت يزد. منشور احمدشاه. محرم 1333ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 7744؛ 4) برقراري خانواري در حق جلالالدوله. منشور ناصرالدين شاه. رجب 1310ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 7670؛ 5) بيگدلي، غلامحسين. تاريخ بيگدلي: مدارك و اسناد. تهران: بوعلي، 1367؛ 6) جلوگيري از تصدي فتحعليخان نجف آبادي. منشور مظفرالدين شاه. صفر 1321 ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 7730؛ 7) دهخدا، علياكبر. لغتنامه. ج 13، ذيل "منشور"؛ 8) فراستي، رضا. فرمانها و رقمهاي دوره قاجاريه. ج 1: 64-1211 ق. تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1372؛ 9) قائممقامي، جهانگير. مقدمهيي بر شناخت اسناد تاريخي. تهران: انجمن آثار ملي، 1350؛ 10) محمدرضا پهلوي، شاه ايران. انقلاب سفيد. تهران: كتابخانه سلطنتي، 1345؛ 11) مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س). صحيفه امام: مجموعه آثار امام خميني(س). تهران: 1378؛ 12) نصيري، محمدرضا. اسناد و مكاتبات تاريخي ايران، قاجاريه. ج 2: از 1239 تا 1263ق. تهران: كيهان، 1368؛ 13) واگذاري ملكيت ابدي بند بالاي اسفرجان اصفهان به حاج امينالتجار اصفهان و ميرزا محمدخان لشكر نويس. منشور مظفرالدين شاه. رمضان 1316ق. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سند شماره 7736.
رضا فراستي