دولت قراخانی و مرکز آن شهر بالاساغون
مرزهای دولت قره خانلو در شمال تا حوالی دریاچه “Balkaş” ، در جنوب تا کوههای هندوکش، در شرق تا منطقه “Çungarya” و در غرب نیز تا دریاچه آرال امتداد یافته بود. “Balasagun” پایتخت این دولت نیز شهر بزرگی بود که در آنسوی رودخانه سیحون و نزدیکی قشقار قرار داشت. این شهر که عالمان متعددی در آن پرورش یافتند، صاحب جمعیت زیادی بود. با مقایسه اطلاعات ارائه شده در رابطه با بالاساگون در منابع عربی، فارسی، چینی و ترکی، مشاهده می گردد که در مورد اتیمولوژی این شهر، اطلاعاتی به دست آمده است.
بنا به اطلاعات مذکور، محل شهربالاساگون در تاریخ، خرابه های “Burana” در نزدیکی قلعه “ak-Beshim” که امروزه در داخل مرزهای قرقیزستان قرار دارد، میباشد. چنین مشاهده می شود که افتخار احداث شهر بالاساگون نصیب تاتان دولت اویغوراورهون شده است. در منابع چین از نام اول شهر مذکور با عنوان “Boyla songun” یاد شده است. منابع موجود نشان می دهد که حکمران موسس بالاساگون، با حکمران بنیانگذار “Başbalık” همنژاد میباشد.
بعد از اینکه سامانیان در سال ۸۸۳ در “taraz” دولت قره خانلو را به زانو درآورند، “Oğulçak kadir han” قشقار را به عنوان مرکز انتخاب کرده و به مناطق تحت حاکمیت سامانیان حملاتی ترتیب داد. در خلال این حملات، “Satuk Buğra Han” برادرزاده “oğulçak kadir han” با شاهزاده سامانی به نام ابوناصر که به قره خانلوها پناهنده شده بود، و علمای دینی، آشنا شده و دین اسلام را پذیرفت. “Satuk Buğra Han” با گرفتن یاری از مسلمانان بر سر تاج و تخت و بر علیه عمویش “Oğulça Kadir Han” مبارزه کرده و در سالهای آغازین قرن دهم به پیروزی دست یافت. سپس نیز به عنوان حکمرات قره خانلوها پذیرش دین اسلام را رسما اعلام نمود. بدین ترتیب ترکها در قرن دهم به طور جمعی به دین اسلام گرویدند.
“Satuk Buğra Han” که بعد از مسلمان شدن نام عبدالکریم را انتخاب کر، در سال ۹۵۵ بدرود حیات گفته و در “Artuç” دفن گردید. بعد از وی پسرش موسی بر تخت سلطنت جلوس نمود. بعد از اقتدار کوتاه مدت موسی، برادرش “Baytaş Arslan Han” ارصلان خان خاقان شرق را مغلوب ساخته، و در پی منسجم ساختن قره خانلو ها اقتدار را در دست گرفت.
بعد از “Baytaş Arslan Han” نیز پسرش ابوالحسن علی به سلطنت رسیده در این دوره بخش غربی دولت را برادرش “Buğra Han” اداره می کرد. “Buğra Han” درسال ۹۹۲ بخارا مرکز سامانیان را تسخیر نمود. بدین ترتیب خراسان و ماوراالنهر به دست قره خانلوها افتاد. بعد از مرگ “Buğra Han” در سال ۹۹۶، احمد ابن علی به جای او نشست.
دردوره حکمرانی احمد خان روابط قره خانلوها با سامانیان و دولتهای کوچک وابسته به آنها را ناصر ابن علی ملقب به “Ilig han” که بخش غربی دولت را اداره می نمود، هماهنگی می کرد. ناصر که در شهر “özkent” اقامت داشت، با تشویق “Faik” یکی از فرماندهان سامانیان به خاکهای این کشور، لشکر کشی کرده، فقط دو دولت مذکور با میانجیگری سبکتکین حکمران غزنه به توافق رسیدند. در چهارچوب این توافق سامانیان حوضه سیحون تا صحرای “Katvan” را به قره خانلوها واگذار کرده و “Faik” نیز والی سمرقند گردید.
ناصر بعد از تسخیر بخارا در سال ۹۹۹ منسوبین خاندان سامانیان را به “Özkent” انتقال داد. در پی توافق حاصله مابین ناصرخان و محمود غزنوی رودخانه سیحون به عنوان مرز بین دو دولت تعیین گردید. از سوی دیگر محمود غزنوی برای تقویت دوستی شان با دختر ناصر خان ازدواج کرد. ناصر خان بعدها بر علیه غزنویان به مبارزه پرداخته، فقط در مقابل محمود غزنوی شکست خورده و کشمکش داخلی ما بین قره خانلوها آغاز گردید. بعد از مرگ ناصر بن علی در سال ۱۰۱۳، برادرش منصور بن علی با لقب ارصلان “ilig” بر تخت نشست.
دولت قره خانلو در سالهای آغازین قرن یازدهم، دوره ای توام با نزاع مابین شاهزاده ها بر سر تاج و تخت و مبارزه با غزنویان را سپری نمود. سرانجام این دولت در سال ۱۰۴۲ به دو سلسله قره خانلو های شرق و غرب تجزیه گردید. قره خانلو های شرقی حاکمیت شهرهای بالاساگون، “Talas”، “Hotan” و حوالی تاشکند را در دست گرفتند. قره خانلوهای غربی نیز درمناطق ماورالنهر و “Fergana” به حکمرانی پرداختند. آنها مدت مدیدی تحت حاکمیت امپراطوری سلجوقی زندگی کردند.
در اولین سالهای قرن سیزدهم قره خانلوهای شرقی را “karahıtay”ها و قره خانلوهای غربی را نیز خوارزمشاهیان از صحنه تاریخ حذف کردند.
دولت قره خانلو از نظر اینکه اولین دولت ترک اسلام ِ تاسیس یافته در ترکستان بود، حائز اهمیت میباشد. این دولت به همراه گرفتن برخی از عناصر فرهنگی دول اسلامی، از ویژگی خود به عنوان دولت ترک نیز حراست نمود. اهمیت دیگر قره خانلوهای نیز این است که بعد از سقوط این دولت، دیگر دولت های ترک – اسلام، سیستم دولتی به جای مانده از آنها را با تغییرات جزئی اداره کردند