«نرشخي» مي‌نويسد : ملكه به واسطة خردسال بودن فرزندش طغشاده ، نايب‌السلطنه شد . زيرا همسرش بندون ، فرمانرواي بخارا فوت كرده بود و ملكه ختك به نيابت سلطنت رسيد .
ملكه شخص بسيار مقتدري بود و درباري با شكوه داشت . چنانكه هر روز جوانان، كمربند زرين بسته و شمشير حمايل كرده و ملك زادگان و دهقانان و غلامان و خواجه سرايان به خدمت وي مي‌رسيدند . هنگامي که اعراب در سال 54 هـ./ 673 م. به فرماندهي عبيدالله بن زياد حاکم خراسان براي نخستين بار به بيرون دروازه‌هاي بخارا رسيدند ، خاتون از يک سو ، براي تركان پيکي فرستاد و از آنان كمك خواست و از سوي ديگر نيز ، پيکي براي عبيدالله بن زياد فرستاد و هفت روز مهلت خواست و همراه پيك هداياي زيادي براي دشمن فرستاد كه اين اقدام از سياست ورزي زنانه او بود.
به دنبال جنگي كه بين تركان و مسلمانان درگرفت، مسلمانان كشتار زيادي از تركان كردند و پيروز شدند و غنايم فراوان از سلاح و زر و برده بدست آوردند. نرشخي مي‌نويسد : «يك پاي موزة خاتون، باجورب گرفتند، و جورب و موزه از زر بود ، مرصع به جواهر. چنانكه قيمت كردند، دويست هزار درهم.»
بانوي بخارا با ديدن خرابي‌هايي كه اعراب بوجود آورده بودند ، كساني فرستاد و امان خواست و تن به صلح داد. نرشخي در شرح خرابي‌ها مي نويسد: «عبيدالله بن زياد فرمود تا درختان مي‌كندند و ديه‌ها را خراب مي‌كردند و شهر را نيز خطر بود ، خاتون كس فرستاد و امان خواست صلح افتاد بر هزار بار هزار درم» - يك ميليون سكه نقره -
دو سال بعد در سال 56 ﻫ./ 675م. سعيدبن عثمان از جيحون گذشت و به بخارا آمد . با ملاقات ملكه ، عاشق او شد . زيرا خاتون زني زيبا و با كمال بود ، اما عملكرد سعيد بن عثمان در بخارا در جريان اسارت گرفتن جوانان بخارايي و انتقال آنان به مدينه منجر به قتل وي توسط بردگان تحقير شده گرديد. چند سال بعد در دوران خلافت يزيد بن معاويه ، مسلم بن زياد امير خراسان شد و به بخارا آمد . باري ديگر ، خاتون بخارا با سياست تلطيف آميز خود براي جلوگيري از جنگ و خونريزي راه صلح و گفتگو را باز گذاشت . چنانكه نرشخي مي‌نويسد : «... كس فرستاد و قيد خواست و مسلم با وي صلح كرد و مال عظيم بستد...»
خاتون بخارا در شرايطي كه فرمانروايان عرب به طور متوالي به بخارا آمد و شد مي‌كردند ، همچنان مقاومت مي‌كرد و با راهكار از تسلط آنان بر سرزمينش جلوگيري مي‌كرد . كار بخارا بدانجا كشيد كه نرشخي مي‌نويسد : "در هر سال دويست هزار درم خليفه را دهند و ده هزار درم امير خراسان را و از خانه‌ها و ضياع ها ، يك نيمه بر مسلمانان دهند و علف ستوران عرب و هيزم و آنچه خرج گردد...»
خاتون بخارا با تسامح و گفتگو سي سال بر بخارا حكمراني كرد . علي‌رغم تمامي داستان پردازي هاي ناموسي كه جامعه مردانه به وي نسبت داده بودند (وامبري، 1380) با اقتدار تمام توانست در برابر دشمنان پايداري و مقاومت كند. با درگذشت اين بانو ، حکومت نخستين خاندان فرمانرواي بخارا پايان يافت و فرمانروايي اسلامي براي كساني كه از اين خاندان به جا مانده بودند، لقب امير را نگاه داشت، بي آنكه نفوذ يا اقتداري داشته باشند. بخارا در سال 89 ﻫ./709م. توسط قتيبة ابن مسلم به تصرف كامل درآمد .
منابع :
ـ باستاني پاريزي، محمدابراهيم. گذر زن از گدار تاريخ، انتشارات كيانا، تهران 1382.
ـ فراي، ريچارد. بخارا دستاورد قرون وسطي، ترجمه محمد محمودي، انتشارات ترجمه و نشر كتاب، تهران 1348.
ـ نرشخي، ابوبكر محمد بن جعفر، تاريخ بخارا، به تصحيح : مدرس رضوي، انتشارات كتابفروشي سنائي، تهران 1319.
ـ وامبري، آرمينيوس، تاريخ بخارا از كهن‌ترين روزگاران تاكنون، انتشارات سروش، تهران 1380.

منبع:سایت انجمن زنان پژوهشگر تاریخ