ارائه‌ي كنفرانس دين‌شناسي، نشانه‌ي گستردگي حجم اطلاعات من در اين زمينه نيست، بلكه متاسفانه حاكي از ضعف جدي در زمينه‌ي تدريس اين موضوع در دانشگاه‌هاي اين كشور است. در حالي كه در دوره‌ي پس از استقلال جمهوري، تدريس دين‌شناسي بايد از جهت كمي و كيفي بهبود يابد و در حالي كه نمايندگان فرقه‌ها و سكت‌هاي مختلف به صورت غير رسمي در كشور خيلي فعال هستند، متاسفانه همين شعبه هم در سال جاري از هم پاشيد و وضعيت خود را به عنوان شعبه‌ي دانشگاهي از دست داد و به صورت حضور پراكنده‌ي استادان در دانشكده‌هاي مختلف درآمد. از زماني كه با اين بخش همكاري داريم، هر دو هفته يكبار و با استفاده از ساعت تدريس استادان اين بخش، جلساتي در موضوع اسلام‌شناسي با دانشجويان داشته‌ام. اين ارتباط به علت اشتغالات فراوان پس از گشايش رايزني در ترم اول سال تحصيلي ۱۳۷۵-۱۳۷۶ قطع و در ترم جاري دوباره و به صورت جدي‌تري از سر گرفته شد. در اين نيمسال يك نوع همكاري و مشورت درباره موضوعات رساله‌هاي دانشجويان مقطع دكتراي اين رشته و راهنمايي نسبت به منابع مورد نياز آنان داريم. برخي موضوعات جالب توجه در ميان اين رساله‌ها ديده مي‌شود. علاوه براين هم‌اكنون در رايزني يك كلاس آموزش زبان فارسي ويژه استادان مذهب‌شناسي داير شده است كه ده نفر از اين گروه در آن شركت مي‌كنند. در جلسه‌ي امروز كه موضوع قرآن و دلايل اعجاز آن بود در ابتداي جلسه يكي از دانشجويان پرسش عجيبي مطرح كرد و گفت:«نويسنده‌ي قرآن كيست؟» من اول گمان كردم منظورش محرر قرآن است و كلي در زمينه‌ي تاريخچه‌ي تحرير قرآن توضيح دادم كه بعد فهميدم منظور اين خانم اين بوده كه مولف قرآن كيست؟!! 

متاسفانه دانشگاه‌هاي اين جمهوري‌ها يكي از بخش‌هاي جامعه است كه صدمات زيادي از فروپاشي و مشكلات اقتصادي پس از آن ديده است. حقوق‌هاي اندك استادان به هيچ وجه كفاف زندگي آن‌ها را نمي‌:ند و در چهره‌ي برخي استاداني كه يك عمر استخوان خرد كرده و خوانده‌اند و نوشته‌اند، آثار فقر و گرسنگي هويداست. بسياري از آن‌ةايي كه امكاناتي داشته‌اند، كار درس و تدريس را رها كرده، وارد بازار شده‌اند يا در يك شركت نمايندگي خارجي كار مي كنند. متاسفنه گاهي ديده مي‌شود كه دكترهاي دانشگاه به كارهاي پست براي رهايي از اين وضعيت جذب شده‌اند. در ميان راننده‌ها، دربان‌ها و خدمه‌ي بسياري از سفارتخانه‌ها، دكترهاي علوم فراوان ديده‌ مي‌شوند. هفته‌ي گذشته خبري شنيدم كه بسيار موجب شگفتي من شد. آقاي «عبدارضا زرگري» همكار ما- كه عهده‌دار بخش كامپيوتر و هنر رايزني است و از استعداد خداداد فراواني نيز در زمينه‌هاي هنري، نقاشي، كامپيوتر، خوشنويسي و قرائت قرآن، طراحي و آهنگ‌سازي برخوردار است- مي‌گفت:«خانم حسينوا را يكشنبه در «باراخولكا» ديده كه همراه شوهرش يك غرفه داشته و لباس مي‌فروخته‌اند». او در ادامه افزود:«چون هفته‌ي پيش زندگي‌نامه‌اش را تايپ مي‌كردم، باز باورم نيامده و پرسيدهم: شما خود خانم مدينه هستيد يا خواهر ايشان؟ كه بدون هيچ‌گونه احساس شرمندگي گفته است: خودم هستم». 

من اين يك مورد را ديگر باورم نمي‌آمد. البته اين كه خيلي تعجب كردم، به اين دليل است كه بازار باراخولكا مثل حراجي‌هاي بازار سيد اسماعيل است و هر كس بايد صبح بقچه‌اش را ببرد پهن كند و شب هم برگرداند. علاوه بر اين خانم مدينه حسينوا پير و كمي لنگ است. مشكلات اقتصادي در سطح مدارس باز بيشتر است. معلمان مدارس جز كم درآمدترين گروه جامعه هستند كه همان حقوق اندكشان نيز گاهي با چند ماه تاخير پرداخت مي‌شود. در نتيجه‌‌ي عدم تامين امكانات، بسياري از مدارس و به ويژه مهدكودك‌ةا تعطيل شده‌اند. يك دسته عمده از بناهايي كه فروخته مي‌شود ساختمان‌هاي مهدكودك‌هاست. 

مدارس اين جمهوري‌ها عموما داراي ساختمان بزرگ است و هنگام تاسيس، امكانات كاملي در آن ديده شده است. دوره‌ي تحصيل در مدارس ده ساله و در چند سال اخير يازده ساله شده است كه در يك مدرسه و ساختمان، دانش‌آموزان اول ابتدايي تا كلاس يازده درس مي‌خوانند. از جهت تحصيلي اين مدارس داراي سه سطح هستند كه اگر دقيقا بخواهيم به روسي ترجمه كنيم، مي‌شود: ابتدايي، متوسطه‌ي غيركامل و متوسطه‌‌ي كامل. ابتدايي از كلاس اول تا چهارم را شامل مي‌شود. متوسطه‌ي غير كامل از پنجم تا نهم و متوسطه‌ي كامل دهم و يازدهم. در زمان شوروي، خواندن اين يازده كلاس براي همه اجباري بوده و برنامه‌ريزي‌هاي صحيحي كه در زمينه‌ي كاهش بلكه نيست كردن بي‌سوادي صورت گرفته، موفق بوده است. دانش‌آموزان مي‌توانند با پايان تحصيلات متوسطه‌ي غيركامل، وارد آموزشگاه‌هاي حرفه‌اي شوند. البته برخي مدارس نيز با گرايش حرفه‌آي كه در آن يك درس پايه رابيشتر آموزند. –به نام «گيمنازيا» وجود داشته و دارد. در سال‌ةاي اخير مدارس غيرانتفاعي خودمان را دارد و نيمه خصوصي است. اين مدارس قدري فعال‌ترند و از اولياي دانش‌آموزان براي تحصيل فرزندشان پول مي‌گيرند، داراي امكانات بهتري هستند و زبان‌هاي خارجي در آن‌ةا تدريس مي‌شود. 

دوره‌ي تحصيلات عالي اولي نيز پنج سال است كه با اتمام آن دانشجويان مدرك «ديپلم»(معادل ليسانس خودمان) را مي‌گيرند. البته دانشجو مي‌تواند به اختيار يا به اجبار در اثر عدم موفقيت در امتحانات نهايي، مدرك تحصيلات سه ساله دريافت نمايد كه تتحصيلات عالي غيركامل گرفته مي‌شود. پس از آن تحصيلات عالي كامل نيز دو ساله ادامه مي‌يابد. دوره‌هاي تحصيلات تكميلي در اين جمهوري‌ها با سيستم‌هاي آموزشي غربي- كه نظام آموزشي ما هم برگرفته از آن است- كاملا متفاوت است. تفاوت عمده در اين است كه در اين جمهوري‌ها و در نظام آموزشي روسي، فوق‌ليسانس وجود ندارد. پس از ليسانس دانشجو وارد دوره‌ي «اسپرانتور» مي‌شود كه يك دوره‌ي آمادگي است و در آن بايد امتحاناتي را بگذراند. اين دوره-ممكن است دو سال هم طول بكشد-خودش هيچ ارزشي از جهت گرفتن مدرك ندارد، بلكه شخص را آماده مي‌كند كه بتواند امتحانات دوره‌ي مقدماتي دوره‌ي دكتري را بگذراند. اين امتحان‌ها شامل موضوعات: زبان خارجي، فلسفه و تخصص مورد نظر دانشجو است. آموزش برنامه‌ريزي كامپيوتر هم از سال ۱۹۹۲ و در چند ساله‌ي اخير، جزو اين موارد قرار گرفته. در فلسفه هم شخص بايد اثبات كند داراي ديدگاه‌هاي علمي در موضوعات كلي علم است و مي‌تواند براساس مبني مشخص، تئوري‌هاي علمي را تجزيه و تحليل نمايد. علاوه بر اين بايد امتحاني نيز در موضوع تخصص هر فرد گذارده شود. با دادن اين چند امتحان، داوطلب امكان مي‌يابد كه از تز كانيدايي خود دفاع كند با اين شرايط روشن است كه براي ورود به مرحله‌ي تحصيلات تكميلي، كنكور و امتحان ورودي اوليه وجود ندارد، بلكه بايد يك سري دوره‌ها را با توفيق سپري كرد. مرحله‌ي پس از پنج سال تحصيلات دانشگاهي در روسيه و ساير جمهوري‌ها، نه فوق ليسانس است، نه دكتري بلكه كانديداي دكتري است كه در ساير كشورها در حد PHD دكتري ارزيابي مي‌شود. تنها يك مرحله بعد و با دفاع از يك تز ديگر و داشتن بسياري شرايط از جمله تحقيقات متعدد و سابقه‌ي تدريس دانشگاهي است كه شخص به درجه‌ي دكتري (معادل فوق دكتري ساير كشورها) نايل مي‌شود. بنا بر اين در شوروي دكتري مثل نخود و كشمش تقسيم نمي‌شده، بلكه تنها كار كرده‌ها و زحمت‌كشيدگان در هر رشته، دكتر آن علم خطاب مي‌شده‌اند. البته هم‌اكنون برخي كانديداهاي دكتري در اثر ورود سيستم آموزش غربي، برخي اوقات (و گاهي هم با عدم رضايت) دكتر خطاب مي‌شوند. حال اين دكترهايي كه طي دهه‌هاي ميانه قرن بيستم با اكتشافاتي كه به عمل آوردند، دنيا را تكان دادند و جمهوري‌هاي شوروي را از جهت آموزش، صنعت، اقتصاد و تكنولوژي به پيشرفت باورنكردني رساندند، در چند ساله‌ي اخير در فقر و گوشه‌گيري به سر مي‌بردند. پدر فقر بسوزد و فروپاشي در همه‌ي ابعاد اقتصادي و فرهنگي كه استادان دانشگاه را به خرده فروشي در بازار مي‌كشاند و ساختمان‌هاي دانشگاهي را محل ايجاد رستوران و "ديسكو" و "دانس" مي‌كند.

هم‌اكنون بسياري از دانشگاه‌ها قادر به تامين هزينه‌ي ساختمان خود نيستند و به همين دليل بخشي از آن را در اختيار شركت‌هاي خصوصي مي‌گذارند و من به طور متعدد ديده‌ام كه بخشي از ساختمان دانشگاه‌ها به اجاره در اختيار رستوران و كلوب‌ها گذاشته شده است. اكنون بخشي از طبقه‌ي اول ساختمان آكادمي علوم قزاقستان –كه بسيار باعظمت نيز است- در اجاره يك كلوب رقص است و برخي اوقات –كه يك كنفرانس علمي و دانشگاهي در طبقه‌ي دوم يا سوم برگزار است- در پايين نيز فرياد رقص و آواز به آسمان بلند است. طبقه‌ي چهارم ساختمان نيز در اجاره يك شركت كامپيوتري است. سالن‌هاي آكادمي نيز ساعت به ساعت براي برنامه‌هاي مختلف و در جهت كمك به هزينه آكادمي به اجاره داده مي‌شود. خود ما بسياري از برنامه‌هايمان را در تالارهاي مختلف آكادمي مي‌گيريم كه نرخ اجاره‌ي آنها بسيار پايين است. اين‌ها شايد "فكت"‌هاي كوچكي است، اما نشان از تحولات عجيب و شگرفي در اين جمهوري‌ها دارد كه تنها با در نظر داشت عواملي هم‌چون: فروپاشي، دوره‌ي هفتاد ساله‌ي بلشويك‌ها و ويژگي‌هاي تاريخي و ملي هر منطقه مي‌توان به دلايل و علل آن پي برد.

منبع: ره‌آورد ماوراءالنهر، ‌سيري در تاريخ، آيين‌هاي قومي و فرهنگ مردم قزاق و قرقيز؛ سفرنامه‌ي دكتر مهدي سنايي

ماخذ:www.iras.ir