رهآورد ماوراءالنهر (بخش دهم) سفرنامه دكتر مهدي سنايي
آقملا با نزديك به سيصدهزار نفر جمعيت در ميانهي دشت قبچاق واقع است و در اينجا بادهاي مداوم در وزش است كه در آلماتي از آنها خبري نيست. به همين دليل، زمستان در آق ملا بسيار شكننده و همراه با باد و بوران است. با هواپيماها و برفراز دشتهاي وسيع قزاقستان كه پرواز ميكرديم، در نزديك به دو ساعت، حاصلخيز بودن خاك اين كشور را به خوبي احساس كرديم. دشتةاي وسيع با باران و برف فراواني كه بر خود ديده ميبيند، سرسبز و پرمحصول هستند. در تمام طول مدت پرواز بر روي مزارع پهناور گندم و جو- كه در برخي نقاط آن از فرط سيرابي، آب جمع شده است- حركت كرديم.
در فرودگاه مورد استقبال نمايندهي استانداري، رئيس اتحاديهي زنان مسلملن، مسئول بهداشت و نظافت شهر، رئيس يك بانك و تني چند از فرهنگيان استان قرار گرفتيم و از آنجا يك راست آمديم به هتل «آقملا» كه در ميدان اصلي شهر واقع استو مسئول هتل نيز كه از همكاران اتحاديه زنان است از ما به گرمي استقبال كرد.
آقملا طي فرماني كه رئيس جمهور دو سال پيش صادر كرد -به دلايلي كه به آنها اشاره خواهم كرد- به عنوان پايتخت جديد كشور تعيين شد. اوايل هفته جاري «نظربايف» همراه «آقايفـ» رئيسجمهوري قرقيزستان در آقملا بودند و اعلام شد به پيشنهاد «آقايف» آقملا پايتخت جديد كشور، «قزاقستان» نام خواهد گرفت. آقملا به معناي «گورستان سفيد» است و اين شهر در سالهاي حكومت شوروي «تسلينگراد» نام گرفته و پس از استقلال جمهوري به نام پيشين برگشت.
قزاقستان در بخش مياني قاره اروپا آسيا و در شمال آسياي مركزي قرار گرفتهاست. مساحت كشور ۲۷۱۷۳۰۰ كيلومترمربع و جمعيت آن در حال حاضر نزديك به ۱۷ ميليون نفراست كه از اين جهت در ميان جمهوريهاي آسياي مركزي پس از ازبكستان در جاي دوم قرار ميگيرد.
اين كشور با روسيه در شمال، چين در شرق، قرقيزستان در جنوب شرقي، ازبكستان در جنوبغربي هممرز است. مرزهاي اين كشور با روسيه(۶۸۴۶) بيش از مجموع مرزهاي آن با ساير همسايگان است. طول سواحل آن با درياي خزر نيز ۱۹۰۰ كيلومتر است.
در مقايسه با ساير جمهوريها، قزاقستان از منابع طبيعي و خدادادي بسياري برخوردار است. بيشترين موفقيت را اين جمهوري در بخش كشاورزي داشتهاست. در سال ۱۳۷۱ اين كشور نزديك به ۳۰ ميليون تن توليد غلات داشتهاست. دامپروري كشور نيز- كه شغل اصلي و تاريخي قزاقها بوده- از رونق برخوردار است. در همين سال، قزاقستان ۳۵ ميليون راس گوسفند و بز، ۱۰ ميليون راس گاو، سه ميليون راس خوك، دو ميليون راس اسب و نزديك به ۴۲ ميليون قطعه مرغ و ساير طيور داشته است و به همين دليل يكي از اقلام اصلي صادرات كشور، دام و طيور داشتهاست و به همين دليل يكي از اقلام اصلي صادرات كشور، دام و طيور است كه به كشورهاي مختلفي از جمله ايران صادر ميشود. قزاقستان از معادن بسيار غنيِ زيرزميني نيز برخودار است. نيمي از ذخاير شناخته شدهي كروميت جهان در اين كشور است. در توليد منگنز رتبهي سوم و در توليد سرب رتبه چهارم جهاني را دارد. همچنين منابع عظيم نفت و گاز در اين كشور از جهت توليد انرژي و در خطوط توليدات صنعتي در بسياري بخشها در مجموعه شوروي پس از روسيه و اوكراين از مقام سوم برخوردار بوده و توليدات صنعتي هنوز نزديك به نصف توليد ناخالص ملي كشور را به خود اختصاص ميدهد.
در مورد تاريخچهي قوم قزاق، نقل قولها بسيار است و در جاي ديگر نيز به آن اشاره خواهم كرد، اما براساس برخي نوشتهها، قزاقها- كه تيرهآي از قبايل ترك و مغول هستند- در قرن اول پيش از ميلاد به اين نواحي كوچيدهاند. از قرن ششم تا هشتم پس از ميلاد «خاقانهاي ترك» و از قرن دهم تا دوازدهم پس از ميلاد نيز «فراخانيان» بر اين سرزمين حكومت ميكردهاند. پس از آن و تا قرن شانزدهم نوبت استيلاي مغولان بود. پس از مغولها دو نيروي جديد ترك در اين ناحيه ظهور كردند. «تاتارهاي نوغاي» و «ازبكها». در اواخر قرن پانزدهم «خاننشين قزاق» قدرتي به هم زد و قلمرو آن گسترش يافت. به جز در دورههاي كوتاهي در اوايل قرن شانزده- كه حكومتي واحد تشكيل شد- قزاقها در ميان خود هميشه بر سر قدرت جنگ داشتهاند. در اوايل قرن هفدهم برمبناي اتحاديههاي بينالطوائفي، سه «خاننشين» تشكيل شد. در اواخر قرن هيجدهم ميلادي قزاقها به دنبال حملات شديد «كلموكهاي» مغولستاني و «جونگرهاي چيني» به دامن روسيه پناه بردند. «خانات كوچك» در سال ۱۷۳۱، «خانات بزرگ» در سال ۱۷۴۲ به تحتالحمايگي روسيه درآمدند. ارتباط با روسيه از «قرن شانزدهم» آغاز شدهبود و در اوايل قرن نوزده، روسها در «ورني» مستقر شدند و كشاورزان زيادي از اوكراين و روسيه به قزاقستان مهاجرت كردند. قزاقها برخلاف تاجيكها و ازبكها داراي ميراث فرهنگي عظيمي نبودند و به شدت مقهور زبان و فرهنگ روسي شده و به نوبهي خود به گسترش آن پرداختند. اما استيلاي بيش از حد روسيه، انزجاري در ميان مردم ايجاد كرد كه در سال ۱۹۱۶ و در اعتراض به سربازگيري به نمايش گذاشته شد. حكومت شورها در سال ۱۹۲۰ پس از نبردهاي خونين مستقر شد و از اين زمان تا سال ۱۹۲۵، مجموعه خاك قزاقستان و قرقيزستان كنوني تحت نام «جمهوري خودمختار قرقيز» نام گرفت. اين جمهوري در سال ۱۹۲۵ «جمهوري خودمختار قزاق» نام گرفت و در ۱۹۳۶ به جمهوري تبديل شد.
«آقملا» نيز در ناحيهي شمال مركزي كشور و در همين استپ مركزي قرار دارد. عليرغم وزش باد شديد در اين شهر، كمبود امكانات و مشكلات اقتصادي كشور، تصميم رئيسجمهور به انتقال پايتخت به اين شهر قطعي است. انتقال پايتخت از آلماتي به آقملا دلايل متعددي دارد: زلزلهخيز بودن آلماتي، نزديك بودن اين شهر به مرزها به ويژه مرز چين، تمركز جمعيت در جنوب و لزوم كشاندن بخشي از جمعيت به شمال و وجود كارخانههاي متعدد در شهر و تبديل شدن آلماتي به يك شهر صنعتي از جمله عواملي است كه براي انتقال پايتخت از آن نام برده ميشود. در آلماتي چندين نوبت طي دهههاي گذشته زلزله رخ داده كه يكبار به تخريب جدي شهر منجر شدهاست. در اوايل سال ۱۹۹۵(۱۳۷۴ه.ش) اين موضوع به صورت جدي همراه با طرح موضوع انتقال پايتخت در رسانههاي ارتباط جمعي مورد توجه قرار گرفت و حتي دولت اعلام آمادهباش كرد و چندينبار به صورت آزمايشي آژير خطر- كه خبر از وقوع زلزله ميداد- به صدا درآمد. «آلماتي» در بخش جنوبي كشور و فاصله آن تا مرز چين نزديك به دويست كيلومتر است و طبيعي است براي كشوري كه نزديك به سه ميليون كيلومترمربع مساحت دارد، جالب نيست كه پايتختش در نزديكي مرز يك كشور بزرگ و قدرتمند همچون چين باشد. با اين همه بعيد به نظر ميرسد كه با وجود مشكلات افتصادي جدي و هزينهبر بودن انتقال پايتخت، اين دلايل كافي باشد.
به نظر ميرسد علت عمدهي انتقال پايتخت، كشاندن جمعيت -آن هم جمعيت قزاق- به مركز و شمال كشور و به اين وسيله ايجاد نوعي تعادل در پراكندگي جمعيت باشد. به عبارت ديگر ميتوان گفت قزاقستان به اين وسيله گامي بزرگ در راه واقعيت بخشيدن به استقلال و عينيت يافتن تماميت ارضي خود برميدارد. در دهي ۱۹۳۰ و به دنبال اسكان اجباري قزاقها -كه عادتا قومي كوچرو بودند- جمعيت عمدهاي به بخشهاي جنوبي كشور مهاجرت كردند و برخي نيز از آن طريق به كشورهاي همسايه روبردند. بدين ترتيب در شمال و مركز كشور تعداد قزاقها بسيار كاهش يافت به صورتي كه هماكنون نيز در عموم شهرهاي شمالي و مركزي، جمعيت قزاق در اقليت است. آقملا نيز از ۳۰% جمعيت قزاق برخوردار است. مابقي عموما روس و بخشي آلمانيالاصل هستند. از سوي ديگر روسيه كشوري بزرگ و عضو ارشد خانوادهي پيشين، مرزهاي بسيار طولاني با قزاقستان دارد. مرزهايي كه سابقه و هويت تاريخي ندارند، بلكه پس از تشكيل اتحاد جماهير شوروي و از سوي سران بلشويك تعيين شدهاند. بديهي است به مخيلهي كمونيستها نميرسيد كه اين خاك گستردهاي كه در حوزه جمهوري خودمختار قزاق قرار ميدهند، روزگاري زمين كشور همسايه خواهد بود.
برخي از نويسندگان روس نيز هماكنون اين پديدههاي تاريخي را مورد تحليل قرار ميدهند و چنين القا ميكنند كه براي روسيه دشوار خواهد بود كه براي هميشه از قزاقستان و به ويژه بخش شمالي آن چشم بپوشد. بايد يادآور شد اگر چه تعيين محدودهي معيني- كه در طول تاريخ قلمرو قوم قزاق بوده-بسيار دشوار است، اما از جهت تاريخي اين سرزمين هيچگونه ارتباط و تعلقي به روسيه ندارد، زيرا روسها نه تنها بر آسياي مركزي كه تا قرن پانزدهم ميلادي، سلطهاي بر بخش آسيايي روسيهي كنوني نداشتهاند. در عين حال با توجه به سابقهي سلطهي روسيه در چند قرن اخير بر منطقه ممكن است اين كشور در صورت به هم خوردن ثبات در جمهوري جنوبي به بهانهي دفاع از جمعيت روس وارد خاك اين كشور شود. هر از چندگاه نيز اخباري از مسكو ميرسد كه در برخي محافل از وضيعت روسهاي قزاقستان و عدم رعايت حقوق آنان اظهار نگراني ميشود. با اين شرايط براي دولت قزاقستان بسيار حائز اهميت است كه شمار قزاقهاي ساكن در شمال و مركز جمهوري افزايش يابد و اين گروه در همهي مناطق از اكثريت برخوردار باشند. انتقال پايتخت -كه تنها به ابتكار و همت شخص رئيسجمهور ممكن ميشود و بنابر اخبار اعلام شده در نيمهي دوم سال جاري عملي خواهد شد- اقدامي در جهت گسترش عيني حكومت و دولت در همهي قلمرو قزاقستان است. با اين ترتيب، آقملا چهارمين پايتخت قزاقستان خواهد بود. پيش از آلماتي شهر «قزلاورده» -كه در جنوب غربي كشور واقع است- و در دورهي كوتاهي در دهه سوم قرن بيستم، شهر«اورنبوگ» پايتخت قزاقستان بوده است. «اورنبورگ» در تقسيماتي كه بعدا صورت گرفت، جزو خاك روسيه درآمد.
ادامه دارد ...
منبع: رهآورد ماوراءالنهر، سيري در تاريخ، آيينهاي قومي و فرهنگ مردم قزاق و قرقيز؛ سفرنامهي دكتر مهدي سنايي
در فرودگاه مورد استقبال نمايندهي استانداري، رئيس اتحاديهي زنان مسلملن، مسئول بهداشت و نظافت شهر، رئيس يك بانك و تني چند از فرهنگيان استان قرار گرفتيم و از آنجا يك راست آمديم به هتل «آقملا» كه در ميدان اصلي شهر واقع استو مسئول هتل نيز كه از همكاران اتحاديه زنان است از ما به گرمي استقبال كرد.
آقملا طي فرماني كه رئيس جمهور دو سال پيش صادر كرد -به دلايلي كه به آنها اشاره خواهم كرد- به عنوان پايتخت جديد كشور تعيين شد. اوايل هفته جاري «نظربايف» همراه «آقايفـ» رئيسجمهوري قرقيزستان در آقملا بودند و اعلام شد به پيشنهاد «آقايف» آقملا پايتخت جديد كشور، «قزاقستان» نام خواهد گرفت. آقملا به معناي «گورستان سفيد» است و اين شهر در سالهاي حكومت شوروي «تسلينگراد» نام گرفته و پس از استقلال جمهوري به نام پيشين برگشت.
قزاقستان در بخش مياني قاره اروپا آسيا و در شمال آسياي مركزي قرار گرفتهاست. مساحت كشور ۲۷۱۷۳۰۰ كيلومترمربع و جمعيت آن در حال حاضر نزديك به ۱۷ ميليون نفراست كه از اين جهت در ميان جمهوريهاي آسياي مركزي پس از ازبكستان در جاي دوم قرار ميگيرد.
اين كشور با روسيه در شمال، چين در شرق، قرقيزستان در جنوب شرقي، ازبكستان در جنوبغربي هممرز است. مرزهاي اين كشور با روسيه(۶۸۴۶) بيش از مجموع مرزهاي آن با ساير همسايگان است. طول سواحل آن با درياي خزر نيز ۱۹۰۰ كيلومتر است.
در مقايسه با ساير جمهوريها، قزاقستان از منابع طبيعي و خدادادي بسياري برخوردار است. بيشترين موفقيت را اين جمهوري در بخش كشاورزي داشتهاست. در سال ۱۳۷۱ اين كشور نزديك به ۳۰ ميليون تن توليد غلات داشتهاست. دامپروري كشور نيز- كه شغل اصلي و تاريخي قزاقها بوده- از رونق برخوردار است. در همين سال، قزاقستان ۳۵ ميليون راس گوسفند و بز، ۱۰ ميليون راس گاو، سه ميليون راس خوك، دو ميليون راس اسب و نزديك به ۴۲ ميليون قطعه مرغ و ساير طيور داشته است و به همين دليل يكي از اقلام اصلي صادرات كشور، دام و طيور داشتهاست و به همين دليل يكي از اقلام اصلي صادرات كشور، دام و طيور است كه به كشورهاي مختلفي از جمله ايران صادر ميشود. قزاقستان از معادن بسيار غنيِ زيرزميني نيز برخودار است. نيمي از ذخاير شناخته شدهي كروميت جهان در اين كشور است. در توليد منگنز رتبهي سوم و در توليد سرب رتبه چهارم جهاني را دارد. همچنين منابع عظيم نفت و گاز در اين كشور از جهت توليد انرژي و در خطوط توليدات صنعتي در بسياري بخشها در مجموعه شوروي پس از روسيه و اوكراين از مقام سوم برخوردار بوده و توليدات صنعتي هنوز نزديك به نصف توليد ناخالص ملي كشور را به خود اختصاص ميدهد.
در مورد تاريخچهي قوم قزاق، نقل قولها بسيار است و در جاي ديگر نيز به آن اشاره خواهم كرد، اما براساس برخي نوشتهها، قزاقها- كه تيرهآي از قبايل ترك و مغول هستند- در قرن اول پيش از ميلاد به اين نواحي كوچيدهاند. از قرن ششم تا هشتم پس از ميلاد «خاقانهاي ترك» و از قرن دهم تا دوازدهم پس از ميلاد نيز «فراخانيان» بر اين سرزمين حكومت ميكردهاند. پس از آن و تا قرن شانزدهم نوبت استيلاي مغولان بود. پس از مغولها دو نيروي جديد ترك در اين ناحيه ظهور كردند. «تاتارهاي نوغاي» و «ازبكها». در اواخر قرن پانزدهم «خاننشين قزاق» قدرتي به هم زد و قلمرو آن گسترش يافت. به جز در دورههاي كوتاهي در اوايل قرن شانزده- كه حكومتي واحد تشكيل شد- قزاقها در ميان خود هميشه بر سر قدرت جنگ داشتهاند. در اوايل قرن هفدهم برمبناي اتحاديههاي بينالطوائفي، سه «خاننشين» تشكيل شد. در اواخر قرن هيجدهم ميلادي قزاقها به دنبال حملات شديد «كلموكهاي» مغولستاني و «جونگرهاي چيني» به دامن روسيه پناه بردند. «خانات كوچك» در سال ۱۷۳۱، «خانات بزرگ» در سال ۱۷۴۲ به تحتالحمايگي روسيه درآمدند. ارتباط با روسيه از «قرن شانزدهم» آغاز شدهبود و در اوايل قرن نوزده، روسها در «ورني» مستقر شدند و كشاورزان زيادي از اوكراين و روسيه به قزاقستان مهاجرت كردند. قزاقها برخلاف تاجيكها و ازبكها داراي ميراث فرهنگي عظيمي نبودند و به شدت مقهور زبان و فرهنگ روسي شده و به نوبهي خود به گسترش آن پرداختند. اما استيلاي بيش از حد روسيه، انزجاري در ميان مردم ايجاد كرد كه در سال ۱۹۱۶ و در اعتراض به سربازگيري به نمايش گذاشته شد. حكومت شورها در سال ۱۹۲۰ پس از نبردهاي خونين مستقر شد و از اين زمان تا سال ۱۹۲۵، مجموعه خاك قزاقستان و قرقيزستان كنوني تحت نام «جمهوري خودمختار قرقيز» نام گرفت. اين جمهوري در سال ۱۹۲۵ «جمهوري خودمختار قزاق» نام گرفت و در ۱۹۳۶ به جمهوري تبديل شد.
«آقملا» نيز در ناحيهي شمال مركزي كشور و در همين استپ مركزي قرار دارد. عليرغم وزش باد شديد در اين شهر، كمبود امكانات و مشكلات اقتصادي كشور، تصميم رئيسجمهور به انتقال پايتخت به اين شهر قطعي است. انتقال پايتخت از آلماتي به آقملا دلايل متعددي دارد: زلزلهخيز بودن آلماتي، نزديك بودن اين شهر به مرزها به ويژه مرز چين، تمركز جمعيت در جنوب و لزوم كشاندن بخشي از جمعيت به شمال و وجود كارخانههاي متعدد در شهر و تبديل شدن آلماتي به يك شهر صنعتي از جمله عواملي است كه براي انتقال پايتخت از آن نام برده ميشود. در آلماتي چندين نوبت طي دهههاي گذشته زلزله رخ داده كه يكبار به تخريب جدي شهر منجر شدهاست. در اوايل سال ۱۹۹۵(۱۳۷۴ه.ش) اين موضوع به صورت جدي همراه با طرح موضوع انتقال پايتخت در رسانههاي ارتباط جمعي مورد توجه قرار گرفت و حتي دولت اعلام آمادهباش كرد و چندينبار به صورت آزمايشي آژير خطر- كه خبر از وقوع زلزله ميداد- به صدا درآمد. «آلماتي» در بخش جنوبي كشور و فاصله آن تا مرز چين نزديك به دويست كيلومتر است و طبيعي است براي كشوري كه نزديك به سه ميليون كيلومترمربع مساحت دارد، جالب نيست كه پايتختش در نزديكي مرز يك كشور بزرگ و قدرتمند همچون چين باشد. با اين همه بعيد به نظر ميرسد كه با وجود مشكلات افتصادي جدي و هزينهبر بودن انتقال پايتخت، اين دلايل كافي باشد.
به نظر ميرسد علت عمدهي انتقال پايتخت، كشاندن جمعيت -آن هم جمعيت قزاق- به مركز و شمال كشور و به اين وسيله ايجاد نوعي تعادل در پراكندگي جمعيت باشد. به عبارت ديگر ميتوان گفت قزاقستان به اين وسيله گامي بزرگ در راه واقعيت بخشيدن به استقلال و عينيت يافتن تماميت ارضي خود برميدارد. در دهي ۱۹۳۰ و به دنبال اسكان اجباري قزاقها -كه عادتا قومي كوچرو بودند- جمعيت عمدهاي به بخشهاي جنوبي كشور مهاجرت كردند و برخي نيز از آن طريق به كشورهاي همسايه روبردند. بدين ترتيب در شمال و مركز كشور تعداد قزاقها بسيار كاهش يافت به صورتي كه هماكنون نيز در عموم شهرهاي شمالي و مركزي، جمعيت قزاق در اقليت است. آقملا نيز از ۳۰% جمعيت قزاق برخوردار است. مابقي عموما روس و بخشي آلمانيالاصل هستند. از سوي ديگر روسيه كشوري بزرگ و عضو ارشد خانوادهي پيشين، مرزهاي بسيار طولاني با قزاقستان دارد. مرزهايي كه سابقه و هويت تاريخي ندارند، بلكه پس از تشكيل اتحاد جماهير شوروي و از سوي سران بلشويك تعيين شدهاند. بديهي است به مخيلهي كمونيستها نميرسيد كه اين خاك گستردهاي كه در حوزه جمهوري خودمختار قزاق قرار ميدهند، روزگاري زمين كشور همسايه خواهد بود.
برخي از نويسندگان روس نيز هماكنون اين پديدههاي تاريخي را مورد تحليل قرار ميدهند و چنين القا ميكنند كه براي روسيه دشوار خواهد بود كه براي هميشه از قزاقستان و به ويژه بخش شمالي آن چشم بپوشد. بايد يادآور شد اگر چه تعيين محدودهي معيني- كه در طول تاريخ قلمرو قوم قزاق بوده-بسيار دشوار است، اما از جهت تاريخي اين سرزمين هيچگونه ارتباط و تعلقي به روسيه ندارد، زيرا روسها نه تنها بر آسياي مركزي كه تا قرن پانزدهم ميلادي، سلطهاي بر بخش آسيايي روسيهي كنوني نداشتهاند. در عين حال با توجه به سابقهي سلطهي روسيه در چند قرن اخير بر منطقه ممكن است اين كشور در صورت به هم خوردن ثبات در جمهوري جنوبي به بهانهي دفاع از جمعيت روس وارد خاك اين كشور شود. هر از چندگاه نيز اخباري از مسكو ميرسد كه در برخي محافل از وضيعت روسهاي قزاقستان و عدم رعايت حقوق آنان اظهار نگراني ميشود. با اين شرايط براي دولت قزاقستان بسيار حائز اهميت است كه شمار قزاقهاي ساكن در شمال و مركز جمهوري افزايش يابد و اين گروه در همهي مناطق از اكثريت برخوردار باشند. انتقال پايتخت -كه تنها به ابتكار و همت شخص رئيسجمهور ممكن ميشود و بنابر اخبار اعلام شده در نيمهي دوم سال جاري عملي خواهد شد- اقدامي در جهت گسترش عيني حكومت و دولت در همهي قلمرو قزاقستان است. با اين ترتيب، آقملا چهارمين پايتخت قزاقستان خواهد بود. پيش از آلماتي شهر «قزلاورده» -كه در جنوب غربي كشور واقع است- و در دورهي كوتاهي در دهه سوم قرن بيستم، شهر«اورنبوگ» پايتخت قزاقستان بوده است. «اورنبورگ» در تقسيماتي كه بعدا صورت گرفت، جزو خاك روسيه درآمد.
ادامه دارد ...
منبع: رهآورد ماوراءالنهر، سيري در تاريخ، آيينهاي قومي و فرهنگ مردم قزاق و قرقيز؛ سفرنامهي دكتر مهدي سنايي
ماخذ:www.iras.ir
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۶ ساعت 0:8 توسط محمد قجقی
|