هنر معماري در اين دوره درخشان و شكوفا به درجه كمال رسيد و هنرمندان و معماران چيره‌دست آثار فراواني پديد آوردند. سلجوقيان در معماري به عوامل و عناصري دست يافتند كه با آنها بتوان مسجدي بزرگ با حياط مركزي و چهار ايواني و تالار مربع گنبددار، بناهاي بزرگ به وجود آورد. اين شيوه ساختمان،‌ اساس معماري مذهبي و كاروانسرا و مدرسه‌سازي ايران است. در اين زمان مسجد درشكل تكامل يافته ايراني خود داراي اين ويژگيها شد. در ابتدا محور طولي بنا، سر در ايوان قرار دارد كه در برابر آن صحن باز واقع است. دو ايوان در محور طولي و دو ايوان در محور عرضي قرار دارند و شبستانهاي گنبددار در پشت طاقنماها واقع شده‌اند و در انتهاي محور طولي مسجد، محراب جاي گرفته است. اين نوع نقشه و طرح را مي‌توان درمساجد جامع اصفهان، مسجد جامع زواره نزديك اردستان، مسجد جامع اردستان، مسجد قزوين و مسجد جامع گلپايگان، ديد. امّا كامل‌ترين نمونه چهار ايواني مسجد جامع اصفهان است كه مجموعه كاملي از تزيينات دوره اسلامي ايران را دربردارد. اين بناي تاريخي كه به دستور ملك شاه سلجوقي ساخته شد، در حقيقت مجموعه‌اي است ازتحولات معماريها و آثار هنري ايران در هزار سال اخير. دو گنبد خواجه نظام الملك در قسمت جنوبي و گنبد تاج‌الملك در قسمت شمالي مسجد، از نظر تكنيك و زيبايي اثر بسيار چشمگيري از دوره سلجوقي است. بنابه گفته پروفسور آرتور اپهام پوپ : «داخل گنبد تاج‌الملك، معماري گوتيك را به خاطر مي‌آورد». ايوانهاي چهارگانه مسجد هر كدام شاهكاري از هنرهاست .

شبستانهاي مسجد و همچنين محراب زيباي اولجايتو محمد در پشت ايوان غربي ازجمله زيباترين آثار هنري ايران به شمار مي‌روند. در اين مسجد زيبا و كامل بجز سبكهاي مختلف معماري، انواع خطوط كوفي، ثلث و نستعليق به كار رفته است. علاوه بر مسجد بايد از مدرسه‌ها وكاروانسراها و مقبره‌هاي اين دوره هم نام برد. طبق مدارك تاريخي، تعداد بسياري مدارس در شهرهايي چون بغداد،‌ نيشابور، توس،‌ اصفهان، هرات، بلخ و ري بنا شده بود. بخش اعظم بناهاي غيرمذهبي در اين دوره، شامل كاروانسراهاست. اگرچه شبكه راه و ايجاد جاده‌هاي خوب، شاهرگ حياتي تجارت يك كشور محسوب مي‌شود، امّا در گذشته‌هاي دور، بدون وجود كاروانسراها و مسافرخانه‌ها و ايستگاههاي ميان راه،‌ استفاده مطلوب از جاده امكان نداشت. يكي ازكامل‌ترين كاروانسراهاي اين دوره «رباب شرف» در 70 كيلومتري جنوب سرخس در راه قديمي نيشابور ـ مرو است. با وجود خرابيهاي ناشي ازمرور زمان، هنوز بسيارزيبا و كامل است. اين كاروانسرا دو حياط در شمال و جنوب دارد و در هر يك از اين حياطها چهار ايوان ساخته شده است. در اطراف حياطها، اتاقهاي متعددي وجود دارد كه جاي اقامت و استراحتگاه كاروانيان بوده است.

مقبره‌هاي دوره سلجوقي به دوگونه مختلف ساخته شده‌اند: به شكل برج و به شكل گنبد، با طرحهاي چهار ضلعي، چند ضلعي، دايره يا ترك‌دار بيشتر مقبره‌هاي اين دوره دو طبقه‌اند: طبقه بالا مسجد وطبقه زير يا دخمه جاي دفن اجساد. درون بيشتراين مقبره‌ها را يك سقف يا قبه نيم دايره شكل و در خارج، متناسب با بدنه مقبره با گنبد هرمي يا مخروطي يا قبه‌اي پوشانيده شده‌اند. از نمونه‌هاي خاص اين نوع معماري است. مقبره سلطان سنجر در مرو و گنبد سرخ در مراغه، و سه گنبد در اروميه،‌ با طرح دايره‌وار و برج مهماندوست دامغان و برج طغرل در شهر ري با طرح ترك‌دار. برجهاي خرقان و برج دماوند و گنبد علي در ابركوه و گنبد كبود در مراغه (هشت و ده ضلعي هستند).

بايد به تزيينات ساختمانها هم نظري بيفكنيم:‌ سطوح خارجي ديوار بناها با آجر نماسازي مي‌شده‌اند. كاربرد آجر در معماري اين دوره بسيار رواج پيدا كرد و از انواع طرحهاي هندسي در آجر استفاده مي‌شد. هنر آجرتراشي و تزييني بنا با آجرهاي تراشيده، از قرن پنجم قمري در ايران معمول بوده است. در كنار اين تزيينات بسيار زيباي آجري، كتيبه‌ها و خطوط تزييني،‌ با استفاده از آجر تراشيده، يكي از ويژگيهاي معماري سلجوقيان است.

ظروف سفاليني سلجوقيان هم به زيبايي كاشيهاي آن دوره ساخته مي‌شد. ظروف باقي مانده ازاين دوره از نظر تزيين و رنگ‌آميزي شامل ظروف مينايي، طلايي، فيروزه‌اي و ظروف سفيد هستند كه اغلب بدنه اين ظروف با مجالس بزم، رزم يا شكار مزين شده‌اند؛ به گونه‌اي كه مي‌توان بهترين مينياتور زمان سلجوقيان را در روي ظروف سفالي آن مطالعه كرد.

شيشه‌هاي دوره اسلامي كه آغاز آن (قرن هفتم و هشتم ميلادي) قرن اول قمري است، از آميختگي ميان تمدنهاي امپراتوري روم شرقي (بيزانس) و پارت و ساساني،‌ در ايران حاصل شده است. با توجه به اشياء شيشه‌اي كشف شده، اين هنر در سمرقند،‌ شهر ري،‌ جرجان و نيشابور رونق بسزايي داشته است. وجود اشياء متعلق به سده پنجم تا اوايل سده هفتم قمري حكايت از رونق صنعت شيشه‌گري در دوره سلجوقي مي‌كند و با كشف اشياي شيشه در جرجان ونيشابور مي‌توان نواحي خراسان و گرگان را از جمله مراكزساخت اشياي شيشه‌اي دانست.

در اين زمان همراه با پيشرفت كلي و كيفي هنر سفال‌سازي وشيشه، صنعت فلزكاري نيز مانند ديگر هنرها راه كمال مي‌پيمود. برخي از اين ظروف را به طور مشبك‌ ساخته و برخي ديگر را با نقوش كنده‌كاري زينت داده‌اند. در اين صنعت، ترصيع‌كاري به ويژه نقره‌كوبي در تصاوير وكتيبه‌ها بسيار ديده مي‌شود. در اين زمان «خراسان» در امرتوليد آثار فلزي داراي موقعيت ممتازي بوده است. ادامه اين هنر را مي‌توان در اين زمان در بين‌النهرين و در موصل پي گرفت. علاوه بر ظروف مفرغي و برنجي،‌ آثار طلايي و نقره‌اي فراواني از دوره سلجوقيان در دست است كه ثابت مي‌كند جواهرسازي هم دراين زمان رونق داشته است.

بافندگي ازصنايعي است كه هميشه در ايران مقامي والا داشته و وتكه پارچه‌اي كه از اين دوره به دست آمده است، حاكي از وجود صنعت پارچه‌هاي ابريشمي در دوره سلجوقيان است. اين پارچه‌ها چندان ظريف و زيبا هستند كه با تغيير نور تغييررنگ مي‌دادند. صنعت نساجي اين زمان از نظر بافندگي، ابتكار انواع طرحها و زيبايي و تنوع رنگها به درجه‌اي عالي رسيده است و شهرهاي ري، كاشان و يزد مراكز بزرگ و هم بافندگي اين عصر بوده‌اند. صنعت قالي بافي هم در دوره سلجوقيان رواج داشته است. شكي نيست كه ايران در قالي‌بافي بزرگترين مركز شرق بوده و ديگرمراكز در اين فن از او تقليد و اقتباس كرده‌اند. كهن‌ترين قاليهاي معروف ايران مربوط به قرن ششم قمري در دوره سلجوقيان است. امّا فراموش نبايد كرد كه فرش پازيريك در دوره هخامنشيان و همچنين قالي چهارفصل يا بهارستان دوره ساسانيان از شاخص‌ترين نمونه‌هاي قالي هنري در ايران به شمار مي‌روند.

ايلخانيان و تيموريان 

مغولان همچون سلجوقيان با خود متاع فرهنگي وفكري ناچيزي به ايران آوردند. امّا در مواردي ازصنعت و هنر به پايه بلندي رسيدند، از جمله مينياتورسازي و نقاشي و تذهيب كتاب از اين عصر آغاز شد. مغولان به تدريج در برابر هنرهاي ايران تحت تأثير فرهنگ ايران و فرهنگ اسلامي قرارگرفتند و با پذيرفتن دين اسلام حامي علم و ادب و هنرهاي اسلامي شدند، به طوري كه دربار آنان در بغداد، تبريز و سلطانيه مركز اهل علم و رجال ادب و هنر گرديد. شهرهاي مراغه،‌ تبريز و سلطانيه از مراكز مهم قدرت سياسي در اين عهد بودند. رصدخانه معروف مراغه، و تأسيس شهر سلطانيه مربوط به اين زمان است. در اين دوره بناها،‌ به ويژه ساخت مقبره‌ها و آرامگاه‌هاي برج مانند به همان شيوه دوره سلجوقيان ادامه يافت. همچنين نقشه چهار ايواني كه ازپيش متداول بود، دردوره ايلخانيان نيز براي بناهاي مذهبي مانند مسجد وبناهاي غيرمذهبي مانند كاروانسرا به كار مي‌رفت.

معماري دوره مغول، مانند دوره سلجوقيان، هم جنبه عمومي داشت و هم جنبه محلي و همان‌طور كه بناي مسجد جامع اصفهان دوره سلجوقي براي معماران ديگر مساجد سرمشق بود، معماران دوره مغول روشهاي مراكز بزرگ مثل سلطانيه را اقتباس مي‌كردند و در كنار سنتهاي محلي به كار مي‌بردند. همچنين در دوره مغول به تزيينات بناها بسيار توجه مي‌شد. اين امتيازات از مشاهده مسجد جامع ورامين، مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد كبود تبريز به خوبي ثابت مي‌شود.

سردر مسجد ورامين با كاشيها و آجرهاي قهوه‌اي رنگ تزيين يافته است. اين مسجد نه تنها از لحاظ ساختمان عظيم و گنبد آجري آن اهميت دارد، بلكه به خاطر تزيينات كاشيكاري معرق و گچبري و كتيبه‌هاي تاريخي آن جزء آثار مهم هنري ايران به شمار مي‌رود.

مسجد گوهرشاد اگرچه سر در و مدخل مستقلي ندارد و يكي از مجموعه بناهاي آستانه امام رضا(ع) است،‌ امّا طاق عظيم ورودي آن مملو از كاشيكاري و كتيبه‌هاي مفصلي است. بناي مسجد گوهرشاد از هر جهت زيبا و كامل و يكي ازشاهكارهاي معماري دنياست. مسجد كبود تبريز از بهترين بناهاي قرن نهم قمري است كه در زمان جهانشاه قراقويونلو به دستور دخترش صالحه خاتون بنا شده است. نقشه اين مسجد شباهت چشمگيري به نقشه مساجد عثمانيها دارد. اين مسجد اگرچه فاقد صحن و حياط مركزي است، امّا صحن مركزي كه با گنبد پوشيده شده، به صورت چهار ايواني ساخته شده است. ورودي مسجد با تزيينات كاشيكاري در كمال زيبايي و ظرافت زينت شده است. دراين كاشيها رنگهاي آبي روشن،‌ آبي پررنگ، خاكستري و سبز چمني وپررنگ به كار رفته و در برخي موارد، گل و بوته و شاخه‌هايي با طلاكاري در آن ديده مي‌شود. كاشيكاري و رنگ‌آميزيها در اين مسجد همان‌گونه است كه هنرمندان در تزيين و تذهيب صفات كتابها به كار مي‌بردند.

علاوه بر معماري مساجد اين دوران، بايد به مقبره‌ها يا آرامگاه‌هاي اين زمان هم اشاره كرد. مانند گنبد سلطانيه كه يكي از زيباترين بناهاي اسلامي و شاهكاري از معماري دوره ايلخاني است. بناي عظيم گنبد سلطانيه يا مقبره سلطان محمد اولجايتو (خدابنده) كه در اوايل قرن هشتم قمري در نزديكي زنجان ساخته شده است. بلندي اين بناي هشت ضلعي منتظم قريب 50 متر و بدنه اصلي گنبد و تمامي ساختمان با آجر ساخته شده كه روي آن با كاشي فيروزه‌اي، لاجوردي و آبي تزيين شده است. گنبد از بيرون، يكپارچه ازكاشي فيروزه‌اي پوشيده شده و در قاعده آن يك نوار پهن مزين به خط كوفي، تماس رنگ روشن فيروزه‌اي را با آبي پررنگ لاجوردي، مقرنس‌ها را متعادل مي‌كند. اين گنبد را طوري ساخته‌اند كه بدون ساختن ابنيه متصل و مجاور به آن با ابتكارات هوشمندانه فشارهاي جنبي گنبد را به جانب زمين منحرف كرده‌اند. در هشت گوشه يعني محل تقاطع اضلاع بدنه ساختمان مناره‌هايي به ارتفاع 5/3 متر تعبيه شده كه فشار وارده گنبد را عموداً خنثي نمايد.

طرح بناي اين گنبد كه از بناهايي مانند مقبره اسماعيل ساماني و مقبره سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهاي ديگر،‌ در ايران يا خارج ايران مورد استفاده قرار گرفته است، مانند مقبره اميرتيمور و تاج محل در هند، گنبد غفاريه در مراغه،‌ مقبره علاءالدين در ورامين، مقبره تيمور در سمرقند،‌ هر كدام زيبايي خاص خود را به نمايش گذارده‌اند. تزيينات آجركاري و كاشيكاري رنگي گنبد غفاريه كه با طرح هندسي و گل بوته آرايش شده يا خطوط هندسي زيباي مقبره علاءالدين توأم با مقرنسهاي زير كلاهك مخروطي آن يا گنبد كاشيكاري فيروزه‌اي رنگ با طرح ترك‌دار در مقبره تيمور، از زيباترين و چشمگيرترين بناهاي اين دوران هستند. جلوه‌هاي اين زيباييها را مي‌توان در ديگر بناهاي اين دوره مثل كاروانسراها و مدرسه هم ديد. ايلخانيان براي توسعه و پيشرفت اقتصاد در نقاط كشور؛ به ويژه در ناحيه شمالي و آذربايجان تعداد بسياري راههاي ارتباطي ساختند و براي آسايش كاروانيان در مسير اين راهها و جاده‌ها كاروانسراهاي بزرگ و زيبايي با توجه به اقليم احداث كردند. چون كاروانسراهاي سرچم در بين راه زنجان و ميانه، يا رباط سپنج در 50 كيلومتري شمال شاهرود.

در نزديكي مرزافغانستان در چهار كيلومتري شرق شهر خواب و كنار دهكده خرگرد، مدرسه غياثيه را به سال 848ق./ 1445م. دو معمار ايراني، استاد قوام‌الدين شيرازي و غياث‌الدين شيرازي بنا كردند. باني اين مدرسه،‌ خواجه غياث‌الدين پيراحمد خوافي وزير سلطان شاهرخ بهادر تيموري است. اين مدرسه،‌ يكي از مدارس كامل چهارايواني نيز هست. كاشيهاي معرق و آجرهاي تزيين شده مدرسه شهرتي خاص دارند.

دوره مغول از لحاظ هنري، مانند زمان سلجوقيان عصر ابتكار و ابداع نبود،‌ با اينهمه در پاره‌اي بخشهاي هنري، پيشرفتهاي عمده‌اي حاصل شد. در معماري به آرايش وتزيين بيشتر از طرحهاي جديد توجه مي‌شد. مينياتورسازي ايران و نقاشي كتاب از اين دوره آغاز شده و در آسمان هنر ايران درخشيد. فن كتابت و استنساخ كتاب در دوره تيموريان به اوج عظمت و كمال خود رسيده است.

همچنين بايد افزود كه بر قطعات باقي مانده ظروف سفالي لعابدار اين دوران تأثير صنايع چيني كاملاً مشهود است و مي‌توان چنين حدس زد كه از جمله كالاهاي وارداتي دراين دوره ظروف چيني بوده است وسفال‌سازان ايراني نيز به تقليد از اين ظروف پرداخته‌اند. امّا در امر كاشيكاري بايد گفت كه در اين راه تكامل و پيشرفت بسياري صورت گرفت. در ميانه اين كاشيها معمولاً شكل انسان يا جانور به صورت لعاب داده و برّاق نقش شده است ونوشته دور آن به رنگ سفيد بر زمينه سورمه‌اي است. نيز در اين دوره، محرابهايي با كاشي ساخته شده كه در نوع خود بي‌نظيرند. به طور كلي مي‌توان گفت كه صنعت كاشي‌سازي با بهترين رنگها و لعابها و بريدن كاشي به قسمتهاي ريز براي تشكيل قطعات بزرگ موزاييك يا معرق درزمان مغول و به ويژه در عصر تيموريان تكامل يافت وبه اعلاء درجه ترقي رسيد

منبع:www.kurddaily.blogfa.com