یکی از ویژگیهای آثار ماندگار هنری اصالت آن است . اصالتی که از بطن فرهنگی جامعه برخاسته باشد . از دل بر آمده باشد تا بر دل نشیند . در کوی و برزن این جامعه رشد کرده و بالیده باشد . با آمال و آرزوها و رنج ها و شادکامی های جامعه نشست و برخاست داشته باشد . مثل آثار استاد بهمن بیگی که همه از جنس اصالت است . واژه واژه مطالب استاد لبریز از حوادث ساده و پیچیده اجتماعی است که در کوران یک زندگی پرتنش آفریده شده اند . حاصل تخیلات کسی نیست که خود در خانه ای پر از تجملات مادی آرمیده و از فلاکت ها و بدبختی ها ُ شادی ها و حماسه ها ُ رزم ها و نبرد ها ُ آداب ورسوم اجتماعی و غیره داستانها ساخته باشد . از کسی است که ریگ بیابان به کف و خار مغیلان همه در پا شکسته است . از دیده هایی است که خواب را بر خود حرام کرده و دل شب ها همنشین شکم های گرسنه بوده است . از دل دردمندی است که درد همراه همیشگی او بوده است . قالی های قشقایی نیز از چنین نمودی و نمادی ساخته شده اند . از دل جامعه ای شکل گرفته اند که رنگین کمانی از فرهنگ متنوع ماندگارند . کمتر قومی به تنوع فرهنگی قشقایی دیده ایم . در میان این قوم آنقدر درونمایه های فرهنگی متنوع وجود دارد که نویسنده در پرداختن به یکی از دیگری و از دیگری ها سر به در می آرد . در چنین فرهنگی زنان قشقایی که آفرینندگان هنر می باشند دستان هنرمندانه خویش را در گره زنی بندهای قالی به جوشش واداشته اند . از دل پاک خویش هزاران نقش متنوع را به ایوان دیده ها کشانده و به شورانگیزی دستان خود سپرده اند و چنین است که هر نگاه بیننده ای را مسحور زیبائیهای خویش کرده اند .

چه خوب است جامعه ایرانی ُ اهمیت این هنرهای پاینده را دریابد و آن را در خدمت بالندگی نسل امروز و فردا قرار دهد . چه زیباست پیام های این هنرهای ملکوتی را به گوش آینده ها نجوا کنیم تا زندگی ما رنگ معنا و مفهوم جاودانگی بگیرد . باشد که بدانیم .

منبع:www.mirasqashqaei.blogfa.com