اتروسک - ترک خویشاوندی زبانی قسمت (4) نوشته ی: ماریو آلینی ( Mario Alinei )
با
مقایسه ی ترکی با دو
احتمال مواجه می شویم: (A) alt.
*bār- آلتایی بار- " مال ، ملک" ، cfr.
tu. Bark ترکی بارک "مال، املاک"
"خانه و خانواده" ، atu.
barān baran ترکی
باستان باران باران "مال،
ثروت"، قیرقیزی. barān باران "قدرت، توان" ، ترکی باستانی ،
جاغاتایی bar-ym "اموال، دارایی" ciuv. puram puran چوواشی پورام پورام
"بره"(cfr. EWU s.v. ed EWT 62) (
رابطه ی بسیار شایع " مالکیت"~ "حیوان چهار پا" در اینجا برعکس لغت
لاتینی pecunia
است). (B) ترکی باستان balqa بالقا، ترکی شرقی balka بالکا "چککش" ، bar.
palγa, ciag. Balγa
بار. پالیا ، جاغاتایی بالیا " Keule mit einem lange Stiel" ، ترکی شرقی
تاتاری بولکا tu. or. tar. bolka ecc و...،
"چککش"،
که، پس از(حتی تاحدی) تجزیه و تحلیل اتیمولوژیکی (ریشه شناسی) پیچیدۀ
رونا-تاس Róna-Tas
(1999, 187-9)، به همان
خانواده ی مجاری بالتا balta تعلق دارند((purth (cfr. EWT 61 e v. sotto
s.v. purth-).
4. Etr.
PAVA 'nonno, avo'
اتروسکی پاوا "پدر بزرگ، جد"
لغتی
که قبل از Tarxies تارخیس می آید (مثال های دیگر را ببینید) ، و بعد باعث
می شود که به عنوان یک نام انسانی antroponimo ، با معنی "پدر بزرگ
، جد"، تفسیر گردد. و درست با همان معنی، آنرا می توان نزدیک دانست
با لغت babaبابا "پدر، پدربزرگ،
جد، پیر مورد احترام" در ترکی عثمانی، اویغوری، چغتای یو... ،
درترکیsart.
بووا buva "پدر بزرگ" ، در ترکی خاکاس hakas پابا paba "پدر" ، در tu.
Or ترکی اورخون بوآ bua (EWT s.v. baba).
5.
Etr. PUIA
'moglie, sposa'
اتروسکی
پویا " همسر، عروس"
این
لغت در نوشته های سنگ قبر در کنار نام انسانهاonomastico بسیار رایج است،
و از زمان آغاز اتروسک شناسی
علمی به معنی "همسر" تقسیر شده است. (به عنوان مثال قبلا در Pauli (1882)
).
در
مقایسه با ترکی، می توان آنرا با عثمانی (قدیمی) بولا bula, bola "خاله، زن
کهنسال" همریشه دید. با اینکه این لغت فقط در
قرن شانزدهم در نوشته ها مشاهده می شود، انتشار گسترده ی این
لغت در دیگر مناطق بالکان (صربی بولا bula "زن مسلمان، معلم مدرسه ی مسلمانان"،
بلغاری bula "زن ترک"، آلبانیای بوله bullë "زن مسلمان"
و...) به نظر می رسد نمایانگر حضور آن در قبل از اشغال عثمانی باشد(Alinei
2000, cap. III). تبدیل شدن ب- b- به خفیف در اتروسکی یک امر عادی است،
در ترکی /l/ وقتی که حرف بعدی صدادار(واکه) ما بعد سق
دهانیvocale postpalatale بیاید به
/ł/ سق دهانی palatale تبدیل می
گردد.
6.
Etr. PURTH / PURT-
'ascia'
اتروسکی
پُرته/ پُرت – "تبر، تیشه"
لغت
اتروسکی purθ پورت از طرف اتروسک شناسان
با معنی " عنوانی برای مقامات" در نظر گرفته شده است(cfr. Pallottino
(1984: 513). در حالی که به نظر من تبر دو لبه را نشان
می داده است، که نمادی از قدرت و اقتدار برای اتروسک ها محسوب می شد، و
مطابق Lambrechts فقط با ریاست مجمع زیلاها
zila مرتبط می باشد، که همان princeps
civitatis در interpretatio تعبیر لاتینی می باشد.
ماججیانی Maggiani (1996, 98)، عکس نقاشی ها و (بقایای) لوحه های-
اپیقرافهای epigrafi آرامگاه مجمع را Tomba del Convegno ، که در حال حاضر
غیر قابل دسترسی است، منتشر نموده است، بانی آرامگاه را نشان می دهد
که، از طرف یک
صف بزرگ همراهان با نگهبانی دو لیتتوره “littori” دارای تبرهای بزرگ دو
لبۀ آهنی، مشایعت می شوند، این موسس
آرامگاه باید یک صاحب منصب-قاضی عالی رتبه بوده باشد. (v. شکل. 1.1).
با ترک دانستن اتروسک ها، ما این اجازه را داریم که
آنرا مقایسه بکنیم با چوواشی پورته ciuv. purtə [ تکیۀ صدا بر روی حرف صدا
دار آخری است] (EWU, EWT) و مشابهات آن مانند بالتا در عثمانی osm. Balta ،
اُیغوُری بالتوُ uigur. Baltu ، چغتایی .، تاتاری بالتوُ ciag., tar.
Baltu ، در ترکی
mtu. ، عثمانی قدیمaosm.
بالدوُ
baldu ، در ترکی باستان بالتوُ atu. Balto ، ترکی باستان پالتو پالدوatu.
paltu paldu ، در ترکی اوُرخون پالتو، پالدو tu. or. paltu, paldu ، در
ترکی tel و.. مالتا malta، در ترکی
oir. و... پالتا palta، در
ترکی یاکوتی iac. بالتا balta ، در مغولی mong. بالتا بالتوُ balta
baltu ، در
تونگوزی tung.
، بالتا balta ، و همگی معنی تبر جنگی، تبر و نیزه را می
دهند(EWT
61) . به نظر
من، اتروسکی باید منشعبات کلمۀ بالتا balta را هم دارا بوده باشد ، چون در
لاتینی کلمۀ
بال-تِوُس balt-eus ، نام (احتمالا با منشایی اتروسکی) کمربند
برای بستن شمشیر ( از نوع ساختار صفتی، بنابراین "برای بالتا") . همانطور
که می دانیم، در
واقع، بر اساس گلوسسا Glossa ، بالتِوُس balteus
"کمربند برای شمشیر" یک کلمه با منشاء اتروسکی در نظر گرفته می شود :
“balteus masculino genere semper dicitur ut clipeus ... Sed
Varro in Scauro baltea dixit et Tuscum vocabulum esse" (GLK I 77, 5:
cfr.
DELL)
در تصویر صحنۀ نبرد آرامگاه فرانچویس François، در
نکروپولیس(شهرمردگان-گورستان) وُلچی Vulci ، در بعضی از تصاویر بالتِوُس
balteus به وضوح قابل مشاهده است (نگاه کنید به شکل
2.1).
(شکل افراد حمل کنندۀ تبرهای دو لبه در آرامگاه Convegno
(نقاشی اتروسکی 64- 65 ))،
قابل توجه است که آدیله Adile، در بحث خود بر روی بالتِوُس balteus
"کمربند" (صفحات 64- 65) و احتمال مشابهاتشان در ترکی، به بالتا balta و
مشابهاتش فکر نکرده، و بجایش کلمۀ با منشاء ترکی بِل bel
"کمر (قسمتی از بدن)" را ترجیح داده است.
7. Lat.-Etr. QUIRITES 'fondatori di Roma', QUIRINUS
'teonimo, etnonimo'
لاتینی – اتروسکی کویرینوس "اسمی از
خدایان، نام قومی"
آدیله Adile
(pp. 237-9) این دو لغت را ؛ که غالبا بدون استدلال مورد قبول، به
نام محل toponimo سابینی sabino کورِس Cures (cfr. DELL) ارتباط داده می
شود، با لغت ترکی
کورماق-قورماق kurmak مقایسه
می کند، او بطور دقیق تر آنرا با کوروجو kurucu ( املای
نادرست کوریجی kuridji )
"بنیانگذار" مورد مقایسه قرار می دهد.
8. Etr. RAS(E)N(N)A 'nome degli Etruschi'
اتروسکی راس(اِ)ن(ن)آ "اسمی اتروسکی"
در Alinei (2003) من از این تز-فرضیه پشتیبانی می کردم
که بر طبق آن این نام از ریشه ایی غیر اتروسکی است، و که دارای معنی
"منطقه" باشد ، و بنا براین با لغت هونقری-مجاری rész مطابق باشد.
آدیله Adile(pp.
284-6) ، با
استناد به ترومبتتی Trombetti ، که آنرا بجای راسِنا Rasena، آرسِنا Arsena
می
خواند ، پیشنهاد می کند که آنرا با نام ایل آسِنا Asena که منشاء ترک های
آسمانی بودند، مقایسه
بکنیم. یک مقایسۀ قابل قبول برای اینکه این نام در تواریخ سلسله های چینی
آورده می
شود، با توجه به اینکه در زبان چینی حرف /ر/ وجود ندارد.
9. Etr. SEK 'figlia'
اتروسکی سِک
"دختر"
آدیله
Adile (p.
248) برای این لغت بدون
شک با ریشه ایی اتروسکی و که مکررا با آن برخورد می کنیم، یک منشاء از
کلمۀ کئز-قئز
kız "دختر" را پیشنهاد می کند، البته
در حالت قلب metatesi
حروف.
10. Etr. SUC 'azione rituale'
اتروسکی سوُک "مراسم مذهبی"
Adile
(pp. 258-9) آدیله این لغت اتروسکی را که Pallottino
پاللوتتینو، بر مبنای اسناد ، "مراسمی مذهبی" ترجمه میکند را، با
چوواشی tsük
'opferfest' (مراسم مذهبی در موقع قربانی کردن) مقایسه می کند .
11. Etr. ΘANASA , TAN-
'histrio'
اتروسکی تاناسا، تان – "هیستریو"
شکل
اتروسکی تاناسا θanasa در نوشتۀ دو زبانۀ TLE 541 دیده می شود، و
که از اینجا معادل بودن آن با لغت لاتینی lat.
histr(i)o اثبات می
گردد . شکل تان(سینا) tan(sina) در "نوشته های سخنگو"ی جام وِتوُلونیا
Tazza
di Vetulonia (TLE 36) دیده می
شود که ، که گفته می شود در آنجا جام تقدیم شده ، اندازۀ نوشیدنی را "نشان
می
داد".
این
لغت مرتبط با لغت ترکی اُرخونی تانو tanu "شناختن = تانیماق"، در
ترکیmturc تانو tanu "اعلام کردن، هشدار، ترغیب کردن".
12.
Etr.
ΘAP 'adorare'
اتروسکی تاپ "عبادت"
برای پاللوتتینو Pallottino این کلمه
و مشتقاتش معنای "تحفه- اهدا" یا "نذری" را می دهد. آدیله Adile
(p. 264) به این مسئله اشاره می
کند که در ترکی تاپما تاپماق tapma
tapmak به معنی "عبادت-ستایش" است.
در اینجا می توان متذکر شد که تاپئ tapı
در
ترکی به معنی "بُت"، و تاپئنماق
tapınmak
به
معنی "عبادت-ستایش" می باشد.
13. Gli
antroponimi etr. TARΧUN 'Tarconte' e TARΧIES 'Tagete'
در اتروسکی نامهای انسان تارخون "تاکونتهِ"و تارخیِس
"تاجِتهِ"
دو نام انسانی antroponimi اساطیری اتروسکی، که به وضوح هم منشاء بودنشان
قابل مشاهده است، و
پایۀ نام تارکوینیا Tarquinia را تشکیل می دهند، نام اولی (تارخون)
بنیانگذار همان
تارکوینیا Tarquinia را نشان می دهد، که برادر تیررنو Tirreno و بزرگ
خاندان capostipite اتروسکها (در یونانی"اتروسکها"cfr.
gr.تیرسِنوی Tyrsenoi
) است ، دومی (تارخیس) تاجِتهِ
Tagete
را تمثیل می کند، نابغۀ کوچک و بچه-پیری که، در تارکویینیا Tarquinia از
شیار زمین شخم زده بیرون می جهد و به تارکونته Tarconte قانون-یاسای
اتروسکی Etrusca
Disciplina را الهام
می کند(وحی می آورد ).
منشاء این دو نام را ، به
احتمال قوی باید، در عنوان مقامی باستانی ترکیک tarχan
( (tarkan,
tarqan, tarjan) تارخان (تارکان، تارقان، تارژان) "مقام معظم رهبری ...
رهبری که از طرف
آسمان معین شده است، شخصی که قدرت و منزلت اش در حوضه های سیاست، قضاوت و
روحانیت-مذهبی بیشتر شبیه موقعیت خاقانها و خانها در حکومتهای ترکی-مغولی
متاخر
بود" (Golden
1998, 17) : در ترکی باستان تارقان tarqan " رئیس، والا مقام، نایب
السلطنه"
، در ترکی mtu. تارخان tarχan تارکان tärkän ، ترکی باستان atu
اویغوری تارخان tarχan "منصب افتخار آمیز"، عثمانی، جاغاتایی تارخان
tarχan "وضعیت ممتاز"، در قذاقی cazc. دارکان darkan " شخص مورد حمایت
خان" ، مغولی دارکان dar-qan "نجیب-نجیب زاده"، و که همگی از تار tar
"عنوان-مقام" + خان-کان Can (EWT s.v. tarχan)
گرفته شده است.
آدیله Adile یادآوری می کند که تارجان-تارخان
tarchan ترکی را می توان بدین
صورت تحلیل و تجزیه کرد : تار tar
"خاک-توپراق"
و خان "آقا-ارباب، صاحب، شاهزاده، شاه، امپراطور". علاوه براین، او گذر
از تارخان tarchan
به تارکوین Tarquin-(us) را با مقایسه با گونۀ گویشی در چواشی خون khun
به جای خان khan مرتبط می داند. گونه ایی که منشاء نام قومی etnonimo هون
ها Hunn را هم توضیح می دهد، که در اصل معنی آن
"آقا - حاکم"ها می باشد.
یادآوری می کنم که فرضیۀ
همانندی تارکون Tarchon
و تاگِس Tages از طرف کانینا Canina
پیش کشیده شد(cfr. Mansuelli (1986, 101-112)), که با این حال تارکون
Tarchonرا haruspex
primus به حساب می آورد.
14. Etr. ΘAURA 'corredo funerario'
اتروسکی تاوُرا
"جهیزیه-خنچۀ تدفینی"
در این کلمۀ اتروسکی و گونه
های آن ، اتروسکلوق ها معنی "آرامگاه، قبر" قائل شده اند. این تفسیر ،
با اینکه در بسیاری از نوشته های اتروسکی قابل قبول به نظر می رسد، ولی به
وضوح با
نوشتۀ سنگ یادبود پروجا cippo di Perugia کاملا در تضاد می باشد، که، بنا
بر پذیرش عموم ، مربوط به تقسیم
اموال می باشد، و که در آن عبارت velθinaθuraś
θauraقطعا ربطی به "مالکیت" gens Velthina ، و "آرامگاه"هایش ندارد.
تحلیل فرضیه
های دیگر مربوط به این کلمه نشان می دهد که
معنی "مالکیت" همیشه قابل قبول و گاهی وقتها مناسب تشخیص داده می
شود، و بنابراین این لغت در نوشته های مقابر بطور حتم معنی "جهیزیه
(تدفینی)" را می دهد، که خود به معنی مالکیتی-اموالی است که مرده با خود به
آن دنیا می برد. اگر، همچنان که من معتقدم، این تعبیر صحیح است و لغت را
باید با
خانوادۀ لغوی آلتائیکی زیرین همخوان دانست : در کالموکی calm. تاوُر tawr
"اموال، مالکیت"،در قوتادقو بیلیک Kutadγu
bilig تابار tabar "وار، اجناس، اموال"، اویغوری تاوار tavar "مال-دارایی،
اجناس" ، در ترکی mtu تاوار tavar "دارایی، جهیزیه، خراج-مالیات"، در
oir.,
tel., ، تاتاری (Lebed) تابار tabar "اجناس" ، جاغاتایی و عثمانی تاوار
tavar "چهارپا، داوار(گوسفندی)"، عثمانی و ترکمانی داوار davar "حیوان
(مخصوصا گوسفندی)"، تاتاری (کازانی) تیوار tyvar "اموال، بخصوص حیوان دامی"
و... (EWT
451-2, e EWU).
15. Etr. TIURUNIAS
'stato della nazione'
اتروسکی تیوُروُنیاس " وضعیت ملت"
این hapax از لوحۀ B ایه Pyrgi (TLE 875)
(که ، با پاللوتتینو Pallottino، که آنرا چسبیده به هم می خوانم ، نه تقسیم
شده به تیور اُنیاس tiur unias ، مانند نظریۀ ریکس Rix
(Cr 4.5)) ، بنا به نظر اتروسک شناسان یک کلمۀ مرکب
یا از مشتقات تیوُ tiu "ماه، ماه سال" می باشد، در
حالیکه با منظر ترکی بودن این اجازه را به ما می دهد که آنرا با لغت مهمی
نزدیک
بدانیم (فرضیه ایی که از طرف EWU مورد شک قرار گرفته ، ولی رجوع به آن در
میان متخصصان بسیار رایج است: : cfr. Róna-Tas 1999, 112) ، از میان آنها
متون باستانی که در آنجا به
شکل تِوُروُن tewruen ، تِوروُنیه tewruenye (قرن پانزدهم XIV) دیده می شود
و به معنی " قانون، نظم
اجتماعی، عادات، دولت" . در متن اتروسکی پیمان نامۀ اتحاد اتروسکها با
کاتاژها Cartaginesi بصورت
"دولت، وضعیت ملت (اتروسک)" ترجمه می گردد (cfr. Alinei 2003).
16. Etr. (F[A]SI ) ΘRALS 'sistemare'
اتروسکی (ف[آ]سی) ترالس
" منظم کردن-مرتب کردن"
در این ترکیب ، که آنرا بصورت
"مرتب کردن ظرفها" ترجمه کردم، عنصر دوم ترالس θrals نزدیک
به گروه لغوی آلتایک دیده می شود مانند اُیغوری تاوار tavar، جاغاتایی
تاوار tavar ، وغیره... "اجناس، اموال، دام
حیوانی" ( در این بالا نگاه کن به تاوُرآ θaura و - cfr. EWU, s.v. tár2 e
tar).
17. Etr. ΘRAMA 'governante'
اتروسکی تراما "خانه دار- کارگر خانۀ زن"
Hapax ایی
است که در یکی از متون آرامگاه قولینی اول Golini I مشاهده می گردد، و از
طرف اتروسک شناسان
مورد مطالعه قرار نگرفته و از طرف من "انباردار، پادو، کارگر زن خانه"
معنی شده است. این لغت در قرابت با لغات ترکیبی با منشاء آلتائیکی است
مانند: در
اوُیغوری تاوار tavar, جاغاتایی تاوار tavar, و غیره "جنس، دارایی، حیوان
دامی" (در بالا نگاه کنید به θaura e θrals) و در چوُواشی آما ama "مادر،
جنس مونث" ، در مُغوُلی
اِمِه eme "زن".
18. Etr. ΘRESU
'servo'
اتروسکی ترِسوُ "نوکر-غلام"
لغتی اتروسکی که دو بار در متون آرامگاه قولینی اول Golini
I مشاهده می گردد، و هر دو در ارتباط با شکل
پیشخدمت –غلام در حال کار می باشد(TLE 222 e 230). آنرا می توان مقایسه کرد
با چوواشی تارزه tarźə "غلام، کارگر، کارگر حقوق بگیر"
با جاغاتایی ، عثمانی، ترکی mtu و غیره
تار tär "عرق کردن" ، در ترکی mtu. همچنین به معنی "خدمت کردن، مزد"،
"عرق بدن"، در ترکی mtu. تِر-چی ter-či "کسی که عرق می کند، مزدور" (EWT
s.v.).
19. Etr. TUR- 'offrire in voto'
اتروسکی توُر- " هدیۀ
نذری"
به توُر- tur- و مشتقاتش (turce, turuce ecc. توُرچه، توُروُچه و...),
ermeneutica
علم تفسیر و تعبیر اتروسکی از همان روزهای
آغازینش، معنی "دادن، هدیه کردن" را قائل شده است(cfr.
e.g. Müller-Deecke 1877, II, 512, Pauli 1879-80, II 66 sgg., Bugge 1890,
9-13,
Torp 1902-1903). در واقع این لغات (اصطلاحات) تقریبا همیشه
در نوشته های کوتاهی دیده می شوند که بر روی اشیاء مختلف نوشته شده اند، و
این به
ما این اجازه را می دهد که آنرا به عنوان یک "هدیه – نذری" احتمالی تفسیر
کنیم که از طرف شخص نام برده شده
در نوشته ها داده شده است. برای مثال اگر
ما شکل توُروچه- turuce - یعنی گذشتۀ فعل را در نظر بگیریم، آنرا بدین
صورت می یابیم : آنرا مشاهده می کنیم در Larθ Paiθunas Prezu turuce
(TLE 256) لارت پایتوُناس پرِزوُ
توُروُچه (لارت پایتوُناس پرِزوُ هدیه داد). یا در این می یابیم Θucer
Hermenas turuce
(TLE 709)
توُچِر هِرمِناس توُروُچِه (توُچِر
هِرمِناس هدیه داد)، و یا باز در این نوشته دیده می شود (M)amarce
Vexx(x)nśnaś turuce (TLE
743)
(م)آمارچِه وِخخ(خ)نسناس
توُروُچه ((م)آمارچِه
وِخخ(خ)نسناس هدیه داد) ، و نهایتا در این
جمله دیده می شود mini turuce Larθ Apunas Veleθnalas
(TLE 760)
مینی توُروُچه لارت آپوُناس وِلِتنالاس (لارت آپوُناس وِلِتنالاس مرا
هدیه داد = منی تورپدی لارت
آپوُناس وِلِتنالاس) .
با قرائت هم منشاء بودن ترک -اتروسک این اجازه را به ما می دهد که
یک ترجمۀ دقیق تری داشته باشیم – " هدیۀ نذری" – با نزدیک دانستن این
لغت با توُرپا törpä " هدیه ، که باین هدف داده می شود تا
در عوض یک هدیۀ با ارزش تری گرفته شود" (ETW s.v.), که دقیقا همان ویژگی
مشخصۀ مفهوم "
هدیۀ مذهبی " ، "نذری" است.
20. Etr . TUŚ 'repositorio funebre'
اتروسکی توُش " جایگاه تدفینی-جنازه"
آدیله Adile (ص ص. 1-270) این اسم را با فعل ترکی
دوشمَک düşmek ( توُشمَک tüšmek تلفظ می گردد) "پایین رفتن"
مقایسه می کند.
21. Etr. ΘUTA 'dignità, governatore'
اتروسکی توتا " مقام-رتبه، فرماندار"
این لغت در در لوحۀ فلزی A یه Pyrgi
مشاهده می شود، جایی که ماقبل Thefariei Velianas می آید، که همان پادشاه
یا نایب السلطنۀ Cere است. احتمالا معادل لغت ملک mlk "شاه-ملک" یا " نایب
السلطنه" در متون فنیقی است. قبلا
پاللوتتینو Pallottino متذکر شده بود که در متن اتروسکی به نظر می
رسد که کلمۀ دقیق معادل با کلمۀ فنیقی ملک mlk موجود نباشد، ولی در آن جا
می توانست چیزی نزدیک
به آن بوده باشد، و از میان احتمالات مختلف به این هم اشاره کرده بود که
ممکن است
لغت این مقام در meχ θuta مِخ توُتا مخفی شده باشد (Pallottino in AA.VV.
1970,
20).
بونفانته و بونفاته Bonfante e Bonfante (1985, 75) و داوِرسا
D’Aversa (1994, 26) معنی "آقای (ملت)" را برایش
انتخاب می کنند.
این لغت را می توان با لغات
زیر نزدیک دانست: با ترکی باستانی atu. تودون tudun ، و از اینجا یونانی
gr. بیزانسی biz. توُدوُنوُس toudoûnos " مقام ترکی-خزری قرن VIII-IX
هشتم-نهم" . این در بین آوارها بسیار
مهم بود، و علاوه بر این در نوشته های ترکی باستان مشاهده می شود، در چینی
بصورت
(تو-تون tu-tun) و در فارسی میانه بصورت (تودون twdwn) دیده می شود
(Moravcsik 1958, 317-318, EWT, 502,، که همینطور لغت ترکی باستان توتوک
tutuk "حاکم نظامی یک منطقه" را شاهد می
آورد، و آنرا مرتبط با لغت چینی توتوک tu-tuk
؛ با
اُیغوُری توتون tutun "حاکم غیر نظامی"، با چینی
تو-اُنگ tu-'ungh می داند). با توجه به فرم اتروسکی کلمه (ΘUTA) ، می توان
به یک نوع تطبیق با حالت اسمی با –a -آ فکر کرد.
22. Etr. Uru , ure
'signore'
اتروسکی اُروُ ، اُرِ "آقا-ارباب"
لغتی است که در نوشته های بر
روی پیالۀ وِتوُلوُنیا Tazza di Vetulonia مشاهده می گردد (TLE 366, v.
cap. III)), ونیز بر روی چندین گلدان باستانی بدون اینکه چیز دیگری بر
رویشان نوشته شده باشد. این لغت معمولا یک واژۀ فعلی با معنی نامشخص محسوب
می گردد incerto
(cfr. Pallottino in SE IV (1930), 201 sgg., che si appoggia su Trombetti
#;
Camporeale (SE XXXV 1967, 608 sgg.); Maggiani
# (REE 48, 102-104)), در
حالیکه می توان آن را با لغات زیر مقایسه نمود: با هونقر-مجاری úr "آقا،
ارباب ، مالک"، که در قرن
پانزدهم مستند شده است؛ در ترکی: ترکی باستان اوری urï "جوان"، اوُیغوری
urug اوُروُق ”تخم، گندم، دانه، نسل" ، در لهجه ایی تاتاری
اُوروُ oru " توانایی باروری" ، چوواشی وَرَ vərə "دانه" ، از *uru,
urï "نسل، خویشاوند"(EWU,
cfr. anche EWT s.v. uruγ). این معنی به وضوح از طرف نوشته های
سخنگوی پیالۀ وِتوُلوُنیا مورد تائید قرار
می گیرد، جاییکه پیاله اوُروُ uru "آقا"را مخاطب خود قرار داده و اورا دعوت
به ریختن
نوشیدنی می کند، در حالیکه بر روی این ظرفها نوشته تنها نام صاحب گلدان را
نشان می
دهد. به همین صورت اوُری و اوُره uri e
ure, نیز که بر روی گلدانها نوشته شده اند، به
همان صورت تفسیر خواهند گردد.
23. Etr. VACAL VACIL VACL
'legame'
اتروسکی واکال
واچیل واکل "بند، پیوند"
در اتروسکی معنی "پیوند
اتصال جادویی" را می دهد، و می توان آنرا به ترتیب زیر با ترکی مقایسه کرد:
کلمۀ ترکیک *باق- *bag-،
از *با *ba "بستن –متصل کردن"، اوُیغوری *باق
*baγ "بستن"، عثمانی باغ baĝ "پیوند جادویی" ، چوواشی پو pu "بند، طناب" و
غیره...
24. Etr. VECU / VECUI 'nome della ninfa Vegoia'
وِکوُ / وِکوُی "اسم نینفا-حوری وِقویا"
همانگونه که مشهور است، اصطلاح
"انظباط-دیسیپلین اتروسکی - Disciplina Etrusca " ، به مجموعۀ عقاید-دکترین
های سنتی گفته می شود که با
اتروسکها به ایتالیا آورده شدند، و بوسیله سیبل ها(شامانهای زن) یعنی
موئلفین
کتابهای سیبلی Libri sibillini
منتقل می شد، که مطابق منابع لاتینی اینها کتابهای وِقویچی Vegoici نیز
نامیده می شد، و که این نام (Vegoici) از نام یک نینفا-حوری اتروسکی گرفته
شده بود که نام اصلی او وِکوُ Vecu بود. از آنها فقط چندین جمله از طرف
تارکوینیو پریسکو Tarquinio
Prisco نقل می شود، که او خود یک مورخ رومی با
اصالتی اتروسکی بود. آدیله Adile
(ص ص 61-259 ) از یک سو آنرا با بِکی beki مقایسه می کند که بر طبق بعضی
روایات
"شامان اعظم" بود، و از سوی دیگر ، بنا بر مستندات نامهای antroponimi مونث
اتروسکی که از طرف تارکوینیو پریسکو Tarquinio Prisco در نوشته هایش آورده
شده است مانند پِچِه pece, پِچا pecia, پِکنی pecni و مشابه با آنها، و
همینطور با چوواشی پیگه pige، ترکی گویشی بیکه bike "خانم، خاتون، ملکه "
مقایسه می
کند.
25. Etr. VEL 'prenome' o 'pronome' (?)
اتروسکی وِل
"نامی که قبل از نام اصلی می آمد"
یا "ضمیر" (؟)
کلمۀ وِل Vel مکررا در متون اتروسکی مشاهده می گردد که از
طرف اتروسک شناسان نام شخص تعبیر شده است.
آدیله Adile (7-276) ، بر اساس مقایسه با لهجه های ترکی،
پیشنهاد تعبیر آن به صورت ضمیر سوم شخص مفرد را می کند. در لهجه های ترکی ،
در
واقع ، این ضمیر بصورت اوُل ol یا ul می باشد، و در چوواشی عینا وِل vel می
باشد.
26. Etr. ΧURVAR 'nel periodo'
اتروسکی خوروار "در دوران- در زمان"
در نوشتۀ لوحۀ A از لوحه های فلزی Pyrgi
دیده می شود، این لغت اتروسکی را، به نظر من، می توان بصورت یک ترکیبی از
خور xur "دوران، زمان" و وار var "تک واژ زمان"، با معنی "در
زمان" . بنابراین با این لغات همانند است با لغت اویغوری قور qur "سری،
توالی، تناوب، سن و..."، با
عثمانی کور kur " رتبه، درجه، اندازه؛ هم سن،
معاصر"، با قیرقیزی قور qur "زمان"، "(x) دفعه".
27. Etr. ZIΧ 'scrivere'
اتروسکی زیخ "نوشتن"
آدیله Adile (ص
268-70) این فعل اتروسکی، با معنی مطمئن را، با اویغوری چیز-مک çiz-mek
"نوشتن"، مقایسه می کند، که یک
شکل metatetica قلبی (جابجایی حروف در کلمات تبریز= تربیز)
است.
28. Etr. ZILA 'principe'
اتروسکی زیلا "شاهزاده"
همان طور که دانسته است، این
نوع واژۀ اتروسکی بر مبنای مشاهدات بسیاری که در متون انجام
گرفته ، خیلی زود ترجمه شد. پاولی Pauli قبلا ، در اثر خود بر روی اعداد
اتروسکی (Pauli
1882) – که عملا دامنۀ تحقیقات خود را بر روی کل
موضوع اتروسک بسط داده بود- ، می توانست ادعا کند که "Das
wort zilaθ [...] eine Ambtsbzeichnung enthält, wie langs festgestellt
ist...", البته این ادعا با تکیه به آثار
Karl Otfried Müller e Wilhelm Deecke از سال 1877 بود ، که بر طبق آن
احتمالا
برای اولین بار این تعبیر ومعنی مشاهده می گردد. نه تنها پاولی Pauli بلکه
دیگران نیز، در بحث خود راجع به گوناگونی زیلا zila – مانند zilaθ زیلاذ،
zilat زیلات ، zilax زیلاخ،
zilac زیلاک ، zilacal زیلاکال ، zilc زیلک، zilcθi زیلکتی، zilci زیلچی ،
zilx زیلخ، zili زیلی و غیره...- ، می توانستند ادعا کنند که
"dessen
Nominativ wohl sicher als zila zu erschliessen ist".
اتروسکولوق ها کارکرد زیلا zila ی اتروسکی را مطابق با شخصیتی می
دانستند که
منابع یونانی به فرمانده سپاهیان اتروسکی منتخب مجمع-لیگ نسبت می دادند،
strategòs
egoúmenos o autokrátor
استراتژیست هژمونیست یا آتوکرات (cfr. Cristofani 1993, 134), و اینها
منتسب به یک elogium-مدح لاتینی است برای یک praetor فرماندار تارکوینیا
Tarquinia است، که با لشکرش exercitum
habuit یک عملیات نظامی در سیسیل انجام داده است (Lambrechts
1959, 103).
این لغت نزدیک به واژۀ پچنی
ییلا Yila
"نام ایلی" ، احتمالا باشقیری
یولیای Yulay, یولامان Yulaman "همان" از یک
شکل * ژولا *jula (EWU
s.v.); در حالیکه در خزری این رتبه نمایانگر"ein
sakrales Fürstentum" است(EWU
s.v., cfr. Moravcsik 1958 II 115, Di Cave 1999, 68, n. 114).
فرم اسمی اتروسکی آن باید
زیلا zila بوده باشد، که مطابقت می کند در ترکی با *yula و در هونقری با
gyula.
نتیجه
در خاتمه ، به نظر من
زبانشناسی تاریخی، در چهار چوب جدید پارادایم تداوم از دوران پالئولیتیک
del
Paradigma della Continuità dal Paleolitico،
که حالا به زبان های آلتائیک و به رابطۀ ترک-اتروسک اعمال شده، توانسته کمکی
شایان
به شناخت ما اززبان اتروسکی بکند.
نوشته ی: عارف اسماعیل نیا (آرئن)
منبع:www.sumerian.blogfa.com
منبع:www.sumerian.blogfa.com
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۱۱ ساعت 9:59 توسط محمد قجقی
|