اتروسک - ترک خویشاوندی زبانی قسمت (3) نوشته ی: ماریو آلینی (Mario Alinei)
مثل
(اِولی )(p. 290);
· فقدان جنسیت در لغات (مذکر- مونث – خنثی)، در هر دو زبان اتروسکی و ترکی (p. 291);
· جمع بسته شدن با –ar –er (-آر-اِر) در اتروسکی، و با –lar –ler (-لار- لَر)
در ترکی. عادله Adile همچنین در کنار–lar –ler (-لار- لَر) بسیار رایج از
علامت جمع –ar –er (-آر-اِر) نیز در ترکی یاکوتی نام می برد، و
چون پاللوتتینو از یک علامت جمع در زبان اتروسکی بصورت –l (-ل) نام می برد، عادله Adile به
عنوان یک توضیح محتمل برای آن، این امکان را مطرح می کند که این نوع جمع
ادغامی
باشد بین، نوع احتمالا باستانی ، با نوع جدید آن(pp. 291-3);
· همانندی مکرر بین حالت فاعلی و حالت را ی- مفعولی ، مشترک بین هر دو زبان
(ص 293)
· تقدم مضاف الیه نسبت به اسمی که آنرا توصیف می کند (
گلون ایی = بوی گل)، که مشترک بین هر دو زبان است
(pp.
295, 310-11);
· وجود یک پسوند برای حالت اضافه نه فقط در اسمی که
توصیف می کند، بلکه در اسمی که توصیف می شود (حسن-ین باشماغ-ی)، مشترک برای
هر دو
زبان (pp.
295, 310-11);
· استفاده از –س –s به عنوان پسوند اسم توصیف شده بوسیلۀ مضاف الیه،
مشترک بین هر دو زبان (همان منبع).
· استفاده از –ا –a ، در اتروسک کهن، برای حالت مفعولی، مشترک
با ترکی مدرن "داغ-ا چئخماق" (p. 298-9)؛
·
همانندی پسوند اتروسکی –تی -θi برای مکان
و –ته –te -تا –ta (>
-de
–da) (او-ده
قالماق) (p.
299);
·
کاربرد –n- برای
بعضی از مواقع حالت را ی در اتروسکی (از میان آنها ضمیراشاره)، معادل –n-
در ترکی کازان (تاتاری) ، و ضمیر اشاره در
ترکی مدرن (ص ص 300-1) .
·
ختم شدن بعضی از لغات اتروسکی به –m، که از طرف اتروسک شناسان بد تعبیر شده
است
، و در واقع معادل اول شخص مفرد افعال در ترکی می باشد (گورور-م) ( نگاه
کن به
مثال های مهم لغوی) (p.
302);
·
پسوند سازنده ی اسم فعل اتروسکی –eri (سو-اَر) ، که دارای معادل خود در ترکی
به –esi از امری است ، باید در نظر داشت که در
فونتیک تاریخی ترکی مکررا /r/ به /s/ یا /z/
تبدیل می گردد (pp. 305-6);
· حذف ضمیر فاعلی که بین لاتینی ، اتروسکی و
ترکی مشترک می باشد (گَدیرم بجای من گدیرم) (همین تاثیر ترکی-التصاقی در
فارسی هم
هست "می روم" بجای "من می
روم").
· قرار گرفتن فعل در آخر جمله که در بین لاتینی ، اتروسکی و ترکی مشترک است (همین تاثیر زبان های التصاقی قدیم در فارسی مکتوب نیز
دیده می شود.)
در نهایت ، با در نظر گرفتن قرابت واژگان ترکی-اتروسکی، معتقدم که در اینجا
جمعبندی
تمام مقایسه ها و ملاحظاتی که قبلا در Alinei (2003) انجام
گرفته ، موثر باشد، و در مواقعی آنرا عمیقا مورد بررسی قرار داده و مطالبی
بیشتری
بدان افزود، تا بتوان آنرا در معرض دید متخصصین قرار داد.
شباهت بین لغت های ترکی و اتروسکی درسطور
زیر ،به ترتیب الفبای مدرن، فهرست لغت های اتروسکی مرتبط با ترکی را می
آورم، و
متذکر می شوم ، با توجه به غیر ضروری بودن، از ارتباط هونقاری-مجاری آن چشم
پوشی
کرده ام .
1.
Lat.-Etr. AEGER AEGRUM
'malato, dolore'
لاتین
– اتروسکی: آگِر آگِروُم " آغری = درد، مریض"
lat.
aeger 'malato' کلمۀ
لاتینی آگِر "= آغری = درد"، از نظر اتیمولوژی
نامعلوم محسوب می گردد(cfr. DELL) . عادله Adile (pp. 229-30 ) آنرا با
لغت ترکی "آغریagri" به معنی "درد جسمی" و
"آغریماق agrımak" به معنی " مسبب درد بودن"
مقایسه می کند.
2. Etr. AIS 'dio, divinità'
اتروسکی: آیس "خدا" عادله این لغت را با لغت ترکی یاکوتی AIS
آیس"خدا" هم ریشه می داند(p. ) (pp. 243-4) که قطعا
بسیار قانع کننده تر از فریضۀ ای است که قبلا مطرح کردم (Alinei 2003, p.
43) که آنرا با l'ungh. isten 'dio' ایستِن
"خدا" هونقری از Proto-Ur *ičä 'padre' ایچا (پدر) ، هم ریشه فرض کرده
بودم.
3.
Etr. AN/ANC / ANANC 'pronome relativo'
"ضمیر ربطی " اتروسکی : آن/آنک/آنانک
Pallottino پاللوتتینو این شکل را به عنوان ضمیر می شناسد،
شاید از نوع ربطی آن. عادله (p. 278) آنرا تائید کرده و با ترکی
گویشی و باستانی (tu.
moderno onun)aning آنینق (در ترکی مدرن اُنون= مال آن) مقایسه می کند، که می توان
انرا هم بصورت ضمیر (انون=مال او) فرض کرد و هم بصورت مضاف الیه (انون=مال
اش).
4.
Etr. APA 'padre'
Apa ، نام
"پدر" در اتروسکی، که بدین صورت در ترکی و هونقری-مجاری هم هست (pp. 247-8)
. بدیهی است، که الویت ما رابطه ی مستقیم بین اتروسکی و ترکی است.
5.
Etr. AVIL 'anno'
اتروسکی آویل " سال= ایل"
برای این لغت نیز عادله (pp.
245-6) آنرا با کلمۀ ترکی باستانی و هم چنین مدرن "ایل – یئل =
سال" مشابه می یابد که به نوع جاری آن " év=
سال" ارجحیت دارد، که از طرف راقم این سطور پیشنهاد شده بود (idem p. 47))،
و دارای شواهد کمتر آوایی نسبت به مورد قبلی بود.
6.
Lat.-etr. CAMILLUS 'ministro di sacerdoti'
لاتینی-اتروسکی. کامیللوس " روحانی – راهب"
کلمۀ لاتینی با منشاء اتروسکی کامیللوس camillus
(cfr. DELL)، که بنا به نوشتۀ سِرویو Servio معنی
"روحانی-راهب"'minister deorum هم می
دهد، با تعبیر عادله بصورت کوچک شدۀ کام- cam- با کام kam ترکی به معنی
شامان"shaman قرابت
دارد(pp. 216-8).
7. Etr. CANΘE / CAMΘI 'carica politica'
اتروسکی : کانتِ / کانتی " مقام سیاسی"
نام بالاترین مقام سیاسی اتروسکی است (Serv. Aen. II, 669; cfr. Cristofani
(1993, 132) ( البته
بصورت نمادین، چون قدرت واقعی در دست زیلا zila بود) ،
همطراز با پادشاه-REX. این لغت
از زمان اولین مطالعات علمی مشخص شده است (cfr.
e.g. Pauli 1882, 69-70, Pallottino 1985, 485-6, 507) ، و
احتمالا منشاء آلتاییک (ترکی) دارد: خزری
کونداچ kündäč، تاتاری (Lebed) kündü احترام عمیق، نزاکت؛ دومین مقام از
نظر اهمیت ؛ در ترکی خاکاسی khakasi "“χündü به معنی محترم-عالیجناب،
مامور دولت، و غیره. ( kündü "مهم ، احترام، افتخار"؛ (EWU s.v., cfr. EWT
s.v. kündü (2a u lg)
8.
Etr. CAPE CAPI 'recipiente'
اتروسکی
کاپِ کاپی " ظرف= قاب"
پاللوتینو این لغت را با مشتقات بسیارش به معنی "ظرف = قاب
ترکی" ترجمه می کند. عادله (p. 263) یادآوری می کند که
"قاب" به ترکی یعنی "ظرف".
9. Etr. CEP- ’modello, forma, idolo'
اتروسکی
چِپ- " مدل، شکل، بت"
پاللوتینو
Pallotino ، در کتاب راهنمای جامع
خود آنرا " عنوانی مربوط به روحانیت" در نظر می گیرد: نظری که از تکرر
مشاهدۀ آن در Liber
Linteus نشأ ت می گیرد، که در آن محتوی اش مطمئنا
مربوط به آئین مذهبی است، همچنین در نوشته های مربوط به " اداری-قضایی"،
یعنی در
کنار اصطلاحاتی همچون zila,
maru و
مشتقاتشان مشاهده میگردد (cfr. TLE 133, 165, 171, 359, 894). در نتیجه ،
متخصصین در تلاش ترکیب
مقدسات-دین با نهادهای مدنی بوده اند، و پذیرش لغت "روحانی"، یا به هر
حال یک عنوان افتخاری فی ما بین مذهبی و مدنی را بدنبال می آورد، که برای
یک جامعۀ
کهن بعید به نظر نمی رسد.
ترکی دانستن آن این اجازه را به ما می دهد
که آنرا هم مرتبط با مراسم آئینی ببینیم و هم در ارتباط با امور قضایی
بیابیم. این
کلمه، در واقع، به لغات دینی ترکی-بلغاری تعلق دارد، و معنی "بت بت
پرستان" را میدهد (Róna-Tas 1999, 368). معادل ها عبارتند از: uig. kip
کیپ
ایغوری " نمونه، مانند"، mtu. kīb 'modello ترکی میانه
کیب " نمونه، مانند، فرم، شکل، تصویری برای نیایش "، turcm. Gäp
ترکمنی قاپ "ترسناک، مترسک"، caracal kep کارا کالپاق " به همان معنی
قبلی"، در ترکی oir.,
tel., tat. (leb.), scior(شور) لغت کاپkäp "اندازه، نمونه، شکل، شبیه"،
در
ترکی شور کابار käbär"شبیه، هم شکل، مانند)، در ترکی کالموک calm.کِپ kep
"شکل کوچک"، در ترکی قذاقی کِپ kep"معنی، مفهوم"، در ترکی soi.
خپ χep
خِوی χevi "فرم- شکل"، خِویر
χevir
"شکل، تصویر"، ترکی یاکوتی کیاپ kiäp، ترکی چوُواشی کاپ kap
"گسترش، اندازه، ظاهر، شکل" ( و از آن در ترکی ماری کاپ kap کاپ
käp"بدن")، در aciuv (> هونقری ungh کِپ kép،صربی sbcr، سلونی slovn
کیپ kip
"مجسمه" ، aslav.کاپ kapь"تصویر، شکل، شمایلمجسمه ایی") ...
مغولی کِب keb"شکل،
مانند"(EWT s.v. *käp (lg) در نوشته های دیگر
اتروسکی این لغت مانند لغت لاتینی insigne
insignia علامت-پرچم ، معنی میگردد، و بنابراین آن یک
فاعل از فعل گرفتن= tenu درنظر گرفته می شود، که اغلب همراه با آن دیده می
شود(cfr. TLE 133, 171, 894)،
و معادل فعل لاتینیregere : "بر مسند مقامی نشستن/ توق-پرچم زیلا zila ا
را برپا نگهداشتن، کسی که زمین را اندازه میگیرد و...
10. Etr. CLAN (e il
toponimo CHIANTI) 'figlio'
کلان ( و نام منطقۀ کیانتی) "اُغلان = پسر)
همانطور
که از طرف اتروسکولوژی علمی تصدیق شده است، لغت اتروسکی کلان که بسیار
مشاهده
میگردد معنی "فرزند پسر" را می دهد(cfr. Pauli 1882, Pallottino 1984: 434
e precedenti edd.). بنابراین همانطوریکه قبلا در مقالۀ Addenda [Alinei
2005] اظهار
کرده بودم، و در آن مطالب نوشته شده در کتابم[Alinei 2003] را اصلاح کرده
بودم ، آن مرتبط است با ترکی
وسطی ، اُیغوری ، جاقاتایی و... . oγlan اوغلان "جوان، پسر"(EWT 358)،
ترکی مدرن oglan اوقلان (pronuncia oqlan) (cfr. Adile 1985,
pp. 249-50).
راجع
به توپونیم – نام منطقه ایی کیانتی Chianti ، از ریشۀ اتروسکی بودن آن را
قبلا پیِری Pieri (1919, 29) و شولتزه
Schulze
(1933, 529) پیشنهاد
کرده بودند، و آنرا با یک «مقام اتروسکی
کلانت کلانتیclante
clanti» مرتبط می
دانستند. این منشاء لغوی هنوز هم با رجوع
به دو محقق بالا نام برده شده مورد استناد
قرار میگیرد، و همینطور در DT ( که در آنجا این واژه از طرف کارلا مارکاتو
Carla Marcatoتالیف شده است). در حال حاضر این نتیجه گیری در پرتو
تحقیقات اخیر
اتروسکولوژی در حال
تغییر و بسط بیشتری است: (1) و (2) هجای
آخری –ti/-θi با راحتی به عنوان موردی
مکانی (رجوع شود به بالا) قابل تشخیص است،
که قبلا بدین صورت از طرف Deecke
(1882) و
Bugge (1883) تشخیص داده شده بود(cfr. Pallottino 1984: 438): برای
مثال چلاتی celati و چلثی celθi "درون چاله = چالا-دا"، هوپنین تی
hupnineθi "درون قبر = قبیر-دا (درون تومولوس) /
در اوستیدان (a urna)"،
سوتیتی śuθiti "در استودان= سوموک-دا، درون قبر=
قبیر-دا= سینه-دا" ، توسثی tuśtiتوستی tuśθi "درون آتش = اوُت-دا =
اوتوش-دا"،
cltθi
mutniaθi کلتی
موُتنیاتی "در این قبر "، اُنیال تی Unialθi "در (معبد) اوُنیال-
اوُنیال-دا)،
تارکنال تی Tarχnalθi "در (شهر) تارکوینیا =
تارکونیا-دا".
بنابراین، کلان-تی clan-ti می تواند این چنین تعبیر گردد "درون
(خاکِ/ مالِ) پسر = اوغلان-نین( یری) : معنایی که عادی-متعارف نمی باشد،
مخصوصا اگر
جامعۀ اتروسک و شکل گیری تدریجی، یک قدرت اشرافی، وابسته به زمینداری و
انتقال
موروثی آنرا در نظر بگیریم (cfr.
Pallottino 1984, pp. 301-303 و
در جاهای متعدد)
11. Etr. CLETRAM 'io
porto'
اتروسکی کلا ترام
" من می آورم = گتیریرم"
این
لغت اتروسکی، که خیلی وقتها (به همراه etnam، بنابر این نگاه کن به بیشتر و
دیگران ) در Liber Linteus
مشاهده میگردد، پاللوتتینو Pallottino آنرا با کلمۀ اومبرایی کلترا –
kletra نزدیک می بیند، و بصورت "شی ایی که
برای هدیه-نذری می آورند". Adile
(p. ) آدیله،
با در نظر گرفتن اینکه در زبان اتروسکی نوشتاری
حروف صدادار نوشته نمی شود، آنرا با
لغت فعلی ترکی ولگا keletiram کِلِتیرام "من می آورم =
گتیریرام"، از فعل کَلتیر keletir "گتیرمک"
( ترکی مدرن geldirmek گِلدیرمَک ، ترکی آباکان Abakan کِلتیرمَک
keltirmek). و این معنایی بیشتر به نوشتۀ Liber Linteus می دهد.
12. Lat.-Etr. CURIA 'divisione politica e religiosa del popolo
romano',
لاتینی و اتروسکی . کوریا " دسته بندی سیاسی و
مذهبی مردم رُم"
لاتینی. کوریا- CURIA " دسته بندی سیاسی و مذهبی مردم رُم، بدون اتیمولوژی
(ریشۀ لغوی برایش یافت نشده) و احتمالا
دارای منشاء اتروسکی(cfr. Festo e DELL) ، و همچنین لغت لاتینی کورولیس
curulis، صفتی که در کنار سِللا sella بکار میرود تا ( صندلی) مخصوص شاه،
قضات
عالی مقام، کنسول ها و فرمانداران و... را متمایز سازد، آنهم احتمالا دارای
منشاء اتروسکی است(cfr. DELL)، مطابق نظر آدیله Adile (pp. 233-6) آن
با قورماق kurmak ترکی "برپا ساختن ، تاسیس کردن"،
و قورولوش kuruluş "نهاد، موسسه" قابل قیاس است.
13. Etr. ETNAM 'io
prego, io supplico'
اتروسکی.
اِتنام " من دعا می کنم، من تمنا می کنم"
این
لغت که در Liber
Linteus بسیار
دیده می شود از طرف پاللوتتینو Pallottino با لغت لاتینی etiam نزدیک دیده
شده است و بنابر این مثل حرف ربط
" و، همچنین" تفسیر می گردد. آدیله بجای آن همانند کلترام cletram ( نگاه
کنید به سطور بالا)، آنرا اول شخص
فعل ترکی ولگا اوتین-مک ötin-mek,
ütin-mek "
دعا کردن- خواهش کردن" تعبیر می کند.
14. Etr.
FALA(N)DO 'cielo'
فالا(ن)دو
"آسمان"
همانطوریکه
مشهور است، پاولو دیاکونو Paolo
Diacono از پومپِو فِستو Pompeo Festo نقل می کند:
«…falado (falando) quod apud etruscos significat caelum»
پاللوتتینو
Pallottino
(1985) این لغت
را با falau,
falaś, falśti و... از
یک ریشه می داند. آدیله (pp.
254-7) پیشنهاد
می کند که آنرا با لغت ترکی یاکوتی هاللاjak. halla "آسمان" مقایسه
بکنیم، با در نظر
گرفتن اینکه گرایش در این زبان (همینطور در چوواشی) به این است که ف- f-
اولیه با بازدم بصورت ه h درآید ( به عنوان مثال fonar فونار"فانوس" روسی
در یاکوتی
هونار jak.
Honar تلفظ می
گردد).
15. Etr. FALU- 'città'
اتروسکی. فالو – "شهر"
لغت اتروسکی با معنی "شهر"، در کلمۀ
مرکب-ترکیبی faluθras فالوتراس
" صنف، مجمع شهری"مشاهده می گردد. از طریق هونثری-مجاری با(cfr. EWU s.v.
falu),، با اویغوری بالیق uig.
Balïq "شهر"، زبان کالموکی. بالیاسوم calm.
Balγasum " شهر، ده" نزدیکی پیدا می کند.
16. Lat.-Etr. HARU(SPEX) 'aruspice'
لاتینی- اتروسکی. هارو(سپِکس) "پیشگو، طالع
بین"
آدیله (pp. 214-6) اولین عنصر-قسمت کلمۀ لاتینی haru-spex را که
مطابق DELL دارای منشاء اتروسکی است ،به
کلمۀ لاتینی هرنیا lat. Hernia و ترکی قارن kharin
"شکم" نزدیک می بیند.
17. Etr. HINΘA e varr.
'mondo infero, cimitero'
اتروسکی. هینتا و مشتقاتش. "جهان زیرین-عالم
اموات، گورستان"
پاللوتتینو Pallottino این کلمۀ
اتروسکی را "پائین" یا "مربوط به دنیای زیرین-عالم اموات"
معنی می کند. آدیله (ص. 262) اشاره می کند که در اُیغوری قبرستان
"سینتی" نامیده می شود، و تبدیل /س/ به /ه/ یک مشخصۀ خاص لهجۀ های زبان
ترکی می باشد.
18. Etr. LUÀS LUC- LAUC- LUΧ- LAUΧ-
etc. 'grande'
اتروسکی. لوآس لوک – لآوُک – لوُکس – لاوُکس – و...
"بزرگ"
اتروسک شناسان به این لغت معنی "شاه" می دهند ، که بطور
واضح لوکومون lucumoneاتروسک را نشان میدهد، و
بنابر این بدون اتیمولوژی است، در تحقیقات قبلی خود معنی "شوالیه" را
برایش گزیده بودم، و آن بخاطر این بود که در زبان مجاری-هونقری لو ló
"اسب"، و از اینجا در ایغوری ula-γ
"اسب پُستی"، "با هم ، پیوند-رابطه"، ترکی میانه "اسب
پُستی-پیک، اسب جنگی"، جاغاتایی، ترکی شرقی، ترکی عثمانی ulak اُلاک
"پیک" "پیک سریع" ، جاغاتایی " هر حیوان باربری که برای
حمل و نقل استفاده می گردد"، در زبان قذاقی ulau,
ulo, lau, ، درقذاقی شمالی ylau و... " تیراندازی رسمی بر روی اسب" .
آدیله (ص 251-3) پیشنهاد مقایسۀ آنرا با ترکی می کند که به نظرم بسیار
مستقیم و
قانع کننده است: به ترکی، به ترکی میانی، جاغاتایی و... uluγ
"بزرگ"، جاغاتایی ، تاتاری uluk و مشابه
آنها "همانطور"، یاکوتی loχon, ulaχan و...
"به همان معنی" (cfr. EWT s.v. uluγ). از نظر
سمانتیکی- معنایی هم، گذر از "بزرگ" به "لوکومونه- lucumone" (
که معنی دقیق آن، به غیر از منزلت، قدرت و مقامی که داشتند، معلوم نیست)
قابل قبول ترین امکان ها است.
19. Lat.-Etr. MACTUS / MACTE
/ MACTARE 'glorificare, onorare', 'parole rituali, per
accompagnare offerte religiose'
لاتینی- اتروسکی
ماکتوس/ ماکته /ماتاره "تجلیل و تکریم، احترام"، " کلام
آئینی، برای همراهی هدایای مذهبی"
با توجه به Adile آدیله (ص 222-4)، این کلمات لاتین بدون ریشه شناسی،
و احتمالابا منشاء اتروسکی (DELL)، می توان با فعل ترکی maktamak ماکتاماک،
لهجه ای ماختاماک makhtamak به معنی
"ستودن، مدح کردن" مقایسه کرد.
20. Etr. MI / MINI
'io, me'
اتروسکی
می/مینی " من، به من"
ضمیر اول شخص مفرد اتروسکی، با توجه به آدیله Adile (ص) (ص
273-5)، در ترکی کازان هم مشاهده می شود، که در آنجا مین min را دار
می باشد. در لهجه های دیگر مَن men است. در
ترکی مدرن، جایی که /m-/ یا /م-/ شروع کلمه به /b-/ یا /ب-/ تبدیل می
شود، ما ben بن
داریم. علاوه بر این، در چوواشی ضمیر اول شخص اِبی ebi است، با
با پروستز e- . در خصوص mini مینی در
لهجه های ترکی، و مخصوصا کازان ، ضمیر
مفعولی اول شخص مفرد است: به عنوان مثال mini
küt مینی کوت "منتظرم باش".
21. Etr. MLAK MULAΧ
'dono,
offerta'
اتروسکی
ملاک مولاکس "هدیه، نذری"
لغت اتروسکی بسیار شایعی است، از طرف اتروسک شناسان " هدیه ،
نذری" معنی شده است. Adile آدیله (ص. 8-257) ، بر اساس فونتیک (ترکیب
صدای) تاریخی زبانهای ترکی، که م- M- اول کلمه
به ب- B- تبدیل می شود، مقایسۀ آن را
پیشنهاد می کند با ترکی میانه bäläk,
biläk بالاک ، بیلاک ، uig., ciag. اویغوری، جاغاتایی biläk، در soj.
Belek، در یاکوتی jak. Bäläχ و...،
همه به معنی "هدیه"(SV Balak EWT را ببینید).
ادامه دارد
برچسبها: اتروسک
برچسبها: اتروسک
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۱۱ ساعت 9:52 توسط محمد قجقی
|