شمس الدین محمد گیلانی مربی شاه اسماعیل صفوی منصور داداش نژاد
{ کتب تاریخ }
درکتب تاریخ تنها در چند مقطع اشاره ای گذرا به وی شده است . این موارد به شرح زیر است:
{1. تعلیم شاه اسماعیل در گیلان}
اسماعیل وقتی که در گیلان بود، از محضر مولانا شمس الدین لاهیجی خواندن قرآن و آثار عربی و فارسی را فرا گرفت( زبده التواریخ، ص 48؛ جهانگشای خاقان، ص 64؛ احسن التواریخ، ص 20). لاهیجی مسلما در روح شاگرد خویش تأثیر در خور داشت، چون همو بود که کمی پس از جلوس اسماعیل به تخت شاهی ، صاحب عالیترین مقام مذهبی در قلمرو امپراطوری شد، بعدها هم بنا بر گزارش تحفه سامی حضانت شاهزادگان بدو سپرده شد. بدین جهت اطلاع از عقاید شمس الدین گیلانی از آن رو حایز اهمیت است که در تکوین عقاید شاه اسماعیل سهیم بوده و گفته شده اسماعیل در اثر آموزش های شمس الدین و اطرافیان به شیعه گرایش پیدا کرده است.
{2. برگزیده شدن وی به صدارت پس از پیروزی شاه اسماعیل}
شاه اسماعیل پس از دست یابی به قدرت در سال 906 هجری به پاس خدمات شمس الدین لاهیجی ، منصب صدارت را به او تفویض کرد (تکملة الاخبار، ص 40؛ تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب، ذیل تاریخ حبیب السیر، ص66؛ زبده التواریخ مستوفی، ص 48؛ وقایع السنین و الاعوام، ص 440؛ روضه الصفویه، ص 155). منابع به دنبال ذکر این مطلب عهده دار شدن امور شرعیه و مهام فقهیه و نظارت بر اوقاف، قضای معسکر را از جمله وظایف وی شمرده اند.
{3. شریک شدن قاضی محمد کاشی با شمس الدین محمد گیلانی در صدارت}
سه سال پس از عهده دار شده منصب صدارت، منابع از شریک شدن قاضی محمد کاشی با شمس الدین محمد گیلانی درسال 909 هجری خبر داده اند(تاریخ جهان آرا،ص 268؛ خلاصة التواریخ، ج 1، ص 84؛ خلد برین، ص 125). این حادثه می تواند نشان از ضعف موقعیت وی در دربار باشد.
4{. حضور در مراسم استقبال از ایلچی عثمانی}
شمس الدین محمد به همراه قاضی محمد کاشانی در مراسم تشریفات استقبال از سفیر عثمانی در سال 910 هجری حضور داشته است(جهانگشای خاقان، ص 225).
{5. ملازمت شاه اسماعیل در سفر}
آخرین خبری که از وی در کتب تاریخ می توان سراغ گرفت مربوط به همراهی و ملازمت او با شاه اسماعیل به سال 916 هجری در یکی از سفرها است که تاریخ خانی(ص 363) به آن اشاره کرده است:
دو روزی را که نواب عالی را بنا بر رعایت ساعت و صلاح دولت قاهره بدان حدود دمرلقیا توقف فرمود، عالی جناب ملک محمود جان قزوینی وزیر و قاضی شمس الدین ، صدر پادشاه گردون سریر به همین وظایف ملازمت به جای آورد و پیش کشی گذرانیدند و از رهگذر خدمت و فیض ملازمت حظی کامل یافتند.
البته وی تا سالها بعد زیسته اما از امور اداری بر کنار بوده است(بنا بر آن چه در تحفه سامی آمده، شمس الدین محمد تا 957 هجری که سال اتمام نگارش تحفه سامی است زنده بوده است).#
{کتب شرح حال}
در کتب تذکره نیز مختصر اشاراتی به وی شده است، مهمترین و مفصل ترین شرح حال وی را تحفه سامی (ص 51) در حدود نیم صفحه گزارش کرده است. تذکره های بعدی تماما قطعاتی از همان را بر گرفته و تکرار کرده اند(هم چنان که منشأ اطلاعات در کتب تاریخی چنین است).
بنا بر آنچه تحفه سامی آورده ، قاضی شمس الدین معلم پس از مدتی کوتاه که منصب صدارت را عهده دار بود از صدارت کناره گرفت«مولدش در لاهیجان گیلان است در محلی که صاحب قران مغفور در آنجا تشریف داشته اند، از آنجا به ملازمت ایشان به عزم جهانگیری علم افراشته، در ابتدای ظهور دولت این دودمان عظیم الشأن منصب صدارت ممالک محروسه تعلق به ایشان داشته ، بعد از آن اندک مدتی ترک آن کرده به حال خود می بودند و بعضی اوقات به تعلیم اکثر شاهزادگان سوای ِمن اشتغال می نمود ودر این ولا که سن شریفش از نود متجاوز است ، ترک علایق و عواید کرده، اوقات در طاعات و عبادات صرف می کند . این مطلع را حسب حال خود می گفت:
جوانی رفت در راه تو، پیر روزگارم من گرفتار بلا و درد و آه بی شمارم من»
شمس الدین محمد معلم عمری طولانی متجاوز از 90 سال نمود، وی ذوق شعری داشته و دیوان شعری نیز از خود به یادگار گذاشته است(الذریعه ، ج 9، ص 542، شماره 3000). چنان که در منتخب الاشعار – که مؤلفش ناشناخته است و در در آن سرگذشت سرایندگان با قطعاتی از شعر های فارسی آنان آمده است - در شمار قاضیانی که شعر می سروده اند از «قاضی شمس الدین معلم لاهیجانی صدر شاه اسماعیل» نیز نام به میان آمده است(فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی ، تنظیم سید محمد باقرحجتی ، ص 414).
{کتب فهرست }
الذریعه در دو جا به معرفی دیوان شعر قاضی شمس الدین محمد گیلانی پرداخته است که متأسفانه جستجوهای انجام شده در فهارس کتابخانه ها جهت یافتن این نسخه به نتیجه نرسید. در نسخه خطی دیگری به نام منتخب الاشعار که مختص ذکر شاعران و قطعاتی از اشعار ایشان است ، نامی از قاضی شمس الدین گیلانی صدر شاهر اسماعیل برده شده است(فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ص 414).
{کتب تواریخ محلی}
در کتب مربوط به تواریخ محلی ، جز تاریخ خانی( که اشاره ای به شمس الدین محمد گیلانی دارد و از آن در بالا یاد شد) در این باره مطلب دیگری یافت نشد.
{بررسی یک اشتباه}
هم زمانی و هم نامی قاضی شمس الدین لاهیجی معلم با شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی که از بزرگان صوفیه نوربخشیه بوده است، موجب خلط بین این دو نام و پدید آمدن اشتباهاتی شده است. چنان که رویمر نویسنده بخش اول کتاب تاریخ ایران در دوره صفویان کمبریج (ص 17) این دو شخص را یک نفر پنداشته و به همین منوال این اشتباه در دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز راه یافته است( مدخل اسیری لاهیجی نوشته نجیب مایل هروی).
لازم به یاد آوری است که شیخ محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی نور بخشی ملقب به شمس الدین و متخلص به اسیری از مردم لاهیجان گیلان در نیمه اول قرن نهم هجری تولد یافت. او نویسنده شرح معرف گلشن راز(اثری که انجیل تصوف ایران شمرده می شود) می باشد و در عین حال که صوفی نام آوری بود، به مذهب شیعه هم تعلق داشت(مجالس المؤمنین، ج 2، ص 150- 156).
شاه اسماعیل صفوی وقتی که ولایت فارس و شیراز را گرفت به زیارت شیخ لاهیجی رفت و از او سئوال نمود که چرا لباس سیاه اختیار نمودی ؟ شیخ فرمود: به جهت تعزیه امام حسین(ع)، شاه گفت : تعزیت ایشان قرار یافته که در سال ده روز باشد، شیخ گفت: مردم به خطا رفته اند، تعزیه آن حضرت تا دامن قیامت باقی است( مجالس المؤمنین ، ج 2، ص 150؛ سید حسن نصر این داستان را حاکی از تحول کاملی دانسته که در بین اعضای طریقت نور بخشیه رخ داده و آنها را کاملا وابسته به تشیع کرده است. روند مشابهی نیز در بین طریقت نعمت اللهی و صفوی مشاهده می شود. تاریخ ایران در دوره صفویان کمبریج ، ص 336).
از جمله تألیفات وی مثنوی اسرار الشهود و مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز است (الذریعه ، ج 9، ص 76، شماره 436 و ج 21، ص 301 ذیل مفاتیح الاعجاز). در گذشت وی سال 912 هجری می باشد(طبقات اعلام الشیعه، ج 4، ص 130).
با این توضیحات واضح است که شمس الدین محمد لاهیجی متخلص به اسیری که صاحب خانقاه بوده غیر از شمس الدین محمد لاهیجی قاضی است که در پرورش شاه اسماعیل سهیم بوده و در دربار او حضور داشته است، ضمن آن که سال درگذشت اسیری لاهیجی 912 هجری ذکر شده است اما زمان وفات لاهیجی قاضی و معلم همچنان که ذکر شده پس از 957 هجری است(وی هنگام تألیف تحفه سامی در 975 هجری زنده بوده است. تحفه سامی ص 51). مزاوی(ص 198 ، توضیحات شماره 203) نیز متذکر شده است که : نمی توان اثبات کرد که مولانا شمس الدین لاهیجی که للِه اسماعیل در گیلان بوده همان شمس الدین محمد بن علی گیلانی لاهیجی نوربخشی ، مفسر گلشن راز شبستری است.#
مسئله ای که ممکن است موجب التباس و اشتباه بین این دو نفر شده باشد، حضور فرزند لاهیجی شارح گلشن راز ( احمد بن شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی متخلص به فدایی که شاعر بوده و دیوان شعری از او باقی مانده است) در در بار شاه اسماعیل است، او از مقربان در بار شاه اسماعیل صفوی بود که به عنوان سفیر از سوی شاه اسماعیل به سوی سلطان محمد شیبانی رفت و مباحثات و مناظراتی با بزرگان دربار او انجام داد و بعد از مراجعت مورد عنایت و اکرام شاه اسماعیل قرار گرفت(الذریعه، ج 9، ص 815، شماره 5500 و ج 13 ، ص 270، شماره 1001).
در کتاب های زیر نیز جستجو شد اما مطبی در این زمینه یافت نشد:
ریاض العلماء افندی ؛ روضات الجنات خوانساری؛ امل الآمل شیخ حر عاملی؛ رشحات عین الحیاة ، واعظ کاشفی؛ تذکره نصر آبادی؛ تذکره میخانه ملا عبد النبی فخر الزمانی؛ تذکرة المعاصرین حزین لاهیجی؛ تذکره ریاض العارفین رضا قلی خان هدایت؛ تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی .
{مشخصات منابع}
احسن التواریخ ، حسن بیک روملو، تصحیح عبد الحسین نوایی، انتشارات بابک، 1375.
تاریخ جهان آرا، قاضی احمد غفاری قزوینی ، انتشارات کتابفروشی حافظ، 1343.
تاریخ خانی، علی بن شمس الدین بن حاجی حسن لاهجی، تصحیح منوچهر ستوده، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352.
تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، امیر محمود خواند امیر، تصحیح محمد علی جراحی ، نشر گشتره ، 1370.
تحفه سامی ، سام میرزای صفوی، تصحیح وحید دستگردی ، کتابفروشی فروغی.
تکملة الاخبار ، عبدی بیگ شیرازی، تصحیح عبد الحسین نوایی، نشر نی ، 1369.
جهانگشای خاقان، مولف مجهول، مقدمه الله دتا مضطر، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1406.
خلاصة التواریخ، قاضی احمد قمی، تصحیح احسان اشراقی، انتشارات دانشگاه تهران، 1359.
خلد برین، محمد یوسف واله اصفهانی، به کوشش میر هاشم محدث، موقوفات افشار، 1372.
الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ الطهرانی، دار الاضواء، بیروت، 1403.
روضة الصفویه، میزار بیگ جنابذی، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، موقوفات افشار، 1378.
زبدة التواریخ ، محمد محسن مستوفی، به کوشش بهروز گودرزی، موقوفات افشار، 1375.
طبقات اعلام الشیعه، آغا بزرگ الطهرانی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، الطبعة الثانیه.
فهرست نسخه های هطی کتابخانه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، گرد آوری سید محمد باقر حجتی، دانشگاه تهران، 1345.
مجالس المؤمنین، قاضی نورا الله شوشتری، کتابفروشی اسلامیه، 1377.
وقایع السنین و الاعوام ، خاتون آبادی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1352.
درکتب تاریخ تنها در چند مقطع اشاره ای گذرا به وی شده است . این موارد به شرح زیر است:
{1. تعلیم شاه اسماعیل در گیلان}
اسماعیل وقتی که در گیلان بود، از محضر مولانا شمس الدین لاهیجی خواندن قرآن و آثار عربی و فارسی را فرا گرفت( زبده التواریخ، ص 48؛ جهانگشای خاقان، ص 64؛ احسن التواریخ، ص 20). لاهیجی مسلما در روح شاگرد خویش تأثیر در خور داشت، چون همو بود که کمی پس از جلوس اسماعیل به تخت شاهی ، صاحب عالیترین مقام مذهبی در قلمرو امپراطوری شد، بعدها هم بنا بر گزارش تحفه سامی حضانت شاهزادگان بدو سپرده شد. بدین جهت اطلاع از عقاید شمس الدین گیلانی از آن رو حایز اهمیت است که در تکوین عقاید شاه اسماعیل سهیم بوده و گفته شده اسماعیل در اثر آموزش های شمس الدین و اطرافیان به شیعه گرایش پیدا کرده است.
{2. برگزیده شدن وی به صدارت پس از پیروزی شاه اسماعیل}
شاه اسماعیل پس از دست یابی به قدرت در سال 906 هجری به پاس خدمات شمس الدین لاهیجی ، منصب صدارت را به او تفویض کرد (تکملة الاخبار، ص 40؛ تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب، ذیل تاریخ حبیب السیر، ص66؛ زبده التواریخ مستوفی، ص 48؛ وقایع السنین و الاعوام، ص 440؛ روضه الصفویه، ص 155). منابع به دنبال ذکر این مطلب عهده دار شدن امور شرعیه و مهام فقهیه و نظارت بر اوقاف، قضای معسکر را از جمله وظایف وی شمرده اند.
{3. شریک شدن قاضی محمد کاشی با شمس الدین محمد گیلانی در صدارت}
سه سال پس از عهده دار شده منصب صدارت، منابع از شریک شدن قاضی محمد کاشی با شمس الدین محمد گیلانی درسال 909 هجری خبر داده اند(تاریخ جهان آرا،ص 268؛ خلاصة التواریخ، ج 1، ص 84؛ خلد برین، ص 125). این حادثه می تواند نشان از ضعف موقعیت وی در دربار باشد.
4{. حضور در مراسم استقبال از ایلچی عثمانی}
شمس الدین محمد به همراه قاضی محمد کاشانی در مراسم تشریفات استقبال از سفیر عثمانی در سال 910 هجری حضور داشته است(جهانگشای خاقان، ص 225).
{5. ملازمت شاه اسماعیل در سفر}
آخرین خبری که از وی در کتب تاریخ می توان سراغ گرفت مربوط به همراهی و ملازمت او با شاه اسماعیل به سال 916 هجری در یکی از سفرها است که تاریخ خانی(ص 363) به آن اشاره کرده است:
دو روزی را که نواب عالی را بنا بر رعایت ساعت و صلاح دولت قاهره بدان حدود دمرلقیا توقف فرمود، عالی جناب ملک محمود جان قزوینی وزیر و قاضی شمس الدین ، صدر پادشاه گردون سریر به همین وظایف ملازمت به جای آورد و پیش کشی گذرانیدند و از رهگذر خدمت و فیض ملازمت حظی کامل یافتند.
البته وی تا سالها بعد زیسته اما از امور اداری بر کنار بوده است(بنا بر آن چه در تحفه سامی آمده، شمس الدین محمد تا 957 هجری که سال اتمام نگارش تحفه سامی است زنده بوده است).#
{کتب شرح حال}
در کتب تذکره نیز مختصر اشاراتی به وی شده است، مهمترین و مفصل ترین شرح حال وی را تحفه سامی (ص 51) در حدود نیم صفحه گزارش کرده است. تذکره های بعدی تماما قطعاتی از همان را بر گرفته و تکرار کرده اند(هم چنان که منشأ اطلاعات در کتب تاریخی چنین است).
بنا بر آنچه تحفه سامی آورده ، قاضی شمس الدین معلم پس از مدتی کوتاه که منصب صدارت را عهده دار بود از صدارت کناره گرفت«مولدش در لاهیجان گیلان است در محلی که صاحب قران مغفور در آنجا تشریف داشته اند، از آنجا به ملازمت ایشان به عزم جهانگیری علم افراشته، در ابتدای ظهور دولت این دودمان عظیم الشأن منصب صدارت ممالک محروسه تعلق به ایشان داشته ، بعد از آن اندک مدتی ترک آن کرده به حال خود می بودند و بعضی اوقات به تعلیم اکثر شاهزادگان سوای ِمن اشتغال می نمود ودر این ولا که سن شریفش از نود متجاوز است ، ترک علایق و عواید کرده، اوقات در طاعات و عبادات صرف می کند . این مطلع را حسب حال خود می گفت:
جوانی رفت در راه تو، پیر روزگارم من گرفتار بلا و درد و آه بی شمارم من»
شمس الدین محمد معلم عمری طولانی متجاوز از 90 سال نمود، وی ذوق شعری داشته و دیوان شعری نیز از خود به یادگار گذاشته است(الذریعه ، ج 9، ص 542، شماره 3000). چنان که در منتخب الاشعار – که مؤلفش ناشناخته است و در در آن سرگذشت سرایندگان با قطعاتی از شعر های فارسی آنان آمده است - در شمار قاضیانی که شعر می سروده اند از «قاضی شمس الدین معلم لاهیجانی صدر شاه اسماعیل» نیز نام به میان آمده است(فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی ، تنظیم سید محمد باقرحجتی ، ص 414).
{کتب فهرست }
الذریعه در دو جا به معرفی دیوان شعر قاضی شمس الدین محمد گیلانی پرداخته است که متأسفانه جستجوهای انجام شده در فهارس کتابخانه ها جهت یافتن این نسخه به نتیجه نرسید. در نسخه خطی دیگری به نام منتخب الاشعار که مختص ذکر شاعران و قطعاتی از اشعار ایشان است ، نامی از قاضی شمس الدین گیلانی صدر شاهر اسماعیل برده شده است(فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ص 414).
{کتب تواریخ محلی}
در کتب مربوط به تواریخ محلی ، جز تاریخ خانی( که اشاره ای به شمس الدین محمد گیلانی دارد و از آن در بالا یاد شد) در این باره مطلب دیگری یافت نشد.
{بررسی یک اشتباه}
هم زمانی و هم نامی قاضی شمس الدین لاهیجی معلم با شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی که از بزرگان صوفیه نوربخشیه بوده است، موجب خلط بین این دو نام و پدید آمدن اشتباهاتی شده است. چنان که رویمر نویسنده بخش اول کتاب تاریخ ایران در دوره صفویان کمبریج (ص 17) این دو شخص را یک نفر پنداشته و به همین منوال این اشتباه در دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز راه یافته است( مدخل اسیری لاهیجی نوشته نجیب مایل هروی).
لازم به یاد آوری است که شیخ محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی نور بخشی ملقب به شمس الدین و متخلص به اسیری از مردم لاهیجان گیلان در نیمه اول قرن نهم هجری تولد یافت. او نویسنده شرح معرف گلشن راز(اثری که انجیل تصوف ایران شمرده می شود) می باشد و در عین حال که صوفی نام آوری بود، به مذهب شیعه هم تعلق داشت(مجالس المؤمنین، ج 2، ص 150- 156).
شاه اسماعیل صفوی وقتی که ولایت فارس و شیراز را گرفت به زیارت شیخ لاهیجی رفت و از او سئوال نمود که چرا لباس سیاه اختیار نمودی ؟ شیخ فرمود: به جهت تعزیه امام حسین(ع)، شاه گفت : تعزیت ایشان قرار یافته که در سال ده روز باشد، شیخ گفت: مردم به خطا رفته اند، تعزیه آن حضرت تا دامن قیامت باقی است( مجالس المؤمنین ، ج 2، ص 150؛ سید حسن نصر این داستان را حاکی از تحول کاملی دانسته که در بین اعضای طریقت نور بخشیه رخ داده و آنها را کاملا وابسته به تشیع کرده است. روند مشابهی نیز در بین طریقت نعمت اللهی و صفوی مشاهده می شود. تاریخ ایران در دوره صفویان کمبریج ، ص 336).
از جمله تألیفات وی مثنوی اسرار الشهود و مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز است (الذریعه ، ج 9، ص 76، شماره 436 و ج 21، ص 301 ذیل مفاتیح الاعجاز). در گذشت وی سال 912 هجری می باشد(طبقات اعلام الشیعه، ج 4، ص 130).
با این توضیحات واضح است که شمس الدین محمد لاهیجی متخلص به اسیری که صاحب خانقاه بوده غیر از شمس الدین محمد لاهیجی قاضی است که در پرورش شاه اسماعیل سهیم بوده و در دربار او حضور داشته است، ضمن آن که سال درگذشت اسیری لاهیجی 912 هجری ذکر شده است اما زمان وفات لاهیجی قاضی و معلم همچنان که ذکر شده پس از 957 هجری است(وی هنگام تألیف تحفه سامی در 975 هجری زنده بوده است. تحفه سامی ص 51). مزاوی(ص 198 ، توضیحات شماره 203) نیز متذکر شده است که : نمی توان اثبات کرد که مولانا شمس الدین لاهیجی که للِه اسماعیل در گیلان بوده همان شمس الدین محمد بن علی گیلانی لاهیجی نوربخشی ، مفسر گلشن راز شبستری است.#
مسئله ای که ممکن است موجب التباس و اشتباه بین این دو نفر شده باشد، حضور فرزند لاهیجی شارح گلشن راز ( احمد بن شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی متخلص به فدایی که شاعر بوده و دیوان شعری از او باقی مانده است) در در بار شاه اسماعیل است، او از مقربان در بار شاه اسماعیل صفوی بود که به عنوان سفیر از سوی شاه اسماعیل به سوی سلطان محمد شیبانی رفت و مباحثات و مناظراتی با بزرگان دربار او انجام داد و بعد از مراجعت مورد عنایت و اکرام شاه اسماعیل قرار گرفت(الذریعه، ج 9، ص 815، شماره 5500 و ج 13 ، ص 270، شماره 1001).
در کتاب های زیر نیز جستجو شد اما مطبی در این زمینه یافت نشد:
ریاض العلماء افندی ؛ روضات الجنات خوانساری؛ امل الآمل شیخ حر عاملی؛ رشحات عین الحیاة ، واعظ کاشفی؛ تذکره نصر آبادی؛ تذکره میخانه ملا عبد النبی فخر الزمانی؛ تذکرة المعاصرین حزین لاهیجی؛ تذکره ریاض العارفین رضا قلی خان هدایت؛ تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی .
{مشخصات منابع}
احسن التواریخ ، حسن بیک روملو، تصحیح عبد الحسین نوایی، انتشارات بابک، 1375.
تاریخ جهان آرا، قاضی احمد غفاری قزوینی ، انتشارات کتابفروشی حافظ، 1343.
تاریخ خانی، علی بن شمس الدین بن حاجی حسن لاهجی، تصحیح منوچهر ستوده، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352.
تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، امیر محمود خواند امیر، تصحیح محمد علی جراحی ، نشر گشتره ، 1370.
تحفه سامی ، سام میرزای صفوی، تصحیح وحید دستگردی ، کتابفروشی فروغی.
تکملة الاخبار ، عبدی بیگ شیرازی، تصحیح عبد الحسین نوایی، نشر نی ، 1369.
جهانگشای خاقان، مولف مجهول، مقدمه الله دتا مضطر، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1406.
خلاصة التواریخ، قاضی احمد قمی، تصحیح احسان اشراقی، انتشارات دانشگاه تهران، 1359.
خلد برین، محمد یوسف واله اصفهانی، به کوشش میر هاشم محدث، موقوفات افشار، 1372.
الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ الطهرانی، دار الاضواء، بیروت، 1403.
روضة الصفویه، میزار بیگ جنابذی، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، موقوفات افشار، 1378.
زبدة التواریخ ، محمد محسن مستوفی، به کوشش بهروز گودرزی، موقوفات افشار، 1375.
طبقات اعلام الشیعه، آغا بزرگ الطهرانی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، الطبعة الثانیه.
فهرست نسخه های هطی کتابخانه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، گرد آوری سید محمد باقر حجتی، دانشگاه تهران، 1345.
مجالس المؤمنین، قاضی نورا الله شوشتری، کتابفروشی اسلامیه، 1377.
وقایع السنین و الاعوام ، خاتون آبادی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1352.
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۳ ساعت 0:30 توسط محمد قجقی
|