حاکمیت کمونیستی بیش از هر چیز کوشیده بود تا آنان را با گذشته ای که می توانستند به آن افتخار کنند، بیگانه سازد و در این راه به توفیقهای ناپایداری نیز دست یافته بود. فروپاشی در حال و هوایی صورت گرفت که برخی از این کشورها نگران تأمین نان برای شهروندانشان بودند واگرچه استقلال را خوشایند می پنداشتند، به دنبال چتر حمایتی بودند تا در پناه آن نه یکباره بلکه با گامهای حساب شده به سوی آن راه یابند و تجربه اش کنند. آن روزها سیاست ایران خوب طراحی شد و تقریباً از اولین کشورهایی بود که استقلال کشورهای آسیای مرکزی را به رسمیّت شناخت و به تبادل هیأتهای دیپلماتیک خود با آن کشورها اقدام کرد. آمریکا، اسرائیل و ترکیه نیز حضور فرهنگی خود را در کشورهای آسیای مرکزی با منافع ملی شان گره خورده می پنداشتند و بر این گمان بودند که هر گونه سستی و رخوت وحتی تأخیر می تواند فرصت های پدید آمده را برای آنان به تهدید تبدیل کند. جمهوری اسلامی ایران از امتیازاتی برخوردار است که دیگران از آن بی بهره اند. به همین منظور فعّالیّت های فرهنگی ج.ا.ایران به موازات توسعه و بسط روابط سیاسی، بر اساس استفاده از فرصتهای پدید آمده، از همان روزهای آغازین استقلال این کشورها آغاز شد و تلاش های وسیع صورت گرفته در سالهای گذشته سبب شد تا تفاهم و دوستی بین این کشورها با جمهوری اسلامی ایران روز به روز گسترش یابد.   امتیازات جمهوری اسلامی ایران در منطقۀ آسیای مرکزی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی از امتیازات فراوانی بهره مند است:   - امتیاز هم آیینی و هم کیشی اکثریّت جمعیّت کشورهای آسیای مرکزی مسلمان هستند و حتی تاتارها که اکثر آنها از مسلمانان بخش اروپایی اتحاد شوروی و سیبری هستند، در آسیای مرکزی سکنی دارند. همچنین بیشتر اقوام مسلمان این منطقه ازبکها، قزاقها، تاجیکها، ترکمن ها، قرقیزها، قزاقالپاتها و نیز دونگنها هستند. با آنکه سالیان دراز حاکمیت کمونیستی، مسلمانان این منطقه را تحت حکومت و سیطرۀ خود کشانده بود و مساجد آنان را به موزه واصطبل تبدیل کرده بود، هرگز نتوانست اسلام را از باورهای مردم این مناطق بزداید. تعیین اسامی اسلامی برای فرزندان، رعایت آداب و رسوم مذهبی، پایبندی به عباداتی مثل روزه، نمونه هایی از این پایداری است.   - امتیاز قرابت جغرافیایی ایران بیش از 1500 کیلومتر مرز مشترک با ترکمنستان دارد که یکی از جمهوری های آسیای مرکزی است و راه اصلی و آسان ورود ایران به این منطقه محسوب می شود. این نزدیکی امتیاز بی بدیلی برای ایران است و اهمیّت آن در میان رقبای فرهنگی ایران واضح و آشکار است. ترکیه بی آنکه از این امتیاز بهره مند باشد، صرفاً بر پایۀ امتیاز اشتراک زبانی توانسته است خود را در عرصه های فرهنگی این کشورها فعّال کند.   - امتیاز اشتراکات فرهنگی - تاریخی اشتراکات فرهنگی و تاریخی ایران با کشورهای منطقۀ آسیای مرکزی به گذشته ای باز می گردد که کشورهای آن منطقه با ایران سرنوشت مشترکی داشته اند. قلمروی جغرافیایی واحد در گذشته سبب گردیده بود که این کشورها رویکرد اقتباسی به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی داشته باشند، به گونه ایی که امروزه بسیاری از آداب و رسوم و سننی که برخی از آنها حتی در ایران که پدید آورندۀ آن سنتها بوده فراموش شده ولی در آسیای مرکزی پابرجا مانده است. فراوانی مشاهیر مشترکی که هم ایرانیان و هم تاجیکها، ترکمنها، قزّاق ها و ازبک ها به داشتن آنان مفتخرند گونۀ دیگری از اشتراکات است. بوعلی، شیخ نجم الدین کبری، رودکی، فارابی، ابوسعید ابوالخیر، زمخشری، انوری ابیوردی، خوارزمی، ماتریدی، نسایی، خواجه یوسف همدانی، میرسید علی همدانی، کسایی مروزی، از مشاهیری هستند که ملل این منطقه هویّت فرهنگی خود را مدیون ایشان می دانند. بسیاری از اقوام ساکن در این منطقه مسلمان اند و اغلب بر مسلک حنفی اند و محبّت اهل بیت(ع) را برخود فرض می دانند. وجود میراث مکتوب و ارزشمند مشترک ما در کتابخانه ها و موزه های کشورهای آسیای مرکزی که در حوزۀ پژوهش از اعتبار بسیار بالایی برخوردارند، خودگویای این اشتراک است.   - امتیاز اشتراک زبانی با برخی از اقوام بیشتر مردم کشور تاجیکستان فارس زبان اند و صحبت کردن به زبان فارسی دری در میان ایشان کاملا رایج است. شعرای بسیار بزرگی همچون صدرالدینی عینی، گلرخسار و ...از میان مردم تاجیک برخاسته اند و اشعار آنان در میان مردم ادب دوست آن خطه با استقبال مواجه شده است. اقوام فراوانی که به زبان پارسی آشنا هستند، در کشور ترکمنستان به ویژه در اطراف عشق آباد و مرو و همچنین در کشور ازبکستان و در شهرهای سمرقند و بخارا ساکنند، به گونه ای که وقتی یک ایرانی به شهر سمرقند و بخارا سفر می کند، بی آنکه به زبان دیگری آشنا باشد، می تواند با مردم آن دیار گفتگو کند. در قزاقستان و قرقیزستان نیز برخی به زبان فارسی گفتگو می کنند. این در حالی است که تعداد کلمات ولغات فارسی در زبان بومی آن منطقه نیز فراوان است.   - امتیاز حضور ایرانیان مقیم ایرانیانی که در آسیای مرکزی اقامت گزیده اند، فرصت بسیار خوبی برای انتقال فرهنگ به شمار می آیند. مهاجرت این افراد به کشورهای آسیای مرکزی چه به صورت اختیاری و چه به صورت اجباری در چند دوره اتفاق افتاده است. برخی از آنان در دوران قاجار به این مناطق رفته اند و تقریباً بومی شده اند و برخی دیگر در زمان پهلوی اول و نیز پهلوی دوم به دلیل وجود تنگناهایی در داخل کشور به آن مناطق کوچ کرده اند و برخی نیز پس از انقلاب اسلامی راهی آن دیار شده اند. همۀ این افراد در اینکه به ایرانی بودنشان مفتخرند و با شنیدن نام ایران برخود می بالند، مشترکند. بسیاری از آنان با شنیدن نام و یادی از دیار خود اشک در چشمانشان جمع می شود. حضور این نیروها امتیاز بسیار بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران در زمینۀ فعّالیّت فرهنگی محسوب می شود. اگر چه بسیاری از ایشان از توانایی مادی و مالی گسترده ای برخوردار نیستند، از توان فکری و اطلاعاتی خوبی برخوردارند. تقریباً ایرانیان مقیم در این مناطق، برجستگی علمی و فکری فراوانی نسبت به قشر متوسط جامعه ای که در آن زندگی می کنند، دارند.   - امتیاز غلبۀ تأثیر گذاری بر تأثیر پذیری فرهنگ ایرانی همواره در منطقۀ آسیای مرکزی از غلبه برخوردار بوده است و بی هیچ شبهه ای این فرهنگ اصیل قابلیت بسط یافتن و انتشار را در این مناطق دارد و نباید تردید کرد که اگر بخواهیم مناطق مختلف جهان را از نظر میزان تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانی – اسلامی تقسیم کنیم، آسیای مرکزی در رأس آن مناطق قرار دارد. بزرگداشت نوروز در تمام 5 کشور آسیای مرکزی نشان از میزان تأثیرپذیری آنان از فرهنگ ایرانی دارد. فعالیت های فرهنگی کشورمان در مناطق مختلف جهان یک ضرورت است؛ به ویژه آنکه فعّالیّت فرهنگی زمینه ساز مناسبی برای تسهیل روابط سیاسی نیز محسوب می شود و تأثیرپذیری فعّالیّت های فرهنگی از تغییر در روابط سیاسی همواره در پایین ترین سطح بوده است. به همین دلیل پرداختن به ایجاد وابقای روابط فرهنگی ضرورتی جدا نشدنی از زیست اجتماعی کنونی ماست. ولی باید توجه داشت که این روابط در آسیا همواره با تراز مثبتی به سود ایران همراه است و این خود امتیازی قابل توجه برای جمهوری اسلامی ایران است که نباید آنرا نادیده انگاشت.   راهکارهای توسعۀ روابط فرهنگی با کشورهای آسیای مرکزی توسعه روابط فرهنگی ج.ا.ایران با کشورهای آسیای مرکزی از همان اوّلین روزهای استقلال این کشورها در دستور کار مسئولین کشورمان قرار گرفت و تقریباً ایران جزء 3 کشور اوّلی بود که استقلال این کشورها را به رسمیّت شناخت و متعاقب آن روابط دیپلماتیک خود را با آنان پایه گذاری و سپس به تأسیس نمایندگی فرهنگی در 4 جمهوری از 5 جمهوری آسیای مرکزی اقدام کرد. هم اکنون نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران درکشورهای ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان فعّالیّت می کنند. همچنین موافقتنامۀ فرهنگی بین جمهوری اسلامی ایران و 4 کشور از کشورهای آسیای مرکزی به امضای طرفین رسیده است و زمینه های رسمی این روابط نیز پدید آمده است. به نظر می رسد راهکارهای زیر می تواند به تعمیق وگسترش این روابط کمک شایانی کند:   - توسعۀ همگرایی فرهنگی تأکید بر مشترکات می تواند در توسعۀ همگرایی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه آسیای مرکزی تأثیر بسزایی داشته باشد. به ویژه که بازیافتن هویّت گذشته، از برنامه های بلند مدت هر یک از این کشورها است و تلاش در جهت شناساندن گذشته ای روشن و مبتنی بر پایه های هویّتی آنان، راه نزدیکی و رسیدن به همگرایی فرهنگی است. در سالهای پس از استقلال همواره این کشورها از داشتن روابط همسطح در امور فرهنگی با ج.ا.ایران استقبال کرده اند و چه بسا تقاضای آنان برای بهره مندی از تجارب فرهنگی کشورمان با پاسخ مناسب روبرو نشده است. همگرایی فرهنگی با کشورهای آسیای مرکزی می تواند موازنه های مثبتی را به سود ایران در مجامع بین المللی رقم زند. متأسفانه کشور ترکیه با تکیه بر اشتراکاتی که به مراتب کمتر از اشتراکات کشورمان با کشورهای آسیای مرکزی است، در نظام فرهنگی، آموزشی و علمی این کشورها از نفوذ فوق العاده ایی برخوردار است.   - پایدارسازی خصیصه های فرهنگی به یقین تلاش های فرهنگی وقتی می توانند مؤثر واقع شوند که از پایداری برخوردار باشند و فعّالیّت های کوتاه اثر، هرگز نمی تواند برای تقویت روابط فرهنگی مؤثر واقع شود. خصیصه های فرهنگی مشترک بین ما قابلیّت پایدار شدن را دارند و به سهولت می توان با تمّسک به شیوه هایی همچون اعطای فرصت های مطالعاتی، اعطای بورسیه های تحصیلی متقابل، ترجمه و چاپ کتب سودمند به رسوبگذاری و پایدار سازی سیاستهای فرهنگی کمک کرد. کشور ترکیه با آنکه به تأسیس دانشگاه های مشترک در کشورهای آسیای مرکزی اقدام کرده و بیش از یکصد مدرسه در این کشورها دایر کرده است، هنوز به گسترش و تعمیق روابطش در زمینه های فرهنگی می اندیشد و بزرگترین حامی مالی سیاستهای فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی، تجّار و شرکتهایی هستند که در آن مناطق فعّالیّت می کنند. پرداختن به فعالیّت های مشترک پایدار راهی است که می توان با طی آن به مقصد دوستی و یکدلی و روابط پایدار دست یافت.   - پیش گیری از شکل گیری تنش های خزنده برخی از رقبای فرهنگی ج.ا.ایران از اینکه تنش هایی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی پدید آید سود می برند و به همین دلیل از پدید آمدن چنین تنشهایی استقبال می کنند. زمینۀ ایجاد این تنش ها در حوزه های فرق اسلامی  بیشتر است و رقبای مذکور با توجه به این نکته کوشیده اند تا چنین فضایی را به وجود آورند که تا کنون این تلاش ها نتایجی را در پی نداشته است. این پیش گیری با طراحی و اجرای مکانیسم های گفتگوی بین تمدنی و بین دینی و توسعۀ آگاهی های متقابل دست یافتنی است. در سالهای اخیر کشور قزاقستان اجلاس مرتبط با ادیان را پایه ریزی کرده و زمینه های مثبتی را در این موضوع پدید آورده است که تلاش های فراوان این کشور نشان از جدّیتش در ادامۀ این راه دارد.   - اصلاح برداشت های نادرست از محتوای فرهنگ اسلامی - ایرانی آثار تبلیغات هفتاد ساله اتحاد جماهیر شوروی برای اسلام زدایی را در هر مظهری از مظاهر فرهنگی این کشورها می توان مشاهده کرد، کتابهای درسی ایشان مشحون از این نوع تبلیغات است. همچنین به دلیل اینکه اتحاد جماهیر شوروی، ایران را پیش از انقلاب اسلامی اولین جبهۀ آمریکایی در برابر خود قلمداد می کرد، تبلیغات ضدّ ایرانی را نیز گسترش داد واکنون در بسیاری از کتب درسی که در مدارس این کشورها تدریس می شود، ایران از 15 استان تشکیل شده است، فردوسی و مولانا شعرای پارسی گوی نیستند و ابوعلی سینا هیچ ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد!! پرداختن به اصلاح باورهای نادرست امری است که از سوی مسئولین فرهنگی کنونی کشورهای آسیای مرکزی استقبال شده است. با تلاش های پیگیر برخی از نمایندگی های فرهنگی کشورمان این باورها به مرور اصلاح شده و حتی در برخی از کتب درسی اطلاعات صحیح جایگزین اطلاعات نادرست قبلی شده است.   - تلاش برای اعتماد سازی در یکی از دیدارهایی که با یکی از مسئولین فرهنگی در کشور ترکمنستان داشتم این جمله را از او شنیدم که می گفت: در روابط سیاسی اصل بر بی اعتمادی و در روابط فرهنگی اصل بر اعتماد متقابل است. ایجاد اعتماد در محیط روابط فرهنگی اوّلین پایه تعمیق و گسترش روابط است. فضایی که در آن فعّالیّت فرهنگی صورت می پذیرد، غیر از فضایی است که فعالیّت سیاسی را در خود گنجانده است. ایجاد ارتباط بین اندیشمندان دو کشور تنها زمانی میسّر است که بر بستر ثابت اعتماد متقابل بنا نهاده شود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مردم این کشورها سفرهای متعدّدی به ایران داشته اند، هیأت های فرهنگی متعدّدی بین دو کشور مبادله شده است و هم اکنون دانشجویانی از این کشورها درایران به تحصیل اشتغال دارند. همۀ اینها مبتنی بر اعتمادی است که در گذشته پایه ریزی شده است و اکنون نیز می توان با افزودن بر دامنۀ این اعتمادها، مبادلات فرهنگی را افزایش داد.   - انطباق رفتار و برنامه های فرهنگی بر ظرفیّت محیط فعالیّت گزینش و تطبیق برنامه ها و رفتار فرهنگی بر ظرفیّت و کشش محیط فعالیّت و توسعۀ شناخت واقعی از خصلتهای فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی محیط ، لازمۀ تلاش های فرهنگی درعرصۀ بین المللی است. هرگز نمی توان بدون شناخت واقعی از محیط فعالیّت در عرصه فعالیتهای فرهنگی به اهداف مورد انتظار دست یافت. مردم و دولت در کشورهای آسیای مرکزی نسبت به آشنایی با فرهنگ، آداب و رسوم و زبان ج.ا.ایران هیچگونه حسّاسیّتی از خود نشان نمی دهند و همواره کوشیده اند با سفر به ایران آشنایی خود از واقعیّت های موجود در ایران راگسترش دهند. ازخلال سفرنامه هایی که آنان پس از سفر به ایران درجراید خود به چاپ رسانده اند، می توان این واقعیت را درک کرد که هرگز در ارائۀ یافته هایشان عنادی ندارند و با دیدۀ احترام به ایران و ایرانی می نگرند. سخن آخر اینکه در طی سال های اخیر تمرکز دغدغه های مسئولین کشورمان بر روی مسایل و موضوعات سیاسی بوده است و این دغدغه که در جای خود از اهمیّت ویژه ای برخوردار است، سبب شد تا سهم کمتری از اندیشه و دغدغۀ مسئولین کشورمان صرف موضوع روابط فرهنگی مان با کشورهای آسیای مرکزی شود. این درحالی است که همواره همه سیاسیّون بر این نکته تأکید کرده اند که گسترش و بهسازی روابط فرهنگی، زمینه ساز مؤثری در بهبود روابط سیاسی کشورها است. نگاهی گذرا به آمار تبادلات سیاسی و مقایسۀ آن با تبادلات فرهنگی در سال های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر درستی این پندار تأکید می کند که حال که فرصت های طلایی پدید آمده از دست رفته اند، دست کم فرصت های نقره ای را نباید از دست داد.       

  منبع:www.humanitiesportal.com