به‌گزارش CHN، چندی است که ثبت پرونده‌های میراث‌ ناملموس در سازمان میراث‌فرهنگی باب شده، از آئین نان ‌برنجی و کلوچه‌پزی گرفته تا رسم چیدن و فروختن آلوی برغان. با این‌حال، هنوز بسیاری از کارشناسان حوزه میراث‌فرهنگی از میراثی می‌گویند که یا در معرض خطر قرار گرفته‌اند یا نیمه‌جان، نفس‌های آخر را می‌کشند. موسیقی‌ بخشی‌ها، مهارت بافت فرش‌کاشان و فارس، نقاشی‌ قهوه‌خانه‌ای، لنج‌سازی از مواردی به‌شمار می‌روند که با وجود قرار گرفتن در فهرست آثار معنوی همچنان در معرض خطر هستند.
 
این درحالی‌است که تا زمانی‌که، مردم به استقبال نوروز و آئین‌های ملی، قومی و مذهبی نروند، هیچ ارگان و نهادی نمی‌تواند به حفظ و ارتقا آنچه که با جریان زندگی مردم گره خورده،  برآید. با این‌حال، کارشناسان همچنان معتقدند که این موضوع سبب نمی‌شود که ارگان‌ها  دست از حمایت میراث‌معنوی بردارند.
 
با این‌حال «محمد میرشکرایی» مردم‌شناس در اینباره به CHN، می‌گوید: «میراث‌معنوی، متعلق به مردم است و تمامی اقداماتی که در این حوزه انجام می‌گیرد تنها یکسری فعالیت‌های اداری است. در واقع دستگاه‌های اجرایی چون سازمان میراث‌فرهنگی نقش پررنگی نمی‌توانند در ارتقا میراث‌معنوی داشته باشند مگر آنکه از صورت‌های مختلف میراث‌معنوی حمایت کنند.»
 
به‌گفته این مردم‌شناس، نوروز و مراسم محرم را دولت نگه نمی‌دارد اما می‌تواند حمایت کند. و در این راستا ثبت آثار معنوی نقش مثبتی ایفا می‌کند. چراکه اگر موضوعات و بخش‌های مختلف از میراث‌ناملموس را به ثبت برسانیم همین عامل سبب توجه بیشتر مردم به حفظ و غنای میراث‌معنوی می‌شود.
 
با این وجود، نسل جدید گرایش کمتری به برپایی سنت‌ و آئین‌های گذشته دارد. و برخی از این سنت‌ها اینقدر در تاریکی فرو رفته‌اند که دیگر جایی میان مردم ندارند. میرشکرایی اما معتقد است، خواه ناخواه سنت‌ها تغییر می‌کنند و بسیار پیش می‌آید که برخی از آن‌ها خارج از جریان زندگی مردم قرار گرفته‌اند و به مرور از بین رفته‌اند. در این‌رابطه می‌توان گفت، که میراث‌معنوی را نه‌می‌توان به زور نگه‌داشت نه می‌توان به زور وارد زندگی مردم کرد.
 
اما امین‌طباطبایی، مشاور برنامه‌ریزی خانه فرهنگ جاودان در رابطه با اینکه شیوه یکسانی برای حفظ و پاسداری صورت‌های مختلف میراث‌معنوی وجود ندارد ادامه می‌دهد: آن چیزی که میراث‌معنوی را تشکیل می‌دهد از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که همسان و همگون نیستند و شامل سنت‌های شفاهی اقوام مختلف می‌شود تا آئین‌ها، رسم‌های مذهبی و قومی، دانش‌های بومی و صنایع‌دستی. درواقع برای این طیف گسترده‌ که میراث‌ناملموس را تشکیل می‌دهد شیوه یکسانی برای حفظ و پاسداری آن‌ها وجود ندارد.
 
وی می‌افزاید: «پاسداری و حفظ صورت‌های مختلف از میراث‌معنوی بسته به جنس‌ و شیوه‌های اجرا است. اقدامی که سازمان میراث‌فرهنگی در قالب برگزاری همایش‌های ثبت به‌منظور ثبت میراث‌فرهنگی ناملموس انجام می‌دهد در بهترین شرایط با پژوهش‌های کافی و مستندنگاری میدانی و دقیق تنها می‌تواند یک سند علمی که نشاندهنده کم و کیف یک اثر معنوی است مورد ارائه قرار دهد.»
 
مستند نگاری اثر معنوی همانند نقشه برداری از یک اثر تاریخی است که می‌تواند ابعاد و ویژگی‌های اثر را برای آیندگان حفظ کند. اما درواقع حفاظت‌کننده آن اثر تاریخی نمی‌تواند باشد. به‌عنوان‌مثال، در مورد هنرهای نمایشی مثل تعزیه، نقالی، پرده‌خوانی نه‌تنها لازم است که این پرونده‌ها مستند نگاری شوند که  باید بستر مناسبی در جامعه مهیا شود تا در مناسبت‌های مختلف و مرتبط این هنرها اجرا شوند این روش سبب ترغیب افراد به یادگیری و انتقال آن به نسل‌های بعدی می‌شود.
 
وی در خصوص گویش‌ها و سنت‌های شفاهی، نیاز به آموزش‌های مختلف از کودگی به نسل‌های جدید را ضروری عنوان کرد. همچنین  در مورد آیین‌های قومی و مذهبی لازم است، بستر مناسبی در جامعه و فضاهای درون و بیرونی این اقوام ایجاد شود تا فرهنگ مرتبط با آن‌ها به نسل‌های جدید ارتباط پیداکند.
 
از آنجایی‌که میراث‌معنوی از جنس مردم است و سازمان‌میراث‌فرهنگی اگر اراده‌ای برای حفظ و پاسداری از میراث‌معنوی کشور داشته باشد باید انگیزه باقی ماندن این هنرها را در میان مردم کشور ایجاد کند. این انگیزه به‌تنهایی با ثبت یک اثر ایجاد نمی‌شود چراکه در بسیاری مواقع بستر مناسب برای بسط و گسترش آن اثر معنوی در جامعه مهیا نشده است.