وجه تسميه و پيشينة تاريخي روستا

ساكنان اولية روستا را مردماني دامدار تشكيل مي دادند كه وجود چشمه سارها وديگر پتانسيل هاي طبيعي و محيطي زمينه را براي سكونت در دوره هاي گذشته فراهم نموده است. در خصوص وجه تسميه نام روستا طبق گفتة ريش سفيدان روستا، به دليل وجود يك چنار قديمي در روستا، يكه چنار نام گرفته است.

ـ جمعيت و خانوار

            در سرشماري هاي عمومي نفوس و مسكن سال 55، روستاي يكه چنار داراي 247 نفر جمعيت بوده است كه در قالب 40 خانوار بوده اند. در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 65 نيز روستاي يكه چنار داراي 338 نفر جمعيت بوده است كه در قالب 50 خانوار بوده اند. رقم رشد در دورة 10 سالة 65-55 بالغ بر 18/3 درصد در سال بوده است و رشد خوبي را نشان مي دهد. نرخ رشد خانوار در طي دورة فوق 25/2 درصد بوده است كه نرخ رشد پايين تري را نسبت به نرخ رشد جمعيت ارائه مي نمايد. دقت در تغييرات حجم خانوار نيز اين امر را كاملاً مشخص مي نمايد. حجم خانوار در سرشماري جمعيتي 55 بالغ بر 18/6 نفر بوده است كه اين رقم در سال 65 به 76/6 افزايش يافته است.

            جمعيت روستاي يكه چنار در سال 70، 343 نفر بوده است كه در قالب 45 خانوار بوده اند. نرخ رشد در دورة 70-65 به 29/0 درصد رسيده است. اين نرخ رشد در مقطع زماني 75-70 با مهاجرفرستي شديد روستا  به 64/3- درصد تنزل يافته و جمعيت روستا در سال 75 به 285 نفر كاهش مي يابد. در سرشماري 1380 جمعيت روستا با آهنگ ملايم 23/1 درصد رشد كرده و جمعيت روستا به 303 نفر مي رسد.

            طبق آمار اتخاذ شده از بخشداري شهرستان كلاله، در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 85، جمعيت روستا 367 نفر بوده است كه در قالب 83 خانوار بوده اند. نرخ رشد در دورة 85-80 به 9/3 درصد رسيده است كه رشد بسيار خوبي را نشان مي دهد.

جدول شمارة (1)

ويژگي جمعيتي و تحولات آن در دورة 85-1375 در روستاي يكه چنار

شاخص جمعيتي

سال سرشماري

55

65

70

75

80

85

جمعيت

تعداد

247

338

343

285

303

367

نرخ رشد نسبت به دورة قبل

-

18/3

29/0

64/3-

23/1

9/3

تعداد خانوار

40

50

45

47

-

83

حجم خانوار

18/6

76/6

63/7

06/6

-

42/4

مأخذ: فرهنگ آبادي ها و آمار خانة بهداشت

ـ ساختار سني جمعيت

   در سال 75 از كل جمعيت 285 نفري روستاي مورد مطالعه 62/45 درصد آن (130 نفر) در سن
14-0 سال، 58/51 درصد (147 نفر) در سن 64-15 سال و 80/2 درصد (8 نفر) در 64+ سال بوده اند. اين ارقام بيانگر ميانسالي جمعيت است.

جدول شمارة (2)

ساخت سني جمعيت روستاي يكه چنار به تفكيك گروههاي عمده سني (1375)

گروه سني

14-0

64-15

64+

جمع

تعداد

130

147

8

285

درصد

62/45

58/51

80/2

100

                               مأخذ: فرهنگ آبادي ها 75

 

ـ ساخت جنسي

در سال 75  برطبق آمارهاي سرشماري عمومي نفوس و مسكن، از كل 285 نفر جمعيت در اين سال،134 نفر آن (02/47 درصد ) مرد و151 نفر ديگر( 98/52 درصد ) زن بوده اند. نسبت جنسي در اين سال 74/88 بوده و درمقابل هر 100 نفر زن تقريبا 74/88 نفر مرد وجود داشته‌اند كه بيانگر مهاجرفرستي روستا مي باشد.

جدول شمارة (3)

ساخت جنسي در جمعيت روستاي يكه چنار

سال

مرد

زن

جمع

نسبت جنسي

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

1370

170

56/49

173

44/50

343

100

26/98

1375

134

02/47

151

98/52

285

100

74/88

               مأخذ: پايگاه اطلاعات روستايي گلستان

 

ـ وضعيت سواد

درسرشماري عمومي نفوس و مسكن 75 نرخ سواد در روستا براي مردان 96/67 درصد، براي زنان 82/50 درصد و براي مردان و زنان 67/58 درصد بوده است كه نسبت به ميزان سواد روستاهاي ديگر دهستان بالاتر است.

اين افزايش در ارتباط با شرايط پيش آمدة جديد در آموزش مي باشد، چراكه پوشش كامل دانش آموزان لازم التعليم در دورة ابتدايي به جهت وجود مراكز آموزشي كافي و استقبال خانواده ها از تحصيل فرزندان (به ويژه فرزندان دختر) به جهت برافتادن ايستارهاي فرهنگي باعث گرديده است كه همه ساله با ورود دانش آموزان به كلاس هاي درس، تعداد مطلق افراد باسواد روبه فزوني گذارده و درصد سواد را شديداً متأثر نمايد. علاوه برآن فعاليت هاي مستمر نهضت سوادآموزي در طي سالهاي اخير در سواد آموزي بزرگسالان نيز نقش مؤثري در كاهش بي سوادي داشته است.

جدول شمارة (4)

وضعيت سواد و تحول آن در روستاي يكه چنار

سال/جنس

شاخص

تعداد افراد 6 ساله و بالاتر

تعداد باسواد

درصد باسوادي

1370

مرد

-

-

-

زن

-

-

-

مرد و زن

268

145

10/54

1375

مرد

103

70

96/67

زن

122

62

82/50

مرد و زن

225

132

67/58

                   مأخذ: فرهنگ آبادي ها

 

ميزان سواد زنان در سال 75 در حدود 14/17 درصد كمتر از ميزان آن براي مردان بوده‌ است. البته شايان ذكر است كه كم سوادي زنان همچنان به عنوان يك معضل باقي خواهد ماند، چرا كه دختران پس از پايان تحصيلات ابتدايي، به علت فقدان مدرسه راهنمايي ترك تحصيل مي‌كنند ولي در مورد پسران، امكان ادامه تحصيل در مدارس ديگر مخصوصاً كلاله وجود دارد.

ـ اشتغال

   در سال 75 از كل 285 نفر جمعيت روستاي يكه چنار 186 نفر كه بالغ بر 26/65 درصد جمعيت بودند داراي 10 سال و بالاتر بوده‌اند. همچنين در اين سال 119 نفر كه 98/63 درصد از جمعيت 10 ساله و بالاتر بوده‌اند، به كار اشتغال داشته اند. همچنين از اين تعداد 97/36 درصد از آن را زنان و بقيه را مردان تشكيل مي داده‌اند. درصد زنان شاغل از جمعيت 10 ساله و بالاتر زنان فقط 65/23 درصد بوده است.

اين پديده مي‌تواند به چند علت باشد. اول اينكه با وجود مشاركت زنان در بسياري از اشتغالات ازجمله كمك در دامداري، خانه داري و سايركارهايي كه در منزل انجام مي شود، كار آنان به حساب اشتغال گذاشته نمي‌شود. دوم اين كه زنان تركمن در كارهايي كه دور از خانه انجام مي شود، نظير فعاليتهاي زراعي مشاركت   نمي كنند و اين امر خود باعث محدوديت در فعاليت زنان مي گردد. عامل مهمتر ديگر اينكه اكثر زنان تركمن بويژه دختران در امر بافت فرش فعال بوده اند. ولي در طي سالهاي اخير به علت ركود بازار فرش، بافت آن كاملاً غيراقتصادي شد، و در نتيجه اكثر بافندگان آن را رهاكرده‌اند و اگر بافتي نيز مشاهده مي‌شود به صورت نيمه وقت و فصلي است كه آن هم معمولاً جهت بافت فرش‌هاي داشتي مي‌باشد.

   بارتكفل نظري جمعيت روستا در سال 75 بالغ بر 53/1 و بارتكفل واقعي آن 39/2  نفر بوده است. طبق آمارهاي سرشماري جمعيتي 70 در روستاي يكه چنار 9 نفر بيكار و 138 نفر شاغل گزارش شده است كه نرخ 12/6 درصدي بيكاري را نشان مي دهد. اين رقم در دورة بعدي سرشماري (75) به 56/5 تنزل مي يابد. اين امر تناقض در آمار ايجاد مي كند. چرا كه با توجه به ميزان مشاركت بسيار اندك زنان و عدم اشتغال به تحصيل‌آنان در مقاطع بالاتر از ابتدائي، قاعدتاً مي بايست تعداد بيكاران بيشتري وجود داشته باشد. البته نقش مهاجرفرستي روستا در طي دورة فوق (75-70) نيز مسلماً در كاهش تعداد بيكاران موثر بوده است. توجه به نرخ رشد جمعيتي در مقطع زماني فوق نيز اين امر را نشان مي دهد.

جدول شمارة (5)

وضعيت اشتغال و تحول آن در روستاي يكه چنار (1375)

 

شاخص

1375

1370

مرد

زن

مرد و زن

مرد و زن

جمعيت 10 ساله و بالاتر

85

101

186

234

جمعيت شاغل

75

44

119

138

جمعيت بيكار

-

-

7

9

درصد بيكاري

-

-

56/5

12/6

مأخذ: فرهنگ آبادي ها

 

بررسي علل اجتماعي و فرهنگي اسكان

از ميان عوامل انساني استقرار در منطقة مورد مطالعه به‌عامل معيشت، ساختار قومي و طايفه اي، ويژگي‌هاي فرهنگي، امنيت و مناسبات زمين داري اشاره نمود. در بين اين عوامل، معيشت  و عوامل طايفه اي نقش مهمي را ايفا مي‌كنند. معيشت دامي استفاده گسترده از اراضي مبتني بر كاربري مرتعي را طلب مي‌نمايد ، لذا روستاها كوچك و با فاصله از همديگر در ميان مراتع قرار مي گيرند. در اينجا عوامل فرهنگي و معيشتي با همديگر تداخل مي نمايند.

تركمن‌ها مردمي كوچنده بوده و در آلاچيق زندگي مي‌كردند و حتي در ميان چمورها (يكجانشينان) نيز ساختن خانه به‌شكل ثابت آن رايج نبوده است و لذا روستانشيني در منطقه مورد مطالعه داراي قدمت زيادي نيست. تقريباً تمامي روستاهاي منطقه بعد از اجراي طرح  تخته قاپو ايجاد شده‌اند. بعد از اجراي طرح فوق يورت‌ هاي فصلي عشاير تركمن كه در برخي از اوقات سال از آلاچيق پر مي‌شدند و در واقع محل واحدهاي ناپايدار مكاني بودند، محل پيدايش روستاها گرديدند.

ساختار قومي ـ طايفه‌اي نيز در نحوه استقرار گروه هاي جمعيتي موثر بوده است. جدايي گزيني طوايف باعث پيدايش روستاهاي كوچك جداگانه‌اي در كنار همديگر گرديده است. در اين ميان بايد به پيشينة عشايري اين گروه ها نيز اشاره نمود. هر يك از واحدهاي طايفه‌اي عشاير، محدودة خاصي از مراتع را در تملك تيره يا طايفه خود داشته‌اند و در همان محدوده كوچ هاي خود را انجام مي‌دادند. بعد از اسكان اين گروهها، روستاهايي شكل گرفت كه دقيقاً بر تقسيمات قبلي مطابقت مي‌كرد

در معيشت دامي فضاهايي براي استقرار فصلي نيمه كوچنده‌ها تحت عنوان چاروا شكل مي‌گيرند. چارواها واحدهاي ناپايدار مكاني هستند كه به صورت فصلي مورد استفاده قرار مي گرفتند و بتدريج به واحدهاي دايمي كوچك تبديل شدند و بدين ترتيب بعضاً كاركرد چارواها را واحدهاي كوچك دايمي بر عهده گرفته‌اند كه برخي از آنها در طول زمان به واحدهاي بزرگي تبديل شدند. اگر چه در اينجا عامل معيشت به عنوان عامل استقرار        مي باشد ولي عامل كوچندگي و نيمه كوچندگي به عنوان يك عامل فرهنگي در آن تأثير گذار مي باشد. شايان ذكر است كه اگر چه عامل اولية استقرار معيشت دامي بوده است ولي در مناطق مختلف شكل ادامة آن متفاوت بوده است. در مناطقي مانند محدودة مورد مطالعه كه داراي اراضي مرغوب زراعي مي باشد، معيشت دامي فوق بتدريج به معيشت زراعي تبديل گرديد و فعاليت هاي دامي به عنوان يك فعاليت مكمل در كنار آن ادامه يافت.

ـ بررسي ساختار و قشربندي اجتماعي روستا

   منزلت و قشربندي اجتماعي درميان روستاييان براساس ميزان زمين مي باشد و در جوامع عشايري براساس ميزان دام. در جوامع روستايي كه از اسكان عشاير تشكيل شده اند و هنوز فرهنگ عشايري از ميان آنها رخت برنبسته نيز تلفيقي از دو عامل دام و زمين به عنوان اساس منزلت و قشربندي اجتماعي محسوب مي گردد. روستاي            يكه چنار نيز وضعيتي اين چنين داشته و داراي اقتصاد زراعي – دامي مي باشد و لذا در آن منزلت اجتماعي عمدتاً بر مبناي داشتن دام و زمين قرار گرفته است.

 متوسط زمين زراعي براي هر خانوار حدود 2/4 هكتار بوده ولي توزيع اراضي مثل تمامي مناطق ديگر يكسان نمي باشد. از نظر ميزان زمين ، جامعة روستايي مورد مطالعه را مي توان به 4 قشر فاقد زمين، كم زمين، داراي زمين متوسط و قشر زمين دار تقسيم نمود. قشر فاقد زمين را كساني تشكيل مي دهند كه خود يا پدرانشان به عللي مجبور به فروش زمين شده و قادر به خريد زمين نيز نشده اند. قشر كم زمين را معمولاً آنهايي كه كمتر از 2 هكتار زمين دارند و در طي سالهاي گذشته تحت تأثير عامل ارث اراضي پدران آنها به تواتر مورد تقطيع قرار گرفته اند، تشكيل مي دهند.

   قشرمتوسط را مالكين 2 تا 5 هكتار و قشر زمين دار را افراد بيش از 5 هكتار تشكيل مي دهند. علاوه بر موارد فوق ميزان دام نيز معمولاً با تقسيم بندي فوق مطابقت دارد. بدين ترتيب كه قشرهاي بالا معمولاً توانايي بيشتري در سرمايه گذاري از جمله خريد و نگهداري دام دارند در صورتي كه قشرهاي پايين معمولاً سرماية مازاد جهت سرمايه گذاري و تبديل آن به دام و … ندارند. قشرهاي مرفه معمولاً نسبت به سايرين درآمد بيشتري داشته و اين امر منزلت اجتماعي بالا و قدرت سياسي بيشتري را براي آنها به ارمغان آورده است. در نتيجه ، به خاطر موقعيت سياسي و اجتماعي برتر و نيز امكانات مناسب تر مالي فرصت هايي براي آنان فراهم مي آيد تا بازار روستايي را زير نظارت خود درآورده و گذشته از زمينداري به فعاليت هاي پردرآمد ديگر مانند ارايه خدمات ماشين آلات كشاورزي، سلف خري، خريد و فروش، حمل و نقل و نظاير آن پرداخته و برمجموع درآمد خود بيفزايند. همچنين ميانگين دام هر خانوار نيز در حوزه حدود 4/46 واحد دامي مي باشد .

   در ميان تركمن ها از قديم يك نوع قشربندي براساس اصيل يا غير اصيل بودن به نام« ايگ» به معناي تركمن اصيل و «قول» به معناي تركمن غير اصيل وجود داشته است. درسالهاي اخير رشد تحصيلات باعث پيدايش قشر تحصيل كرده و كارمند و دانشگاهي و داراي مشاغل تخصصي گرديده است.

در ميان تركمن ها افراد «ياشولي» (سالمند) ويا «آق سقال» (ريش سفيد) از جايگاه خاصي برخوردارند. اين موقعيت بويژه در گذشته از اهميت بسيار والايي برخوردار بوده و قدرت زيادي را به آنها مي داده است. امروزه قدرت فوق بين ياشولي ها، افراد متنفذ مالي و تحصيل كردگان تقسيم شده است.

8 1 تعيين حوزه هاي همگن اجتماعي و فرهنگي در محدودة روستا

ساكنين روستاي يكه چنار اكثرا از طايفه مستقل شيخ (از طوايف مقدس) و از تيره هاي پهلوي دوجي و اچمك ايل يموت مي باشند. از نظر طايفه اي روستاي يكه چنار با روستاهاي شيخ لر، يازگلدي، مراوه تپه، چناران، قارقي جق و بالكور ارتباط دارد. بدين ترتيب مي توان مجموعة اين روستاها را به عنوان يك واحد نسبتا همگون اجتماعي- فرهنگي برشمرد. شايان ذكر است كه از نظر فرهنگي و  مذهبي نيز به شهر مراوه تپه وابسته است.

جدول شمارة (6)

توزيع طوايف در نمونه هاي مطالعه شده در روستاي يكه چنار (1385)

نام طايفه

شيخ

پير

يموت

جمع

تعداد

7

1

1

9

درصد

78/77

11/11

11/11

100

منبع www.ekalteh.blogfa.com