بر اساس روايات منقول،آلپاميش با داستانهاي سنتي قبايل ترك در دشت قبچاق يعني 

منطقه اي كه مغولستان ، قزاقستان، قرقيزستان و بخشي از ازبكستان را در بر مي گيرد

 آميخته است.اين قهرمان را مي توان با ماناس در داستان هاي قرقيزي و يا رستم در 

داستان هاي فارسي مقايسه نمود. مليت هاي قزاق، قره قالپاق و باشقيرها و تاتار،آلپاميش 

را از خود مي دانند و هريك به گونه اي از اين قهرمان ياد مي كنند.ازبكها نام اين قهرمان را

 «آلپاميش» ، قزاقها و قره قالپاقها«آلپاميس» ،اهالي كوهستان آلتاي «آق پوميش يا 

آلپوميش»، باشقيرهاي تاتار«آلپميش» و تاتارهاي قازان«آلپاميشته» مي نامند.آلپاميش 

در ميان تاجيكها به دليل حاكميت زبان فارسي جايگاه ويژه اي ندارد.

در قرون 16 و 17 هنگامي كه  قالماقها (يكي از قبايل مغول) به دشت قبچاق حمله كردند

 برخي از اديبان زمان،جمع آوري متون مختلف از داستانهاي آلپاميش را براي حفظ ادبيات

 ترك،ضروري دانسته و به اين امر اقدام نمودند. از آن زمان تاكنون دو متن بزرگ و اصلي و

 سي متن كوچك از اين داستانها جمع آوري و حفظ شده است.براساس یافته های

 پژوهشگرانی مانند:Borovkov وZhirmunskiy و  Bartold و تحقیقات مطالعات شرقی و

 ترک شناسان اصل داستان در اوایل قرن ششم همزمان با قدرت یابی خانات ترک اتفاق

 افتاده است.و ماجرا در کوهستانهای آلتای آغاز می شود و به تدریج از قرن دهم با کوچ اقوام 

ترک به منطقه آسیای مرکزی کوههای آلتای جای خود را به کوههای آلاتایو و رودخانه سیر دریا 

می دهد.

در اين داستانها آلپاميش يك شخصيت ظلم ستيز است كه براي حفظ استقلال و يكپارچگي 

قبايل ترك و استقرار صلح و آرامش مبارزه مي كند. وي با اخلاق حسنه و حسن سلوك 

مي تواند الگوي مردم خود باشد.عشق به ميهن،علاقه به مردم و صداقت در رفتار از خصوصيات

 آلپاميش است.ازشخصيتهاي ديگر داستانهاي آلپاميش،دختري به نام «بارچين» است كه

 محبوبه الپاميش مي باشد. همچنين «قلدرغاچ» خواهر و يادگار آلپاميش است.

زندگي آلپاميش به دو دوره تقسيم شده است در دوره اول ، وي براي نجات محبوبش «برچين» 

كه توسط قالماق ها اسير شده به آن سرزمين سفر كرده و با پهلوانهاي قالماق مصاف ميكند.

وي پس از نجات «برچين» با وي ازدواج كرده و پدر وي را به قبيله خود منتقل مي كند.

در دوره دوم،آلپاميش براي نجات پدر و مادر همسر خود از دست قالماق ها با تابچه خان

 حاكم ظالم قالماق مي جنگد اما شكست خورده و اسير مي شود و هفت سال در زندان 

قالماق ها مي ماند.وي پس از اين مدت از زندان فرار كرده و حاكم ظالم را مي كشد و دوست 

خود كيقباد را بجاي وي بر مسند قدرت مي نشاند و به سرزمين خود باز مي گردد.

از زاويه اي ديگر مي توان گفت كه حماسه آلپاميش داستان جنگ بين دو قبيله قنغرات متعلق

 به آلپاميش و قبيله قالماق متعلق به دشمن مي باشد كه بي شباهت به جنگهاي ايران و

 توران در شاهنامه فردوسي نيست .

آلپامیش از قبیله قنقرات می باشد که جز قبایل اردوی میانه (اورتا ژوز) قزاق هستند.

 آلپاميش اولين نماينده ادبيات شفاهي ترك زبانان آسياي مركزي مي باشد.اين داستانها به

عنوان منابع تاريخي براي هويت قومي ترك زبانان از آلتاي شرقي تا كوههاي اورال تلقي شده و

 از آنجا كه يادآور مبارزه مردم منطقه بر عليه اشغالگري و نيل به آزادي مي باشد در دوران 

روسيه تزاري موجب نارضايتي حكام وقت بوده تا حدي كه از نقل سينه به سينه آن ممانعت 

مي كردند.

در واقع روسها با تبليغ ناسيوناليسم روسي سعي در تحريف و حذف ادبيات فولكلوريك ملل

 آسياي مركزي  را داشته و در اين روند بسياري از متون داستاني الپاميش را نابود يا

 تحريف نموده اند.

البته از آنجا كه نقالها جايگاه خاصي در ادبيات سنتي منطقه داشته و دارند امكان نابودي

 كامل قصه هاي آلپاميش وجود نداشت و در حقيقت نقالها در يك حركت مبارزاتي ، داستانهاي

 آلپاميش را با اهداف ضد روسي ،‌ مسيحيت گريزي و ملي گرايي به نسل بعد انتقال داده اند.

استفاده از منابع اسلامي در نقل اين داستانها ار نكات حائز توجه مي باشد.بعد از قرن دهم و

 بخصوص در قرون چهارده تا هفده ميلادي به دليل اعتقادات اسلامي مردم،داستانهاي آلپاميش

 با اسلام آميختگي خاصي پيدا كرد و رواياتي از كتب قضاوت نامه و فتح نامه به اين داستانها

 اضافه شد و نقالها كه بيشتر داراي گرايشات و اعتقادات اسلامي بودند پيروزي آلپاميش را 

ناشي از قدرت خدا و تعاليم اسلامي و تمسك به سيره پيامبر(ص) مي دانستند.ا

نكته ديگر اينكه اين داستانها در هنگام كفتكو از آداب و سنن ملل منطقه،به موسيقي توجه

 خاصي داشته و استفاده از صوت موذن در زمانهاي مختلف را حركتي نه فقط براي دعوت به 

نماز بلكه براي حفظ فرهنگ مردم اين سرزمين بشمار مي آورد.نقالان نيز به هنگام نقل

 بخش هاي مذهبي داستان از شيوه خاصي نظير تلاوت قران و نوحه كه به آن قرائت مذهبي

 مي گويند استفاده مي كنند كه اين امر آميختگي داستان با مفاهيم اسلامي را تائيد مي كند.

 در اين داستانها، پس از پيروزي آلپاميش بر دشمنان كه خائنين به ملت خطاب مي شوند،فرد

 مجرم اعدام نمي شود بلكه در راه خدا آزاد شده و به يافتن راهي براي حركت به سوي معبود

 اصلي يعني خداوند ترغيب مي شود.

داستانهاي آلپاميش معمولا داراي سه بعد مي باشد.اين ابعاد عبارتند از:

1-بعد حماسي(قهرماني)

2-بعد عاشقانه

3-بعد تربيتي

در بعد حماسي،داستان قهرماني هاي آلپاميش و پيروزيهاي وي بر عليه ستمكاران و

 نيروهائي كه قصد ايجاد تفرقه و شكاف در ميان قبايل دارند،نقل مي شود.در اين مرحله 

وي مبارزه براي آزادي معشوقه خود را تنها يك انگيزه فردي ندانسته و آن را در جهت نابودي

 ظلم و ايجاد تفاهم ميان قبايل تلقي مي نمايد.مبارزات الپاميش براي نجات معشوقه و 

جانبازيهاي وي در اين راه كه حتي منجر به اسارت طويل المدت وي مي گردد و همچنين 

اشعاري كه در دوران جنگ و اسارت براي معشوقه خود مي سرايد از لطافت خاصي برخوردار

 بوده و با داستانهاي بيژن و منيژه و شيرين و فرهاد قابل مقايسه است. اين داستانها در كنار

 ابعاد حماسي و عاشقانه داراي لطائف و نصايح تربيتي نيز بوده و با استفاده از نظم ونثر.

خصائل نيكوي انسان از جمله صداقت،ميهن دوستي،بزرگ منشي ، مناعت طبع،احترام به 

بزرگان و مبارزه براي نابودي ظلم را ترغيب مي كند.

در برخي از قصه هاي آلپاميش تمام ابعاد سه گانه وجود داشته و اين داستانها كه به 

قصه هاي بلند موسومند طرفداران بيشتري در ميان توده هاي مردم دارند.معمولا نقالان

 براي روايت قصه هاي آلپاميش مشكلات خاصي دارند.آنها براي راضي كردن مخاطبين بايد

 تمام داستان را تعريف كرده و از خلاصه گوئي و افزودن مطالب اضافه به داستان پرهيز نمايند 

نقالان حتي بايد با لهجه شخصيت هاي داستان صحبت كرده و داستان را با موسيقي و 

رقصهاي سنتي آميخته كنند.در برخي از شهرستانها داستانهاي آلپاميش در مجالس عروسي

 و ختنه سوران نقل شده كه موجب ايجاد فضاي فرهنگي در مراسم مي گردد و همين امر

موجب حفظ داستانهاي فولكلوريك آلپاميش شده است.

يكي از اهداف اين قهرمان تخيلي كه در اكثر قصه هاي وي تكرار شده است اتحاد قبايل ترك و

 ايجاد يك وطن بزرگ با خصوصيات مشترك است.توجه به تقويت روابط خانوادگي و جامعه اي

 متشكل از خانواده هائي كه متحد و متفاهم هستند و تاكيد برضرورت يك زبان، يك سرود و

 يك مذهب از ويژگيهاي داستانهاي آلپاميش ميباشد.

آلپاميش معتقد است كه آسياي مركزي مرز جغرافيائي ندارد.مرزها را بيگانگان تحميل 

كرده اند و آسياي مركزي سرزمين اجدادي تمام كساني است كه در آن زندگي مي كنند. 

آنها يك وطن واحد  هستند   و ميبايست در مقابل دشمناني كه تهديدي براي آنان بشمار 

مي آيند متحد گردند.قبيله گرائي در نزد آلپاميش محكوم است و رفتار مناسب و مسالمت آميز

 بين قبايل رمز موفقيت مردم مي باشد.او همچنين زبان تركي و دين اسلام را دو محور مهم

 براي اتحاد قبايل و به عبارتي آسياي مركزي مي داند.البته برخي از نويسندگان از جمله 

روس تباران،تاكيد الپاميش بر زبان تركي را با تفكر پان تركيسم برابر مي دانند در صورتي كه

 نويسندگان و نقالان آسياي مركزي اين تلقي را مردود شمرده و معتقدند تفكر پان تركيسم يك 

مكتب سياسي است و از سوي ترك زبانان آسياي صغير و براي تحكيم سلطه بر بخشي

 از اروپا و اسيا بوجود آمده و فاقد سابقه تاريخي در اسياي مركزي است. در حاليكه داستانهاي

 آلپاميش صبغه فرهنگي داشته و در عين تاكيد بر اتحاد ترك زبانان ، آنان را از سلطه جوئي و

 توسعه قدرت برحذر مي نمايد. اين قبيل نويسندگان همچنين معتقدند كه تفكر پان تركيسم

 براي جلوگيري از ملي گرائي روسي و جهت مقابله با امپراتوري عثماني خلق شد و به عنوان 

يكي از حاميان مسيحيت وارد صحنه شد در حاليكه در داستانهاي آلپاميش ،اسلامگرائي 

برمسيحيت گرائي تفوق داشته و حتي در مواردي از مسيحيت به عنوان ابزار سلطه بيگانگان

 ياد مي كند.از سوي ديگر روسيه در سال 1865 پان تركيسم را در جهت منافع خود و به عنوان 

تهديدي براي منافع انگليس مورد حمايت قرار داد و اين امر نشان مي دهد كه پان تركيسم در

 جهت منافع روسها بوده است. در حالي كه داستانهاي آلپاميش داراي جنبه اي روس ستيزانه

 داشته و حفظ و ترويج آن نمي توانست در جهت مصالح روسها باشد.البته نمي توان منكر اين

 شد كه تاكيد بر اصالت هويت تركي، موجب ترويج روحيه همبستگي در ميان ترك زبانان نيز

 گرديده و اين امر زمينه مناسبي را براي حضور تركيه به عنوان حامي اصلي پان تركيسم در

 آسياي مركزي فراهم كرده است و به عبارت ديگر برخي مشتركات نيز بين پان تركيسم و 

داستانهاي آلپاميش مي توان پيدا نمود.

برخی از دانشمندان ترک شناس مانند:Hasan Paksoy داشتان آلپامیس را همان داستان

 قورقوت آتا ترکهای اغوز می داند که در میان ترکان قبچاق به آلپامیس تبدیل شده است.

كلام آخر اينكه در سالهاي اخير سمينارهائي در جهت حفظ و ترويج ابعاد فرهنگي داستانهاي آلپاميش به عنوان ادبيات شفاهي منطقه در كشورهاي اسياي مركزي برپا شده است.در سال 1999 بنا به درخواست جمهوری ازبکستان از سازمان فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو) این سال به نام هزارمین سالگرد حماسه آلپامیش نامگذاری شد.

منبع:www.kazalash.blogfa.com