نشست هشتادوپنج جمعيت مختومقلي كلاله (باورها«ائرئم لار»درفرهنگ تركمن )
ـ
استادبدخشان گفت: «ائرئم لار» یا همان باورهای عامیانه موضوع مورد بحث
امروزاست، که در گویش ترکمنهای ایران « ائرئم ـ اودوم» نیز گفته مي شود.
ـ
لازم می دانم قبل از پرداختن به این موضوع ،نگاهی هر چند کوتاه به ادبیات
غیر مکتوب (فولک لار) یا همان ادبیات شفاهی ترکمن که به لحاظ تنوع و
فراوانی ژانر و به لحاظ تنوع موضوع بسیار غنی و سرشار از زیبایی ها است،
داشته باشم
ـ ادبیات غیرمکتوب ترکمن که ریشه در گذشته هاي دور دارد،
تبلور اندیشه، ذهن پویا، خلاقیت و تجربه و ... ملتی است که در قالب ژانرهای
ادبی متنوع، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر تا به امروز به ما رسیده
است.
در سال 1985 در فرهنگ لغات (آتِیستیک سؤزلوگی صفحه 131) در مورد « ائرئم» به اختصار چنین توضیح داده شده است.
ائرئم
ـ باور، داشتن علامت و نشانه را گویند. به بیان دیگر پذیرفتن برخی از
حوادث به عنوان ظهور نیرویی ماوراءالطبیه که پیشاپیش نشانگر آینده و اقبال
آدامی هستند.
برای مثال:
وقتی
زن ترکمن مشت های خود را در خمیر ظرف می کوبد چنانچه تکهای از خمیر به
خارج ظرف پراکنده شود (حادثه ای که رخ داده) زن ترکمن آن تکه را با احترام
برداشته و با این باور که آن تکه ای از سهم مهمان است به ظرف خمیر
برگردانده و باور دارد که حتما برایشان مهمانی از راه خواهد رسید.
و یا وقتی کف دستها شروع به خارش کنند می گویند پولی به دستمان خواهد رسید و ...
این باورهای عامیانه نه یکی دو تا، بلکه هزاران هزار موردند و به جرات می توان گفت که در تمامی سطوح همه زندگی ما را در برگرفته اند.
شكل
پيدايش نخستين باورهای عامیانه چگونه بوده و از چه زمانی آغاز گردیده و
مربوط به کدام دوره از زندگی انسانهاست، شاید نتوان مطلبي بیان داشت ولی با
قاطعیت می توان گفت که باورهای عامیانه از آغاز آفرینش انسان وجود داشته
است.
زندگی انسانها دائما تحت تاثیر بسیاری از عوامل که در اطراف او می
گذرد شکل می گیرد، انسان برای قاعده مند کردن زندگی است که تن به باورهای
عامیانه می دهد و به همین سبب ائرئم لار به عنوان قدیمی ترین شکل ادبیات
غیرمکتوب (شفاهی) از گذشته های بسیار دور تا به امروز به ما رسیده و اساسا
می توان گفت که بعد از شکل گیری زندگی ابتدایی انسانها «ائرئم ها» نیز
دائما او را همراهی کرده اند.
برای
مثال در دوران شکارگری گروهی از مردم، شکارچی ها را با این آرزو که آنها
با دست پر به محل زندگی برگردند با گفتن « آوغانلی بولسون»، «شکاری پرخون
داشته باشی» بدرقه می کردند، که آنها نیز در پاسخ می گفتند «آووم جانلی»
یعنی فعلا که شکارم زنده است تا ببینیم بعد چه می شود؟
و یا به موقع
رفتن به شکار، شکارچی نیزه خود را داخل دیگ خانه کرده و چند بار می چرخاند و
ساده لوحانه باور داشت که تنها در این صورت او می تواند به شکار فراوانی
دست یابد.
و حتی بعضی از شکارچیها براساس تجارب، نیزهای را که برایش شانس می آورد و نیزهای که شانس برایش نمیآورد راجدا وانتخاب می کردند.
البته
اینها شکل سادهای از باورهای عامیانه می باشد که بعدها به لحاظ معنی و
مضمون عمق بیشتری می یابد و در زندگی ما آدمیان به اشکال گوناگون حضور می
یابد.
در برخی از این باورها ردپای پرستش آفتاب، آتش پرستی و شامانیزم دیده می شود.
به عنوان مثال:
در میدان روستا آتش بزرگی روشن می کردند و مردمان روستا ضمن پریدن از روی آتش چنین می خواندند:
شامان
اؤت/بولدوم شات/پارلاپ اوستونگدن بؤکدوم/ زارلاپ گونامی دؤکدوم/حایئرقئل
سن ایشمی/غوراپ ساقل داشئمی/کِم اِتمه گیل آشئمی/ اوزاق یاشات
یاشئمی/سئغئندئم سانگا زارلاپ/غویما غئل مینی خوارلاپ.
و باور می کردند که با این کار گناهانشان مورد عفو و بخشش قرار می گیرد.
البته
این کار طی مراسمی خاص صورت می گرفت بدین ترتیب که یکی از روستاییان لباس
سفیدی بر تن می کرد و با ظرفی که وارونه بر سر می نهاد، با سروصدا و رقص
کنان بر دور آتش می گشت. مردم روستا به این شخص آق اوزئن می گفتند. آق
اوزئن دور آتش می گشت و با سر و صدای زیادی ورد می خواند کف می زد و شادی
می کرد و مردمان ضمن پریدن از روی آتش سطور بالا را تکرار می کردند...
در
این جا توجه به یک نکته ضروری به نظر می رسد و آن اینکه باورهای عامیانه
زاده افکار یک ملیت خاص نیست و فقط یک ملت خاص نیستند که آن را باور دارند.
و در ضمن باورهای عامیانه ارتباطی با دین ندارد. دین و باورهای عامیانه دو
چیز کاملا متفاوت از یکدیگرند و در تضعیف و تقویت یکدیگر هم بنظر من هیچ
نقشی ندارند باورهای عامیانه ملتها در مقایسهی با یکدیگر قرابت های بسیار
نزدیک با یکدیگر دارند. برای مثال در بین ترکمنها وقتی کسی به مسافرت می
رود تا وقتی که مطمئن نشوند او به مقصد رسیده (با در نظر گرفتن بعد مسافت و
زمان) به خانه جارو کشیده نمی شود و خانه را تمیز نمی کنند- باوری این
چنین در بین روسها، قفقازیها، عرب ها و سرزمین های آفریقایی نیز وجود
دارد. و یا می دانیم پاشیدن آب بدنبال مسافر در بین ترکمن ها و فارس مشترکا
انجام می گیرد. و آب در بین هر دوی این ملت نشانه پاکی و مظهر نیکی ها و
مقدس شمرده شده.
ـ شور چشمی هم باوری است عامیانه که در بین ترکمن ها
بصورت وسیع پذیرفته شده است و تعداد کسانی که به آن باور دارند بیشتر از
کسانی است که شور چشمی را نمی پذیرند. در بین ترکمنها جملات: « فلانی را
چشم زده اند»، چشم فلانی خیلی شور است، «اگر با نظر بد نگاه کند می تواند
هر چیزی را از پای در آورد»، «چشم نزنی بگو تووه له مه» معادل چشم نزنی بزن
به تخته فارسی»، از چشم و زبان بد خدا نگهدارد» و ... جملاتی هستند که
روزمره می شنویم.
منابع مکتوب
بسیاری که درباره شور چشمی نوشته شده گواه بر این دارد که باور به شور
چشمی فقط در میان ترکمنها نبوده بلکه سایر ملل از آن جمله آمریکایی ها،
کانادایی ها، ایرلندی ها، ترکها، و تمامی کشورهای اروپایی آن را باور دارند
. منتها هر ملتی ویژگی خاص خود را دارد مثلا در بعضی جاها باور دارند که
چشم بعضی از آدمها شورند نه همه آنها در حالی که در هندوستان می گویند چشم
هر کسی می تواند شور باشد. در روسیه چشم های چپ و فرو رفته را شور می دانند
و در ایتالیا چشم های آبی و در اسپانیا فقط چشم بیگانگان را شور می خوانند
نه غیره و ...
در بین خیلی از ملل از آن جمعه در بین ترکمنها علت شور چشمی را بخل و
حرص و حسد آدمها عنوان کرده اند که اگر با چنین نظری به دیگری نگاه کند می
تواند او را هلاک کند.
برای مصونیت از چشم شور هم پیشنهادهایی شده که
ساده ترین آن همان «تف» کردن در بین ترکمنها معادل به تخته زدن فارسها،
دوری از کسانی که چشم شور دارند و هم چنین پیشنهاد شده که فرد شور چشم
اندکی نمک به همراه خود داشته باشد.
راه دیگر اینکه ظرفی پر از آب را
روی سر کسی که چشم خورده نگاه داشته و مقداری سرب ذوب شده در آب می ریزند و
باور دارند که سرب در درون آب شکل چشم به خود می گیرد و کسالت فرد چشم
خورده را برطرف می گردد. با تخم مرغ و زاک هم این کار انجام می گیرد.
-استاد
قربان صحت بدخشان درخاتمه وقتي كه به اين موضوع اختصاص يافته بود، گفت:
ازتوجه ايكه به مطالب مطرح شده داشتيد، تشكرمي كنم.بخاطر كمبودوقت وگستردگي
مطالب مرتبط با باورهادرفرهنگ قوم تركمن، بخش هاي قابل توجه اي از مطالب
گردآوري شده باقي ماندكه درفرصت مناسب ديگري ارائه خواهم كرد.
پايان
بخش برنامه هاي نشست 85 جمعيت مختومقلي كلاله، قرائت شعرواجراي موسيقي
تركمني بود، كه اتوزفرهمنديان وجمشيد آقچلي قطعاتي ازسروده هاي خودرا قرائت
كردند.سپس احمد كشواد وآنه مرادوشمه با ني نوازي طاغي يوسفي نيا چندترانه
تركمني اجرا كردند.
به اطلاع عموم محققان ، پژوهشگران ، فعالان
وعلاقمندان عرصه فرهنگ ، هنروادب مي رساند: نشست هفتادوشش به مناسبت دهمين
سالگرد فعاليت جمعيت فرهنگي هنري مختومقلي كلاله، روزجمعه 27 بهمن ماه 1391
درسرسراي مجتمع فرهنگي هنري اداره فرهنگ وارشاداسلامي كلاله درقالب
جشنواره برگزار مي شود