جام جم آنلاين: محمد بهمن بيگي نخستين معلم عشاير کشور، ‌بنيانگذار مدارس عشايري در کشور و دارنده جايزه بين المللي يونسکو در مبارزه با بيسوادي روز شنبه 11 اردبيهشت و در آستانه روز معلم همانند ابوريحان بيروني که تا آخرين لحظات در حال آموختن بود، جان به جان آفرين تسليم کرد.

اين معلم که عمري را براي مبارزه با بي سوادي عشاير و رام کردن طبيعت خشن زندگي اين توليدکنندگان کشور در دشت ها و کوه ها سپري کرد، سرانجام در سن 90 سالگي به آرامش رسيد و در شيراز گذشت.

بنا بر نوشته هايي که از او به صورت کتاب به يادگار مانده است خانواده او و ايل و تبارش از نخستين قربانيان مبارزه رضا خان با عشاير و طوايف کشور بودند زيرا رضاخان اقدام به تبعيد و يکجانشيني عشاير از جمله عشاير ايل قشقايي و خانواده بهمن بيگي کرد.

شرح مبارزات خانواده بهمن بيگي با رژيم پهلوي اول به صورت يک کتاب به قلم محمد بهمن بيگي با نام " بخاراي من ايل من" به رشته تحرير در آمده است.

محمد بهمن بيگي در سال 1299در خانواده محمودخان کلانتر تيره بهمن‌ بيگلو از طايفه عمله قشقايي به هنگام کوچ ، ديده به دنيا گشود.

ده ساله بود که در راستاي سياست تضعيف عشاير و تخته قاپوي اجباري، پدرش را به تبعيد به تهران محکوم کردند و شش روز پس از تبعيد پدر، مادرش را نيز به گناه فراهم کردن آذوقه براي عشاير مخالف دولت ، به تبعيدگاه همسرش فرستادند.

بنابراين، محمد همراه مادر تبعيدي از کوه‌ دشت به تهران آمد و در مدرسه علميه تهران مشغول تحصيل شد.

پس از پايان دوره دبيرستان به دانشکده حقوق وارد شد و دوره کارشناسي حقوق را در سال 1321 به پايان رساند و با معرفي يکي از سران ايل قشقايي به آمريکا رفت و پس از مدتي به وطن بازگشت.

او که درس آموخته خارج از کشور بود، عشقش را نه در شهر و نه در مدارج اداري که در بازگشت به ايل يافت.

در همان زمانه هاي اسکان اجباري عشاير در دوره رضا شاه در سال 1307 چند مدرسه شبانه روزي نيز تاسيس شد ، اما چون آن مدرسه‌هاي ثابت براي دوره? ابتدايي بود و کودک ناگزير مي‌شد از همان سال‌هاي آغاز زندگي دور از پدر و مادر خود و در شرايطي مانند تبعيد زندگي کند، در همان آغاز از پيشرفت باز ماند و آموزش و پرورش عشاير نزديک سه دهه ديگر در تبعيد ماند.

بهمن بيگي که روح کوچ عشاير را مي دانست، چادر سياه ويژه? آموزش خود را از سال 1331 بر پا کرد. به اين شيوه، نخستين آموزگار عشاير ايراني مي‌توانست در هشت ماه از تابستان و زمستان به مردم ايلش درس بدهد و آن‌ها را به روزگار خويش آگاه‌تر سازد، امري که در تمامي برنامه هاي تعليمي عشاير حتي در زمان وزير فرهنگ مصدق مغفول مانده بود و تنها اجازه تاسيس مدرسه براي عشاير داده شده بود.(امر مغفول "سياه چادر" و "معلم همراه ايل" بود.)

بهمن‌بيگي توانست به کمک دوستاني که با او همراه شدند برنامه‌اي را با پنج اصل در زمستان 1332 به تصويب برساند که طي پيام رسمي به رياست آموزش و پرورش استان فارس براي اجرا ابلاغ شد.

بر پايه برنامه آموزش عشاير اين برنامه بايد براي پايه‌هاي اول تا چهارم مدرسه‌هاي سيار و براي پايه‌هاي پنجم تا نهم مدرسه‌هاي شبانه‌روزي بر پا مي‌شد. همچنين، بايد يک مدرسه تربيت معلم ويژه عشاير براي جذب دانش‌آموزان با مدرک پايان کلاس نهم ساخته مي‌شد و گروهي براي نظارت بر مدرسه‌هاي چادري نيز به وجود مي‌آمد.

با وجود اين، تنها به بر پايي مدرسه‌هاي چادري و کار نظارت بسنده شد و 78 مدرسه در ايلات و عشاير بنيان‌گذاري شد.

ازآن‌جا که در ميان عشاير نتوانستند افراد باسوادي براي آموزش پيدا کنند، آموزگاران ديپلمه شهري را با وعده استخدام رسمي و فراهم کردن امکانات لازم براي آسايش آن‌ها به سوي ايل کشاندند. اما پس از يک سال روشن شد که اين آموزگاران نمي‌توانند در ميان عشاير زندگي کنند و به هنگام کوچ با آن‌ها همراه شوند.

به بيان بهمن‌بيگي:"بچه شهري در ايل مي‌ترسيد و آب مي‌شد و سگ زرد را شغال مي‌ديد." از اين رو، چاره را در آن ديد که از خود ايلياتي‌ها داوطلب بگيرد و آن‌ها را آموزش بدهد و براي آموزگاري آماده سازد. همه جور آدم داوطلب اين کار شده بودند و بهمن‌بيگي همه آن‌ها را امتحان مي‌کرد که خط و حساب بدانند.

سپس، آن‌ها را به کدخدا مي‌سپرد و ماهي 80 تا 90تومان براي ايشان دستمزد تعيين مي‌کرد. اما به دليل سواد کم آن‌ها، همواره در کنارشان مي‌ماند و آن‌ها را راهنمايي مي‌کرد. در واقع او از همه مدرسه‌هاي عشايري دور و نزديک بازديد مي‌کرد و مدرسه‌اي نبود که خودش تک تک دانش‌آموزانش را از لحاظ علم آزمايش نکرده باشد.

نهادي شدن آموزش در عشاير پس از ده سال تلاش شبانه روزي بهمن بيگي به ثمر رسيد. از آن تاريخ آموزش عشاير توسعه يافت و پايدار شد و بر پايي مدرسه‌هاي عشايري به عشاير استان فارس محدود نشد و فرزندان عشاير از ايل‌هاي آذربايجان تا مرزهاي شمال شرقي خراسان، از نعمت مدرسه و سواد برخوردار شدند.

بهمن‌بيگي هم چنين دانشسراي تربيت معلم عشايري را بنيان‌گذاري کرد. يکي ديگر از کارهاي نوآورانه بهمن‌بيگي که در پيشبرد هدف‌هاي آموزشي او بسيار سودمند بود، برگزاري اردوهاي تربيتي براي دانش‌آموزان و آموزگاران عشايري در نقاط مختلف عشيره‌نشين بود.

در آن اردوها آموزگاران موفق کارهاي خودشان را به آموزگاران ديگر و دانش‌آموزان دانشسراها، که در آينده آموزگاران عشايري مي‌شدند، معرفي مي‌کردند.

دوران بازنشستگي محمد بهمن‌بيگي بيشتر به ثبت تجربه‌ها و خاطره‌ها و نظريه‌هاي او در زندگي و کار با عشاير و آموزش و پرورش گذشته است که حاصل آن چند کتاب در قالب داستان‌هايي گيرا و خواندني است که عناوين اين کتابها عبارتند از :

1.عرف و عادت در عشاير فارس، بهمن‌بيگي، محمد. انتشارات بنگاه آذر، 1324 چاپ دوم انتشارات نويد شيراز 1381

2. بخاراي من ايل من، بهمن‌بيگي، محمد، انتشارات آگاه، 1368

3.اگر قره‌قاچ نبود، بهمن‌بيگي، محمد، انتشارات باغ آدينه، 1377

4. به اجاقت قسم، بهمن‌بيگي، محمد.

5. طلاي شهامت، بهمن بيگي،محمد، انتشارات نويد شيراز 1387

محمد بهمن بيگي در يازدهم ارديبهشت ماه سال 1389، يک روز پيش از گرامي داشت روز معلم و از پس سال ها خدمات شايان براي نظام آموزشي ايران در شهر شيراز چشم از جهان فرو بست.

يادش گرامي باد.